یک هنرمند نگارگر و سرامیست مطرح کرد؛
برای هنرمند خارجی فرم اهمیت زیادی دارد/ فقط ادای معاصر بودن را درمیآوریم و از ریشههای خود دور شدهایم/ نباید هنرهای سنتی را از هنرهای تجسمی و معاصر جدا کنیم
الناز ایرانپاک میگوید: تفکر غالب انجمن این است که به ایده و فکر خیلی بیش از تکنیک اهمیت داده میشود. میگویند یک اثر حتما باید ایده محور باشد. این تفکر در نوع خود بد نیست اما زمانی که بیش از حد به ایده و تفکر اثر اهمیت داده میشود، از آن سو مقوله تکنیک نادیده گرفته میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، الناز ایرانپاک (فعال عرصه نگارگری، سرامیک و سفال) یکی از افرادی است که تلاش دارد توسط آثارش زندگی امروز، آشفتگیها و نابسامانیها موجود در اجتماع را منعکس کند. وی عضو کمیته آموزش انجمن هنرمندان سفال و سرامیک است و در کشور مالزی؛ طراحی پارچه و زیورآلات خوانده و حال بیست سال از فعالیت حرفهای او در عرصههای نگارگری، سرامیک و سفال میگذرد.
ایرانپاک که در عرصه آموزش و برگزاری ورکشاپهای تخصصی نیز فعالیتهای جدی دارد، درباره وضعیت هنرهای ایرانی در کشور و عرصههای بین المللی میگوید: ما فقط ادای معاصر بودن را درمیآوریم و از ریشههای خودمان دور میشویم اما آرتیستهای سرامیست ژاپنی افتخارشان این است بر اساس تکنیکی که مثلا دویست سال پیش ابداع شده و پدرشان بر اساس آن کار میکردهاند، فعالیت میکنند.
کرونا تا چه حد بر هنر و فعالیتهای شما تاثیر گذاشته؟
بدون شک هنرمندان طی یک سال و نیم گذشته روزهای دشواری را سپری کردهاند و این امکان وجود نداشته که مانند قبل فعالیت کنند. خرید و فروش آثار هنری مانند قبل نیست. نمایشگاههای کمی برگزار میشود و همه اینها بر نحوه عملکرد حرفهای و زندگی هنرمندان تاثیر میگذارد. از سویی هنرمندان نمیتوانند نسبت به وقایع و اتفاقات پیرامونشان بیاهمیت باشند. یکی از مزایای کرونا برای من این بود که طی یک سال و نیم گذشته و در ایام قرنطینه بیش از قبل در خلوت به درونیات خودم پرداختم. به نظرم طی کردن این رویه برای هر هنرمندی لازم است، تا در نوع افکار و دیدگاههایش (در جهت کاملتر شدن) نوعی سلوک را تجربه کند. مهمترین ویژگی هنر همین است.
آیا حمایتی از سوی مسئولان در وزارت ارشاد و اداره کل هنرهای تجسمی و انجمنها وجود داشته است؟
متاسفانه خیر. البته گفتند قرار است وامی به هنرمندان عرصه تجسمی تعلق گیرد و من هم برای دریافت آن اقدام کردم، اما از جایی به بعد متوجه شدم مبلغ وامی که میگویند ۸ میلیون تومان است! واقعا این رقم چه دردی از هنرمندان دوا میکند؛ آنهم در حالی که متریال و مواد ساخت و ارائه آثار هنری در همه رشتهها تورمی چندبرابری داشته است. مثلا قیمت گل نسبت به قبل چند برابر شده است. همه اینها در حالی است که نمیتوان بیش از حدی مشخص به قیمت آثار هنری افزود و در نهایت این هنرمند است که متضرر خواهد شد.
بخشی از اثر «آشفتگی» ساخته الناز ایرانپاک که در آخرین دوسالانه سرامیک حضور یافته است
ظاهرا هنرهایی چون نگارگری، نقاشی و سرامیک نمیتوانند به طور مستقیم مشکلات و وقایع رخ داده در جامعه را انعکاس دهند. اما شما تلاش کردید با آثارتان آشفتگی محیط پیرامونتان را به مخاطب گوشزد کنید.
بله درست است. دوسالانه زمستان سال گذشته در حالی برگزار شد که بحران کرونا به اوج خود رسیده بود. شرایط جامعه باعث شد، در آن مقطع به این موضوع فکر کنم که زیبایی و نظم در هنرها (بخصوص هنرهای سنتی) در دنیای آشفته امروز چه جایگاهی دارد؟ هر زمان مشغول کار میشدم به این موضوع فکر میکردم که به چه دلیل باید در دنیای مملو از مشکل و نابسامانی موجود، تمام نظم و ترتیب هنرهای ایرانی را رعایت کنم و به چهارچوبهای آن پایبند باشم؟ اثر «آشفتگی» که در دوسالانه نمایش داده شد حاصل همین نگرش و تلاش است.
در این آثار نوعی «مینیمالیست» و رگههایی از «ابزورد» موج میزند. آیا پرداختن به این دومقوله برایتان اتفاقی بود؟
به هرحال نمیتوان شرایط موجود را نادیده گرفت و باید بگویم بله به هر دو مقولهای که گفتید فکر کرده بودم.
بخشی دیگر از اثر «آشفتگی» ارائه شده توسط الناز ایرانپاک
شما بیست سال است در زمینه نگارگری، سفال و سرامیک فعالیت میکنید. از سبک و سیاق کارتان بگویید.
متریال مورد استفادهام در حال حاضر سفال سلولزی است و کارم نقاشی زیر لعالبی است که آثار نگارگری را با ظرفت و جزییات روی آن پیاده میکنم. در اثر «آشفتگی» سفال سلولزی را به اندازه ضخامت کاغذ نازک کردم و پیش از آنکه خشک شود روی آن نقاشی کشیدم. در ادامه هم سفالها را مچاله کردم تا به حجمهایی بیمعنا تبدیل شوند و آن ظرفتهای موجود در هنر ایرانی آنطور که باید به چشم نیایند. این شیوهای بود که برای نشان دادن بینظمیهای موجود بر اساس آن به ارائه اثر پرداختم.
یکی از اتفاقاتی که هنرمندان را به ارائه آثار مفهومیتر و اجتماعیتر ترغیب میکند، برگزاری رویدادهایی با محوریت شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور است؛ اتفاقی که چندی پیش توسط خانه هنرمندان رقم خورد و دومین سالانه کاربردهای معناگرا نام داشت. طی این رویداد هنرمندان با توجه به اوضاع و شرایط حال حاضر کشور به ارائه اثر پرداخته بودند. بازخوردها چگونه بود؟
مطمئنا با وجود برگزاری رویدادهایی مانند سالانه کاربردهای معناگرا، هنرمندان و فعالان عرصه تجسمی بیش از قبل به ارائه آثاری با موضوعات روز و بر اساس اتفاقات پیرامونی ترغیب میشوند. اتفاقا در رویداد مذکور نیز حضور داشتم. من در شمال کشور زندگی میکنم و حین برگزاری این رویداد به دلیل اعمال محدودیتها و ممنوع بودن ترددهای بین شهری نتوانستم به تهران بیایم اما خوشبختانه واکنشها بسیار مثبت بود. هم از مخاطبان بازخوردهای خوبی گرفتم و هم اینکه حین برگزاری نمایشگاه گروه فیلمبرداری در محل حضور داشتند و مقابل اثر من کارشان را انجام میدادند و به گفتگو با مخاطبان و شرکتکنندگان میپرداختند. آنها به من گفتند اغلب هنرمندان و بازدیدکنندگان اثرم را دوست داشتهاند و به آن توجه کردهاند.
یکی از آثار الناز ایرانپاک که در دومین سالانه کاربردهای معناگرا نمایش داده شده
برگزاری رویدادهای تخصصی با محوریت هنرهای ایرانی تا چه حد در ارتقای زیر شاخههای موجود و عمومیت دادن به آنها موثر است؟
بیشک وجود رویدادهای تخصصی اتفاقی است که معمولا مورد توجه هنرمندان هنرهای ایرانی قرار میگیرد. اما مسئله این است که اساتید و مسئولان برگزاری رویدادهای سالانه هنرهای سنتی را از دیگر هنرهای تجسمی جدا میکنند و حتی نظرشان این است که به دلیل عدم وجود خلاقیت جایگاهی در هنرهای تجسمی ندارند. نمیگویم همه چیز در اینباره باید متحول شود، اما به نظرم این نگرش میتواند کمی منعطفتر باشد. ما در حیطه هنرهای سنتی هنرمندان بیبدیلی داریم که به خاطر چنین دیدگاهی از نمایشگاهها و بینالها و دیگر رویدادهای هنری دور نگاه داشته شدهاند. از سویی در حیطه هنرهای تجسمی به استانداردهای روز دنیا نرسیدهایم و از آن دور مانده ایم.
اثر الناز ایرانپاک/ شرکت داده شده در دومین سالانه کاربردهای معناگرا
اینکه با استانداردهای روز دنیا همسو نیستیم مشکلی است که در اغلب هنرها وجود دارد.
اتفاقی که در هنرهای تجسمی شاهد آن هستیم این است که معمولا اجرای آثار بسیار ضعیف است. مثلا در عرصه سرامیک تفکر غالب انجمن این است که به ایده و فکر خیلی بیش از تکنیک اهمیت داده میشود. میگویند یک اثر حتما باید ایده محور باشد. این تفکر در نوع خود بد نیست اما زمانی که بیش از حد به ایده و تفکر اثر اهمیت داده میشود، از آن سو مقوله تکنیک نادیده گرفته میشود. آثاری را میبینم که ایدههای خوبی پشت آنهاست، اما به لحاظ تکنیک و اجرا ضعیف هستند.
آیا درباره وضعیت هنرهای روز دنیا اطلاعاتی دارید تا اوضاع کنونی هنرهای تجسمی کشور را با آن مقایسه کنید؟
بله میتوان با توجه به بینالها و دیگر رویدادهای خارجی درباره این موضوع صحبت کرد. در آثار هنرمندان خارجی تکنیک مقولهای بسیار مهم است و ایده نیز از اهمیت بسیار برخوردار است. به طور مثال وقتی بینالهای سرامیک کره یا حتی دیگر رویدادهای کشورهای دیگر را مد نظر قرار میدهید، متوجه خواهید شد که مقوله فرم از اهمیت زیادی برخوردار است. فرمهای زیبایی را میبیند که با تکنیکهای خاص اجرا شدهاند. در این نوع آثار حتی دماهای پخت موضوع مهمی است و کلا آنچه برای هنرمند اهمیت دارد مقوله «ابژه» یا فرم است، بدون اینکه از او بپرسند منظورت از ساخت اثر چه بوده است! در واقع هم منظوری از سوی هنرمند وجود ندارد؛ بلکه او در لحظه و موقعیتی خاص کلیت اثر را در درونش متولد کرده و آن را در معرض دید عموم قرار میدهد. ما در بسیاری از مواقع این نوع نگرش و تفکرات را از دست میدهیم یا نادیدهشان میگیریم. ما تاکید داریم، حتما باید معنایی پشت اثر باشد؛ در صورتی که چنین اصرارهایی گاه مخرب است.
همواره در همه هنرها نسبت به موضوعات مهم و سبکها تعصباتی وجود داشته است.
همینطور است. شخصا همواره در خلق و ارائه آثارم به درون خودم توجه کردهام اما خیلی وقتها نقدم این است که نباید به اصطلاح صفر و صدی عمل کنیم. همانطور که گفتم میتوانیم نسبت به اتفاقات و جریانات موجود کمی منعطفتر عمل کنیم.
یکی دیگر از آثار الناز ایرانپاک
اینکه با جریانات روز دنیا همراه نیستیم دلایل متعددی دارد، اما اصلیترین آن عدم ارتباط هنرمندان و مسئولان ما با دنیای خارج از ایران است.
تفکری در جامعه وجود دارد. طبق این نگرش گمان میکنیم هر آنچه را خودمان داریم، خوب و مطلوب نیست و باید حتما به استانداردهای غرب نزدیک شویم تا کارمان ارتقا پیدا کند. فکر میکنیم در این صورت است که میتوانیم در هنرهای معاصر حرفی برای گفتن داشته باشیم. همه اینها در حالی است که هنرهای معاصر ما از هنر روز دنیا لااقل سی سال عقبتر است. دلیل این عقبماندگی هم این است که ما فقط ادای معاصر بودن را درمیآوریم و در چنین فضایی از ریشههای خودمان دور میشویم. توجه کنید که مثلا آرتیستهای سرامیست ژاپنی افتخارشان این است بر اساس تکنیکی که مثلا دویست سال پیش ابداع شده و پدرشان بر اساس آن کار میکردهاند، فعالیت کنند. هنرمندان ژاپنی فوقالعاده نسبت به سنتها و هر آنچه نسل به نسل به آنها رسیده، تعصب دارند و به همین دلیل هم هست که متمرکز کار میکنند و برای خلق آثارشان روند مشخصی را در نظر گرفتهاند. همه این موارد باعث شده دنیا سرامیک ژاپن را بر اساس آنچه که دارند و مورد تاکید و توجهشان است، بشناسند. در صورتی که نگرش ما اینگونه نیست. ما میگوییم هنرمند سنتی حتما باید نوآوری عجیب و غریبی را رقم بزند تا اثری معاصر خلق کند. من واقعا با این قضیه خیلی مشکل دارم. بسیار پیش آمده که اساتید مستقیم و غیرمستقیم به من گفتند باید تو باید در کارت نوآوری کنی و باید از این تکرار رها شوی. این در حالی است که آثارم توسط هنرمندان خارجی عرصه سرامیک مورد توجه قرار گرفته و نظرشان این بوده که دنیا باید آثارم را ببیند. آثار مذکور همانهایی هستند که من آنها را در ایران خلق و ارائه کردهام! حال چگونه است که همان کارها در ایران مورد توجه قرار نمیگیرد، اما پتانسیل جهانی شدن دارند؟! متاسفانه وضعیت در ایران به گونهای است که اگر من مثلا دفورماسیونی را بر اساس چهارچوبهای مورد پسند جامعه هنری کشور در اثرم لحاظ نکنم، جایگاهی در نمایشگاههای داخلی نخواهد داشت.
آثار برخی از هنرمندان ایرانی واقعا قابلیت این را دارند که در سطح جهانی دیده شوند. مثلا اینکه هنرمندان حال حاضر دنیا از رنگهای آماده استفاده میکنند ولی ما هنرمندان ایرانی در این زمینه بر اساس تکنیکهای قبلی عمل میکنیم. لااقل من اینگونهام و هنوز از اِستینها استفاده میکنم. این موارد برای هنرمندان دیگر کشورها جالب است. چگونگی ساخت رنگها و پیاده کردن طرحها روی بدنه اثر تنها برخی مواردی هستند که برای هنرمندان و مخاطبان غیر ایرانی جالب توجهند و ایجاد جذابیت میکنند. با وجود همه ویژگیها و جذابیتهای هنرهای ایرانی، چرا باید هنرمندان ما در زمینه ارائه آثار در سطح جهانی و بین المللی محدود باشند!؟
اثری دیگر از الناز ایرانپاک
به نظر میرسد مسئولان و همچنین انجمنها باید نگاهشان را گستردهتر کنند و هنرمندان ایرانی را در ابعاد جهانی ببیند.
بله به هرحال این اتفاق باید رخ دهد. این موضوع را هم مدنظر داشته باشیم که بحران کرونا رویه برگزاری رویدادهای بین المللی و خارجی را از حضوری به مجازی تغییر داده که اتفاق بدی نیست و طی این شرایط فضا برای حضور هنرمندان ایرانی در مارکت و عرصههای بین المللی نسبت به قبل مهیاتر است. از طرفی، در شرایطی که هنرمندان ایرانی گاه برای سفر به کشورهای خارجی دچار مشکل میشوند، برگزاری رویدادها به صورت مجازی، امکان حضور آنها را بیشتر میکند. واقعا شاید هر اتفاق بد با وجود ایجاد سختیهای بسیار، در پایان نکاتی را به ما بیاموزد. امیدوارم بحران کرونا پس از پایان با وجود تمام اتفاقات بد، آوردهای برای ما داشته باشد.
نظرتان درباره برگزاری نمایشگاههای مجازی در ایام کرونا چیست؟ این فرمت از ابتدای بحران تاکنون مخالفان و موافقانی داشته است.
این رویه دو بخش دارد که هردو هم مهم هستند. اول اینکه مخاطبان ما هنوز به این قضیه عادت نکردهاند تا به صورت مجازی به دیدن آثار هنری بپردازند. آنها خیلی به این شیوه خوشبین نیستند. موضوع دوم مربوط زیرساختها و موارد سخت افزاری است. آنچه در نمایشگاههای مجازی دیگر کشورها اهمیت دارد کیفیت برگزاری آنهاست. معمولا اینگونه است که آثار هنری در نمایشگاههای مجازی خارجی به صورت سه بعدی نمایش داده میشوند و ما از این امکان برخوردار نیستیم. این شبیهسازی به واقعیت، باعث میشود مخاطبان خودشان را در نمایشگاه متصور شوند و با دیدی واقعیتر به تماشای آثار بپردازند. نمونه نمایشگاههای مجازی را در ایران دیدهایم و تقریبا همه آنها در نوع برگزاری ضعفهایی دارند. نهایت کاری که در بینال برای ما انجام دادند این بود که با موبایل و دوربین از آثار فیلم گرفتند اما فاقد کیفیت لازم بود. به نظرم نحوه پرزنت کردن در نمایشگاههای مجازی خیلی اهمیت دارد. طی دوران پاندمی لینکهای بسیاری برای بازدید از موزههای معتبری چون لوور و دیگر اماکن فرهنگی و هنری منتشر میشد و از کیفیت بالای برگزاری حکایت داشت؛ لذا واقعا نمیتوان نحوه برگزاری نمایشگاههای مجازی داخلی را با چنین اتفاقاتی مقایسه کرد. اگر نمایشگاههای مجازی ما با همان کیفیتهای جهانی برگزار شوند، اتفاق خوبی است. اما اینکه صرفا به نمایش دادن چند اسلاید اکتفا کنیم نمایشگاه نیست. طبیعتا تماشای اسلایدها و عکسها با مواجهه حضوری بسیار تفاوت دارد. در مواجه حضوری مخاطب با ابعاد اثر، بافت آن و دیگر جزییات و ظرافتهای موجود مواجه میشود. این کاستی وجود دارد؛ شاید به این دلیل که در شرایط عادی نسبت به برگزاری رویدادهای مجازی نیازی احساس نمیشده و متخصصان و مسئولان روی آن کار نکرده اند.
آخرین نمایشگاه انفرادیتان را چه زمانی برگزار کردید؟
اگر درست بگویم سال ۱۳۹۵ بود که در موزه آبگینه نمایشگاه انفرادی برگزار کردم و شاید حال وقتش است که نمایشگاه انفرادی بعدیام را برگزار کنم، اما خب مسائلی وجود دارند که بازدارندهاند و برگزاری را به تعویق میاندازند. مدتهاست که به برگزاری نمایشگاهی انفرادی فکر میکنم. در آن مقطع موزه تازه بخش نمایشگاهش را راهاندازی کرده بود و قاعدتا مخاطبان زیادی نداشت. با وجود آنکه خبرگزاریها نمایشگاهم را به طور گسترده تحت پوشش قرار دادند، اما بازخوردها و نتیجهای را که میخواستم، نگرفتم و آثارم آنطور که باید دیده نشد.
اثری دیگر از الناز ایرانپاک
مسائل بازدارندهای که میگویید، چه مواردی هستند؟
یکی از مسائل این است که از تکرار کردن خودم میترسم و نمیخواهم آثار قبلی را تکرار کنم. اتفاق قابل قبول برایم این است که فرمها و ابزارهای جدیدی را مورد توجه و استفاده قرار دهم. متریال جدیدی که با آن کار میکنم گل سلولوزی است که آثار دوسالانه را با استفاده از آن ساختم. از طرفی هر ایدهای برای آنکه به منصه ظهور برسد باید مدت زمانی در ذهن هنرمند وجود داشته باشد تا بر اساس تفکرات و اندیشه او به پختگی برسد. هنرمند باید مدتها با طرح و ایدهاش کلنجار برود تا در نهایت آنچه در ذهن دارد، پخته شود و خروجی قابل قبولی داشته باشد. به جز مواردی که گفتم برایم بسیار مهم است که نمایشگاه کجا برگزار شود تا مخاطبان بیشتری را جلب کند. باید دانست که اصلیترین دغدغده هنرمندان، مخاطب است. دیده شدن مسئله مهمی است و امیداورم مسئولان و گالریها (بخصوص گالریهای خصوصی) بیش از قبل هنرمندان را مورد حمایت قرار دهند. در پایان امیدوارم بیماری کرونا که گریبان همه مردم راگرفته اجازه دهد تا شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بهتری داشته باشیم. مردم ما حال خوبی ندارند. در نهایت هم حال هنرمند باید خوب باشد تا به ارائه اثر بپردازد و امیدوارم حال هنرمندان و مردم کشورم هرچه زودتر خوب شود تا زندگی بهتری داشته باشیم.