فعال صنفی عکاسان کشور:
برخورداری از تشکلهای صنفی قانون کار حق مسلم هنرمندان است/ کانون فراگیر میتواند مطالبات را برآورده سازد
طی ماههای اخیر یک اتفاق مثبت برای جامعه هنرمندان کشور رخ داده است: ایجاد یک تشکل صنفی فراگیر و سراسری که همه هنرمندان کشور، فارغ از شاخه فعالیت و استان محل سکونت، بتوانند عضو آن شده و برای پیگیری مطالبات جمعی تلاش کنند
به گزارش خبرنگار ایلنا، با تصویب هیئت وزیران، برای اولین بار در تاریخ هنر کشور، کلیه پدیدآورندگان آثار فرهنگی و هنری و رسانهای میتوانند ذیل تبصره (۵) ماده (۱۳۱) قانون کار، انجمن صنفی سراسری تشکیل دهند.
سعید دستوری، عضو هیات مدیره انجمن عکاسان ایران و رئیس کمیته حقوقی این انجمن، راهاندازی کانون فراگیر را یک گام به پیش در عرصه پیشبرد مطالبات صنفی هنرمندان کشور میداند؛ هنرمندانی که در جغرافیاهای دورافتاده، مشغول خلق آثار هنری و خدمت به فرهنگ این مرز و بوم هستند و با پیوستن به این تشکل صنفی فراگیر، میتوانند با کنشگری متحد، وضعیت معیشتی خود را بهبود ببخشند.
او با اشاره به اینکه انجمن عکاسان، یکی از اولین نهادهای صنفی بوده که در وزارت کار به ثبت رسیده و به عضویت این تشکل فراگیر درآمده، میافزاید: هنر و هنرمند بودن باید مانند سایر مشاغل و حرف تخصصی، «شغل» محسوب شود؛ یک شغل کامل و مستقل که برای پیگیری دغدغههای صنفی آن، نیاز به نهادهای صنفی و مدنی ذیل روابط کار هست.
از پیشرفت مثبت تا موانع فرهنگی موجود
دستوری که از ابتدا پیگیر راهاندازی کانون فراگیر بوده و در بیش از ۲۰ جلسه مربوطه حضور داشته، نتیجه کار را تا امروز مثبت ارزیابی میکند و میگوید: همراهی و همکاری نهادهای عالی دولتی و وزارتخانههای مربوطه بسیار خوب بوده، هم وزارت کار و هم وزارت ارشاد همراهی خوبی با هنرمندان و فعالان صنفی داشتند و در ایجاد این انجمن، تسهیلگریهای لازم را به عمل آوردند.
او در عین حال به موانع موجود نیز اشاره میکند: مانع اصلیِ گسترش کار، ماهیت فرهنگی دارد و به فضای ذهنی هنرمندان برمیگردد. همین لفظ «کارگر» و درواقع، سوءبرداشت از این واژه، برای ما مشکلساز شده است. در ایران بهمحض اینکه اسم کارگر میآید، فکر میکنند شخص محترم در کنار مثلاً، استاد بنا ایستاده آجر پرت میکند یا پاکبان است و کوچه را تمیز میکند. البته استاد بنا یا پاکبان مشاغل محترمی هستند اما در ذهن اغلب هنرمندان برداشت ناهمجنسی کارشان با این مشاغل وجود دارد. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته جهان، هر فردی که کار میکند و از طریق شغل خود امرار معاش میکند، کارگر یا همان Labour محسوب شده و میتواند در تشکلهای کارگری عضویت داشته باشد که اتفاقاً سندیکاهای کارگری در این کشورها بسیار رواج دارند و نرخ عضویت در آنها بالاست. قانون کار ما نیز همین نگاه را به کار و کارگر دارد و اجازه ایجاد تشکلهای صنفی را میدهد. در قانون کار، سه مدل تشکل صنفی پیشبینیشده که از میان آنها «انجمنهای صنفی» با شرایط و مقتضیات کار هنرمندان همخوانی دارد. بنابراین برخورداری از انجمنهای صنفی قانون کار، حق مسلم هنرمندانی است که از طریق کار هنری، امرار معاش میکنند اما متأسفانه در این زمینه، به دلیل همان معنای عرفی ناصحیحِ کارگر که در جامعه جاافتاده، نوعی گریز و عدم تمایل وجود دارد. این، یک ضعف فرهنگی است و باید با فرهنگسازی صحیح برطرف شود.
دستوری با بیان اینکه پیشازاینها، فعالیت هنرمندان، یک شغل و کار مستقل محسوب نمیشد و از مزایای قانون کار، برخوردار نبود، ادامه میدهد: ثبت انجمنهای صنفی ذیل وزارت کار و قانون کار، اولین گام برای برخورداری از این مزایاست. در انجمن عکاسان ایران نیز همین کاستیها وجود داشت. باوجود اینکه این انجمن، ثبت وزارت کشور بود و بهعنوان نهادی مستقل فعالیت میکرد، متوجه شدیم که کاستیهایی وجود دارد و اگر انجمن را بهصورت یک انجمن صنفی تحت پوشش و ثبت وزارت کار دربیاوریم از مزایای شغلی بیشتری بهرهمند میشویم. بهاینترتیب که شغل ما بهعنوان یک «کار» تعریف میشود و میتوانیم از مزایایی مثل بیمه تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری برخوردار شویم.
هویت صنفی به اضافه هویت هنری
این مدرس دانشگاه با تأکید بر اینکه ایجاد کانون فراگیر، گام بعدی ثبت انجمنهای صنفی در وزارت کار بوده است؛ میافزاید: همه هنرمندان باید انجمنهای صنفی مستقل خود را در وزارت کار ثبت کرده و سپس به عضویت کانون فراگیر دربیایند. این به آن معنا نیست که با عضویت در انجمن صنفی وزارت کار، شغل یک هنرمند هویت هنری خود را از دست میدهد؛ بلکه این ثبت، یک هویتسازی جدید است یعنی هنرمند ضمن داشتن هویت هنری، از یک هویت صنفی مرتبط با شغل خود نیز بهرهمند میشود و با داشتن این هویت، میتواند مطالبات صنفی خود را پیگیری کند و برای حداقلهای معیشتی به چانهزنی و کنشگری بپردازد.
به گفته وی، هرچند انجمنهای صنفی، تحت قانون کار تشکیل شده و در وزارت کار به ثبت میرسند اما «استقلال» دارند و میتوانند مستقل از دولت و بهعنوان یک نهاد مدنی کاملاً مستقل، با دولتیها و کارفرمایان به مذاکره بنشینند و به توافقات دستهجمعی دست یابند.
دستوری اضافه میکند: انجمن عکاسان، اولین انجمنی بود که در بین ۱۴ انجمن حاضر در جلساتِ ایجاد کانون فراگیر، خود را در وزارت کار به ثبت رساند. اکنون بیش از ۵ ماه است که این انجمن مجوز وزارت کار را گرفته و هویت صنفی خود را به ثبت رسانده است. سایر انجمنها نیز باید همین راه را طی کنند و سپس با مشارکت فعالانه در کانون فراگیر، به پیگیری مطالبات مشترک هنرمندان بپردازند.
مطالباتی که کانون فراگیر «میتواند» برآورده سازد
او در ارتباط با این مطالبات میگوید: هنرمندان غالباً در نقاط دورافتاده کشور و بدون بهرهمندی از حداقلهای معیشتی، به کار هنری و فرهنگی میپردازند و با خلق آثار هنری روح جامعه را زنده و پویا نگه میدارند. هنرمند روح جامعه است اما هر هنرمند بهتنهایی نمیتواند مشکلات معیشتی و شغلی خود را حل کند. همانطور که همواره گفتهاند و گفتهایم «یک دست، صدا ندارد» و اگر دستهجمعی باشیم و در قالب یک کانون فراگیر، همه باهم و متحد تلاش کنیم، زودتر به نتیجه میرسیم. چون دردها و خواستهها مشترک است؛ هنرمندان هرجای کشور که باشند دردها و خواستههای یکسانی دارند و اگر این دردهای مشترک را باهم پیگیری کنیم، احقاق حقوق از دست رفته خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنیم، میسر میشود.
به گفته وی، یکی از مهمترین مطالبات مشترک هنرمندان، احیای امنیت شغلی از دست رفته است؛ کانون فراگیر میتواند در دفاع از امنیت شغلی هنرمندان کشور، گامهای بلندی بردارد و به نتایج قابلتوجهی برسد.
دستوری در ارتباط با همکاریهای صورت گرفته و بسترسازیهای موردنیاز میگوید: همکاری وزارتخانه کار و ارشاد و نهادها در حد انتظار بوده و توقعات ما برآورده شده. حدود ۲۷ یا ۲۸ جلسه برای ایجاد کانون فراگیر برگزار شد که در بسیاری از آنها کارشناسان وزارت کار حضور داشتنند. در جلسات اولیه قرار شد دو وزیر ارشاد و کار تعامل بیشتری داشته باشند و انجمنها نیز همکاری کنند که درنهایت خوشبختانه پیشنویس تصویبنامه کانون نوشته شد و به امضا رسید. گرچه، جلسات طولانی شد اما دستاورد این جلسات خوب بوده؛ همراهی وزارتخانهها بسیار مثبت بوده و امروز هیچ مانعی سر راه ما نیست.
این فعال صنفی عکاسان در پایان تأکید میکند: الان کار دست خود انجمنهاست؛ اینکه کانون فراگیر بتواند گسترده شود، بازه پوشش وسیعی داشته باشد و به پویایی و شکوفایی برسد، تماماً، دست خود انجمنهاست؛ اگر انجمنهای صنفی مراحل ثبت خود را بهسرعت طی کرده و به عضویت کانون فراگیر دربیایند و در قالب این نهاد همگرا و سراسری، مشارکت فعالانه داشته باشند، بسیاری از مطالبات محقق خواهد شد، ابتدا مطالبات حداقلی ازجمله بیمه بیکاری و خدمات درمانی و سپس مطالبات سطح بالاتر، مثل تأمین شغل برای هنرمندان، احیای امنیت شغلی و تأمین درآمد مکفی و شایسته. امروز خود انجمنهای صنفی باید به میدان بیایند و پیگیر باشند. ساده بگویم؛ دستمان را روی زانوی خودمان بگذاریم و برای حل مشکلات، منتظر التفاتِ ارباب گونه فرادستان نباشیم!