خبرگزاری کار ایران

جلال ستاری؛ پژوهشگری با کارنامه کاری حیرت‌آور بود/ ایران یکی از بزرگترین و زیباترین اندیشه‌های خلاق‌اش را از دست داد/ مردی با دانش بسیط

جلال ستاری؛ پژوهشگری با کارنامه کاری حیرت‌آور بود/ ایران یکی از بزرگترین و زیباترین اندیشه‌های خلاق‌اش را از دست داد/ مردی با دانش بسیط
کد خبر : ۱۱۱۱۵۷۹

جلال ستاری، روز نهم مرداد درگذشت؛ اسطوره‌شناسی که همچون عُرفا و فرزانگان دیرین ایران، آنچه که انجام می‌داد برای این بود که نخست، خودش ارضای خاطر شود و بعد، ثمراتش به خانواده تئاتر و فلسفه و فرهنگ ایرانی هم برسد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، خانواده فرهنگ و هنر ایران روز گذشته مردی را از دست داد که یگانه بود؛ «جلال ستاری» عمری را صرف پژوهش، نگارش و ترجمه کرد و گنج بزرگی برای فرهنگ کشور به جای گذاشت.

اندیشمندی که حتی از برگزاری مراسم بزرگداشت و نکوداشتی برای خود ابا داشت؛ همانطور که «ناصر فکوهی» تعریف می‌کند در جواب این درخواست‌ها می‌گفت: «آقا این چه کاری‌ست! یعنی من بنشینم آنجا و یک عده بروند بالا و از من تعریف کنند. مگر می‌شود؟ هیچ وقت! من اصلا از خجالت آب می‌شوم و در زمین فرو می‌روم.»

«بهروز غریب‌پور» نمایشنامه‌نویس، کارگردان و پژوهشگر تئاتر درباره جلال ستاری که غروب روز شنبه، نهم مرداد و در سن نود سالگی چشم از دنیای ما فروبست به ایلنا چنین می‌گوید: «آقای ستاری جزو نادر شخصیت‌هایی بودند که طی سال‌ها در زمینه‌های مختلفِ اسطوره‌شناسی، تصوف، تئاتر و اساسا فرهنگِ دیرینِ ایران و فرهنگِ امروزِ جهان آثار متعددی را تالیف و ترجمه کردند و یکی از فضیلت‌های ایشان این بود که همواره، بدون اینکه فضاسازی یا مخاطب‌سازی گسترده‌ای برای خودشان کنند، مثل عُرفا و فرزانگان دیرین ایران، آنچه که انجام می‌دادند برای این بود که نخست، خودشان ارضای خاطر شوند و بعد، ثمرات‌شان به خانواده تئاتر و فلسفه و فرهنگ ایرانی هم برسد.»

غریب‌پور با تاکید بر اینکه «وقتی کسی به کارنامه ایشان نگاه کند حیرت می‌کند از میزان کاری که ایشان کردند.» ادامه می‌دهد: «قطعا تا آخرین لحظات عمرشان فعال بودند و برایشان آرزوی یک جاودانگی ماندگار در تاریخ فرهنگ ایران می‌کنم. چون این روزها، خانواده فرهنگ و هنر انقدر خودشان را گرفتار مشغله‌های دیگر کرده‌اند به یاد این انسان‌های بزرگ نمی‌افتند. ایشان یک وجود ارزنده بودند و پابه‌پای همسرشان خانم لاله تقیان -که ایشان هم در زمینه پژوهش و تئاتر فعال بودند- دو نمونه نادرند از زوج‌هایی که برای فرهنگ ما ارزشمند بودند و از همین جا به سرکار خانم لاله تقیان و همچنین جامعه فرهنگی ایران تسلیت عرض می‌کنم.»

«ناصر فکوهی» (استاد دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ) هم به بیش از صد تالیف و ترجمه به زبان فارسی، و شناساندن صدها نویسنده و متفکر به ایرانیان و تحلیل و تفسیر هزاران گره ناگشوده روایت‌ها و افسانه‌های این سرزمین غریب، از سوی جلال ستاری اشاره کرده و می‌نویسد: «فرهنگ ایران یکی از بزرگترین، پاک‌ترین و زیباترین اندیشه‌های خلاق خود را از دست داد. مرگ در این چند سال اخیر برای او به یک آرزو بدل شده بود. بیماری امانش را بریده بود. اما زندگی همین است. ستاری جز خوبی و خوشی و زندگانی آرام و بی‌دغدغه و سازگاری با دیگران و با جهان هیچ آرزویی نه فقط برای دوستانش بلکه حتی برای دشمنانش نمی‌خواست. ستاری فرزندی نداشت، اما همه می‌توانند مطمئن باشند هزاران هزار نفر از کوچک و بزرگ، از پیر و جوان‌، از نخبگان و مردمان کوچه و خیابان که او را صرفا به عنوان پیرمردی مهربان در روزمر‌گی‌شان می‌شناختند، امروز فرزندان ِگریانی هستند که او را تا مزارش بدرقه خواهند کرد‌، برایش اشک خواهند ریخت و تا زنده هستند، برایش می‌نویسند و از او یاد می‌کنند و برای نسل‌های بعد روایت این انسان مهربان و غریب و فروتن را حکایت خواهند کرد.»

«جلال ستاری سوای آنچه که همه درباره‌شان می‌دانند وجه ممتازی هم داشتند که برای کم‌تر موجودی اتفاق می‌افتد؛ ستاری به شدت انسانی ایران‌دوست بود.»؛ این را هم «علی شمس» (نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر) در وصف جلال ستاری و خدماتش به فرهنگ ایران به ایلنا می‌گوید و ادامه می‌دهد: «سوای سویه‌های اساطیری او که همه می‌گویند عاشقِ اسطوره‌ها بود، من می‌خواهم بگویم که جلال ستاری عاشق اسطوره نبود؛ بلکه اسطوره‌شناس بود و مهم‌ترین کاری که برای ما کرد این بود که فهم و روش تحقیق و مواجهه با اسطوره را در نقد ادبی به ما یاد داد.»

شمس ادامه می‌دهد: «روشِ تحقیق جلال ستاری در کتاب‌هایی که نوشت، مبنایی به شدت علمی دارد. یعنی با خواندن کتاب‌های او، شما در وهله اول روشِ تحقیق، پژوهیدن و مقاله‌نویسی را یاد می‌گیرید. او، از آن دست نسلی بود که به مقدمه اعتقاد داشت، به ترجمه و سُتره‌گزینی کلمه اعتقاد داشت و آدم‌هایی همچون «میرچا الیاده»، «ژرژ دومزیل» و... را به ما معرفی کرد که خارج از کتاب‌های ستاری نامی از آن‌ها نداریم؛ این‌ها از مهم‌ترین کارهایی بود که ستاری با 40-50 کتابش انجام داد.»

او همچنین با بیان اینکه «مهم‌ترین نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم، جفایی است که نسبت به جلال ستاری شد» یادآور می‌شود: «مردی با دانش بسیط و فراوان را خانه‌نشین کردند اما او هیچ وقت از پای ننشست، تا لحظه آخر عمر پربارش پژوهید، ترجمه کرد، نوشت و به ما یاد داد.»

علی شمس، شکلِ رویکرد تطابق در اسطوره را از آموزه‌های جلال ستاری خواند که به اعتقاد او، کار در حوزه اساطیر ایران و اساطیر عرب و رویکردهای تطبیقی‌شان با اساطیر غربی، یکی از قله‌های درخشانِ تحقیق‌نویسی و مقاله‌نویسی و تالیف در حوزه اسطوره است.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان خاطرنشان می‌کند: «می‌توانم به جرات بگویم که جلال ستاری در استخراج و فضای تطبیقی نسبت به متون کهن (شاهنامه، هزار و یک شب و...)، -که بهرام بیضایی هم متاثر از پژوهش‌های ستاری کار می‌کند- نکات درخشانی دارد که همه ما را تحت تاثیر دانش خود قرار داده است. جلال ستاری انقدر بزرگ است که فارغ از هر جهت‌بندی سیاسی، دوست و دشمن به دایره وسیع تاثیر حضور و دانش او اقرار دارند.»

شمس با تاکید بر اینکه «فکر می‌کنم آدمی مثل او، هر یک روزی که زنده بماند، یک نعمت برای فرهنگِ یک کشور است.» صحبت‌هایش را با این آرزوی تحقق‌ناپذیر تمام می‌کند که: «ای کاش جلال ستاری دچار آلزایمر نبود، گرفتار محدودیت‌ها و بیماری‌ها نمی‌شد و می‌توانست همچنان برای ما بنویسد...»

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز