در یک کتاب مطرح شد؛
جهان سرمایهداری سرزمینها و آبها را درنوردیده است
خصوصیات استثنایی ژئوفیزیکی دریا میتواند بر روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خشکیها تاثیر بگذارد و آن را تغییر دهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از نیویورکر، «لیام کمپلینگ» و «آلخاندرو کولا» رابطه میان زمین و دریا در تولید سرمایهداری را مورد بررسی قرار میدهند. در ادامه گزیدهای از بخشهای عامل دریایی در ساخت دنیای مدرن توسط این دو نویسنده را در ادامه میخوانید:
زمین و دریا در بنیانهای سرمایهداری نقشی اساسی اما متمایز دارند. برخی از مورخان جهانی، تجارت دریایی و انباشت ثروت را عامل ظهور بروز یک انقلاب در طول قرن شانزدهم میدانند. این دوره تاریخی نه تنها جهان را دربرمیگیرد بلکه عامل تحکیم بازار جهانی با نهادهای مالی و تجاری برای بکارگیری کلماتی مثل «شناورسازی»، «نقدینگی»، «جریان» و «سرمایهگذاری» است که تمام ریسک دریا را طلب میکند. بنابر دستنوشتههای «کارل مارکس» درباره انباشت اولیه، بروز تجارت بردهداری در آتلانتیک، جنگهای تجاری قدرتهای دریایی در اروپا «سپیده دم گلگون دوران تولید در عصر سرمایهداری» را برجسته میکند.
با تمام این تفاسیر، مارکس در فصل هشتم کتاب «سرمایه»، جداسازی «تولیدکنندگان مستقیم» از ابزارهای معیشت اجتماعی و کالایی شدن کار را به عنوان عامل اساسی «چراغ راه سیستم سرمایهداری» معرفی میکند. مارکس در این بخش ادعا میکند، سلب مالکیت کشاورزان و دهقانان تولیدکننده از خاک، بنیان اساسی چنین فرآیندی را شکل میدهد. بنابراین، کشاورزان که به کشت دیدگاه تجاری دارند به همراه صنعتگران و متحدانشان به عنوان قهرمانان توسعه سرمایهداری هستند. آنها با تضعیف قدرت فئودالها، تضعیف صنوف قرون وسطایی، تحویل املاک مدرن و بهرهکشی انسان توسط انسان به این هدف رسیدند. به نظر میرسد، انباشت بدوی نتیجه گسترش مرز دریایی سبب خصومت طبقهکشاورز میشود، بنابراین شهرهای بندری که زادگاه سرمایهداری هستند به سمت سرزمینهای داخلی گسترش مییابند.
این تنش از یکسو میان انباشت، تخصیص، بهرهبرداری و از سوی دیگر میان تجارت، مبادله و انتقال است. مارکس، سرمایهداری را درون اساسیترین سیستم اجتماعی یعنی رابطه تولید و جریان، نشان میدهد. فاکتور اول به طور متعارف در حوزه ارزشآفرینی برای بهرهبرداری از نیروی کار شناخته میشود. فاکتور دوم نیز به عنوان حوزه تحقق ارزش در قالب سود حاصل از فروش کالا شناخته میشود. از منظر تاریخی، تجارت دریایی با مجموعهای از موسسات اعتباری، بیمهای و تجاری در ارتباط است که سرمایه را در قالب کالا و پول است که به اقصی نقاط دنیا میبرد. تصور ارتباط مکانیکی برای این موضوع یک اشتباه بزرگ است. به طور قطع، مدارهای گوناگون سرمایه هم در خشکی و هم در دریا کار میکنند. نکته قابل توجه و مهم این است که سرمایهداری، کاملترین و هماهنگترین شکل ممکن میان حوزههای تولید و گردش نیاز دارد. سرمایهداری به معنای واقعی، آبی و خاکی است.
از ابتدای ظهور سرمایهداری، این پدیده به واسطه ویژگیهای جغرافیایی و طبیعی دریا ایجاد شده است. اگرچه در توسعه سرمایهداری از این ویژگیها به عنوان «عامل دریا» یاد میشود ولی از معرفی دریا به عنوان نیروی خارجی برای روابط اجتماعی زمین اجتناب میکنیم. هدف و منظور، تلاقی مکانهایی مثل بنادر، اسکلهها، کشتیها و پایگاههای تجاری است که دریا و خشکی با یکدیگر تلاقی دارند.
هدف ما این است که دینامیک زمانی که ریشه در تولید و سرمایه زمینی دارد، چگونه با ویژگیهای ژئوفیزیکی اقیانوسها منطبق است و با یکدیگر کنش دارند و بالعکس. به جای ایجاد تقابل مصنوعی و ناپایدار میان زمین (باثبات) و دریا (سیال) در مولفههای ایجاد سرمایهداری از آنها به عنوان عامل کاملا اجتماعی و طبیعی یاد میشود. برای مثال، دورهای از تاریخ را برای تاثیر عامل دریا در ظهور سرمایهداری مطرح کردهایم. این احتمال وجود دارد که مبادلات تجاری و تجارت دریایی برای وجود سرمایهداری از منظر تئوری لازم نباشد. استدلال میکنیم که این موارد برای جغرافیای اروپای غربی قرن شانزدهم، ضروری هستند.
شناخت از مفاهیم گوناگون و کاربردهای دریا در ارتباط با شکل غالب تولید اجتماعی در خشکی، فرصت ارتباط پویا بین جریانهای دریایی و اقتدار زمینی را فراهم میکند. بنابر اظهارات «جی. اچ. پری»، تمامی دریاها در دوران پساکلمبیا به یکدیگر تلفیق شدند و دریانوردان از این موضوع آگاهی کامل داشتند. همچنین زیست در کره زمین به دلیل ارتباط چندینساله میان دمای آب در مناطق گرمسیری شرقی اقیانوس آرام، پوشش برفی اوراسیا، مونسونهای آسیای جنوبی، هوای نیمه گرمسیری و قطبی ایجاد میشود. اقیانوسهای جهان به دلیل شوری، اسیدیته، عمق، دما، بارش و پوشش ابر نسبت به زیستگاههای دیگر متمایز هستند و این به طور طبیعی بر تعامل انسانی با دریا تاثیر میگذارد.
خصوصیات استثنایی ژئوفیزیکی دریا میتواند بر روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خشکیها تاثیر بگذارد و آن را تغییر دهد. برای مثال میتوان گفت، سفرهای گسترده چین در دریاهای آزاد به سرپرستی دریاسالار «ژنگ هی» به طور ناگهانی در سال ۱۴۳۳ پایان یافت. این توقف ناگهانی به دلیل توجه سلسله مینگ به مرزهای شمال غربی در چین بود، بنابراین با این تصمیم سرزمین چین هرگونه سفر از داخل به خاروج و بالعکس را ممنوع کرد.
از طرف دیگر، ویژگیهای این منطقه که مورخان آن را «شکاف جده» مینامند، موجب شد تا اواخر قرن هفدهم، این منطقه قابلیت دسترسی نداشته باشد. بخش شمالی این منطقه تحت سلطه امپراتوری عثمانی و بخش جنوبی آن تحت نظر تجار یمنی بود. این منطقه از نظر برخورداری مثل تنگه جبلالطارق، هرمز و بابالمندب است که به عنوان نقطه اشتراکی استراتژیک در سیستم تجاری و ژئوپلیتیک منطقهای عمل میکند که با تغییر ترکیب اجتماعی، نیروهای سیاسی و ژئوفیزیکی میسر میشود.
نویسندگان این کتاب در ادامه مینویسند: تلاش کردیم در این اثر تصویری از سرمایهداری که به عنوان شیوهای از تولید که در شبکه تجارت دریایی است که روند تکاملی خود را سپری میکند، ارایه دهیم. پویایی سرمایهداری تجاری در دوران «صلح بریتانیایی» و دوران جدید نئولیبرالها شکل گرفت.
بخش اول کتاب با نگاهی تاریخی و جامعهشناسانه «عامل دریا» در ظهور سرمایهداری را بررسی کرده است: در این فرآیند، تعامل بین زمان و مراکز تجاری مختلف مدیترانه، اقیانوس اطلس و هند را زیرنظر میگیرد که پیامدهای تجاری، صنعتی و نئولیبرالی سرمایهداری متفواتی را درنظر میگیرد. این امر مستلزم بحث در مورد تعاریف و تفسیرهای متضاد از سرمایه داری به عنوان یک سیستم اجتماعی است که شیوه تولید مثل اجتماعی و ارتباط گستردهتر آن با تاریخهای محیطی دریا را مطرح میکند.