محمدصادق کوشکی:
ایران در شرایطی وارد قرن پانزدهم میشود که مؤلفههای قدرت را شناخته/ فرهنگ و هویت ایرانی امکان جمعبندی با مدرنیته را ندارد
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه فرهنگ و هویت ایرانی امکان جمعبندی با مدرنیته را ندارد، یادآور شد: ایران وقتی وارد قرن چهاردهم هجری شمسی شد که به شدت ضعیف، تحقیر شده و فاقد عناصر قدرت بود و امروز در مقطعی وارد قرن پانزدهم میشود که قدرتمند است و مؤلفههای قدرت را به درستی شناخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «محمدصادق کوشکی» عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. از او که دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای اندیشه سیاسی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است، مقالات و تألیفات بسیاری در زمینههای سبک زندگی دینی و انقلابی، امور بینالملل و روابط خارجه، تحولات سیاسی و همچنین جبهه مقاومت منتشر شده و او به عنوان کارشناس مسائل سیاسی شناخته شده است. در فرصتی که دست داد در زمینه موضوعاتی از جمله نسبت با ما مدرنیته، خصوصیات مدرنیته ایرانی و همچنین ایران در آستانه قرن جدید با کوشکی گفتگو کردیم.
به نظر شما ایران امروز بعد از گذشت ۴۳ سال از انقلاب اساسا چه نسبتی با امر مدرن دارد، یعنی وضعیت امروز ایران در نسبت با مواجهه با تفکر، فرهنگ، هنر و هر آن چه که جهان مدرن ساخته به چه شکلی است، ما امروز پس از گذشت ۱۱۵ سال از انقلاب مشروطه در جمیع شئون چه نسبتی با امر مدرن برقرار کردیم؟
نگاه انقلاب اسلامی از ابتدا این بود که از ابزارهای مدرن تا آن جا که لازم است استفاده بشود اما در چارچوب قواعد انقلاب اسلامی، و اما از طرف دیگر مدرنیته به عنوان یک مکتب و یک فرهنگ طبیعتا مورد پذیرش انقلاب اسلامی نیست و لوازمی و مبانی دارد که با قواعد و قوانین جمهوری اسلامی سازگار نیست و اصلا جمهوری اسلامی برپا و حاکم شد تا بخشی از این قواعد و اصولی که قواعد مغایر با انسانیت انسان و هویت الهی انسان است را حذف کند. در واقع کماکان از ابزارهای مدرن در چارچوب ارزشهای انقلاب اسلامی بهرهگیری میشود اما نه به عنوان ابزارهای اصلی، بلکه انقلاب اسلامی تلاش دارد در بسیاری از عرصهها ابزارهای خودش را به کار بگیرد، و طبیعتا در این مسیر در حد امکان این نگرش به مدرنیته نیز وجود دارد یعنی در برخی از عرصهها جمهوری اسلامی از ابزارهای خودش استفاده میکند و در برخی از عرصهها از ابزارهای مدرن برای پیشبرد اهداف خودش بهره میگیرد.
ما چطور میتوانیم صورتبندی از یک مدرنیته ایرانی به دست آوریم، آیا معتقد هستید که باید هر جامعهای حتی اگر اروپایی نیست ذیل آن بیندیشد یعنی تفکر مدرن یک الزام و باید است که از آن گریزی نیست؟
به نظر من اساسا مدرنیته با ایرانی بودن قابل جمعبندی نیست، چون وقتی از ایرانی بودن صحبت میکنیم در واقع این ایرانی بودن یک تاریخ، ارزش و هویتی دارد که نمیشود آن را با مدرنیته جمع کرد و تلاش برای مدرنیته ایرانی حداکثر و در بهترین شکل خودش حرکتی میشود که مثلا محمدرضا پهلوی انجام داد یا اینکه عدهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چنین نگاه و تلاشهایی داشتند، ولی در اصل این نگاه خیلی سادهانگارانه و تقلیلگرایانه است، چراکه واقعا فرهنگ و هویت ایرانی امکان جمعبندی با مدرنیته را ندارد.
داشتههای فرهنگی ما در مواجهه با تفکر و فرهنگ مدرن باید دچار چه تحولاتی شوند؟ آیا ما نیاز داریم که مدرنیته را از چارچوب فرهنگی خودمان بخوانیم و بعد نسبتمان را با آن تعریف کنیم یا اینکه باید این آثار را از مجرای فرهنگی مدرن بازخوانی کنیم به نظر شما کدام پاسخگوی ماست؟
نیازی به تحول نیست ببینید ما باورها، فرهنگ و ارزشهای خودمان را داریم و مدرنیته ارزش مورد پذیرش ما نیست که بخواهیم و سعی در آن داشته باشیم که فرهنگمان را با آن تطبیق دهیم، این نگاه درستی نیست. فرهنگ و تمدن ایرانی آنقدر کشش، جاذبه و ظرفیتهای خاص خودش را دارد که ما نیازی به مدرن شدن نداریم و اگر بتوانیم به هویت اسلامی - ایرانی خودمان برگردیم بر اساس آن این امکان را داریم که بتوانیم ورای مدرنیته یک چارچوب قابل قبول داشته باشیم، البته عرض کردم تا مقطعی نیاز بود که از ابزارهای مدرن استفاده کنیم اما نیازی به مدرن شدن نمیبینیم و از اهداف انقلاب اسلامی هم این بود که مدرنیته تحمیلی را کنار بگذارد مدرنیتهای شبیه آن چیزی که در عصر پهلوی تحمیل شده بود و سعی کند یک چارچوب بومی و خودی را برای کشور ما به ارمغان بیاورد.
یک قرن رو به پایان است، ایران قرن اخیر در نسبت با تاریخ پیش از آن دچار چه تحولاتی شده آیا امروز ایران در قرن جدید میتواند نسبتی با گذشته خود برقرار کند یا خیر؟
به نظر من حداقل اتفاقی که افتاد این بود که انقلاب اسلامی تلاش کرد اقتدار و آن هویت گذشته ایران را زنده کنیم و ما در مقطعی وارد قرن پانزدهم هجری شمسی میشویم که ایران ما با ایران مقطع ورود به قرن چهاردهم شمسی واقعا متفاوت است، ایران وقتی وارد قرن چهاردهم هجری شمسی شد که ایران به شدت ضعیف، تحقیر شده و فاقد عناصر قدرت بود و امروز در مقطعی وارد قرن پانزدهم میشود که ایران قدرتمندی است، مؤلفههای قدرت را به درستی شناخته و سعی در آن دارد که این مؤلفهها را به اشکال مختلف افزایش دهد.
آیا قرن پیش رو برای شما واجد یک افق روشن و روزنههای امید برای دستیابی به ارزشهای مقتدر و مسلط جامعه ایرانی هست یا خیر؟
بله، البته و حتی چیزی فراتر از روزنه، در واقع در همین اواخر قرن چهاردهم هجری شمسی خوشبختانه جمهوری اسلامی دریچه امیدوارکنندهای را باز کرده، اما حرکتها در این مسیر حرکتهای کندی است، حرکتها ناگهانی و لحظهای نیست چراکه بالاخره زمان میبرد تا اینکه ما بتوانیم محصولات و ثمرات انقلاب اسلامی را در حوزه تمدنی مشاهده کنیم.