خبرگزاری کار ایران

آخرین بازمانده سرنای خراسان در گفت‌وگو با ایلنا:

خداوند هر صد سال یکبار نوازندگانی را به موسیقی نواحی موهبت می‌کند/ فشار سرنا روی حنجره‌ام اثر کرده، دیگر نمی توانم بنوازم/ سرنا موجودی بسیار سرسخت است

خداوند هر صد سال یکبار نوازندگانی را به موسیقی نواحی موهبت می‌کند/ فشار سرنا روی حنجره‌ام اثر کرده، دیگر نمی توانم بنوازم/ سرنا موجودی بسیار سرسخت است
کد خبر : ۱۱۲۷۹۹۰

سرنا در دنیای پر زرق و برق امروز سازی رو به فراموشی است. محمد رحمدل‌خواه آخرین بازمانده نسل سرنانوازان خطه شرق خراسان است که دوسالی است خانه‌نشین شده و بیمار است. این هنرمند هفتاد و پنج ساله می‌گوید: سبکی که نسل‌های بعد از ما دارند، سبک ما نخواهد بود؛ چون تعداد زیادی از بزرگان موسیقی و هم نسلان من دیگر در این دنیا زندگی‌ نمی‌کنند فقط آنها بودند که آثار را از بر بودند.

به گزارش خبرنگار ایلنا،‌ یکی از موضوعات قابل تامل در حوزه موسیقی نواحی مختلف ایران، فراگیری سینه به سینه است و همین اتفاق بر ارزش و بهای استادان موسیقی شهرهای مختلف کشور می‌افزاید. این در حالی است که اغلب مقام‌های موسیقی هر منطقه به صورت مکتوب نت‌نگاری نشده‌اند و این کاستی قطعا در مدت زمانی نه چندان دور به تحریف و فراموشی آثار با قدمت گذشته می‌انجامد (هرچند برخی همچنان نسبت به نت‌نگاری قطعات مقامی مخالفند و نسبت به آن تعصب دارند). در این میان تنها استادان نسل‌های قبل در جریان جزییات مقام‌ها،‌ روایات، ترانه‌ها و مناسک موسیقی محورند و به جرات می‌توان گفت سینه‌ آنها گنجینه‌ای از «هنر» و «تاریخ» است. با این‌حال به دلیل بی‌توجهی و عدم شناخت درست هنرمندان و پیشکسوتان، بخش زیادی از داشته‌های این افراد همراه با آنها زیر خاک خواهد رفت بی‌آنکه فرصت مکتوب شدن پیدا کند.

محمد رحمدل‌خواه، خنیاگر و آخرین بازمانده سرنا نوازان منطقه شرق خراسان و تربت جام است. آنها که در جریان وضعیت موسیقی در دنیای امروز هستند، می‌دانند که سرنا یکی از سازهای باستانی است که در حال فراموشی‌ست و این حقیقت، ارزش و اهمیت هنرمندانی چون محمد رحمدل‌خواه را صدچندان می‌کند. در مقابل بی‌توجهی به چنین افرادی، بی‌اهمیت انگاشتن هویت و تاریخِ موسیقی و هنر خواهد بود.

آیا تنها ساز موسیقی شرق خراسان و تربت جام «دوتار» است؟

اغلب مردم تصورشان این است که تنها ساز با قدمت منطقه خراسان دوتار است، در صورتی که سرنا نیز از جمله‌های سازهای مورد توجه در خراسان از دیرباز بوده است. در کل موسیقی در مناطق مختلف ایران محدود به یک ساز نیست چراکه اقوام مختلف با توجه به ویژگی‌های موسیقی‌شان از برخی سازهای باستانی بهره می‌گیرند و این اتفاق از گذشته مرسوم بوده است تا جایی که برخی سازها به ساز بومی و محلی اقوام بدل شده‌اند. سرنا یکی از همین سازهاست. این ابزار موسیقایی باستانی همواره در استان‌هایی چون کردستان، کرمانشاه، لرستان و سیستان و بلوچستان مرسوم و مورد توجه بوده است. باید یادآور شد فیزیک و ظاهر این ساز بادی در تمام مناطق یک شکل نیست و اقوام بنا به دلایلی در ظاهر و سوراخ‌های آن تغییراتی اعمال کرده‌اند. موردی که معمولا در تمام شهرها یکی است همراهی سرنا با ساز کوبه‌ای دهل است.

محمد رحمدل‌خواه که حال هفتاد و پنج ساله است، مانند تمام هنرمندان نواحی یادگیری موسیقی را از کودکی آغاز کرده است. هنر او به نوازندگی سرنا و حفظ نواهای ساز و دهل خلاصه نمی‌شود بلکه او بر تمام بازی‌های منطقه‌ شرق خراسان نیز اشراف دارد و آنها را از بر است.

رحمدل‌خواه ، آن زمان که سن و سال کمتری داشته و قبل از آنکه بیماری و کهولت سن او را از پا بیندازد، فعالیت گسترده‌ای در جهت شناساندن موسیقی دیارش به مردم ایران و دیگر کشورها داشته و همواره در این زمینه دغدغه‌مند بوده. اما پس از درگذشتِ او (که حال خانه‌نشین است) نسل سرنانوازان شرق خراسان و تربت جام منقرض خواهد شد. عزلت و خانه‌نشینی و عدم توجه به این استاد پیشکسوت بهانه و مناسبتی برای گفتگو با اوست. در خلال گفتگو اجراهایی از محمد رحمدل‌خواه قابل شنیدن و دیدن است. 

زندگی‌ام با پولی که وزارت ارشاد می‌دهد، می‌گذرد

دوسال است بیمارم و در خانه افتاده‌ام

استاد محمد رحمدل‌خواه در ابتدای صحبت‌هایش درباره نحوه ورودش به عرصه موسیقی می‌گوید: من موسیقی را از بچگی یاد گرفتم و وقتی موسیقی برایم جدی شد نزد استاد رسول نظری که استاد بزرگی بود رفتم و سرنانوازی را از او یادگرفتم. تا وقتی هم متاهل شوم شاگردش بودم.

 رحمدل‌خواه که در گذشته‌ای نه چندان دور یکی از فعال‌ترین هنرمندان خطه خراسان بوده و علاوه بر حضور در جشنواره‌ها در کشورهایی چون دانمارک،‌ استرالیا، ژاپن،‌ عمان و روسیه به اجرای برنامه پرداخته، حال چندسالی است گوشه انزوا گزیده و دیگر مانند قبل در عرصه موسیقی فعال نیست. او می‌گوید: من هفتاد و پنج ساله‌ام و دیگر مانند قبل جوان نیستم. البته اتفاقی که باعث کم کاری من شده بیماری من است. دو سالی هست در خانه افتاده‌ام و ساز هم نمی‌زنم.

آخرین بازمانده نسل سرنا نوازان شرق خراسان در پاسخ به این سوال که او نیز مانند برخی دیگر از هنرمندان هم‌دیارش در کنار موسیقی به مشاغلی چون کشاورزی و دام‌داری و دیگر امور مشغول است یا خیر، می‌گوید: من شغل دیگری جز موسیقی ندارم و حال که خانه‌نشین شده‌ام منبع هم درآمدی ندارم. حقیقتا با پولی که  وزارت ارشاد به من می‌دهد، امرار معاش می‌کنم. الان هم دوسالی است که مریضی کرونا شرایط را بدتر کرده. دیگر برنامه‌ای برگزار نمی‌شود و تا جایی که می‌دانم، ‌جشنواره‌ها هم مثل قبل نیستند یا شاید هم برگزار نمی‌شوند.

این نوازنده پیشکسوت سرنا درباره چگونگی تامین هزینه‌های زندگی و بیماری‌اش هم اینطور بیان می‌کند که؛ هزینه‌های درمانم را خودم تامین می‌کنم.

اجرای مقام «الله سحری» و «پلتان سواره» از آلبوم «پلتان»

نوازنده سرنا محمد رحمدل‌خواه 

دهل:حسین‌‌علی محمدی کوشا 

(از آرشیو رامین فقیری)

 

 

 برای آموزش پول نمی‌گیریم

 اغلب استادان موسیقی نواحی به دلیل عشقی که به هنرشان دارند از شاگردانشان پولی دریافت نمی‌کنند. این نوع مواجهه با مقوله آموزش و تدریس در شهرستان‌ها و روستاها باعث شده هنرمندان نواحی از این بخش درآمدی نداشته باشند. محمد رحمدل‌خواه نیز مانند دیگر استادان همواره به تربیت شاگردانی مشغول بوده است. اما درباره وضعیت برگزاری کلاس‌های آموزشی‌اش نیز خبر مسرت بخشی ندارد و می‌گوید: این روزها در بی‌خبری می‌گذرد و کسی از حال کسی آگاه نیست. بیماری باعث شده دیگر نتوانم به تربیت شاگردان بپردازم. کرونا خطرات را خیلی زیاد کرده است. نه فقط جلسه‌ها و کلاس‌ها تعطیل نمی‌شود؛ بلکه آن جمع‌های دوستانه کاری و آموزشی هم برگزار نمی‌شود. البته برخی از شاگردانم که به طور مستمر آموزش دیده‌اند مشغول کار هستند و بعضی از آنها شاگرد هم دارند.

این هنرمند پیشکسوت ادامه می‌دهد: حالا نوجوان‌ها و جوان‌های دیگری برای یادگیری از من سراغ می‌گیرند. این توجه‌ها خوب است اما کلا سبکی که نسل‌های بعد از ما دارند، سبک ما نخواهد بود؛ چون تعداد زیادی از بزرگان موسیقی و هم نسلان من دیگر در این دنیا زندگی‌ نمی‌کنند فقط آنها بودند که آثار را از بر بودند.

اجرای «چوب‌بازی دو چوبه»

سرنا محمد رحمدل‌خواه

دهل حسینعلی محمدی

 

 

خداوند هر صد سال یک یا دونوازنده به هر منطقه موهبت می‌کند

رحمدل‌خواه به توضیحاتش اینطور اضافه می‌کند: اینکه می‌گویم نسل‌های بعد نمی‌توانند آن سبک قدیمی و درست را دنبال کنند به این دلیل است که اغلب آنها آثار قدیمی را بلد نیستند. مثلا اگر بیست قطعه یا مقام داشته باشیم آنها چندتای آنها را می‌توانند بزنند. یا اگر مثلا آهنگی بیست جمله است، نسل‌های امروزی می‌توانند هفت‌، جمله را بنوازند و این آن چیزی نیست که باید باشد. آنها باقی جمله‌ها و آثار نمی‌توانند بنوازند چون واقعیت این است که خداوند هر صد سال یک یا دونوازنده به موسیقی هر منطقه موهبت می‌کند. فکر می‌کنم هنوز در این زمینه قرعه به نام نسل‌های جدید نیفتاده است. برای همین است که می‌گویند باید قدر بزرگان را بدانیم. آنها همیشه در قید حیات نیستند و نبودشان به نفع هنر نیست.

او درباره آثار مکتوب در حوزه موسیقی و سرنای خراسان نیز می‌گوید که، اینطور نیست که هیچ منبعی نباشد. شاید در کتابخانه‌ها آثاری درباره سرنا باشد که مواردی را از من نقل کرده باشد اما آنها به دست خط خودم نیستند.

«حتن اوشاری»

سرنا استاد محمد رحمدل‌خواه

دهل محمددلپذیر و محمد لطیفی؛

 

 

مسئولان از اوضاعم خبر دارند

دیگر موضوعی که همواره انتقاد و گلایه هنرمندان و هنردوستان را در پی داشته، عدم توجه به مفاخر و بزرگان موسیقی در زمان حیات آنهاست. در ایران روال این است که مسئولان پس از مرگ هنرمندان به یادشان می‌افتند و برای آنها تجلیل می‌گیرند. باید یادآور شد توجه رسانه‌ها و فعالان فرهنگی به بزرگان هنر طی دو سه سال گذشته باعث شده مسئولان ارشاد و انجمن‌ها، بیش از قبل به سراغ اساتید بروند و در جریان حال و روزشان قرار گیرند. این هنرمند می‌گوید: مسئولان در شهر مشهد پیگیر حالم هستند و از حال و روزم خبر دارند و گاهی به من سر می‌زنند. من از آن افراد ممنون و راضی هستم. آنهایی هم که از حالم خبر ندارند، می‌گویند چرا نیستی و کار نمی‌کنی؟!

رحمدل‌خواه یکی از فعال‌ترین هنرمندان موسیقی خراسان بوده است. خودش با اشاره به اینکه هنرمندان خارجی زمانی هنرمندان ایرانی را می‌شناختند،‌ می‌گوید: هدفم از آن همه اجرا این بود که سرنا را بیشتر و بهتر به دنیا معرفی کنم و اگر می‌خواهیم این ساز باستانی از بین نرود باید جوان‌ها هم این مسیر را ادامه دهند. آن زمان که برای برگزاری کنسرت به کشورهای دیگر می‌رفتم هنرمندان خارجی احترام زیادی به من می‌گذاشتند و این یعنی ما توانسته‌ایم سازی مانند سرنا را به غیر ایرانی‌ها هم معرفی کنیم.

بعد هم اضافه می‌کند: با اینکه هنرمندان هم‌نسل من برای معرفی موسیقی و سازهای ایران تلاش کردند، اما اتفاق بدی که در حال رخ دادن است فراموشی ساز سرنا در خراسان و شهرهای دیگر است که باید جلوی آن را گرفت. اگر این ساز باستانی کمرنگ یا فراموش شود بسیار حیف است.

 

«چهار بیتی»

نوازنده سرنا محمد رحمدل‌خواه

خواننده محمد دلپذیر؛

 

 

فشار سرنا روی حنجره‌ام اثر کرده، دیگر نمی توانم بنوازم

این هنرمند پیشکسوت با اشاره به اینکه نسبت به قبل وضعیت جسمانی بهتری دارد، درباره نحوه نوازندگی ساز سرنا و دشواری‌های آن اینطور می‌گوید: سرنا نه تنها ساز بلکه موجودی بسیار سخت است. اگر بخواهم درباره سختی‌های ساز سرنا صحبت کنم،‌ دشواری‌ها و مکافات‌هایی زیادی وجود دارد که به توضیح نیاز دارند. سرنا ساز کوچکی است و ظاهر آن باعث می‌شود مردم فکر کنند نواختنش راحت است، در صورتیکه برعکس است. اتفاقا سرنا نسبت به دیگر سازهای بادی سخت‌تر است، چون فشار مستقیم آن در دم و بازدم‌ها مستقیما روی حنجره نوازنده است. فشار سرنا روی حنجره، بعضی نوازندگان را در سنین بالا با مشکل مواجه می‌کند و بیماری‌هایی را در پی دارد. من در دوران فعالیتم خیلی کار کرده‌ام و خیلی سرنا زده‌ام و حالا دو، سه سالی است آن فشارها بر من اثر کرده و باعث شده بیمار شوم.

برخلاف تصور برخی ساختن سرنا کار راحتی نیست

رحمدل‌خواه که یکی از سازندگان ساز سرنا نیز هست، درباره جزییات ساخت این ساز می‌گوید: درست است که سرنا ساز کوچکی است، اما ساخت آن راحت نیست و زمان می‌برد اما خیلی‌ها این را نمی‌دانند. مثلا من همین الان اگر از ساعت هفت صبح بنشیم، تا یک ظهر فقط می‌توانم دو میل (اجزای اصلی سرنا) بسازم! اما آیا این میل‌ها می‌توانند کیفیت خوبی داشته باشند؟ آیا این میل‌ها روی ساز می‌خوانند؟ نمی‌توانند بخوانند؟ که اگر نخوانند باید دوباره روی آنها کار شود، تا درست شوند. این کار سختی‌های خودش را دارد. میل‌ها در آخر باید روی سازها سوار شوند. این موجود کوچک پنج‌تا خزینه دارد، بعد می‌بینی بعضی  هفت، هشت‌تا و نه‌تا سوراخ دارند. مرحله دیگری هست که ساز باید تنظیم شود. بعضی سازه‌ها راحت بدون سختی تنظیم می‌شوند و سازهایی هم داریم که روی آنها کار می‌کنیم و آخر هم تنظیم نمی‌شوند.

این سرنانواز سخنانش را اینطور به پایان می‌برد: ساختن سرنا تنها کاری است که هنوز انجام می‌دهم، اما این کار سودی برای سازنده محسوب نمی‌شود و تنها عشق است که مرا به این کار وامی‌دارد.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز