روزنامهنگار آمریکایی نوشت؛
تژادیها و خونریزیهای جهانی هم با قصد سرگرمی مخابره میشوند
معنای حقیقت چیست؟ آیا خبر یک داستان است و در ذهن ما نقش میبندد؟ آیا خبر یک ماهیت جنبی و نمایشی دارد؟ پرسشهای از این دست در زندگی حقیقی انسانها مطرح نمیشوند بلکه سراغ آنها را باید در دنیای مجازی گرفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «گِرِگ جکسون» روزنامهنگار آمریکایی و کارشناس رسانه در یک گزارش تفصیلی به بررسی دنیای امروز رسانه خبری پرداخته است.
نویسنده این گزارش معتقد است، اینترنت تاثیر شگرفی بر رسانههای خبری دارد و این روزها، رسانههای خبری به ویژه تلویزیون نقش اصلی خود را از دست دادهاند و ماهیتی سرگرم کننده دارند.
بخشهایی از ترجمه این گزارش مفصل را در ادامه میخوانید:
«نیل پستمن» (منتقد اجتماعی و نظریهپرداز در حوزه رسانه) درباره دنیای امروز اخباری تلویزیونی معتقد است: اینطور میتوان گفت، تمامی گفتمانهای تلویزیونی به نحوی سرگرمی ایدئولوژی برتر هستند. هیچ اهمیتی ندارد که این دست از برنامهها چه ارمغانی برای مخاطبان دارند یا دیدگاه آنها نسبت به مسائل چیست. به طور کلی این فرضیه را میتوان در نظر گرفت که این برنامهها با هدف سرگرمی و جلب توجه مخاطبان تولید شدهاند. برنامههای خبری با وجود اینکه بخشهای از تژادی و خونریزیهای سراسر جهان را برای مخاطبان عرضه میکنند، بازهم با هدف سرگرمی مردم جامعه تولید میشوند. گویندگان، مخاطبان را تشویق میکنند تا برنامههای خبری آینده آنها را دنبال کنند. هدف و نیت آنان از این کار چیست؟ این احتمال وجود دارد که مخاطب با خود بیاندیشد، پخش اخبار مربوط به قتل و تجاوز برای بیقراری یک ماهه آنها کافی است. مخاطبان پذیرای گویندگان خبر خواهند بود، آنها میدانند «اخبار» تلویزیونی را نباید جدی گرفت زیرا با هدف سرگرم کردن مخاطبان روی آنتن میروند.
اما تحلیلهای اخبار به نقش اینترنت در زندگی این روزهای بشر اشاره میکند. ظهوز ناگهانی نیوزفیدِ فیسبوک و گوگلنیوز، محتوای رایگان اینترنتی، یوتیوب، وبلاگنویسی، پادکست و توییتر سبب تغییر دنیای اخبار و سبب رکود بازار اخبار شده است. نکته حائز اهمیتی در این میان مطرح میشود، بحران اقتصادی و فرهنگی حوزه اخبار با یکدیگر به طور کامل تفاوت دارد.
مدتها قبل از آنکه وارد عرصه دنیای اینترنت و رسانههای بر خط بشویم، این ابزار جای پای خویش را محکم کرده بودند. رسانههای متعددی که در دنیای امروز حضور دارند، عصر طلایی خود را در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ میلادی سپری کردهاند. تئوری نظریهپردازانی مثل «پستمن» درباره رسانهها قابل قبول است. در آن بازه زمانی، آنها نسبت به حرکت اخبار در دو وجه مختلف آگاهی داشتهاند: اخبار از یک طرف از واقعیت زندگی انسان دور میشود و از وجه دیگر به سمت سرگرم کردن مخاطبان گام برمیدارد. در عصر حاضر یعنی قرن بیست و یکم، اگرچه تحولات تکنولوژی به شدت مشهود است اما سرگرمی ماهیت اصلی اخبار تلویزیونی است.
حتی اگر ماهیت اخبار، سرگرمی نباشد، از این حیث میتواند مایههای سرگرمی مخاطبان را فراهم کند یعنی بدون تلاش طاقتفرسا سبب تحریک انسانها شود و آنها را به سوی خود جذب کند. این در حالی است که انجام هر کار دیگری مثل خاموش کردن تلویزیون نیاز به انرژی بیشتری دارد. تماشای تلویزیون دانش یا مهارت قابلتوجهی از خود به جا نمیگذارد.
شبکههای خبری تلویزیونی و اینترنتی از یک الگوی منطقی خاص تبعیت میکنند. این الگوی منطقی تلاش میکند تا تقاضای ذهن برای انجام فعالیت اثربخش و سازنده بکاهد و در مقابل به جنبههای سرگرمی توجه بیشتری کند: تلویزیون با روشها و راهکارهای خود مردم را متقاعد میکند که مشغول پیگیری هنری خاص هستند. اشتباه تصور نکنید، خلق یک اثر سرگرمکننده خوشساخت به اندازه ساخت اثری هنری نیازمند استعداد است با این وجود، دلیلی ندارد تا سرگرمی تلویزیونی را یک اثر هنری بدانیم. همه تجربههای اطلاعاتی ماهیت یکسانی ندارند به دلیل اینکه روشهای یادگیری به نسبت منفعلانه ما به اشکال گوناگون درگیر میکند. آنچه که عامل تمایز میان دانش و اطلاعرسانی میشود، این است که هنر از مخاطبان خود موردی را میخواهد و فرم آن مورد عامل تولید اثری هنری میشود. هنگامی که اخبار به این موضوع «ما هیچ برنامهای نداریم چون موارد با اهمیت برای شما وجود ندارد» اشاره نکند، بنای حقیقت بر پایه دروغ استوار خواهد شد.
شما مادام که تصور میکنید در حال انجام کاری مهم و جدی هستید، کاری مبتذل و غیرجدی انجام میدهید. حقیقت با تصورات شما بسیار متفاوت است زیرا رفته رفته به این باور و نتیجه خواهید رسید که انجام کارهای جدی، عملی آسان و بدون زحمت است. در واقع، شما تصور میکنید در حال انجام تولید محتوا هستید اما در واقع فرم آن را به پیش میبرید. محتوا بیان میکند، آنچه که درباره حقیقت میآموزید در واقع آن چیزی است که باید به وسیله آن حقیقت را احساس کنید. این احساسات به مخاطبان آموزش میدهد که درصورت وجود اطلاعاتی خاص باید چه احساساتی از خود بروز دهند. همین احساسات هستند که انتظارات و جهانبینی شما را تعیین خواهند کرد.
پیام اخبار در ارتباط با رویدادها دو نکته اساسی دارد، نخست اینکه اخبار اهمیت حیاتی دارد و دوم اینکه میتوانند بسیار پیشپاافتاده باشند. هنگام برگزاری انتخابات میاندورهای مجلس در ایالات متحده، رسانهها به موضوعی با عنوان «کاروان مهاجران» توجه کردند و آن را به رویداد اصلی آن دوران تبدیل کردند. خبرنگاران و روزنامهنگاران نسبت به بولد شدن کاذب این موضوع آگاه بودند و بخشهای از کار خود را برای رد کردن اهمیت این موضوع صرف کردند. این عملکرد سبب شد تا ذات اصلی این موضوع روشن شود: رویدادی حاشیهای که میتوانست به موضوع اصلی تبدیل شود. پس از برگزاری انتخابات، تلویزیون که توانسته بود با بهرهگیری از «کاروان مهاجران» به اهداف خود برسد، این موضوع را از پوشش خبری خود خارج کرد.
معنای حقیقت چیست؟ آیا خبر یک داستان است و در ذهن ما نقش میبندد؟ آیا خبر یک ماهیت جنبی و نمایشی دارد؟ پرسشهای از این دست در زندگی حقیقی انسانها مطرح نمیشوند بلکه سراغ آنها را باید در دنیای مجازی گرفت. اینطور میتوان ادعا کرد، کاروان مهاجران به این دلیل اهمیت دارد که به سرعت از اذهان عمومی پاک شد. نسبتهای دنیای بیرونی ذهن ما منطبق بر ضروریات یک صنعت خاص به وجود میآید. این تناسب آنچه را که ما از ذهن خود درباره واقعیت میسازیم به وجود میآورد، مولفهای که «ژان بودریار» آن را «فراواقعیت» مینامد. این موضوع آمیزهای از واقعیت و مجاز است. اگرچه زبان اخبار در ارتباط با دنیا روایی است اما شکل آن تحریف شده و منطبق با مطلوب خود است. بنابراین داستانی که اخبار روایت میکند، داستان خود اخبار است.