رمزگشایی از اندیشههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهید بهشتی/ بخش دوم؛
شهید بهشتی ما را در برابر اندیشههای نادرست واکسینه میکند/ به اعتقاد بهشتی جدایی دین و سیاست موضوعیت ندارد
نشست نقد و بررسی «رمزگشایی از اندیشههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهید بهشتی و دلالت آن برای خروج از بحران موجود در کشور» صبح روز گذشته (ششم تیرماه) با همکاری بنیاد نشر و آثار اندیشههای شهید بهشتی و موسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در نشست نقد و بررسی «رمزگشایی از اندیشههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهید بهشتی و دلالت آن برای خروج از بحران موجود در کشور» محمدرضا حسینی بهشتی و فرشاد مومنی برنامه سخنرانی کردند. مشروح بخش دوم این نشست را در ادامه میخوانید.
شهید بهشتی اهل کار جمعی و تحقیقی بود
محمدرضا بهشتی درباره چرایی شکل نگرفتن حزب جمهوری اسلامی پس از شهادت شهید بهشتی گفت: آقای بهشتی از دوره جوانی وارد عرصه فعالیت اجتماعی شد و اهل کار جمعی و تحقیقی بود. او در شکلگیری پایه، حمایت از کار جمعی بسیار فعالیت میکرد درحالیکه جامعه ایران به طور کامل فردگراست. او در جمعهای مختلفی عضو بوده و در گروههای اجتماعی قم و تهران حضور منظم داشت. او در میدان عمل و کار جمعی حضور داشت و معتقد بود با کتاب خواندن اهداف میسر نخواهد شد.
وی ادامه داد: حزب جمهوری اسلامی در شرایط اختناق و استبداد، فعالیت حزبی خود را آغاز کرد، بهشتی و جمعی از دوستان خواستند تا در اولین فرصت حزب تشکیل دهند. اساس نامه و مرام نامه آماده شد اما پس از پیروی انقلاب، امور آن چنان زیاد بود که امکان شکلگیری احزاب وجود نداشت. آن زمان کارگران، دانشجویان، معلمان، اصناف بازار و احد دانش آموزی در حزب حضور داشتند و امکان کار جمعی برایشان فراهم بود. شهید بهشتی پیوسته به این فکر بود که کدام نیروها به کدام کجا میخورند تا مدیریت بدون وابستگی به دستگاه فراهم شود. شورای انقلاب تصمیم داشت تا جوانان بیشترین نیروی انقلاب باشند. بهشتی توانایی اقناع جوانان را داشت تا حزب قوام داشته باشد و شکل بگیرد.
شهید بهشتی بر عقلانیت تاکید میکرد
فرشاد مومنی با استناد به کتاب «گفتارهایی در باب حزب جمهوری اسلامی» در پاسخ به این پرسش گفت: این اثر، میراث اندیشههای از شهید درباره تشکلیابی است که از او به یادگار باقی مانده است، نخست نکتهای که در سراسر این کتاب و ضرورت تشکل و سازمانیابی مورد توجه قرار میگیرد، مردم هستند. او باور دارد، رقیبان گزینه دیگری برای تشکلیابی ارائه میدهند که گزینه مناسب و سلامتی نیست. گزینه رقیب تسلط باندهایی است که کاربرد حزبی ندارند و فساد و نابرابری ایحاد میکنند. همچنین این گروهها موجب حذف مردم میشوند و مشکلاتی برایشان ایجاد میکنند. از روزی که احزاب ضعیف شدند، این مشکل فاجعه ساز بروز کرده است، وقتی مبنا عدالت باشد، اصل اول خرد و شفافیت میشود.
وی در ادامه افزود: اگر کتاب «بایدها و نبایدها، امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن» را مبنای خود قرار دهیم، اساسیترین رویکرد برای جامعه کارجمعی است و ما باید با بسط یافتن جمود مبارزهی نظاممند داشته باشیم؛ جامعه را نمیتوان با سیال کردن اندیشه اداره کرد. اگر میخواهیم دین خدا را از ابزاری شدن نجات دهیم باید ملاک را عقلانیت قرار دهیم.
او با تاکید بر اینکه شهید بهشتی در کتاب «پیامبری از نگاه دیگر» معتقد است هیچ امری مثل عقل نمیتواند ملاکی برای اعتبارسنجی دین باشد، توضیح داد: درهمتنیدگی سیاست و اقتصاد مشهود است و نکتهای حائز اهمیت است. اگر تشکل و حزب وجود نداشته نباشد و جای خود را به ستیزهجویی دهد، به طور قطع آثارش بر اقتصاد مشهود خواهد بود. من معتقدم، دیدگاه بهشتی متمایز است؛ اگر کار سازمان یافته نباشد امکان ندارد از دستاوردهای معجزه همکاری گروهی برخوردار باشد. «آدام اسمیت» در کتاب «ثروت ملل» نوشته است، اگر کار از درون یک ساختار سازمان یافته بیرون بیاید، عملکردی متفاوت خواهد داشت. چنانچه او یکی دو کارگاه را در انگلستان مدنظر قرار داده بود که یکی منطق بر کار گروهی منسجم و دیگری منطبق بر کار فردی بر آنها حاکم بود.
به گفته مومنی، بحرانیترین شرایط اعتماد اجتماعی را پشت سر میگذاریم. اگرچه رویکرد شهید بهشتی مشارکت اجتماعی بود اما برخی مقامات کشور به این اصول و موازین پشت کردهاند. وابستگیها افزایش و قدرت تولیدکنندگان کاهش یافته است. حدود دو سوم از جمعیت کشور نیازمند اعانه هستند تا معیشت خود را تامین کنند. اگر کرامت انسانی را بر مبنای دیدگاه بهشتی پیش میبردیم، مشارکت مردم در تعیین سرنوشت اقتصادی و سیاسی عدول نمیکرد. سازمانیابی مساله مهمی است اما پایبندی به آن از عهده هر کسی خارج است. اندیشههایی که از بهشتی نشات میگیرند با تشویق شوند.
بهرهگیری از اندیشه بهشتی نشانه ارتجاع نیست
بهشتی با تاکید بر اینکه شهید بهشتی فاعل به امامت امت است، بیان داشت: این همان مفهومی است که این اندیشمند در رابطه با این مفهوم بیان میکند که نگاه متفاوتی است. من باید به این موضوع اشاره کنم ما در دنیایی حضور داریم که تحول زیاد است، اگر نتوانیم با این تفکرات به صورت صحیح همگام شویم و از پس آن برنیاییم، دچار جمود میشویم، تحولات به قدری سریع است که تغییرات با شتاب زیادی در تمامی عرصهها صورت میگیرد.
بهرهگیری از اندیشههای شهید بهشتی، نشانه ارتجاع و بازگشت به عقب نیست؛ منظور این است که ما با اندیشه و تفکری جامع روبرو هستیم. بکارگیری این تفکرات این دعوت به سمت گذشته نیست بلکه تکیه گاهی برای ادامه اندیشه و حرکت به جلو است. ما با استفاده از این اندیشه میتوانیم از نقطه موجود به سوی جلو گام برداریم. اگر فاصله و شکافهای موجود از شرایط موجود بیشتر شود، دیگر امکان جبران فراهم نخواهد بود.
اندیشههای بهشتی و مطهری عامل موفقیتهای دهه اول انقلاب
مومنی با اشاره به ایجاد شکاف میان وعدهها و وضعیت موجود گفت: افتخارات بزرگ دهه اول انقلاب به مدد اندیشههای صاحبان جریانهای فکری مثل مطهری و بهشتی میسر میشد اما این اندیشهها کم کم به انزوا رفت. ما با گفتمان میتوانیم زمینههای اعتلاء در کشور را فراهم کنیم.
او ادامه داد: محمد سروش محلاتی، شهید بهشتی را در کتاب خود به عنوان بهترین پژوهشگر معرفی میکند و با استناد به بحثهای جریان تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان، نگاه او به امامت و امت را تشریح میکند. این نویسنده برای این موضوع به بین مباحثه آیتالله فقید شیخ حسینعلی منتظری و شهید بهشتی درباره اختیارات رهبری اشاره میکند.
به گفته وی، حاشیهها و شائبهها باید جای خود را به پژوهشها دهند، مرحوم منتظری، مخالف شورای عالی دفاع بود؛ او باور داشت، رهبری باید در امور نظامی شرکت کند. به طور قطع مسائل کشور مثل خانه و مغازه کوچک نیست؛ ما به گفتگوهای اعتلابخش نیاز داریم که برای همه راهگشا باشد، ما باید بر مبنای عقلانیت تمام مسائل را با پوست و گوشت خود را حس کنیم تا از این شرایط خارج شویم.
اندیشه بهشتی و امام موسی صدر ریشه مشترک دارند
بهشتی با اشاره به اینکه اندیشههای جهانی بهشتی توضیح داد: اگرچه آقای بهشتی اندیشههای خود در چند دهه گذشته مطرح کرده است اما افقهای بلندی را در معرض دی ما قرار میدهد، تعداد محدودی از اندیشمند اسلام به این موضوع اشاره کردهاند که از دیگاه دیگر به خود نگاه کنیم. امام موسی صدر که از دوستان شهید بهشتی بود نیز چنین دیدگاه داشت. شهید بهشتی تلاش میکند مسائل برون فرهنگی و میان فرهنگی را در طراز جهانی مطرح کند.
وی ادامه داد: ما باید گفتگوهایی را که صورت میگیرد مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم در کجای اسلام قرار داریم. گفتگوهای مطرح شده محل تلاقی افراد است، ما باید به این موضوع فکر کنیم که دیدگاهها نسبت به افکار مطرح شده چگونه است و چگونه مورد نقد قرار میگیرد؟ همچنین تعامل فکری، عملی و اندیشه به چه صورت انجام میشود؟
به گفته وی، هر سخنی که بیان میشود درهمه جا انعکاس دارد؛ اگر حرفی وزین باشد در تمام دنیا مورد بررسی قرار میگیرد. به همین دلیل، اندیشمندان تلاش میکنند تا مطالبی وزین را به زبان بیاورند، این موضوع را در افقش فکری و اندیشه والای شهید بهشتی میبینیم.
گروههای مافیایی کنترل نظام باورها را در دست دارند
مومنی در بخش دیگر سخنان توضیح داد: برخی شائبههایی مطرح میکند که دین و سیاست در اندیشههای شهید بهشتی جدا از یکدیگر هستند. جدایی دین از سیاست بسیار شبهناک است، افرادی که این موضوع را مطرح میکنند بدون توجه به ابعاد این موضوع، این مساله را مطرح میکنند. در اینجا باید دید از کدام تلقی دین سخن به زبان میآوریم. اگر دین را به عنوان نظامی از باورها درنظر بگیریم که کارکرد بسیار پرشماری دارد، اساسا امکان تصور و دیدن و اقتصاد وجود نخواهد داشت. اگر آثار متفکران بزرگ را بررسی کنیم با راهنماییهایی روبرو میشویم که به ما کمک میکند که خود را از وضع موجود بالاتر بکشیم و مساله در جایگاهش مورد کنکاش قرار دهیم.
وی تصریح کرد: مهمترین کارکردهای نظام باورها، ایجاد سازه ذهنی تفسیرکننده عادلانه یا ناعادلانه در تغییرات نهادی است. نظام باورهای ناممکن است که با تمامی عرصهها پیوند نداشته باشد. در حال حاضر، نظام باورها دچار جمود و ایستایی شده و حاضر نیست خود را با پویایی و شتاب تاریخ هماهنگ کند؛ گروههای مافیای و شبه مافیایی کنترل نظام باورها را در دست گرفتهاند. اگر اقدمات خود را بر مبنای اندیشههای شهید بهشتی قرار دهیم باید عدالت اجتماعی را زیربنای امور بدانیم. عدالت اجتماعی، عدل اخلاقی و عقل سبب پیوند عدالت و مشارکت مردمی میشود.
انحصارطلبی در قدرت مصداق طاغوت است
محمدرضا بهشتی با تاکید بر اینکه انحصارطلبی در قدرت مصداق طاغوت است، گفت: اگر مصداق طاغوت شویم، جامعه را از نوآوری دور کردهایم. دولت بنیامیه مصداق امیه مبدع طاغوت بود و با رویکرد توزیع پول میان مردم، محبوبیت میخرید. شهید بهشتی در کتاب «اقتصاد اسلامی» نوشته است که حتی فقرا را به سفلهپروری عادت ندهیم، رهایی و برون رفت از وضعیت ممکن سفلهپروری نیست.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم تلقی شهید بهشتی از دین و سیاست و اساس ایدئولوژی وی را بدانیم باید در جلسه مبسوطتری گفتگو کنیم. ایشان معتقدند، جدایی دین و سیاست موضوعیت ندارد.
ولی فقیه در دیدگاه بهشتی
بهشتی درباره ولایت فقیه در دیدگاه این اندیشمند گفت: طرح مساله ولایت فقیه در مجلس خبرگان مطرح شد و حاشیههایی به همراه داشت. موضوع ولایت فقیه را هم در سنت فقهی و هم در سنت عرفانی هم داریم؛ بنابراین وقتی بحث ولایت فقه و ولایت فقیه مطرح میشود، باید دید نسبت این دو با مدیریت اجتماعی چیست؟ آیا همپوشانی دارند؟ این موضوع در مجلس خبرگان مطرح شد و تلقیهای که از ولایت فقیه مطرح میشد با آنچه که در قانون اساسی آمده، متفاوت است و فاصله دارد. جایگاه معانی و جایگاه قانونی اساسی در وهله نخست به جمعبندی رسیدن است اما تفسیرهای عجیبی در این میان مطرح میشود. شهید بهشتی در مجلس خبرگان سخنرانی کردهاند که صدای وی ضبط نشده است، تعریف ایشان از ولایت فقیه با مفهومی که ارائه میشود، فاصله دارد.
اعتلای اجتماعی در پرتو تفکر شهید بهشتی میسر است
محمدرضا بهشتی در بخش پایانی سخنانش گفت: اگر حکومتگران بخواهند ایران را نجات دهند باید بدانند که هیچ مجموعهای به انسجام و کارآمدی اندیشه شهید بهشتی در این سرزمین وجود نخواهد داشت. در حال حاضر، این ذخیره منحصر به فرد در دستان ما قرار دارد؛ اگر نسبت به آن کفران کنیم دچار گرفتاریهای بیشتری میشویم. بیتوجهی به این اندیشهها سبب شده که گرفتار وضع نامطلوب موجود شویم. هنگامی که داعش پیشروی میکرد، ما احساس نگرانی میکردیم. ما با گروههایی مثل داعش، القاعده . طالبان مبارزه کردهایم و از خود دفاع کردهایم. مصنوعیت از برخی اندیشهها دست کمی از مبارزه با گروههای شبه نظامی در کشورهای دیگر ندارد. اندیشههای شهید بهشتی ما را در برابر اندیشههای نادرست واکسینه میکند. به جای اینکه با اندیشههای او برخورد کنیم، بهتر است که زمینههای ترویج تفکر او را فراهم کنیم تا زمینههای اعتلای اجتماعی فراهم شود.