خبرگزاری کار ایران

داستین اوهالوران در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد:

ایرانیان حس خیلی قوی نسبت به موسیقی دارند/ آثاری که زمان در آن‌ها معنا ندارد، برایم جالبند/ برای نوازندگان سنتور که زمان زیادی صرف کوک کردن آن می‌کنند، احترام قائلم/ محدودیت‌های خلاقانه می‌توانند جالب باشند

ایرانیان حس خیلی قوی نسبت به موسیقی دارند/ آثاری که زمان در آن‌ها معنا ندارد، برایم جالبند/ برای نوازندگان سنتور که زمان زیادی صرف کوک کردن آن می‌کنند، احترام قائلم/ محدودیت‌های خلاقانه می‌توانند جالب باشند
کد خبر : ۱۱۱۹۳۳۰

داستین اوهالوران، آهنگساز و پیانیست، که در سال ۲۰۱۶ برای ساخت موسیقی فیلم شیر نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد، می‌گوید: علاقمند به اجرا در ایران هستم. فکر می‌کنم دیدن ایران برای من زیبا و مورد توجه باشد؛ چراکه همه از حضور در آن خاطرات خیلی خوبی دارند و برخی از آن‌ها را برایم تعریف کرده‌اند. تا آنجا که می‌دانم ایرانیان نسبت به موسیقی احساسی بسیار قوی دارند و شنونده‌های خیلی خوبی محسوب می‌شوند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، داستین اوهالوران (آهنگساز و پیانیست) یکی از هنرمندانی است که با موسیقی ایرانی تاحدودی آشنایی دارد. این آهنگساز که به گفته خودش برخی آثار ایرانی دهه پنجاه و شصت را شنیده، با تماشای نوازندگی پویا سرایی و میدیا فرج نژاد به سازهای ایران علاقمند شده است. 

اوهالوران که در زمینه آهنگسازی فیلم نیز فعالیت‌های جدی دارد و در سال ۲۰۱۶ برای ساخت موسیقی فیلم «شیر» نامزد دریافت جایزه «گلدن گلوب» بهترین موسیقی متن شده، در گفتگوی پیش‌رو ضمن توضیح درباره شناختش از موسیقی و هنرمندان ایرانی، از تجربه آهنگسازی برای فیلم‌های «شیر»، «یک امر آمریکایی» و «نگهبانان قدیمی» گفت. 

میزان آشنایی شما با موسیقی ایران چقدر است؟ آیا تاکنون آثار ایرانی را شنیده‌اید و با هنرمندان ایرانی آشنایی دارید؟ 

در واقع خیلی با هنرمندان ایرانی آشنایی ندارم. فکر می‌کنم بهتر است لیستی از موسیقی‌های خوب را برای من ارسال کنید. من موسیقی ایرانی را شنیده‌ام، اما با اسامی و هنرمندان آشنایی ندارم. اپلیکیشنی به نام «رادیو» هست که با داشتن آن می‌توان موسیقی کشور سازنده را انتخاب کرد و به برهه‌های زمانی مختلف گوش داد. به طور مثال به موسیقی ایرانی دهه پنجاه و شصت گوش داده‌ام اما همانطور که گفتم اسم هنرمندان را به خاطر ندارم. به نظر می‌رسد شما ایرانی‌ها در زمینه موسیقی تاریخی عمیق و قدیمی دارید. 

به تازگی اثری ایرانی دیده‌اید که طی آن پوریا سرایی و میدیا فرج نژاد (دو نوازنده و آهنگساز ایرانی) سنتورو تار می‌نوزاند. نظرتان درباره این ویدئو و دو ساز ایرانی سنتور و تار چیست؟ 

درباره ویدیو سنتورنوازی پویا سرایی باید بگویم، من برای فیلمی هندی به نام «اومریکا» موسیقی ساختم و وقتی به بمبئی سفر کردم در آنجا با تعداد زیادی موزیسین کار کردم و با موضوعات و اتفاقاتی مواجه شدم که برایم بسیار جالب بود. مثلا اینکه نوع دیگری از سنتور در هند وجود دارد و یک نوع آسیایی هم از آن هست. تا آنجا که می‌دانم انواع دیگری از این ساز وجود دارد. من عاشق این نوع ساز هستم و یکی از آن‌ها را از هند خریداری کردم و با خودم بردم. فکر می‌کنم مدل‌های مختلف آن در نحوه کوک و نواختن نیز با هم فرق دارند. بعضی از آن‌ها مضرابی و برخی ضربه‌ای هستند. کوک کردن این ساز زیبا بسیار دشوار است و من برای نوازندگانی که زمان و دقت صرف کوک کردن آن می‌کنند، احترام بسیار قائلم.

 علاقه زیادی به سازهایی دارم که تارهای طنین‌انداز و هم راستا دارند. انگار یک انعکاس صدا داخل ساز ایجاد می‌کنند و این مفهوم برایم بسیار جالب توجه است.

تارنوازی میدیا فرج‌نژاد را چگونه دیدید؟

 تارنوازی میدیا فرج‌نژاد را هم مشاهده کردم و باید بگویم علاقه زیادی به سازهایی دارم که تارهای طنین‌انداز و هم راستا دارند. انگار یک انعکاس صدا داخل ساز ایجاد می‌کنند و این مفهوم برایم بسیار جالب توجه است. من راجع به تغییرات سازها در طی زمان خیلی فکر می‌کنم و تغییرات آن‌ها بستگی زیادی به فضای آکوستیک شما دارد. اگر تارها (سازهای تاردار) را در فضای آزاد بنوازید، صدای خوبی ندارند و برای نواختن آن‌ها به یک فضا مثل کلیسا احتیاج داریم. فکر می‌کنم اینگونه سازها بسیار جالب هستند، چون صدای تارهای آن‌ها، نوعی حالت افول‌کننده دارد؛ لذا شما می‌توانید آن‌ها را در فضای باز بنوازید و باز هم نوعی صدای آکوستیک بشنوید. من خیلی تحت تاثیر تار میدیا فرج نژاد قرار گرفتم. از شما می‌خواهم لطفا لیستی از موزیسین‌هایی که تار نواخته‌اند را را برای من بفرستید تا بتوانم آن‌ها را بررسی کنم. 

 عاشق پیانو هستم، چون واسطه‌ای‌ است که می‌توانم تنها و به دور از تکنولوژی باشم. به ‌نوعی در این فضا می‌توانم فکر کنم و در افکار خود غرق شوم. 

ساز اصلی شما پیانوست، در ابتدا درباره این موضوع توضیح دهید که برای شما، چه ارتباطی میان موسیقی و پیانو وجود دارد؟ 

این یک ارتباط پیچیده است و من عاشق پیانو هستم چون واسطه‌ای‌ است که می‌توانم تنها و به دور از تکنولوژی باشم. به ‌نوعی در این فضا می‌توانم فکر کنم و در افکار خود غرق شوم. هیچ‌گاه شانس ملحق شدن به کنسرواتوار (کالج موسیقی) و موقعیت چندین سال آموزش پیانو را نداشتم و به اجبار بیشترین تمرین را به تنهایی انجام دادم و بعضی اوقات حس می‌کردم انگشتانم نا امید شده‌اند و مطابق انتظار من کار نمی‌کنند! اما از نظر من محدودیت‌های خلاقانه می‌توانند جالب باشند. زمانی‌که با داشته‌هایت کار می‌کنی باید راهی پیدا کنی تا از آن‌ها بیشترین بازدهی را داشته باشی، در اینصورت می‌توانی نتایج جالبی هم به دست بیاوری؛ بنابراین همیشه تلاشم بر این است سخت‌تر کار کنم تا در نواختن پیانو بهتر شوم. همیشه با محدودیت‌هایی که دارم می‌جنگم و همینطور راحت برخورد می‌کنم و سخت نمی‌گیرم. این دقیقا همان کاری است که علاقه‌مند به پیگیری و انجامش هستم؛ حتی زمانی که آمادگی کار موسیقی را ندارم و به نوعی برای من حالت مراقبه دارد. 

یکی از بسترهای اصلی فعالیت شما طی سال‌های اخیر ساخت موسیقی فیلم است. با توجه به این موضوع درباره ساخت موسیقی متن فیلم «یک امر آمریکایی» توضیح دهید.

در واقع فیلم «یک امر آمریکایی» در شهر میلان واقع در کشور ایتالیا ضبط شده، اما من درحال رفت و آمد به برلین بودم و مدتی بعد ساکن برلین شدم. این اثر در خودش کمی داستان جنگ سرد دارد و به نوعی پیانو محور است و بسیار کار لذت بخشی بود. علاوه بر اینها، ترکیبی از الهام گرفتن از داستان فیلم «استاینیکی» از نخستین کارهای من بود، زمانی که داشتم زبان فیلم‌ها را می‌آموختم. 

 عواطف زیادی در داستان فیلم  «شیر» وجود داشت و اصطلاحا می‌توانستیم الهام موزیکالی بسیاری از آن بگیریم. به همین دلیل است که قسمت‌های بسیاری از فیلم شما را با روش‌های خاص تحت تاثیر قرار می‌دهد. 

شما در سال ۲۰۱۶ با همراهی ولکر برتلمن، به صورت مشترک آهنگسازی فیلم «شیر» ساخته گارث دیویس را عهده دار شدید. درباره این همکاری بگویید. 

فیلم «شیر» یک همکاری جالب بود چراکه با ولکر برتلمن با نام هنری «هائوشکا» چندین سال تحت نظر یک شرکت بودیم و همکاری می‌کردیم. در واقع او را زمانی که در ایتالیا اقامت داشتم، ملاقات کردم و طی ده سال دوستان خوبی برای یکدیگر شدیم. گارث دیویس کارگردان فیلم در حالی به ما درخواست همکاری مشترک داد که از دوستی‌مان بی‌خبر بود. به نظرم تقاضای زیبایی بود چون زمان زیادی از دوستی من و هائوشکا می‌گذشت و هنوز موسیقی مشترکی نساخته بودیم و به همین دلیل هم بود که در فیلم «شیر» همکاری کردیم. فیلم داستان قوی، زیبا و همینطور الهام‌بخشی برای کار داشت و از جمله آثاری محسوب می‌شد که نوشتن موسیقی برای آن افتخارآمیز بود. به هرحال عواطف زیادی در داستان وجود داشت و اصطلاحا می‌توانستیم الهام موزیکالی بسیاری از آن بگیریم. به همین دلیل است که قسمت‌های بسیاری از فیلم شما را با روش‌های خاص تحت تاثیر قرار می‌دهد. 

همکاری‌های مشترک معمولا چالش‌هایی دارد. آیا شما و هائوشکا نظرات و ایده‌های مخالفی هم داشتید که در نهایت برایتان ایجاد چالش کند؟ 

از آنجایی که مدت زمان زیادی از دوستی ما می‌گذرد سعی می‌کردیم از مشکلات اجتناب کنیم. همکاری در عرصه آهنگسازی، با شخصی که از او شناخت ندارم بسیار سخت است. در همکاری من و هائوشکا محبت و احترام مشترک به موسیقی طرف مقابل، زیر ساختی برای بنای این همکاری بود. ما زود متوجه شدیم که باید غرورمان را کنار بگذاریم و در نهایت به داستان فیلم بپردازیم و همچنین عواطف را به داستان بیاوریم. نهایتا اینکه ما همکاری خوبی با یکدیگر داشتیم و به همین دلیل در دو فیلم دیگر با هم همکاری کردیم. از آنجایی که رابطه خوبی داشتیم، این فرصت را به هم می‌دادیم تا هرکس کار خودش را انجام بدهد. با اینکه در زمینه شیوه و آهنگسازی تفاوت‌هایی داشتیم، اما همکاری‌ها به خوبی صورت گرفت، تا آنجا که منجر به ساخت موسیقی پنج فیلم شده است. 

 از ساخت  موسیقی فیلم لذت می‌برم، ساخت موسیقی فیلم به نحوی است که تو را به سمت خود می‌کشد؛ به این صورت که با پیشروی کارها، پروژه پشت پروژه به تو معرفی می‌شود، طوری که در آن غرق می‌شوی!

 فیلم «شیر» افتخار حضور در جشنواره‌های زیادی را برایتان به‌همراه داشت. حضور در این پروژه تا چه حد روند کاری شما را تغییر داد با بر آن تاثیر گذاشت؟ 

با ساختن موسیقی برای فیلم، سرمان خیلی شلوغ شد، به همین دلیل ساختن آلبوم تکنوازی بعدی‌ام به طول انجامید. من از ساخت  موسیقی فیلم لذت می‌برم، اما تنها کاری نیست که علاقمند به انجامش باشم. ساخت آثار خودم نیز اهمیت زیادی دارد. می‌دانید، ساخت موسیقی فیلم به نحوی است که تو را به سمت خود می‌کشد؛ به این صورت که با پیش روی کارها، پروژه پشت پروژه به تو معرفی می‌شود، طوری که در آن غرق می‌شوی! اما هم ‌اکنون در حال فاصله گرفتن از این رویه‌ام تا زمان کافی برای موسیقی خودم داشته باشم، با این حال از موسیقی هم فیلم لذت بردم و طی حضور در پروژه‌های مربوط به آن‌ها، درس‌های آموختم. 

فیلم سینمایی «شیر» بر اساس داستانی واقعی نوشته شده و حال و هوایی رئالیستی دارد. این موضوع چه واکنشی را در شما برانگیخت؟ 

من واقعا از این موضوع متحیر شدم، به این دلیل که پیش از آن، درباره چنین داستان فوق العاده‌ای چیزی نشنیده بودم. پسری در هند گمشده می‌شود و این حقیقت که موفق شده از استرالیا برگردد و خانواده‌اش را پیدا کند برایم جالب بود. به نظرم چنین اتفاقی بسیار نادر و فوق العاده است، بخصوص که در آن مقطع تکنولوژی همانند امروز وجود نداشت و تا این حد در زندگی مردم تاثیر گذار نبود. امکان آشنایی با خانواده واقعی را پیدا کردم و شنیدن داستان از خود سارو (شخصیتی که فیلم براساس داستان او ساخته شده بود) لایه دیگری بود. من همچنین با مادرخوانده واقعی آن پسر نیز ملاقاتی داشتم. کلا فیلم «شیر» داستانی خیلی قدرتمند از عشق و خانواده را دربرداشت و نشان می‌داد که خانواده چه معنایی دارد. فیلم «شیر» یکی از آثار محبوب من است که آهنگسازی آن را برعهده داشتم. 

 دلیل جذب من برای حضور در فیلم «نگهبانان قدیمی» قسمت‌های اکشن یا اِلِمان‌های ابرقهرمانانه نبود؛ بلکه ایده فیلم برای زندگی جاودانه بود. این اثر به معنی از دست دادن کسانی می‌پردازد که دوستشان داریم.

شما آهنگسازی فیلم سینمایی «نگهبانان قدیمی» را هم به عهده داشته‌اید که داستان آن با دیگر آثار قبلی‌تان متفاوت است. می‌توان اینگونه گفت که در این اثر برای یک ابر قهرمانان موسیقی نوشته‌اید. از این تجربه بگویید. 

ساخت موسیقی برای فیلم «نگهبانان قدیمی» اتفاقی جالب بود؛ چون در گذشته برای چنین اثری موسیقی ننوشته بودم، بنابراین برایم چالش خوبی بود. دلیل جذب من برای حضور در این فیلم، قسمت‌های اکشن یا اِلِمان‌های ابرقهرمانانه نبود؛ بلکه ایده فیلم برای زندگی جاودانه بود. این اثر به معنی از دست دادن کسانی می‌پردازد که دوستشان داریم. به نظرم ایده اینکه تو چه کسی هستی؟ عشق چیست و تنهایی چه معنایی دارد؟ مفاهیم جالبی هستند. من خیلی درباره زمان و اینکه موسیقی چطور زمان را بیان می‌کند فکر می‌کنم، به همین دلیل داستان‌هایی که زمان در آن‌ها معنا و مفهومی ندارد، برایم جالب هستند و همین موضوع مرا به سمت فیلم «نگهبانان قدیمی» سوق داد که اتفاقا جزو قسمت‌های سخت اثر برای من است. طی همکاری با کارگردان و دیگر عوامل تولید، فرصت این را داشتم تا در زمینه صحنه‌های اکشن کاری پویاتر انجام بدهم که خیلی برایم جالب بود. در واقع «نگهبانان قدیمی» فرصتی بود تا بیشتر از اِلِمان‌های الکترونیک استفاده کنم و حین کار لذت بیشتری ببرم. 

عاشق موسیقی سراسر دنیا هستم و به همه آن‌ها گوش می‌کنم. به نظرم باید بازتاب آن‌ها را بگیریم و سعی بر کپی کردن آن‌ها نداشته باشیم. یا اینکه نباید همانند آن‌ها شویم؛ بلکه باید سعی کنیم بیانگر تاثیراتی باشیم که از آن موسیقی‌ها می‌گیریم.

در هر دو فیلم یعنی «شیر» و «نگهبانان قدیمی» بخش‌هایی از قصه در کشورهایی چون هند، افغانستان، مراکش و سودان جنوبی تصویربرداری شده بود، چرا برای ساخت موسیقی این سکانس‌ها از موسیقی همان کشورها استفاده نکردید؟ 

راستش من هرگز موسیقی که آن را نمی‌فهمم؛ انتخاب نمی‌کنم. تمام سعی من بر این است همه چیز را از فیلترهای تجارب خودم عبور بدهم. دیگر اینکه موسیقی متن به نوعی بیان‌کننده چگونگی صدا است و این موضوع نیز برایم اهمیت بسیار دارد. من عاشق موسیقی سراسر دنیا هستم و به همه آن‌ها گوش می‌کنم. به نظرم باید بازتاب آن‌ها را بگیریم و سعی بر کپی کردن آن‌ها نداشته باشیم. یا اینکه نباید همانند آن‌ها شویم؛ بلکه باید سعی کنیم بیانگر تاثیراتی باشیم که از آن موسیقی‌ها می‌گیریم. فکر می‌کنم این رویه برای جذب و پرداختن به موسیقی‌های سراسر دنیا جالب باشد. نوع و چگونگی صدا که الهام دهنده من از موسیقی سراسر دنیاست، همان چیزی است که می‌سازم و پیدا می‌کنم. 

تا آنجا که می‌دانم ایرانیان نسبت به موسیقی احساسی بسیار قوی دارند و شنونده‌های خوب خیلی خوبی محسوب می‌شوند. 

نظر شما درباره ایران و اجرا در اینجا چیست؟ 

علاقمند به اجرا در ایران هستم. دوستانی داشتم که به کشور شما سفر کرده‌اند و تجارب خوبی هم داشته‌اند. فکر می‌کنم دیدن ایران برای من هم زیبا و مورد توجه باشد؛ چراکه همه از حضور در آن خاطرات خیلی خوبی دارند و برخی از آن‌ها را برایم تعریف کرده‌اند. تا آنجا که می‌دانم ایرانیان نسبت به موسیقی احساسی بسیار قوی دارند و شنونده‌های خیلی خوبی محسوب می‌شوند. 

اگر صحبتی با مخاطبان ایرانی دارید بفرمایید.

اطلاعی نداشتم که مردم ایران موسیقی من را می‌شناسند از این بابت خشنود و مفتخر هستم که موسیقی یک نفر تا چه نقاط دوردستی می‌تواند شنیده شود. آرزو می‌کنم به ایران بیام و بنوازم. موسیقی هنری است که در آن حد و مرز، زبان و محدودیت وجود ندارد و اینکه توانستم از راه دور با شما صحبت کنم و موسیقی‌ام را به اشتراک بگذارم اتفاقی زیبا بود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز