امیر نوروزی در گفتوگو با ایلنا:
هنرمندان نباید سطح هنر را برای پول پایین بیاورند/ فقط چند بازیگر داریم که دستمزدهای میلیاردی میگیرند
امیر نوروزی بازیگر سریال «میخواهم زنده بمانم» و «مردم معمولی» درباره حضورش در عرصه فیلم و سریال و همچنین دیدگاهش برای ادامه این مسیر گفت: وقتی سر نمایش «لانچر ۵» بودم پیشنهادهای سینماییام شروع شده بود، کمی نگران بودم و همواره به این فکر میکردم که بازیگری در سینما مدتی بعد برای من شهرت و پول میآورد و یکسری دردسرها دارد؛ آیا من آدمی هستم که بتوانم از پس این شرایط بربیایم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شبکه نمایش خانگی در سالهای کوتاه فعالیت خود باعث گران شدن دستمزدهای بی حد و حساب بازیگران شده و این موضوع برای تهیهکنندگانی که میخواهند درست فعالیت کنند و پول رانتی ندارند دردسرساز شده است. کمتر بازیگر درجه یک و یا درجه دو را سراغ داریم که این روزها با کمتر از میلیارد به حضور در فیلمهای سینمایی و سریالهای شبکه نمایش خانگی راضی شود. این افزایش سرسامآور دستمزدها باعث شده که کارگردانها به اصرار تهیهکنندگان به سمت بازیگران جوان و تئاتری بروند که تا پیش از این دیده نمیشدند و یا به دلیل نداشتن فالوور و مدیر برنامه همیشه مورد بیمهری سینماییها قرار میگرفتند. طی یک سال گذشته اما شاهد بودیم که بازیگران جوان و با استعداد زیادی از تئاتر به سینما و شبکه نمایش خانگی راه پیدا کردند. یکی از این بازیگران با استعداد و توانمند امیر نوروزی بازیگر نقش فرخی در سریال «میخواهم زنده بمانم» به کارگردانی شهرام شاهحسینی است که این روزها در شبکه نمایش خانگی مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است. نوروزی در جشنواره فیلم فجر هم با دو فیلم «مصلحت» و «مامان» حضور داشت که برای ایفای نقش در فیلم «مامان» کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شد. به بهانه فعالیتهای این بازیگر با او گفتگو کردیم.
پس سالها فعالیت حرفهای در تئاتر و در پی ایفای نقش در دو فیلم «مصلحت» و «مامان» و کاندیدا شدن برای دریافت سیمرغ بازیگری در جشنواره فیلم فجر، در دو سریال «میخواهم زنده بمانم» و «مردم معمولی» که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش میشود، بازی کردید. آیا این نشان میدهد که برنامه شما برای ادامه راه حضور در سریالهای شبکه خانگی است؟
ما در سالهای اخیر سریالهای بسیار خوبی در تلویزیون داشتیم که پروداکشن بزرگتری داشته و هزینه زیادی شده و در نتیجه کیفیت خوبی هم داشتهاند، اما در حال حاضر دوره رونق شبکه نمایش خانگی است و متاسفانه یا خوشبختانه این شرایط وجود دارد و دلیلش هم قرنطینههای کرونایی و رکود مالی سینماست چون بسیاری از سرمایهگذاران این ریسک را نمیکنند که ۵ تا ۱۰ میلیارد برای یک فیلم هزینه کنند، که البته ۵ تا ۱۰ میلیارد هزینه یک فیلم خیلی معمولی در سینما است. آنها این کار را نمیکنند و ترجیحشان این است که مثلا ۳۰ میلیارد برای یک سریال هزینه کنند و در تیراژ بالاتر جذب مخاطب داشته باشند. الان تقریبا همه کارگردانهای مهم سینما به سمت شبکه نمایش خانگی رفتهاند. این موضوع یک حُسن دارد و آن هم این است که بازیگرها دیگر نمیتوانند همزمان در چند پروژه حضور داشته باشند و این باعث میشود از کسانی که خیلی شناخته شده نیستند اما بازیگران خیلی خوبی هستند هم استفاده شود.
یعنی فضایی باز شده که بیشتر میشود از بازیگران جوان و تازه کار هم استفاده کرد؟
بله و به نظرم این اتفاق خوبی است و حتی برای عوامل دیگر هم خیلی خوب شده است، چون من در این چند کاری که خودم یا دوستانم پیشنهاد داشتیم، دیدم که مثلا دستیار یک فیلمبردار الان به جایگاه مدیر فیلمبرداری رسیده است. در خیلی از فیلمها مدیر فیلمبرداریها افرادی هستند که چندین سال دستیار یک فلان مدیر فیلمبرداری مهم بودهاند یا دستیار یک فلان تدوینگر یا طراح صحنه مهم بودهاند. این موضوع برایشان خوب شد تا بتوانند فرصت کار و پیشرفت داشته باشند. شرایطی فراهم شده که بتوانند خودشان را ثابت کنند و بازار کار برایشان کمی رونق پیدا کرده است، اما درباره اینکه کیفیت سریالها هم روز به روز افزایش پیدا کند، شاید اوایل این اتقاق نیفتد اما در آینده حتما اتفاق میافتد.
پس به نظر شما تا چند سال آینده سریالها کیفیت بهتری خواهند داشت؟
بله شاید طی سه تا چهار سال آینده این اتفاق بیفتد. الان تب تند و داغی حاکم است که به نظرم یک بخشی از آن هم به دلیل جابهجایی سرمایه است، چون سرمایه از سینما وارد سریالهای شبکه نمایش خانگی شده، به این دلیل که برای سرمایهگذار و تهیهکننده بازدهی مالی بهتری داشته باشد و به همین دلیل هم ترجیحشان این است که در این حوزه کار کنند چون فعلا مخاطبان زیادی دارد و در زمینه تبلیغات و جذب سرمایه هم میتوان کارهایی برایش انجام داد.
به هر حال باید این چراغ را به نوعی روشن نگه دارند، چون چراغ سینما تقریبا خاموش شده است، البته این مسئله به علت ویروس کروناست و زمانی که کرونا از بین برود این سرمایه دوباره به سینما برمیگردد و اتفاق خوبی که افتاده این است که وقتی پس از کرونا سرمایه به سینما برگردد، سریال هم موتورش راه افتاده و آن بخش هم از کار نمیافتد.
پلتفرمهای آنلاین نمایش خانگی به علت ویروس کرونا و قرنطینههای خانگی مسیر ۱۰ساله را یکساله طی کردند. به نظر شما کرونا چقدر در دیده شدن و پر رونق شدن پلتفرمها تاثیر داشته است؟
بله، البته این اتفاق بدی هم نیست. نتفلیکس هم همینطور شروع کرده، اوایل سی دی و فیلم ویدیو میفروخت، بعد با آمدن اینترنت و رونق گرفتن آن شروع به فروش اینترنتی فیلمها با اشتراکهای ماهیانه خیلی کم و ناچیز کرد و در ادامه سرمایهدار شد و خودش کار تولید را شروع کرد. بعد از ویروس کرونا سرمایه نتفلیکس چندین برابر شد و بالطبع در ایران هم همین اتفاق افتاده است. شاید به آن وسعت نبوده چون سرمایه آن قدر نبوده، اما به اندازه سرمایهای که وجود داشت پیشرفت چشمگیری اتفاق افتاده است.
الان به مرحلهای رسیدهاید که پیشنهادهای زیادی دارید و قطعا نقشهای خوبی پیشنهاد میکنند و با اولین حضورتان در سینما توانستید کاندیدای سیمرغ شوید. چه برنامهای دارید که دچار غرور کاذب یا فروتنی بیش از حد نشوید؟ تا نه قدر خودتان را ندانید و نه اینکه خودتان را خیلی دست بالا بگیرید.
من معتقدم که زندگی پر از تناقض است؛ تمام زندگی همین است و در کار ما هم استثنایی وجود ندارد. متاسفانه ما همیشه زیادهروی میکنیم و یک جایی در وسط و در نقطه اعتدال نمیایستیم، اما از نظر من فرد باید ببیند چقدر توانایی دارد و بر اساس تواناییهایش اعتماد به نفس داشته باشد. من مدام تلاش کردم این ویژگی را از خودم دریغ نکنم، چون به نظرم ویژگی مهم و مثبتی برایم محسوب میشود. خودم میدانم که چقدر بازیگر خوبی هستم و به همان اندازه هم اعتماد به نفس و در عین حال فروتنی دارم. همیشه به این فکر میکنم که اگر این خصیصه را از دست بدهم، شاید بتوانم موقعیتهایی را به دست بیاورم و حتی چند سیمرغ هم بگیرم، اما این چه اهمیتی دارد. فکر میکنم برای من که زندگیام را گذاشتهام تا بازیگر خوبی باشم و از خود بازیگری لذت میبرم، اگر همیشه پایه و اساس بازی کردنم را بر این بگذارم که کاراکترم را خوب بازی کنم و از کاری که میکنم لذت ببرم، هیچوقت چنین اتفاقی نمیافتد و دچار غرور یا فروتنی نابهجا نمیشوم، چون مدام احساس میکنم به عنوان یک بازیگر وظیفهام را انجام میدهم و خوب بازی کردن یک نقش وظیفه من است.
ما در تئاتر هم نقشهای عجیب و غریب ویژه داشتیم که من تلاش میکردم خوب بازی کنم، الان هم چیزی عوض نشده جز اینکه من به یک فضای دیگری آمدهام که پول بیشتری دارد و باید حواسم باشد با پول زیاد هر کاراکتری را بازی نکنم. این فضا فقط یکسری ساختار دارد که باید سریع متوجه آنها شوم و خودم را با آنها همسطح کنم که ویژگیهای مهم را از دست ندهم و از طرف دیگر هم آن قدر اعتماد به نفس نداشته باشم که از خود بیخود شوم، چون هر لحظه ممکن است بازیگرهای مهمتر و بهتر وارد کار شوند و به راحتی بدون اینکه خودم بفهمم از روی من رد شوند؛ در آن شرایط دیگر این اهمیتی ندارد که روزی سطح اول سینما بودم و نقش اصلی بازی میکردم. اگر تاریخ سینما و زندگینامه بازیگران بزرگ را بخوانیم متوجه میشویم که زندگیهایشان به هیچ بند است. لذت هنر درست انجام دادن آن است، حالا شرایط طوری شده که چون قدرت سینما و رسانه و پولی که در این حوزه خرج میشود زیاد شده، شاید در ایران کمتر باشد، اما در کشورهای دیگر مثل آمریکا که هالیوود دارد و این مسئله ابعاد سیاسی، فلسفی و دینی پیدا میکند و کاملا جدی است، تلاش میکنند فرهنگ دنیا را تغییر دهند و بالطبع پول زیادی هم خرج میشود. یک بازیگر در آنجا چندین دلار دستمزد میگیرد، اینجا هم یک بازیگر سطح اول شاید دستمزد زیادی بگیرد، اما نه به اندازه درآمد مشاغل دیگر. ما شاید کلا پنج بازیگر داشته باشیم که دستمزدهای میلیاردی میگیرند و به نظر من با این پیشرفت سینما و قضیه سرمایهگذارانی که در کار سینما و تبلیغات آمدهاند، پول خیلی زیادی نمیگیرند.
من شخصا دوست ندارم پول زیاد بگیرم به این علت که شرایط جامعه را میدانم که افراد از صبح تا شب تلاش میکنند. شاید یک نفر در ماه ۱۰ یا ۲۰ میلیون و یک نفر دیگر ۴۰۰ میلیون درآمد داشته باشد. به نظرم بازیگر چون مقداری هم وجهه فرهنگی دارد باید یک دستمزد مشخصی بین این اعداد و ارقام داشته باشد. نباید این اتفاق بیفتد که مردم قضاوت کنند که یک بازیگر مگر چه کار سختی انجام میدهد که یک میلیارد دستمزد بگیرد؟
هنرمند نباید سطح این هنر را به واسطه پول پایین بیاورد. اگر شرایط در جامعه مناسب باشد و مردم مشکل مالی نداشته باشند، من هم ۴ میلیارد میگیرم، برای کاری که ۲۰ سال هم برایش تلاش کردهام، اما در این وضعیت به نظرم کمی ناعادلانه است. شاید هم نظر خیلیها با من متفاوت باشد، نه آن نظر را میشود زیر سوال برد نه میشود گفت که نظر من صددرصد غلط است، اما من معتقدم که هر چیزی حد و اندازهای دارد ولی از آنجا که ما اساسا تعرفهای نداریم، این اتفاقات میافتد که بعضی افراد با قیمتهای عجیب و غریب کار میکنند و برخی نیز با اینکه بازیگرهای خیلی بهتری هستند، اتفاق ویژهای برایشان نمیافتد. مسئله مهم این است که این شغل و این کار، خصوصا برای کسانی که از تئاتر وارد سینما میشوند یعنی بازیگری را به صورت پایهای یاد میگیرند و بعد سعی میکنند که در دانشگاه هم بازیگری را به صورت آکادمیک یاد بگیرند و مثل من ۱۶ سال از عمرشان را میگذارند تا موفق شوند، در واقع دستمزد سالها تلاش و صبرشان را میگیرند، کما اینکه اگر فلافلی هم بزنی بعداز ۲۰ سال درآمد خوبی خواهی داشت. فکر میکنم در حال حاضر فلافلی میدان بریانک هم حدودا روزی یک میلیارد درآمد داشته باشد چون به قدری فروش دارد که درآمدش به سطح خیلی بالایی میرسد و دلیل این درآمد این است که ثابت قدم بوده و سر یک کار ایستاده است طوری که شاید الان هم مسئله اصلیاش پول نباشد. درست است که خیلی از بازیگرهای ما ماهی ۵۰۰ میلیون یا ماهی یک میلیارد دستمزد میگیرند اما او هم قطعا ترسهایی از آینده دارد. وقتی شما امنیت شغلی نداری و ثباتی در شغلت وجود ندارد، این نگرانیها برایت وجود دارد.
مثلا میگویند فلان بازیگر ۱۸ میلیارد دستمزد گرفته است. کاری به اینکه واقعا گرفته یا خیر نداریم اما الان با ۸ میلیارد تومان یک خانه در معمولیترین منطقه تهران نمیشود خرید. درحالیکه کسی که در آمریکا کار میکند با ۱۰ میلیون دلار میتواند کاخ بخرد.
بله و مسئله بعدی که وجود دارد این است که میگویند فلانی ماهی یک میلیارد گرفته، اولا که مگر در سال چند پروژه کار میکند؟ حتی دو پروژه شش ماهه هم اگر کار کند، ۱۲ میلیارد درآمد یک سال یک بازیگر در بهترین حالت است. حالا با تبلیغاتی که اگر بازی کند نهایت به ۲۰ میلیارد برسد. ۲۰ میلیارد درآمد طی یک سال برای بازیگری که شهرت دارد و از در خانه بیرون بیاید همه با انگشت نشانش میدهند، هیچ جا نمیتواند برود و از یکسری از لذتهای عادی زندگی محروم میشود، مبلغ عجیبی نیست. مثلا من خوشحالم که هنوز از یکسری کارها مجبور نیستم فرار کنم، حتی چهار تا سوپرمارکت محل که مرا میشناسند برایم خیلی وحشتناک است و فکر میکنم دیگر زندگی معمولی ندارم. تا زمانی که زندگی معمولی داشتم میتوانستم تغییر کنم، آدمهای مختلف را ببینم، دوستانم را ببینم، زندگیهایشان را ببینم که اگر روزی کاری شبیه به آنها به من پیشنهاد شد، بدانم چطور بازی کنم. وقتی این فاصله ایجاد میشود و من نمیتوانم آنها را ببینم، هرچقدر هم که پول داشته باشم در کارهای بعدی از کجا میخواهم ارتزاق معنوی کنم و چگونه میخواهم دریافت کنم. تقریبا هیچ چیزی برای دریافت وجود ندارد.
بازیگری که الان ۲۰ میلیارد درآمد دارد، نهایتا ۱۰ سال بتواند در اوج بماند و ۱۰ تا ۲۰ میلیارد بگیرد، با ۲۰۰ میلیارد میتواند یک خانه خوب داشته باشد و یک سرمایهگذاری در کشورهای اطراف با یک ماشین خیلی خوب و نهایتا دو واحد آپارتمان هم برای بچههایش دارد. این زندگی آدمی است که کل زندگیاش را برای این کار گذاشته و زمانی در کار خودش بهترین بوده، مثل پزشکی که همین قدر زمان گذاشته و او هم در کار خودش بهترین بوده است. حتی پزشک هم نه، یک کارخانهدار که از یک جایی شروع کرده و الان چندین کارگر زیردستش کار میکنند و مثلا ماهی ۱۰۰ میلیارد درآمد دارد، در حالی که یک بازیگر درجه یک نهایتا طی ۱۰ سال ۲۰۰ میلیارد درآمد دارد.
به نظر میرسد که انتقادهایی که مردم به دستمزدهای بازیگران دارند به این دلیل است که در حال حاضر فضا بسیار متشنج است و مردم برای هر اتفاقی که میافتد و هر مشکلی که پیش میآید، هنرمندان را مقصر میدانند.
بله در صورتی که شاید همان هنرمند هم ۱۰ سال پیش مثل مردم سخت زندگی کرده است. من بچه جنوب شهرم و هنوز هم زندگی برایم سخت است. یک سال است که در سینما فیلم بازی میکنم و در جشنواره فیلم فجر هم کاندیدا شدم، ولی هنوز به من پول خوب نمیدهند و البته هم شکایتی ندارم، به دلیل اینکه هر چیزی یک اصولی دارد و یک صبری لازم دارد. میدانم سه سال دیگر درآمد میلیاردی هم خواهم داشت. باید برای آن زمان هم آماده باشم زیرا قطعا اگر ناگهان یک بازیگر میلیاردی بشوم یکسری ضررها هم میبینم و تمامش خوشحالی نیست. اگر واقعا بازیگری برای من جدی باشد مشقتهایی را هم به همراه دارد و اگر کار برایم جدی نیست و فقط دنبال پول هستم پس مثلا یک شانسی آوردهام و دو سال ۴۰ یا ۵۰ میلیارد در میآورم و میروم چون بعد از آن چیزی برای ارائه ندارم و از آنجا که هنرمندان سیبل هستند، کافی است یک اشتباه انجام دهند. مثلا حامد بهداد اشتباه کرد و رفت در سریال «دل» بازی کرد، او فقط فیلمنامه را خوانده و رفته بازی کرده، فقط برای یک انتخاب اشتباه، انگار حامد بهداد یک خطای بزرگی کرده و باید تلاش کند آبروی رفته را برگرداند. این قدر سختگیرانه به این مسائل نگاه میکنند در حالی که این همه مسائل و مشکلات سیاسی و اقتصادی داریم و هیچکس پاسخگو نیست، هیچکس حتی عذرخواهی هم نمیکند. همان بازیگر وقتی به مردم میگوید فلان کار را بکنید میگویند تو برو سوار فلان ماشینت شو چه کار به مردم داری، اگر بگوید فلان کار را نکنید میگویند باز معلوم نیست از کجا پول گرفته که این حرفها را میزند و… از آن طرف اگر یک بازیگر خوب باشد، میگویند مگر چه کار ویژهای میکند، یک بازیگر است دیگر و اگر بد بازی کند، آبرو برایش نمیگذارند که فلانی ۴۰ سال بازیگر بوده هیچی بلد نیست، ببین حق چه کسی را خورده تا به اینجا رسیده است! مثلا یک بازیگر را در خیابان میبینند میگویند ما عاشق شماییم اجازه بدهید با شما عکس بگیریم و… اگر آن بازیگر بگوید نه، سریعا موضع عوض میشود که حالا فکر میکنی کی هستی؟!
در مجموع هر فشار اقتصادی که پیش میآید مردم ناراحتیشان را سر هنرمندان خالی میکنند. مثلا من الان به واسطه حضور در سریال «مردم معمولی» رامبد جوان را کاملا میشناسم؛ او یک آدم بسیار باسواد است که کاملا میداند چه میخواهد، بسیار انسان خوبی است و وقتی با او کار میکنی متوجه میشوی چقدر انسانیت و مهر وجود دارد، چقدر حواسش به حس و حال بازیگر هست و در نتیجه یک رفاقت عمیق و امنیتی برای بازیگر ایجاد میکند و چنان اهمیتی به تو میدهد، که میگویی حتی اگر خروجی این کار خوب نباشد، پای آن میایستم تا وضعیتش تغییر کند و خوب شود. در حالی که از بیرون این نگاه وجود دارد که رفته کانادا تا بچهاش در آنجا به دنیا بیاید! در حالی که خیلی از مردم هم همین کار را میکنند.
وقتی سر نمایش «لانچر ۵» بودم پیشنهادهای سینماییام شروع شده بود، کمی نگران بودم و همواره به این فکر میکردم که بازیگری در سینما مدتی بعد برای من شهرت و پول میآورد و یکسری دردسرها دارد؛ آیا من آدمی هستم که بتوانم از پس این شرایط بر بیایم. به این فکر میکردم که باید ظرفیتم را بالا ببرم تا کم نیاورم، زیرا چندان علاقهای هم به شهرت ندارم و همیشه میگویم کاش میشد شرایط طوری باشد که همیشه سر کار بروم ولی کسی مرا نشناسد، اگر در حدی هم پول بگیرم که بتوانم زندگیام را بگذرانم، برایم کافیست چون این قبیل دردسرها را دوست ندارم. خیلی از افراد این شهرت را دوست دارند ولی واقعا برای من جذاب نیست.
در تمام این سالها همیشه به خودم میگفتم تو شغلی را انتخاب کردهای که اگر آن را درست انجام دهی و در نهایت نتیجه مطلوب بدست بیاوری، به شهرت میرسی و نمیتوانی از آن فرار کنی، راهیست که خودت انتخاب کردهای و برای آن نمیتوانی سر دیگران منت بگذاری چون این بخشی از کار تو است مثل همه کارها که یک منافع و یک مضرات و دردسرهایی دارد. شما اگر یک پزشک جراح هم باشی در طول سال چند نفر زیر دستت میمیرند و این اذیتت میکند و در روان و روحیهات تاثیر میگذارد. هر شغلی محاسن و مضراتی دارد، اما باید شغلی را که انتخاب کردی درست انجام دهی و از آن لذت ببری، در این صورت مخاطب اگر دوستت هم نداشته باشد، لااقل از تو بدش نمیآید.