نبیل یوسف شریداوی در گفتوگو با ایلنا:
وزارت ارشاد هیچ نظارتی بر کتابهای آموزش موسیقی ندارد/ تنها فاکتور مهم در «ممیزی» موارد سیاسی و مذهبی است/ کتاب صد بار تصحیح شد
نویسنده کتاب «جملههایی برای دف» میگوید: متاسفانه تنها فاکتوری که در ممیزی به آن توجه میشود موضوعات و نکات سیاسی و مذهبی است و جز اینها هرچه نوشته شود ایرادی ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از موضوعات مهم در جهت ارتقای موسیقی (در همه گونهها و سبکها) وجود منابع مکتوب آموزشی و پژوهشی است، با اینکه در دنیای امروز تالیف و نشر آثار به دلایل مختلف ازجمله گرانی کاغذ به مقولهای دشوار تبدیل شده، اما لزوم چاپ آثار آموزشی همچنان احساس میشود و دلیل این اهمیت، تاثیر آموزش درست به هنرجویان و علاقمندان سبکهای مختلف موسیقی است. البته که همه هنرها و رشتههای تخصصی همواره به وجود آثار مکتوب آموزشی و پژوهشی نیاز دارند اما واقعیت این است که موسیقی و همه بخشهای آن (خوانندگی، نوازندگی، آهنگسازی و تنظیم) گاه بر اساس سلایق و تفکرات شخصی مدرسان به هنرجویان آموزش داده میشوند که اتفاق خوبی نیست و بیاغراق آینده کاری و هنری آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
در زمانی نه چندان دور سازهای مختلف چه ایرانی و چه غیر ایرانی به لحاظ وجود آثار مکتوب آموزشی و پژوهشی دچار کمبودهایی بودند، اما حال این مشکل به لحاظ تعدد آثار تا حدودی حل شده و کمتر سازی را میتوان یافت که لااقل یک اثر درباره آن نوشته نشده باشد.
دف نیز یکی از سازهایی است که (با وجود عمر کوتاهش در موسیقی ایرانی) همواره طرفداران خود را داشته و قاعدتا آثار مختلفی درباره آن به رشته تحریر درآمده است. اما موضوع مهم این است که اغلب آن آثار مکتوب، حرف جدیدی برای گفتن ندارند و اساسا تکرار موضوعات و مولفههایی هستند که پیشتر تالیف و منتشر شدهاند.
اتفاق خوبی که در این زمینه رخ داده چاپ کتاب «جملههایی برای دف» نوشته نبیل یوسف شریداوی است که توسط انتشارات «عارف» منتشر شده است.
اهمیت کتاب «جملههایی برای دف» به این دلیل است که نبیل یوسف شریداوی در میان همه نوازندگان دف و آنهایی که به تدریس و تالیف مشغولند یکی از منحصر بفردترینهاست. او که از ابتدای فعالیت، پژوهش را اساس کار خود قرار داده جدا از فعالیتهای شخصی، سالهاست به عنوان نوازنده با داوود آزاد همکاری میکند و کنسرتهای متعددی را با گروههایی چون «ژولیاگ»، «فراق»، «کهن» در داخل و خارج از کشور اجرا کرده است.
وی اهل خوزستان است و با استفاده از ابداعاتی که توسط خودش در نحوه نوازندگی اتخاذ کرده، شیوهای جدید را بنا گذاشته و اهالی موسیقی او را یکی از تکنیکیترین نوازندگان دف بدانند.
نبیل یوسف شریداوی طی گفتگو با ایلنا درباره وضعیت نشر و کیفیت آثار آموزشی که با موضوع دف نوشته شدهاند توضیحاتی داد و از ویژگیهایی گفت که بر اساس شیوه نوازندگیاش در کتابش به آنها پرداخته است.
ساز دف در زمینه منابع مکتوب چه وضعیتی دارد؟
اولین کتاب آموزشی را جناب آقای سیدعماالدین توحیدی نوشتهاند که اصالتا اهل کرمان هستند. این روند پس از اثر آقای توحیدی شروع شد و پس از آن افراد زیادی شروع به نگارش و تالیف کتابهای آموزشی کردند و در حال حاضر نیز کتابهای بسیار زیادی در بازار موجود است.
باید آنقدر کتاب نوشته شود تا از دل آنها و آزمون و خطاهایی که اتفاق میافتد، رپرتواری جامع و کامل که به تایید اساتید و اکثریت رسیده، بیرون آید؛ مانند اتفاقی که برای دیگر سازها افتاده.
البته اینکه کتابهای بسیاری در زمینه دف نوشته شده ظاهرا اتفاق خوبی است اما شرط و شروطی دارد که خودتان به عنوان نوازندهای حرفهای به آنها واقفید.
بله عدهای نسبت به این همه آثار آموزشی مکتوب انتقاد دارند، اما به نظر من این تعدد و تنوع باید وجود داشته باشد. به نظرم باید آنقدر کتاب نوشته شود تا از دل آنها و آزمون و خطاهایی که اتفاق میافتد، رپرتواری جامع و کامل که به تایید اساتید و اکثریت رسیده، بیرون آید؛ مانند اتفاقی که برای دیگر سازها افتاده. با همین نگارشها و تالیفها و آزمون و خطاهاست که سازهایی پیانو، ویلون دارای متد آموزشی شدهاند.
وزارت ارشاد باید به طور دقیق روی چاپ و نشر کتابهای آموزشی نظارت داشته باشد.
یعنی به این رویه و تعدد آثار مکتوب آموزشی انتقادی ندارید؟ به هرحال هرچه کمیت بالاتر رود کیفیت اهمیت بیشتری پیدا میکند.
البته که انتقاد دارم. مگر میشود موضوع یا اتفاقی بیاشکال باشد و نقدی به آن وارد نباشد؟ در زمینه چاپ و انتشار آثار مکتوب آموزشی نیز اشکالاتی وجود دارد. به نظرم وزارت ارشاد باید به طور دقیق روی چاپ و نشر کتابهای آموزشی نظارت داشته باشد. متاسفانه هر فردی که بخواهد میتواند کتاب بنویسد و منتشر کند که این اتفاق اصلا خوب نیست. اگر به آثار متعدد موجود نگاهی بیندازید متوجه اشکال و ایرادهای بسیار میشوید. حتی تعدادی از کتابها در مقدمهها و متن اثر غلطهای املایی و نگارشی و دستوری دارند. اشکال دیگر اینکه تعدادی از کتابها به لحاظ علم موسیقایی غلطهای نتی دارند که اصلا قابل قبول نیست. نباید چنین کتابهایی چاپ شوند و به بازار آیند.
زمانی که بخش نشر و چاپ ارشاد فاقد کارشناسان و متخصصان موسیقی است، قاعدتا ایرادات جدی همچنان وجود خواهد داشت.
متاسفانه تنها فاکتوری که در ممیزی به آن توجه میشود موضوعات و نکات سیاسی و مذهبی است و جز اینها هرچه نوشته شود ایرادی ندارد. تعدد کتابها اتفاقی بسیار عالی است اما اینکه نظارت درست و دقیقی وجود ندارد آن را زیر سوال میبرد.
بسیار دیده شده که هنرجویان تحت تاثیر آموزشهای مدرس فلان آموزشگاه مسیرهای اشتباهی را پیش گرفتهاند و مقولات مهم را به اشتباه آموختهاند.
متاسفانه همینطور است که میگویید و این اتفاق بارها افتاده و همچنان نیز وجود دارد اما کسی به آن توجهی نمیکند.
خصلتهای مهمی که در نقاشی، معماری و فرش ایرانی وجود دارد قرینگی و دیگری تکرار است. ویژگی دیگر بسط و گسترشی است که همیشه از یک نقطه شروع میشود و وسعت مییابد و اوج میگیرد. در شعر نیز شاهد این ویژگیها و فرمها هستیم. من همه اینها را در ریتم مورد توجه قرار دادهام.
درباره ویژگیهای کتاب «جملههایی برای دف» توضیح دهید. در بخشی از توضیحاتی که در صفحه شخصیتان منتشر کردید گفتهاید این اثر با نگاهی به معماری، فرش و نقش ایرانی و به کارگیری ریتمهای موسیقی نواحی ایران. خاصه نوار سالحی خلیج فارس نوشته شده است.
به نظرم خصلتهای مهمی که در نقاشی، معماری و فرش ایرانی وجود دارد قرینگی و دیگری تکرار است. ویژگی دیگر بسط و گسترشی است که همیشه از یک نقطه شروع میشود و وسعت مییابد و اوج میگیرد. مانند نقوش قالی که از نقطهای شروع میشوند و گسترش مییابند و در نهایت میبینم زمانی که به وسط فرش میرسند، بزرگ میشوند و مجدا قرینهوار تکرار میشوند و باقی اثر را دربرمیگیرند.
این رویه در معماری و طاقهای ضربی و نقوش کاشهای بناها نیز وجود دارد.
دقیقا همینطور است و در شعر نیز شاهد این ویژگیها و فرمها هستیم. من همه اینها را در ریتم مورد توجه قرار دادهام. چون این رویه در موسیقی، بخصوص در ساز دف وجود نداشته است.
یکی دیگر از موارد مهم در کتاب «جملههایی برای دف» توجه به نوع جملهبندیهاست.
من در زمینه شعر کلاسیک نیز فعالیتهایی داشتهام و با دقتی که به خرج دادم متوجه شدم در موسیقی ملودیکالمان، یعنی موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی آن فرمی که در شعر ایرانی وجود دارد رعایت شده همانطور که در نقاشی، معماری و فرش وجود دارد و رعایت شده است.
اینکه میگویید آن فرم کلی که به لحاظ جزییتر با قرینگی و تکرار و بسط و گسترش بر اساس نظم در موسیقی کلاسیک ما وجود دارد به طور واضحتر به چه معناست؟
در موسیقی ملودیکال ما همیشه یک جمله حتما تکرار میشود و این اتفاق در جملات بعدی نیز رخ میدهد. موضوع مهم این است که جملهها اندازه دارند. دقیقا مانند شعر که مصرع مصرع است و اندازه آنها باهم برابر است. بر اساس مطالعات و پژوهشهایم متوجه شدم در موسیقی ریتمیک به این موضوع و جزییات آن نپرداختهایم. در نتیجه آمدم و مانند شعر جمله ساختم. همانطور که بیتی چون «بشنو از نی چون حکایت میکند/ از جداییها شکایت میکند» اندازه دارد، من نیز بر همین اساس ضمن جملهسازی از ریتمهای موسیقی جنوبی و تکنیکهای آنها بهره بردهام و موسیقی عربی، ریتمهای موسیقی زار، ریتمهای موسیقی بندری و موسیقی شادمانی و عزاداری را مورد توجه قرار دادهام. فرم اثر بر اساس مواردی است که توضیح دادم و محتوای آن نیز موسیقی نواحی (بخصوص موسیقی جنوب) است.
سعی کردهام از دهل خراسان شمالی، دهل کردستان، دهل بختیاری، تنبک کرمان، ضرب محلی کردی، نقاره و دایره آذری استفاده کنم. در نهایت هم را بررسی کردم و آنها را موسیقی جنوب درآمیختم. در کلیت ماجرا سعیام این بوده صلابت و شکوه ساز دف حفظ شود.
موسیقی نواحی مورد نظر شما مربوطه به کدام سازها و از کدام مناطق کشور بوده است؟
سعی کردهام از دهل خراسان شمالی، دهل کردستان، دهل بختیاری، تنبک کرمان، ضرب محلی کردی، نقاره و دایره آذری استفاده کنم. در نهایت هم را بررسی کردم و آنها را موسیقی جنوب درآمیختم. در کلیت ماجرا سعیام این بوده صلابت و شکوه ساز دف حفظ شود؛ این کاری است که استاد بیژن کامکار انجام دادهاند و بر آن تاکید دارند. واقعا نمیخواستم دف به ساز دیگری تبدیل شود چراکه اگر این اتفاق رخ دهد تمام کارهایی که انجام دادهام به حدر میرود و مقبول نمیافتد. با توجه به همه مواردی که گفتم کتاب «جملههایی برای دف» بر اساس شیوهای نوشته شده که متعلق به خودم است و سالها روی آن کار کردهام.
آنچه که در کتاب «جملههایی برای دف» به آن پرداختهاید بر اساس سبک و سیاق خودتان است، چگونه از سوی خواننده وجههای عملی پیدا میکند و قابل اجراست؟
شیوه من نوین است و با رپرتوارهای متداول دف تفاوت دارد و قاعدتا برای اجرای آن به تکنیکهایی نیاز داریم که توسط خودم خلق شدهاند و در ابتدای کتاب آمدهاند. نوازنده باید در ابتدا آنها را به صورت اتود اجرا کند و پس از آن که دستش با تکنیکها آشنا شد وارد جملهها میشود و سپس تکنیکها در جملهبندیها و مختصاتی که دربارهاش توضیح دادم قابل اجرا خواهد بود.
از کتاب «جملههایی برای دف» چه بازخوردهایی گرفتهاید؟
بازخوردها تا به این لحظه بسیار خوب بوده است. من سالهاست که با شیوه ابداعی خودم ساز میزنم و طی این مدت خیلی از دوستان خواهان این شیوه بودهاند. باید بگویم که طی این سالها برخی با استفاده یا بهتر بگویم با سوءاستفاده از شیوه من برای خودشان دفتر و دستکی هم تشکیل دادهاند، اما هرآنچه ارائه کردهاند به غلط ارائه شده؛ به این دلیل که شیوه من متعلق به آنها نیست و از صفر تا صد این روند و جزییات آن را نمیدانند و از ایدئولوژی پشت ماجرا بیخبرند. چیزی شنیدهاند و همان را نیز مینوازند به همین دلیل آثار ارائه شدهشان اصطلاحا فاقد روح است. جالب اینکه همین افراد حتی بر اساس شیوه من کتابهایی را نیز منتشر کردهاند. حتی برخی از آنها یک کتاب هم نه، بلکه چند کتاب نوشته و منتشر کردهاند. بنا به همین دلایل خیلیها منتظر اصل این شیوه بودند که در قالب کتاب منتشر شود و چاپ کتاب «جملههایی برای دف» این اتفاق افتاد.
با توجه به همه مواردی که گفتید، چرا اینقدر دیر کتابی را بر اساس شیوه نوازندگیتان منتشر کردید؟ این اتفاق میتوانست زودتر رخ دهد تا از شیوه و سبک و سیاقتان سوءاستفاده نشود.
اتفاقا خیلی از دوستان و علاقمندان به من گفتهاند چرا نگارش و چاپ کتابت اینقدر طول کشیده است؟ من نیز در پاسخ به آنها میگفتم استاد بیژن کامکار پس از عمری فعالیت تازه سال ۱۳۹۱ کتابی را در رابطه با دف منتشر کرده است. واقعا کتاب نوشتن و منتشر کردن کار آسانی نیست و خیلیها نسبت به این موضوع بیتوجهند. نگارش کتاب آنهم درباره یک ساز و شیوه و آموزش آن وسواس بسیاری میخواهد. کار باید بارها چکش کاری شود تا حتی یک غلط در اثر وجود نداشته باشد. کتابهای زیادی را سراغ دارم که فقط مقدمه آنها مملو از غلطهای دستوری است. از آنجایی که کیفیت کتاب برایم مهم بوده در نگارش و ارائه آن وسواس زیادی به خرج دادهام و برای جمعآوری رپرتوار آن سالها زمان صرف کردهام و دلیل تاخیر در چاپ همین موارد است.
برای نوشتن کتاب چهار، پنج سال زمان صرف کردهام و طی این مدت افراد مختلف بارها خسته شدند و توانش را نداشتند و کنار کشیدند بس که من موضوعات را تغییر میدادم تا بر کیفیت اثر بیفزایم. اغراق نیست اگر بگویم کتاب بیش از صد بار اصلاح شده است.
کلا نگارش کتاب «جملههایی برای دف» چند سال زمان برد؟
از زمان شروع، فقط برای نوشتن کتاب چهار، پنج سال زمان صرف کردهام و طی این مدت افراد مختلف بارها خسته شدند و توانش را نداشتند و کنار کشیدند بس که من موضوعات را تغییر میدادم تا بر کیفیت اثر بیفزایم. خیلیها وسواسهای مرا نمیتوانستند تحمل کنند تا در نهایت آقای سهیل حسنی که یکی از دوستان و هنرجویان من در کرمان، مرا همراهی کرد. او بارها و بارها از کرمان مسیری هشتساعته را تا اصفهان طی کرد و بارها و بارها امور مربوط به کتاب را انجام داد و بارها آن را اصلاح کرد. اغراق نیست اگر بگویم ایشان بیش از صد بار کتاب را اصلاح کرده است. نتیجه این تلاش کتابی ۲۱۶ صفحهای است که بسیار مبسوط و مفصل است.
گفتگو: وحید خانهساز