خبرگزاری کار ایران

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر
کد خبر : ۱۰۵۷۳۴۸

«من کاوه هستم، کاوه گلستان. عکاس. نه بالا نه پایین. فقط برای ثبت حقیقت به دنیا آمده ام.» سیزدهم فروردین هجدمین سالگرد این عکاس و فیلم ساز معاصر است که در سال ۱۳۸۲ با رفتن روی مین جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، ۱۳ فروردین ماه برای همه ایرانی‌ها یادآور روز طبیعت است و ایرانیان از گذشته‌های دور تاکنون این روز را با حضور در طبیعت و قدردانی از بهار پاس داشته‌اند. 

اما روز طبیعت در سال ۱۳۸۲ یادآور اتفاقی دیگر است. کاوه گلستان (عکاس، فیلمبردار و مستند‌ساز) پس از سال‌ها فعالیت موثر و ثبت وقایع و اتفاقات دوران زندگی‌اش، آن زمان که ارتش آمریکا با کشور عراق مشغول جنگ بود در ۱۳۰ کیلومتری کرکوک بر اثر انفجار مین کشته شد و حال، از مرگ او ۱۸ سال می‌گذرد. اما آثار او در تاریخ پر حادثه کشور ثبت شده است. 

کاوه گلستان زاده هفدهم تیرماه ۱۳۲۹ در آبادان بود. او فرزند ابراهیم گلستان (نویسنده و منتقد ادبی)، فخری گلستان (فعال حقوق کودکان، سفال‌گر و مترجم) و برادر لیلی گلستان (مترجم ادبی) است. 

کاوه گلستان که در زمینه داستان‌نویسی نیز فعال بود، فعالیت خود در عرصه عکاسی را از سال‌های پیش از انقلاب آغاز کرد و سه مجموعه «روسپی»، «کارگر» و «مجنون» حاصل تلاش او در آن سال‌هاست که با گذشت سال‌ها هنوز حرف‌های بسیار برای گفتن دارند.

اما اهمیت بیشتر کاوه گلستان تاریخ‌‌نگاری او در دوران جنگ ایران و عراق و در قالب فریم‌هایی است که همچنان نو و تازه و بدیع هستند و ایثارگری‌ها و جانفشانی‌های مردانی را روایت می‌کنند که بی‌چشم داشت، جان خود را در راه دفاع از میهن دادند. 

زنده‌یاد گلستان خود درباره آثارش گفته است: «من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری. هیچ‌کس نمی‌تواند.» 

لیلی گلستان در هجدهمین سالگرد کاوه گلستان با انتشار عکس‌هایی از او در صفحه شخصی‌اش، یادداشتی نوشته است.

در یادداشت لیلی گلستان آمده است:

«هجده سال گذشت. هجده سال از بدترین و هولناک‌ترین روز زندگی من. هجده سال پیش در منطقه کیفری عراق رفت روی مین و تمام. نه کاوه تمام شدنی نیست. کاوه با عکس‌هایش با فیلم‌های معترضانه‌اش؛ ثبت حقیقت، بچه‌های معلول و با عکس‌های اجتماعی‌اش؛ روسپی‌های قلعه شهر نو. کارگران مجنونین و عکس‌های جنگش که جایزه رابرت کاپرا را برد تمام شدنی نیست.

از او پرسیدم چطور روسپی‌ها اجازه دادند این عکس‌های جسورانه را از آن‌ها بگیری؟ گفت با احترام با آن‌ها رفتار کردم و خانم خطاب‌شان می‌کردم. کلمه‌ای که هرگز از کسی نشنیده بودند. مادرم می‌گفت کاوه هست. همه جا هست. بله همیشه هست و ماندگار می‌ماند با آن لبخند مهربان و چشم‌های گرمش. با آن تندی و فرزی حرکاتش. با آن تعهدش در قبال‌ای ان. مادرم راست گفت. کاوه هست.» 

یکی دیگر از عوامل ماندگاری کاوه گلستان ثبت لحظاتی است که به بحبوحه انقلاب اسلامی در قالب عکس ثبت شده‌اند آن هم در مقطعی که عکاسان معدودی به خیابان‌ها می‌رفتند. 

کاوه گلستان درباره عکس‌های انقلاب گفته است: «عکس بود که خون شهید را به عنوان پیام معنوی انقلاب اسلامی، به سراسر ایران منتقل کرد. تصاویر شهدای به خون غلتیده انقلاب که دست به دست می‌گشت. خشم عمومی را نسبت به رژیم شاه افزایش داد.»

کاوه گلستان همچنین درباره حضورش در جنگ ایران و عراق و نزدیکی‌‌اش به مرگ اینگونه نوشته است:

«گاهی اوقات احساس می‌کردم لاشخورم؛ چون با هلیکوپتر به هر جا که کشت و کشتار بود می‌رفتیم. عکس می‌گرفتیم و جنازه جمع می‌کردیم. در طول جنگ دستمالی داشتم که همیشه همراهم بود. این دستمال را بارها شسته‌ام و به آن گلاب زده‌ام اما کماکان بوی مرگ می‌دهد! احساس می‌کنم دیگر هیچ چیز مرا نمی‌ترساند. هیچ چیز حیرت زده‌ام نمی‌کنند. من نهایت را دیده‌ام» 

از زنده‌یاد کاوه گلستان آثار متعددی به جا مانده که هرکدام از آن‌ها روایت‌گر مقاطع مختلفی از تاریخ ایران است.

«بودن با دوربین» اثر حبیبه جعفریان کتابی است که به گفتگوها، یادداشت‌ها و تصاویر پیرامون کاوه گلستان اختصاص دارد و همزمان با دهمین سالمرگ این هنرمند منتشر شده است. در این اثر گفتگوهایی با فخری گلستان، پیمان هوشمندزاده (عکاس و نویسنده)، لیلی گلستان و برخی دیگر از افراد نزدیک به او وجود دارد. بابک احمدی، شهریار توکلی، یوریک کریم مسیحی نیز یادداشت‌هایی را درباره کاوه گلستان نوشته‌اند. 

بی‌شک کاوه گلستان با مرگ به پایان نرسیده و او را در تک تک فریم‌هایش می‌توان دید.

در ادامه دیدن چند فریم از عکس‌های کاوه گلستان خالی از لطف نیست.

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

عکسی از مجموعه  «کارگر» /ثبت در سال‌های پیش از انقلاب

 

دو عکس از مجموعه «مجنون» /ثبت در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی؛

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

عکس‌هایی که در روزهای اعتراضات مردم پیش از انقلاب اسلامی ثبت شده‌اند:

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

عکس‌هایی از کاوه گلستان در جنگ تحمیلی ایران و عراق:

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

نفر سمت راست کاوه گلستان در جبهه

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

 

 

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

یادی از کاوه گلستان؛ عکاسی که همه جا هست+یادداشتی از لیلی گلستان به مناسبت هجدهمین سالمرگ برادر

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز