یک پژوهشگر و مدرس موسیقی مطرح کرد؛
«نتنویسی» در ایران متخصص ندارد/ برخی ناشران افراد ناشناس را استثمار میکنند/ برخی رسمالخط جهانی «نتنگاری» را تحریف میکنند
کاوه کشاورز میگوید: برخی افراد برای تعدادی از تکنیکها تعاریف جدید ارائه کردهاند که به کل اشتباه و به گونهای تحریف رسمالخط جهانی است. نوازنده، مولف یا آهنگساز اجازه ندارد تعاریف استاندارد یا مفهوم نشانههای آنها را تغییر دهد یا مواردی را به آنها بیافزاید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حبیبالله بدیعی، اسدالله ملک، ابوالحسن صبا، علی تجویدی و علیاصغر بهاری بزرگانی هستند که در شیوه نوازندگی ویلون ایرانی تبحر داشتهاند و به مدد وجود آنهاست که حال ردیفهایی برای ویلون ایرانی وجود دارد. با وجود خلق آثار ماندگار و اثبات اینکه ویلون در موسیقی ایرانی جایگاه با اهمیتی دارد، اما از سالهای پس از انقلاب، هرچه گذشته شیوه نوازندگی ایرانی ویلون همواره کمتر و کمتر مورد توجه قرار گرفته و حال میتوان گفت ویلون ایرانی در ارکسترهای موسیقی ایرانی هیچ جایگاهی ندارد. یکی از این کاستیها هم به عدم وجود منابع مکتوب آموزشی با موضوع ساز ویلون بازمیگردد. معضلی که اغلب سازها با آن مواجهند و طی سالهای اخیر تاحدودی مرتفع شده است. اما ضعف بزرگتری که همواره وجود داشته و کمتر به مورد توجه قرار گرفته عدم اشراف اهالی موسیقی کشور بر مقوله نت نویسی است. آثار مکتوب بسیاری را میتوان سراغ داشت که با وجود نقطه قوتهای بسیار در زمینه نت نویسی دچار اشکلات و ابهامات عدیدهاند و این را صرفا افرادی متوجه میشوند که موسیقی را بر اساس قواعد نوشتاری آموختهاند. متاسفانه مسئولان مربوطه در وزارت ارشاد و آنها که کتابها را پیش از نشر تایید میکنند از دانش کافی در اینباره برخوردار نیستند و نتیجه اینکه سالانه کتب پرنقص بسیاری در ویترین کتابفروشیها قرار میگیرد و توسط هنرجویان و اهالی موسیقی خریداری میشود.
کاوه کشاورز فارغالتحصیل پزشکی (نوازنده ویلون، مولف و مدرس موسیقی) یکی از افرادی است که در زمینه تالیف و نشر آثار آموزشی و پژوهشی فعالیتهای جدی دارد. او که از محضر بزرگانی چون علی تجویدی، حسین دهلوی، هوشنگ استوار، کامبیز روشن روان، سیاوش صاحبنسق و احمد پژمان بهره برده ضمن انتشار چند اثر آموزشی دغدغه آن را دارد تا به واسطه انتشار مقالات و ارائه طرحهای مبتکرانه وضعیت نابسامان نت نویسی را در حد وسع خود سر و سامان بخشد. او درباره فعالیتها و جزییات پرداختنش به مقوله نت نویسی در موسیقی ایرانی با ایلنا گفتگو کرد.
باتوجه به اینکه پژوهش و تحقیق و تالیف یکی از کارهای جدی شما طی چند سال اخیر بوده و نیز با توجه به اینکه ساکن استان فارس هستید و معمولا مناطق غیرپایتخت نشین نسبت به مرکز از امکانات و تسهیلات کمتری برخوردارند، درباره این موضوع توضیح دهید که در یکسال و نیم گذشته فعالیتهای شما چطور ادامه یافته است؟
در این دوره بهویژه کرونایی به لحاظ درآمدزایی از راه موسیقی ارتزاق نکردهام. یکی از موضوعاتی که در این دوران به آن پرداختهام پژوهش درباره مقوله نگارش و نتنویسی است. این اثر باید قبلا منتشر میشد اما به دلایلی این اتفاق تاکنون رخ نداده، اما تصمیمم برای به سرانجام رساندن آن بسیار جدی است. طی این مدت دو اثر نیز از من در کشور آمریکا ضبط و منتشر شده است.
البته تصور کنید که من به عنوان نویسنده، مولف یا مترجم زمان زیادی را برای به تهیه، آماده سازی و به سرانجام رساندن یک اثر و انتشار آن صرف کردهام، صرف نظر از هزینه خرید و ارسال آثار اوریژینال آن هم دراین شرایط نابسامان اقتصادی با ارزهای گران و بدون هیچ حمایت دولتی یا خصوصی. قاعدتا تغییر آن کتابها به فرمت چاپی که در ایران مرسوم است، دقت و وسواس زیادی میطلبد. یعنی آن آثار باید خیلی دقیق اسکن، ترجمه و صفحهآرایی شوند. حال شما حساب کنید من بیش از یازده کتاب را برای نشر آماده کردهام و این کار صرف نظر از هزینههای مرسوم، زمان بسیار زیادی از من گرفته است که میتوانسته صرف فعالیتهای اقتصادی دیگر شود.
برای چاپ یک اثر هم روند به گونهای است که یا باید خودم این کار را انجام دهم یا از طریق یک ناشر اقدام کنم. ناشران بزرگ اگر مرا نشناسند به سختی تن به این کار میدهند یا با پیشنهاد مالی بسیار غیر منصفانه و شاید بهتر بگویم استثمارگونه! حتی اگر مرا بشناسند نیز سود خودشان در اولویت است. بنابراین آنچه برای ترجمه، تالیف و نشر پرداخت میشود آنقدر مختصر است که حتی میتوانم بگویم درصد بسیار کمی از مبالغ و زمان هزینه شده را جبران نمیکند. موضوع مهمتر اینکه ناشران بزرگ و شناخته شده خودشان پخشکننده هم هستند و خیلی خوب کتاب را پخش میکنند که این موضوع به خودی خود یکی از مزیتهای آنهاست. اما نویسنده و مولف و مترجم از عایدی به دست آمده از پخش درست و گسترده نیز سهمی نخواهد داشت.
جالب اینکه برخی انتشارات گاه تجدید چاپ آثار را به نویسنده و مولف اطلاع نمیدهند!
بلی، اما عکس آنچه که گفتید نیز وجود دارد و برای خودم رخ داده است. مثلا درخواست کردهام که فلان کتاب که به دلیل اینکه مورد استقبال قرار گرفته و نایاب شده، تجدید چاپ شود، اما ناشر به هر دلیلی نخواسته یا نتوانسته که این کار را انجام دهد. این اتفاق برای دو عنوان از کتابهای مهم من افتاده و حال دوباره دارم سعی میکنم خواستهام را در جهت چاپ دوباره آنها از طریق دیگری به جایی برسانم.
آن آثار مهم کدام ها بودهاند؟
کتابی دارم با نام «تو یک ستارهای». این اثر در حقیقت کتاب بوده با نام «وَیولین استار» که جلد یک و دو و سه داشته و من آنها را یکی کردهام. موضوع این اثر ظاهرا درباره مرحله آغازین ویلوننوازی به ویژه برای بچههاست. این اثر بر اساس اصول آموزش نوین و دانش رپرتوار طراحی شده و به نظرم در نوع خود شاهکار است. نقاشیهای زیبا و درسهای جامع و دقیقی دارد، ضمن اینکه فایلهای صوتی هم با بهترین کیفیت ممکن ضمیمه آن شده است. با وجود این اثر، هنرجو از همان روز اول که ویولن به دست میگیرد انگار در ارکستر و همراه با موسیقی مینوازد. او طی این روند با اصول نوازندگی آشنا میشود و از همان ابتدا در جریان موسیقی قرار میگیرد که در نوع خود اتفاقی نو و جدید است. اینکه میگویم از همان روز اول، واقعیت است و اغراقی در اینباره وجود ندارد. تصور کنید که هنرجو جلسه اول یا دوم یک "موزت" از باخ را با همراهی ارکستر اجرا میکند، جالب نیست؟
آیا کتاب «تو یک ستارهای» در تهران منتشر شده است؟
خیر. من برای چاپ این اثر با نشر «مانوش» در کرمان وارد تعامل شدم و در آغاز همکاری به بهترین شکل پیش رفت و اثر چاپ شد. البته آثار دیگرم نیز به واسطه همکاری با همین انتشارات، به چاپ رسیدهاند.
انتشارات با چاپ دوباره اثر موافقت نکرد؟
در نهایت امکان تجدید چاپ کتاب «تو یک ستاره ای» برای انتشارات مذکور وجود نداشت؛ در حالی که آن را پنج نوبت تجدید چاپ کرده بود. ناشر محترم به دلایلی چاپ ششم را نتوانست انجام دهد. به هرحال چنین مشکلاتی وجود دارد. من هم شخصا امکان چاپش را نداشتم و بعد هم به قضیه کرونا برخورد کردیم. در نتیجه دوست عزیزم مدیر انتشارات «مانوش» حاضر شد این کار را به ناشر دیگری در تهران واگذار کند و آنها اثر را منتشر کنند و این اتفاق هم افتاد، البته منظورم انتقال به ناشر جدید است، نه چاپ.
با وجود دشواریهایی که میگویید چرا بر تجدید چاپ کتاب تاکید دارید؟
کتاب «تو یک ستارهای» به دلیل استقبال بسیار، نایاب شده است. طی این مدت (بین چاپ پنجم و ششم کتاب) از معلمان آموزشگاهها در شبکههای اجتماعی خواستیم کتاب را کپی نکنند و به صورت جزوه در اختیار هنرجویان قرار ندهند! گر چه با اجازه از ناشر کتاب را با هزینههای خیلی زیاد به صورت دیجیتال چاپ کردیم تا لااقل کسی جز خودمان چنین کاری نکند. با این وجود برخی از موسسات، کتابفروشیها و معلمان به کپی اثر پرداختند. اینگونه رفتارها اخلاقی نیست و مشکلساز است.
ریشه چنین معضلی به عدم وجود قانونی در رابطه با کپی رایت برمیگردد.
به هرحال مشکل رخ داده، از طرف ما قابل پیگیری نبود و همانطور که گفتم با هماهنگیهای صورت گرفته با ناشری دیگر در تهران قرارداد نوشتیم و قرار شد که کارهای مربوطه انجام شود تا کتاب به مرحله چاپ برسد، اما حدود یک سال گذشته و این اتفاق نیفتاده است. همین دو ماه پیش بود که دلایل این وقفه را پیگیری کردم و گفتم اینطور که نمی شود. کتاب «تو یک ستاره ای» اثری پرفروش است و همه منتظر چاپ جدید آن هستند. شما فکر کنید این کتاب فقط در شیراز به صورت جدی پخش شد و به چاپ ششم رسید و اگر این اثر پخش بهتری داشت و مثلا در تهران چاپ می شد، مطمئنا میتوانست فروش بسیار بیشتری داشته باشد.
چرا از اول کتاب را در تهران چاپ نکردید و در نهایت چه سرنوشتی پیدا کرد؟
در تهران چاپ نکردم چون تهران تهران است دیگر، چه بگویم! موضوع جالب این است که برای چاپ اخیر (ششم) در تهران به کتاب مجوز نداند. کتاب مورد خاصی ندارد و حاوی نقاشیهای جالب و با مزه است. مسئولان مربوطه خواسته بودند کلماتی مانند عروسی و رقص از کتاب حذف شوند. کتاب صد و هشت درس دارد که مثلا در برخی از آنها واژههایی چون رقص آمده است. مثلا نام قطعهای «آهنگ رقص» یا «عروسی» است. گفتند این کلمات را بردارید تا کتاب مجوز بگیرد! در نهایت خواهش کردم اثر را به خودم برگرداند و این اتفاق افتاده و حال مشغول اقدامات لازم در شیراز هستم. مدراک لازم در سایت مربوطه بارگذاری شده و امیدوارم مشکلی رخ ندهد و در صورت موافقت، پس از دوسال نایاب بودن کتاب چاپ میشود. این را هم بگویم همانطور که به ممیزی و حذف بخشهایی از کتاب در تهران تن ندادم، در شیراز هم اگر مخالفتها و حذفیاتی وجود داشته باشد به چاپ اثر مبادرت نمیکنم. اگر اینطور باشد ترجیح میدهم شخصا اثر را به صورت دستی منتشر کنم یا آن را در اینترنت به فروش برسانم.
یکی از موضوعات مهمی که مورد بیتوجهی برخی اساتید و هنرمندان قرار گفته نتنویسی در موسیقی ایرانی است که متاسفانه همچنان مغفول است. این در حالی است که شما همواره برای رفع نواقص موجود در نتنویسی کتابها تلاش کردهاید و برخی از آثار زندهیاد علی تجویدی به کوشش شما تالیف شده. چه شد که به مقوله دشوار نتنگاری در موسیقی علاقمند شدید؟
بیشتر از بیست سال است که در رابطه با موضوع نگارش در موسیقی مشغول پژوهش و نگارش و تالیف هستم. من شاگرد استاد علی تجویدی بودهام و ایشان آن زمان که در قید حیات بودند نگارش و ویرایش کتابشان «آواز دشتی» و بعد، دیگر آثارشان را به من سپرده بودند. روزی به من گفتند با استاد دهلوی (که در آن زمان در زمینه آهنگسازی شاگردشان بودم) صحبت کنم. این در حالی بود که یک بار کتاب «آواز دشتی» را کامل نوشته بودم. زمانی که نزد استاد دهلوی رفتم، ایشان از نگارش اثر ایرادهایی گرفتند. در آن مقطع فقط یک نفر در ایران بود که نگارش نتها را تخصصی انجام میداد؛ که البته هنوز هم در این زمینه کسی را نداریم. بعدها هم آنطور که آقای دهلوی میگفت، وجود کامپیوتر و نگارشهای کامپیوتری و البته نا آگاهی از اهمیت نگارش، کار ایشان را کساد کرده بود و باعث شده بود به شمال برود و شغل دیگری را برگزیند. به هرحال روزی با استاد عزیزم دهلوی درباره کتاب «آواز دشتی» و جزییاتش بسیار صحبت کردیم و قرار شد که بر اساس روند جدید کتاب را بازنویسی کنم. این رویه دوباره نویسی کمی در چاپ اثر تاخیر ایجاد کرد و باعث شد کتاب پس از درگذشت استاد تجویدی چاپ شود. از همان مقطع به نگارش در موسیقی علاقمند شدم و دنبال کار را گرفتم. چند کتاب رفرنس تهیه کردم و به تحقیق پرداختم.
خروجی تلاشهایتان چه بود؟
پس از تهیه کتابهای رفرنس و بررسی تحقیق و پژوهشهای دیگر، ازجمله چندین کتاب درباره سازشناسی و ارکستراسیون، کتابی را ترجمه و نگارش کردم که «فرهنگ بنیادی نگارش موسیقی» نام دارد. این اثر به صورت دیکشنری است و درسنامه هم دارد. ایندکس یا فهرست فارسی هم برای آن در نظر گرفتم که در نوع خودش جالب است، به این دلیل که اصل کتاب بر اساس حروف و واژههای انگلیسی است و به دیکشنری انگلیسی به فارسی شباهت دارد. بخش فارسی را به این دلیل اضافه کردم تا موزیسینهایی که با واژهها و اصطلاحات انگلیسی در موسیقی آشنایی ندارند، راحتتر از اثر استفاده کنند و در جستجوها دچار مشکل نشوند. این ترجمه یا معادلسازی به دو صورت انجام شده. یعنی هم بر اساس واژههای متداول میان موزیسینهای ایرانی و هم واژههای فرهنگستانی.
آیا در حال حاضر اثری مشابه با کتاب «فرهنگ بنیادی موسیقی» در بازار وجود دارد؟
شاید فرد دیگری دوباره آن را ترجمه کرده باشد ولی تا آنجا که اطلاع دارم شبیه به این کتاب، خیر نداریم. در نهایت این اثر به مرحله چاپ رسید و همان سال در کرمان به عنوان «کتاب سال» انتخاب شد.
کتاب «فرهنگ بنیادی موسیقی» برای چه ردهای از مخاطبان مناسب است؟
هدفم این بود کتاب «فرهنگ بنیادی موسیقی» به عنوان رفرنس در دانشگاهها مورد استفاده قرار گیرد. آن زمان خودم در دانشگاه آزاد تدریس میکردم و طرح درس آن را نیز ارائه کردم. در ادامه چندین سال این اجازه به من داده شد تا اثر را با عنوان درس دیگری تدریس کنم.
چگونه به خلاء واحدی با عنوان نگارش در موسیقی ایرانی پی بردید؟
در زمان تدریس میدیدم پایاننامههای دانشجویان و حتی کتابهایی که توسط استادان بزرگ چاپ شده، در زمینه شیوه نگارش نتها دارای اشکالات و ایرادات بسیاری است که البته هنوز هم چنین مشکلاتی وجود دارد. برای نمونه برخی از کتابهای متداول و مهم مانند فلان اتود در رابطه با سازی چون ویولن را دوباره با اشتباهات بسیار، نتنویسی و چاپ میکنند. این معضل در رابطه با دیگر سازها هم وجود دارد.
چرا دیگر کتاب مهم «فرهنگ بنیادی موسیقی» در دانشگاه تدریس نشد؟
من پس از تغییر مدیریت گروه موسیقی دانشگاه آزاد شیراز علیرغم دعوت دوباره، از ادامه همکاری انصراف دادم. یک ترم هم در دانشگاه علمی کاربردی این درس را آموزش دادم و دیگر این روند تکرار نشد. در کل با توجه به سیستمهای خاصی که در دانشگاه تهران، دانشگاه هنر و دیگر مراکز آموزشی وجود دارد، انگار عدهای نمیخواهند چنین اتفاقات مثبتی رخ دهد و تداوم داشته باشد. گویا مسئولان مربوطه نمیخواهند کسی به حریمشان نزدیک شود و به آن ورود کند. نمیدانم واقعا از چه میترسند؟! اما این واقعیتی است که وجود دارد. کلا مقاومت خیلی زیادی از سوی مسئولان و مدیران وجود دارد و کسی هم به این نوع رفتارها توجهی نمیکند! هر آنچه گفتم کلیت داستان است و مشکلات موجود، بزرگتر، جدیتر و بیش از حد تصور است.
کتاب «فرهنگ بنیادی موسیقی» برای اولین بار در چه سالی روانه بازار شد و آیا همچنان چاپ می شود؟
کتاب بار اول سال 1391 توسط انتشارات «مانوش» عرضه شده و فعلا تجدید چاپ نشده و نایاب است. حال میگویم چه بهتر که این اتفاق نیفتاده زیرا میخواهم کل اثر را به شکل دیگر و بسیار کاملتر آماده کنم و بخشهایی نیز درباره نگارش نشانههای موسیقی ایرانی نیز به آن بیفزایم؛ تا انشالله به عنوان اثری مرجع مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
واضح است که نتنویسی اتفاقی تازه در موسیقی نیست. اصولا نتنگاری از چه زمانی در ایران مورد توجه قرار گرفته و چه روندی را پیموده است؟
اصل ماجرا این است که مشکلات ما در موسیقی بیش از آن چیزی است که میبینیم. بعد از لومر یعنی حدود صد سال پیش استاد علینقی وزیری کتابهایی را برای آموزش سازهایی چون ویولن و تار مینویسد و پس از او ابوالحسن صبا و فرامرز پایور ردیفهای ویلون و سنتور را ارائه میکنند و در ادامه، افراد دیگر نیز به انجام چنین کارهایی مبادرت میورزند. بر همین اساس و طی همین روند است که امروز افرادی به نگارش و تالیف دهها کتاب با موضوع آموزش سازهای ایرانی پرداختهاند. اغراق نیست اگر بگویم حال بیش از صد کتاب با موضوع موسیقی و آموزش آن در رابطه با هر ساز در بازار موجود دارد. تعداد کمی از آنها توسط استادان قدیمی به رشته تحریر درآمده و نت نگاری شده و به عنوان منابع موسیقی در نظر گرفته شدهاند، درحالیکه نسل موسیقیدانان جدیدتر با همان شیوه نگارشی به ارائه آثاری نو پرداختهاند گرچه نشانههای تازهای نیز آفریدهاند. تعدادی از آثار هم بر اساس رسمالخطهای جدید و تازه ابداع شده، تالیف و روانه بازار میشوند.
منظورتان از رسمالخطهای جدید، ایجاد عبارات و نشانههای به اصطلاح من درآوردی است؟
بله و اتفاقا مشکل دقیقا همین جاست. بیشک تعدادی از هنرمندان ما در کار خودشان بهترین هستند و استاد زمانه خویش بودهاند و میباشند و واقعا هیچکس نمیتواند اثرگذاری آنها را منکر بشود؛ اما در مورد مقوله تخصصی نگارش قضیه فرق میکند به این دلیل که حتی بزرگان ما نیز در اینباره آگاهی کامل نداشتهاند.
حتی برخی می گویند آن زمان که امکاناتی نبوده، آثار را برای نتنویسی به کشورهای دیگر میفرستادهاند! در این حد ضعیف بودهایم.
آنچه میگویید در مورد پارتیتورها درست است، اما کتابهای آموزشی در ایران نوشته میشده. صحبت من درباره علائم بیشماری است که برخی از موزیسینها ابداع کردهاند و هنوز هم این کار را انجام میدهند!
به هرحال در این زمینه استانداردهای جهانی وجود دارد که نمیتوان از آنها عدول کرد.
بله رسمالخط اصلی که همه استفاده میکنند همان پنج خط حامل مرسوم است و باقی موارد مربوطه نیز بر اساس اصول و قواعد بینالمللی ایجاد شده و مورد استفاده قرار میگیرند. اما برخی افراد برای تعدادی از تکنیکها تعاریف جدید ارائه کردهاند که به کل اشتباه و به گونهای تحریف رسم الخط جهانی است. نوازنده، مولف یا آهنگساز اجازه ندارد تعاریف استاندارد یا مفهوم نشانههای آنها را تغییر دهد یا مواردی را به آنها بیافزاید. مگر اینکه مثلا فرد، تکنیک خاصی را برای یکی از سازها ابداع کند درحالیکه در آیین نگارش بینالمللی موسیقی هیچ معادلی برای آن وجود نداشته باشد.
ابداعاتی که می گویید در صورت مجاز بودن هم باید به تایید استادان و اهل فن برسد.
بله ابداع در نتنگاری کار راحتی نیست و باید قابل درک و نگارش باشد و از همه مهمتر به تایید اساتید فن هم برسد.
این نقص در برخی از نتهای زینتی که توسط استادان و مولفان ایجاد میشود هم وجود دارد. در نهایت این ابداعات شخصی و سلیقهای هنرجویان را در طولانی یا کوتاه مدت، دچار سردرگمی و اشتباه میکند.
احتیاج به گذشت زمان نیست و حال نیز این سردرگمی ایجاد شده است. به جرات و بر اساس کتابهای متعدد میتوان گفت، ابداعات شخصی علائم در نت نویسی، به عادتی غلط تبدیل شده و اتفاقی مرسوم است. من مدتهاست روی این مسئله و موارد مربوط به آن کار میکنم اما طی شش، هفت ماه گذشته با موردی مواجه شدم که باعث شد با تمرکز و جدیت بیشتر به مقوله نگارش در موسیقی ایرانی بپردازم. ماجرا از این قرار بود که همکاری از خطه جنوب به واسطه یکی از دوستان به من معرفی شدند. این فرد در حال نوشتن کتابی با موضوع آموزش ساز سهتار بوند و از من خواستند که نتنویسی کتابشان را انجام دهم. من از ایشان خواستم دست نوشتهها را در اختیارم قرار دهند. پس از مطالعه دیدم که آن دست نوشتهها با همان ایرادات نگارشی مشابه در آثار دیگران نگاشته شدهاند؛ به اضافه اینکه تعدادی نشانه نیز خودشان ابداع کردهاند! احتمالا نشانههای موجود پاسخ گوی انتظارات ایشان نبوده، لذا خودشان به طراحی علائم پرداختهاند. این موضوع باعث شد به طور جدیتر احساس خطر کنم.
برای رفع بخشهایی از معضلات موجود چه تمهیداتی را پیشنهاد می کنید؟
تاکید میکنم انجام هر کار درستی تخصص میخواهد و هرکس باید کار خودش را انجام دهد. من آهنگساز و پژوهشگر آموزش موسیقی هستم و زمانی که اثری مینویسم باید مثلا نتنویسی آن را به فردی متخصص واگذار کنم، نه اینکه خودم آن را انجام دهم! یک آهنگساز میتواند برای خودش بنویسد و اجرا کند، اما نمیتواند بگوید خودم میسازم، خودم مینویسم! همه سازها را هم خودم مینوازم و تنظیم و صدابرداری را هم خودم انجام میدهم و احتمالا خودم هم میخوانم.
به عنوان آخرین سوال از فعالیتهای اخیرتان بگویید.
مسئله اینجاست که بیش از این نمیتوانم به تنهایی کار کنم. نگارش و تالیف کتاب چاپ شده قبلی زمان و توان بسیاری از من گرفته است. به نظر میرسد دست اندرکاران (چه در شهرستانها، چه در پایتخت) یا نمیدانند که چه در حوزه فرهنگ و هنر کشورشان میگذرد، که وای بر جامعهای که مسئولین فرهنگی هنری آن از وضعیت هنروران و فرهنگوران خود بیخبرند، یا اینکه نمیخواهند که بدانند! در هر حال وای به حال و روز فرهنگمان!