خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از محمدرضا ظریفیان:

حکیمی، حکیمی ماند

حکیمی، حکیمی ماند
کد خبر : ۱۱۲۱۲۱۲

محمدرضا ظریفیان درباره علامه حکیمی نوشت: او هدف جامعه دینی را ایجاد زمینه رشد می‌دانست و این زمینه را بدون اجرای عدالت به هیچ وجه محقق نمی‌دید. از نظر حکیمی اصل اقامه قسط، بر همه اصول و قواعد فقهی حاکم و مقدم است و حاکم می‌تواند به نفع طبقات فرودست در توزیع ثروت و تعدیل ثروت‌های وافر دخالت کند.

به گزارش ایلنا، محمدرضا ظریفیان در یادداشتی با عنوان «حکیمی، حکیم ماند» درباره علامه محمدرضا حکیمی نوشت.

متن یادداشت به شرح زیر است:

در سکوت ظلمانی رژیم ستم شاهی پژواک صدایش که از زبان قلم به جان می‌نشست، روشنگر نسل تشنهٔ حقیقت بود.

اولین مقاله‌اش را در ۱۳۴۰ با غدیر آغاز کرد و علی(ع) را در سراسر زندگی در سخن و نوشته و عمل سرمشق خود ساخت. بلاغت علوی در بیان و قلمش نمودار بود و زهد و تقوی علوی در رفتارش هویدا.

در زمانه‌ای که برخی عافیت را در سکوت رقم می‌زدند، خروش را برگزید و راه بیدارگران اقالیم قبله برگزید، راه سید جمال‌ها، میرزای شیرازی‌ها و محمد خیابانی‌ها را و خود بیدارگری برای زمانه‌اش شد.

و حیات واقعی را در بازگشت به ثقلین، قرآن و عترت یافت و برای راهیابی به گنجینه عظیم قرآن و معارف اهل بیت، «الحیاة» را آفرید و در «الحیاة» از عقل و حکمت آغاز کرد و عقلانیت را مفتاح رستگاری دانست.

در «دانش مسلمین» به میراث گرانبهای سلف پرداخت تا هویت بخش نسل سرگردان در زمانه ایسم‌ها گردد.

امام را برای جامعه و در عینیت جامعه معنی می‌کرد و در آخرین سطرهای «امام در عینیت جامعه» نوشت:

«و بدینگونه بود که پس از

              روز "بعثت"

                               - روز بلوغ عقل

و

           روز "غدیر"

                            - روز بلوغ حق

روز سوم پدید آمد

یعنی:

            روز  "عاشورا"

                         - روز بلوغ خون و حماسه

او نگران بود؛ نگران مکتب، نگران مردم و «منهای فقر» را در دفاع از دین و فقرای امت فریاد کرد.

او هدف جامعه دینی را ایجاد زمینه رشد می‌دانست و این زمینه را بدون اجرای عدالت به هیچ وجه محقق نمی‌دید. از نظر حکیمی اصل اقامه قسط، بر همه اصول و قواعد فقهی حاکم و مقدم است و حاکم می‌تواند به نفع طبقات فرودست در توزیع ثروت و تعدیل ثروت‌های وافر دخالت کند.

او آنچنان بر عدالت اصرار داشت که او را «فیلسوف عدالت» لقب دادند.

برای همین بود که حکیمی در دوران غیبتِ امامان شیعه، به حکومت مُسانِخ معتقد بود. حکومت مسانخ، حکومتی است که بیشترین سنخیت و شباهت را با حکومت امامان معصوم داشته باشد. و معیار این سنخیت را  اجرای عهدنامه مالک اشتر تلقی می‌کرد.

او در عمل و قلم بر پیمانی که مولایش علی برای عالمان فرض دانست وفادار ماند و تا آخرین لحظاتِ حیات «بر سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده رضایت نداد (أن لا یُقارُّوا على کِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ)

او همچون غالب هموطنان خود ساده زیست و چون همانان به کرونا مبتلا گشت و چون خیل کثیر آنان در این روزهای حزن آور جان به جان آفرین تسلیم کرد و خوبان را داغدار ساخت.

زمانه همچون او کمتر به خود دیده و در فقدانش عدالت و آزادگی در سوگند.

اما آنچه مایه مباهات شیعیان و فخر روحانیت شیعه است، آنکه در تداوم سلفِ صالح و بیدارگران اقالیم قبله، *روزگار ما حکیمی را بخود دید و او تا پایان حکیمی ماند.*

عاش سعیدا و مات سعیدا

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز