در گفتوگو با مرجان اشرفیزاده مطرح شد؛
شروع ناکامیهای «آبجی» از جشنواره فیلم فجر بود/ فرصت برای فیلمهای فرهنگی بسیار کم شده/ سینماگران امکان برنامهریزی برای آینده را ندارند
کارگردان فیلم سینمایی «آبجی» از سختیها و مشقتهایی که در اره اکران این فیلم داشته گفت. مرجان اشرفیزاده اما همچنان به آینده سینما امیدوار است و فکر میکند در روزهای بعد از کرونا مردم از سینما استقبال خواهند کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حتی با وجود کرونا در دو سال اخیر؛ حدود ۱۰۰ فیلم در کشور تولید شده است؛ فیلمهایی که شاید برخی از آنها هیچگاه فرصت اکران پیدا نکنند و فقط تولید شدهاند! حال این سوال در ذهن علاقمندان و فعالان عرصه سینما پیش میآید که اصلا دلیل تولید این حجم از فیلم چیست؟ این سوالی است که شاید همه جواب آن را میدانند، اما به دلایلی از جواب دادن به آن سرباز میزنند.
فیلم «آبجی» که این روزها در گروه هنر و تجربه اکران شده، جزو فیلمهاییست که نزدیک بود به جرگه فیلمهای بایگانی شده بپیوندد، اما بالاخره پس از ۶سال توانست اکران شود. به بهانه اکران این فیلم و حال و روز سینما و پرسشهای دیگری که درباره سینما و فیلمسازی وجود داشت، سراغ کارگردان آن رفتیم و گپ و گفتی با او داشتیم که میخوانید.
بعد از سالها فیلم «آبجی» اکران شد، از دلیل اکران نشدنش بگویید؟
فیلم «آبجی» در سال ۹۴ ساخته شد و در جشنواره ملی فیلم فجر سال ۹۴ به نمایش درنیامد و در جشنواره جهانی در اردیبهشت سال ۹۵ اکران شد. بعد از آن، فیلم در جشنوارههای خارجی حضور داشت و جوایزی هم کسب کرد. در واقع شروع ناکامیهای فیلم، قرار نگرفتن آن در جشنواره ملی فیلم فجر بود. در شرایطی که فیلم درست دیده نشد و هیئت انتخاب این فیلم را به همراه یک فیلم دیگر صورتجلسه کردند و به فیلمهای بخش مسابقه اضافه کردند، اما به دلیل حاشیههایی که پیش آمد و مسائلی که رخ داد و فشاری که از طرف دوستان و برخی از فیلمسازان در بخش سودای سیمرغ به جشنواره وارد شد، دبیر جشنواره تصمیم گرفت حتی فیلمهایی که صورتجلسه امضا شده دارند و در بخش مسابقه هستند را اعلام نکند تا جلوی هر فشاری از بیرون را بگیرد و متاسفانه فیلم «آبجی» هم قربانی این وضعیت شد. این آغازی بود برای اینکه فیلم دیده نشود، در موردش نوشته نشود و در بازی اکران جای درستی پیدا نکند. بعد از آن آقای قاسمی و پخشکنندههایی که پای فیلم میآمدند، منتظر فرصت مناسب برای اکران بودند. باتوجه به زمانبندی که در سال برای اکران داریم، همیشه فیلمهایی که در جشنوارههای داخلی موفق بودند و بیشتر در موردشان نوشته شده بود، نقد شده بودند و اسمشان آشنا بود یا فیلمهایی که به واسطه داشتن قواعد سینمایی بهعنوان فیلمهای پرفروش شناخته شدهاند و مردم حتما از آنها استقبال میکردند، جا را برای فیلمهایی مثل «آبجی» تنگ کردند با اینحال امیدوار بودیم در یک شرایط مناسب فیلم بتواند مخاطب خودش را پیدا کند و خوب دیده شود.
این ماجرا ادامه پیدا کرد و مدام مترصد فرصت مناسبی بودیم که هرگز رخ نداد، تا سال ۹۸ که قرار بود در گروه هنروتجربه اکران شود و مجددا صحبت شد که فیلم برای اکران در سرگروه هم مناسب است. پخشکننده فیلم را دید و پسندید و کارهای اکران فیلم شروع شده بود که متاسفانه ماجرای پاندمی کرونا پیش آمد و همه چیز تعطیل شد؛ تا الان که با پیگیریهایی که از اواخر سال گذشته انجام دادیم، رسیدیم به این نقطه که فیلم در گروه هنروتجربه اکران شود و بعد راهی اکران آنلاین شود.
چرا در این فاصله اقدام به ساخت فیلم دومتان نکردید؟
اینکه من چرا فیلم دومم را نساختم به این علت بود که همزمان با ساخت فیلم «آبجی» فرزند اولم را باردار بودم و بعد به فاصله دو سال فرزند دومم را به دنیا آوردم. بسیار دلگیر و ناراحت بودم از فضای سینما و از پشت پردههایی که درکشان نمیکردم و باورم نمیشد که تا این حد بیعدالتی در دیده شدن و قضاوت فیلمها اتفاق بیفتد.
البته در این مدت درگیر کار بودم اما بیشتر در حوزه تلویزیون، نگارش و ساخت سریال مشغول بودم. شاید در ناخودآگاه ذهنم منتظر بودم که فیلم «آبجی» اکران و دیده شود. بازخوردهایش به من برسد و بعد از آن به سراغ فیلم بعدی بروم. امیدوارم که الان با شور و شوق و اشتیاقی که در من وجود دارد، خیلی سریع به سراغ فیلم دوم سینماییام بروم. البته که متاسفانه شرایط، شرایطِ مناسب و خوبی نیست، اما به هر حال امیدوارم این اتفاق بیفتد.
با توجه به پرستاره بودن و موضوع فیلم، چقدر اکران این فیلم را در گروه هنر و تجربه درست میدانید؟
گروه هنروتجربه با یک تعاریفی آغاز به کار کرد و به شیوه دیگری ادامه پیدا کرد. الان صرفا اینکه فیلمی کاملا فیلم هنری و آرتیستیک باشد و بدون ستاره باشد، محل نمایشش هنروتجربه نیست. به نظر من الان اکران گروه هنروتجربه جایی برای نفس کشیدن فیلمهای فرهنگی است. جدا از نگاهی که به فیلمهای خاص و هنری متفاوت داشت یا فیلمهای کوتاه و مستند، یک فضایی برای نفس کشیدن و دیده شدن این فیلمها خارج از دایره و بازیهای اکران سر گروه دارد.
الان متاسفانه به دلیل شرایطی که هست چه اکران سرگروه، چه اکران آزاد و چه هنروتجربه همه با یک رکودی مواجه هستند، ولی به هر صورت من فکر میکنم حمایتی که گروه هنروتجربه از فیلمساز و فیلمش دارد، فرصتی برای این دیده شدن فیلمهایی است که در غیر این صورت امکانی برای دیده شدن پیدا نمیکنند. با آن تعریف ناب و اولیهای که گروه هنروتجربه داشت، فیلم «آبجی» فیلمی است که میتوانست با سینماهای سرگروه هم اکران شود و دیده شود، اما نه در این شرایط و نه حتی در شرایط بدون کرونا؛ متاسفانه فرصت برای فیلمهای فرهنگی بسیار کم شده است.
لزوم وجود گروهی به اسم گروه هنر و تجربه چیست؟ اگر هنر و تجربه برچیده شود یا نباشد چه اتفاقی در سینما رخ میدهد؟
واقعا هنروتجربه یک هوای تازه در وضعیت اکران ماست؛ اولا اینکه هنروتجربه فقط فیلمهای سینمایی را نمایش نمیدهد، بلکه فیلمهای کوتاه، فیلمهای مستند کوتاه و بلند و فیلمهای سینمایی خاص را نمایش میدهد و به دلیل شیوهای که دارد و وضعیت پاندمی کرونا روی آن هم تاثیر داشته است. وگرنه اینکه فیلم یک توری در شهرهای مختلف دارد، جلساتی برگزار میشود، نشستهایی هست، همه اینها کمک دوسویه هم برای فیلمساز و فیلمش و هم برای مخاطب است.
به نظرم این امکان بسیار خوبی است. خیلی از فیلمهای ما هستند که نمیشود با ظرفیت سرگروه آنها را به نمایش درآورد، ولی باید دیده شوند و مخاطب خودشان را هم دارند و مخاطبشان هم دوست دارد فیلم را روی پرده ببیند. بنابراین به نظرم تشکیل گروه هنروتجربه واقعا فکر درستی بوده، حتی با این وضعیت و سختی هم پیش میرود و نمایشهایش ادامه دارد تا جایی که شرایط بهتر شود و برنامهریزیهای جدیتری صورت بگیرد. ولی فکر میکنم که واقعا اگر نباشد فرصت برای بسیاری از فیلمها از اینکه هست هم کمتر میشود و به طور کامل دیده نمیشوند.
آیا سینما با تغییر دولتها دچار چالش میشود؟
بله متاسفانه، ما به دلیل اینکه یک مدیریت فرهنگی منسجم نداریم، در دورههای مختلف با مدیران مختلف و سلیقههای متفاوت مواجه هستیم و مانند یک سیل و زلزله هر بار تغییر میکند و ما باید منتظر باشیم و ببینیم که به چه سمت و سویی میرود.
ای کاش، ای کاش و ای کاش ما چشماندازهای طولانی مدتتری در این حوزهها داشتیم که با تغییر مدیر فلان بخش یا تغییر دولت شاهد تغییرات بنیادی نبودیم، ولی متاسفانه میبینیم که خیلی از اتفاقات آنچنان تغییر میکند که سرنوشت فیلمسازی که در یک دولت شروع به کار کرده با فیلمسازی که در یک دولت دیگر شروع کرده است، بسیار متفاوت میشود و این اشتباه است. ما در یک فضای باثبات به لحاظ فرهنگی زندگی نمیکنیم و نمیتوانیم برنامهریزی کنیم و تکلیفمان را برای ادامه مسیر بدانیم. سلیقهها خیلی در مدیریت ما تاثیر دارند و اینها همه ایجاد اشکال میکنند. بنابراین با تغییر دولت ما هم قطعا منتظر تغییرات هستیم و تفاوتهایی که باید دید به چه سمتی است، فقط امیدواریم به سمت خوب و خیر باشد.
سینما را در سالهای گذشته چگونه ارزیابی میکنید و آینده سینما را چطور میبینید؟
واقعا نکته خاصی در مورد سالهای گذشته سینما ندارم و فکر میکنم مسیری بوده که با بالا و پایینهای متفاوتی پیش رفته و لحظههای خوب و تلخ داشته است. بعد از ساخت فیلم «آبجی» و اتفافاتی که برای فیلم افتاد، خیلی درگیر سینما نبودم و فقط یک تماشاگر بودم و از دور دنبال کردم. برای ادامه سینما هم احساس میکنم مثل همه جای دنیا اگر فکری نکنیم برای اینکه چه چیزی را روانه پرده کنیم و چه راههای جدیدی را میتوانیم ارائه کنیم، برای اینکه مخاطب انگیزه و دلیل کافی را پیدا کند، برای اینکه راحتی خانهاش را کنار بگذارد و راهی سالنهای سینما شود، اگر برای این گونه مسائل فکری نکنیم با وضعیت ناخوشایندی در سینما روبهرو خواهیم بود. با شرایط اقتصادی که داریم روز به روز سینما گرانتر میشود، تولید گرانتری داریم و از آن طرف بلیتها گران میشوند. گرچه باز هم شاید نه در حدی که لازم است و فارغ از ماجرای کرونا، سینما رفتن و پرداخت هزینه بلیت برای مخاطبان دشوار است. از سویی ما داریم آثاری را میسازیم که در تلویزیون هم میشود دید، در حالی که دنیا به سمتی میرود که بهانههایی برای مخاطب جور میکنند و با دلایلی قانعش میکنند که بهتر است فیلم را روی پرده سینما ببیند و نمیشود آن را روی صفحه موبایل یا تبلت یا صفحه تلویزیون دید. به نظر میآید که ما در این مورد کار به خصوصی نکردیم و از این جهت آدم احساس خطر میکند برای ادامه راه سینما و باید به چرخه تولید تا اکران کمی با دقتتر نگاه و فکر شود.
خواسته شما به عنوان یک سینماگر زن که سابقه فعالیت در تلویزیون را هم دارد، از دولت بعدی چیست؟
من فکر میکنم به عنوان یک سینماگر انتظارم در هر حال این است که ما یک مدیریت باثبات فرهنگی داشته باشیم، سیاستها و قواعد سلیقهای و لحظهای تغییر نکنند و ما بتوانیم برای ادامه مسیرمان برنامهریزی کنیم و چشمانداز داشته باشیم. پروسه فیلمسازی از تولید تا اکران در یک وضعیت مشخص و منطقی باشد و ما بتوانیم خودمان را پیدا کنیم.
همه جای دنیا این هنرصنعت با دشواریهایی مواجه است و برایش تلاش میشود، اما در اینجا ما در یک فضای نامشخصی پیش میرویم و این بیش از هرچیزی نگرانکننده است. بنابراین فکر میکنم اگر قواعد مشخصی وجود داشته باشد و برای تدوین آن قواعد سینماگران، افراد با سابقه، منتقدین و مدیران فرهنگی باسابقه و جوانان همه در کنار هم قرار بگیرند و برای سینما آییننامهای داشته باشیم و به آن پایبند باشیم، آییننامهای که به سلیقه افراد لحظه به لحظه تغییر نکند، شاید ما هم بتوانیم خودمان را در این فضا بهتر پیدا کنیم و خودمان را با شرایط تطبیق دهیم.
چقدر به آینده سینما در سالهای بعد امیدوارید؟ با این پیش فرض که دو دختر هم دارید و فکر میکنید چه آیندهای در انتظار این بچههاست؟
شخصا انسان امیدواری هستم و دوست دارم به بخشهای مثبت زندگی نگاه کنم، ولی شرایط بسیار دشوار است. امیدوارم بتوانیم از این روزها گذر کنیم و اتفاقات به سمت و سوی بهتری برود. طبیعتا مثل هر مادر دیگری برای آینده فرزندانم نگران هستم و دوست دارم در یک فضای امن و ایمن و با آرامش بزرگ شوند.
در مورد سینما هم، با توجه به رقبای بسیار گردن کلفتی که الان سینما دارد، چه در خارج از کشور و تولیداتی که از آن طرف به سمت ما میآیند و چه به واسطه ویاودیها در داخل کشور، باید برای وضعیت سینما و حفظ فیلمها و روشن نگهداشتن چراغ سینما و برگرداندن سرمایههایی که صرف سینما میشود فکر جدی بکنیم. به هر حال همه ما لذت دیدن فیلم بر پرده را چشیدیم و میدانیم چیز دیگری است.
چرا فیلمهای سینمایی تا این حد تلخ شده است و تا اسم فیلم اجتماعی روی فیلمی گذاشته میشود ذهن مخاطب به سمت یک فیلم تلخ میرود؟
در هر دورهای یک سلیقهای حاکم میشود. این میتواند از نگاه فیلمسازان و فضای حاکم بر جامعه نشأت بگیرد. یک بخشی هم وقتی که در یک یا دو فیلم جواب میدهد و فیلمهایی که با نگاه به مسائل ملتهب و تلخیهای جامعه و قصههایی که همه در اوج پیش میروند، بازخورد خوبی از مخاطب گرفتهاند و مخاطب این ریتم و قصهها را پسندیده، بسیاری دیگر از فیلمسازان هم به این سمت میروند. نمونههای خوبی در این سبک داریم که خود من هم بسیار دوستشان دارم، اما سلیقه من نیست و دوست دارم طور دیگری فیلم بسازم و اساسا همین زیباست که فیلمسازها و فضای سینما با رنگهای متنوع به کار ادامه دهند و قرار نیست همه یک شکل فیلم بسازند. به هر حال من برای فیلمهای خوب این گونه احترام قائلم مثل هرگونه دیگری، اما طبیعتا منتقد فیلمهایی هستم که فقط میخواهند یک ظاهری را از این نوع سینما داشته باشند و ممکن است عمق کمی داشته باشند و فقط به دلیل اینکه بعضی از فیلمهای این سبکی خوب دیده شدهاند و فروش خوبی داشتهاند، آنها هم همان مسیر را ادامه میدهند، اما بعضا ناموفق هستند.
پولها و سرمایههای مشکوک در سینما زیاد شده، افراد زیادی هم هستند که علاقمند به سرمایهگذاری در سینما خصوصا نمایش خانگی شدهاند. آیا واقعا سینما تا این حد بازگشت سرمایه دارد که این مقدار بودجه فقط برای ساخت فیلم و سریال هزینه میشود؟
برای من هم سوال است که با توجه به چرخه معیوبی که داریم، آیا ممکن است این فرضیه درست باشد که برای بسیاریها سود در تولید است و به بازگشت سرمایه فکر نمیکنند. پاسخ دقیقی ندارم چون در این مورد تحقیقی نکردم و نگاهی ندارم، بنابراین نمیتوانم نظر قطعی بدهم، اما به هر حال فکر میکنم این چرخه معیوب و بیمار است و به شکل درست خودش کار نمیکند. بنابراین ما شاهدیم که گاهی وقتها برای بعضی آثار سرمایههای هنگفتی هزینه میشود بدون اینکه بازگشتی داشته باشد و بعضی وقتها یک فیلمساز برای ساخت فیلمی حتی ارزانقیمت سالها باید دوندگی کند و نمیتواند آن بودجه را به دست بیاورد. این نشاندهنده یک مشکل و بیماری در این سیستم است.
چرا یک فیلمساز هر سال فیلم میسازد، اما یک فیلمساز که نگاه درستی هم به سینما دارد نمیتواند پنج سال یک بار فیلم بسازد؟
یک بخشی به تلاش و پیگیری برمیگردد و یک بخشی به حمایتهای خاصی که از یک فرد میشود برمیگردد، یک فرمول و قاعده ندارد و خیلی متفاوت است. مثل هر چیزی در جامعه ما تا رسیدن به یک عدالت و مساوات کامل، فاصله داریم.