در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
چرا سایت «بامک» به سرانجام نرسید؟/ انجمن موسیقی کرمان را به موسسه تبدیل نمیکنیم/ انجمنها اعتبارشان را از اعضا میگیرند
سورج یاسایی با انتقاد از سپردن انجمنهای موسیقی به بخش خصوصی گفت: به تهران اعلام کردهایم و رسانهها را نیز در جریان گذاشتهایم که نه موسسه ثبت خواهیم کرد و نه چنین اتفاقی را میپذیریم. شخصا حاضر نیستم چنین اتفاقی به اسم تمام شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بدون هرگونه تعارف و شعار انجمنهای موسیقی تنها امید اهالی موسیقی نواحی مختلف کشور هستند؛ هرچند انجمنها به خودی خود قدرت اجرایی آنچنانی ندارند که دلیل این اتفاق نیز عدم وجود بودجههای دخور و مناسب است. تعداد کثیر اهالی موسیقی نواحی که آمار دقیقی درباره تعداد آنها موجود نیست بدون سراغ گرفتن از هر دستگاه و نهاد مشکلات خود را مستقیما با انجمنهای موسیقی در میان میگذارند، زیرا به جز انجمنها هیچ نهاد دیگری پاسخگوی آنها نیست و در ادامه این انجمنهای موسیقی هستند که اتفاقات و رویدادهای گاه به گاه و غیر مستمر موسیقی محور را رقم میزنند و برای برگزاری بهتر آنها با ادارههای ارشاد و شهرداریها و دیگر بخشهای مرتبط تعامل میکنند.
همه اینها در حالی است که به تازگی تصمیمات جدیدی برای ادامه فعالیت انجمنها و موسسات و آموزشگاههای گرفته شده است. وزارت ارشاد تصمیم گرفته انجمنهای استانها و شهرها را به موسسات فرهنگی هنری تبدیل و آنها را به بخش خصوصی واگذار کند. از طرفی بنیاد رودکی نیز به تازگی اولین انجمن مؤسسات و آموزشگاههای فرهنگی هنری استان تهران را با هدف حمایت و توسعه کسب و کارهای مرتبط با هنر و رونق اقتصاد هنر در قالب تشکلهای عضو اتاق بازرگانی تاسیس کرده است. موسس این تشکل جدید که قرار است به عنوان یکی از زیرمجموعههای بنیاد رودکی فعالیت کند مهدی افضلی (مدیرعامل بنیاد رودکی است).
طی جلسهای که در روزهای گذشته با حضور مهدی افضلی (مدیرعامل بنیاد رودکی)، مهدی کرباسیان (نماینده اتاق بازرگانی)، غلامرضا ملکی (مدیر امور تشکلها و مسئولیتهای اجتماعی اتاق تهران)، اصغر همت، پیام دهکردی، اسماعیل آذر، علی متقیان، کامبیز صبری، ستاره اسکندری، امیر راد، احسان آقایی برگزار شده، پس از به رأی گذاشتن بخشهایی از اساسنامه، انتخابات هیئت مدیره انجمن برگزار شده و بر این اساس مهدی افضلی، حسین مسافرآستانه، علی متقیان، اصغر همت، احسان آقایی سیدمحمد عمرانی و علیرضا مسگرخویی به عنوان اعضای هیات مدیره انتخاب شدهاند. این اتفاق باعث شده تعدادی از نمایندگان «انجمن آموزشگاههای آزاد هنری استان تهران» با انتشار متنی از روند تاسیس «انجمن موسسات و آموزشگاههای فرهنگی هنری استان تهران» با مدیریت مهدی افضلی انتقاد کنند.
سورج یاسایی (نوازنده تار و سهتار و مدرس موسیقی) که از سال ۱۳۹۷ ریاست انجمن موسیقی کرمان به عهده گرفته درباره تصمیمات اخذ شده در رابطه با خصوصیسازی انجمنها و مزایا و معایب این اتفاق با ایلنا گفتگو کرد. این درحالی است که جشنواره موسیقی نواحی سالهاست در شهر کرمان برگزار میشود. یاسایی در بخشی از صحبتهایش گفت: آنچه آقایان به آن افتخار میکنند این است که به گفته خودشان در حال ایجاد ساختاری دموکراتیک برای انجمنها هستند، در صورتی که اینطور نیست.
نظرتان تبدیل بخشهای دولتی به موسسات فرهنگی هنری و واگذاری آنها به بخش خصوصی چیست؟
متاسفانه دوستان ما در دولت متخصص تاسیس هستند و هرگاه متوجه کم شدن بازدهی ساختارهای موجود میشوند به جای کنکاش و رفع اشکالات به ایجاد ساختارهای جدید میپردازند. یعنی به نوعی صورت مسئله را پاک میکنند و این روند ادامه دارد.
به طور واضح سپردن انجمنها به بخش خصوصی چه آسیبی به موسیقی خواهد زد و اگر این اتفاق مزایایی دارد نیز درباره آن توضیح دهید.
این کار نه فقط به موسیقی استانها و مناطق مختلف، بلکه قطعا به اصل موسیقی آسیب خواهد زد، بخصوص در وضعیت فعلی و شرایط سخت کرونا. در حال حاضر همه هنرمندان موسیقی به دلیل شرایط بحرانی پیش آمده متضرر شدهاند و با مشکلات مختلف دست به گریبانند، اما بیش از همه اهالی موسیقی نواحی آسیب میبییند به این دلیل که امرار معاش آنها از طریق موسیقی و اجرا است.
اما اهالی موسیقی آنطور که باید در تهران یا دیگر شهرها کنسرت برگزار نمیکنند.
بله. کنسرت بچههای موسیقی نواحی مانند پاپ و دیگر سبکهای مشابه نیست. اینگونه نیست که فلان موسسه متمول برای اهالی موسیقی نواحی، مثلا کنسرت آنلاین برگزار کند. کمترین حمایتی که از هنرمندان نواحی میشد، توسط انجمنها صورت میگرفت.
مگر بدون بودجه لازم برگزاری اجراها و کنسرت نواحی در شهرستانها امکانپذیر است؟
چنین اتفاقاتی با سختیها و کمبودهای بسیار به سرانجام میرسد. به طور مثال طی سه سال گذشته مبلغ ده میلیون تومان از تهران به انجمن موسیقی کرمان واریز شده است. باور کنید حقوق منشی ما در طول یک سال خیلی بیشتر از چنین مبلغی است. هنرمندان همه مناطق سراسر کشور انجمنها را از خودشان میدانند. بگذارید طی مقایسهای مثالی بزنم؛ شما حساب کنید در استان کرمان صنایع بزرگی داریم که در شرایطی که قیمت دلار به بیش از بیست هزارتومان رسیده، همچنان فعالند و عملا خیلی متضرر نشدهاند؛ زیرا صادرکننده هستند. منظورم صنایعی مانند مس سرچشمه و گل گهر است. اما در این میان موسیقی وضعیت دیگری دارد و بسیار متضرر شده است.
از فعالیتهای اجرای انجمن موسیقی کرمان طی دوران کرونا بگویید. به اهالی موسیقی منطقه چه خدماتی ارائه دادهاید؟
انجمن طی این سالها به مناسبتهای مختلف مدام رویدادهایی را تعریف کرده است. مثلا بحران کرونا که شروع شد جشنوارهای اینستاگرامی را تعریف کردیم که بخشی از آن به موسیقی نواحی اختصاص داشت و بخش دیگری آن شامل موسیقیهای دیگر بود. ما به این بهانه تلاش کردیم به اهالی موسیقی نواحی که حتی برگزیده نیز نبودند در حد آب باریکهای کمک کنیم و در این رابطه با مشکلاتی نیز مواجه بودیم. سپردن انجمنها به بخش خصوصی از برگزاری چنین برنامههایی جلوگیری خواهد کرد.
وجود انتخابات و همه پرسیها تا چه حد برفعالیت انجمنها تاثیر دارد و به طور کلی اعضای انجمنها در استانها چگونه انتخاب میشوند.
آنچه آقایان به آن افتخار میکنند این است که به گفته خودشان در حال ایجاد ساختاری دموکراتیک برای انجمنها هستند، در صورتی که اینطور نیست. به طور مثال ما چند دوره قبل یعنی سال ۱۳۹۵ در انجمن موسیقی کرمان انتخاباتی مفصل و پر شور برگزار کردیم که واقعا به لحاظ استقبال اهالی موسیقی بینظیر و غیر قابل وصف بود. طی این همه پرسی، پنج نفر هیئت مدیره انتخاب شدند و در ادامه نیز رییس انتخاب شد. هنوز یک ماه از این اتفاق نگذشته بود که از دفتر موسیقی تهران با ما تماس گرفتند و گفتند فلانی رییس نباشد و فرد دیگری باید جایگزین او شود. دو، سه ماه بعد گفتند نه آن نفر دوم هم نباشد و شخص دیگری باید جایگزین شود. بنابراین ارشاد اگر ادعا میکند روندی را پیش گرفته که نتیجه آن دموکراتیک است من میگویم خلاف واقع است.
پیش از واگذاری انجمنها به بخش خصوصی تا چه حد با مسئولان انجمن دیگر استانها تعامل شده است؟
پس از اعلام این اتفاق و پیش از آن، مدیرکلهای استانها از این موضوع خبر نداشتند. اتفاقا ما از این نوع عملکرد ناراحت شدیم و به مدیرکل استان گفتیم این اتفاق چه معنایی دارد و چرا ما را مطلع نکردهاید که گفتند ما نیز بیخبر بودهایم. به هرحال این ساختار دولتی است و مدیرکلها باید از آن با خبر باشند. در ادامه، این اتفاق مدتی مسکوت ماند تا اینکه مدیرکلهای استانها را راضی کردند. ساختاری دموکراتیک است که نامزدها و رای دهندگان آن مشخص باشند.
اما پیشتر برخی از رویدادها بر اساس رایگیریهای گسترده انجام شده است.
بله اما این اتفاق به ندرت رخ داده و اگر موفقیتی بوده مستمر نبوده است. مثلا انجمن ایران در تهران متشکل از افراد کاربلد، سال ۱۳۹۸ بانک اطلاعات موسیقی را طراحی کرد که «بامک» نام داشت. مراسم رونمایی و افتتاح نیز با حضور تعداد زیادی از موزیسینهای استانها برگزار شد. واقعا سایت «بامک» به لحاظ طبقهبندیها و بخشبندیها، بسیار دقیق و مفصل بود. همه اهالی موسیقی از نوازندگان، تهیهکنندگان و صدابرداران گرفته تا خوانندگان و آهنگسازان، میتوانستند در سایت مذکور عضو شوند. در ادامه، متقاضیان بر اساس ردهبندیهای از پیش تعیین شده رزومه فعالیتهایشان را آپلود میکردند و در ادامه آن اطلاعات توسط انجمنهای استانها و سپس در تهران مورد بررسی قرار میگرفت. قرار بود یک سیستم نظارتی نیز تعریف شود تا به کل سایت نظارت کند. طی این روند اگر مثلا من در انجمن کرمان با فردی مشکل داشتم و رزومه او را واقعی نمیدانستم، آن فرد این امکان را داشت که در سایت شکایت خودش را ارائه کند و رزومهاش مجددا در تهران مورد بررسی قرار گیرد.
سایت «بامک» در نهایت چه سرانجامی پیدا کرد؟
قرار بود سایت «بامک» با دفتر موسیقی و دیگر بخشهای مرتبط لینک شود تا اتفاقات و رویدادهای سالانه نیز راحتتر انجام شوند و به نتیجه برسند. در شرایط عادی اگر قرار باشد کنسرتی در یکی از شهرستانها برگزار شود، انجام مراحل اداری و تایید اعضای گروه حدود یک ماه طول میکشد و با وجود سایتی چون «بامک» این مشکلات خواهناخواه حل میشد. و دیگر اینکه قرار بود انتخابات انجمنها بر اساس اعضایی که در «بامک» عضو هستند، انجام شود. شرایط مشخصی برای انتخاب شونده و انتخاب کننده مهیا شده بود.
در حال حاضر سایت «بامک» چه وضعیتی دارد؟
این سایت وجود دارد و ظاهرا به راه است اما دوستان در انجمن ایران درگیر اتفاقات دیگر شدند و حال نیز «بامک» وضعیتی گنگ دارد. البته عوامل اجرایی انجمن ایران و دیگر همکارانشان کارشان را انجام دادهاند اما وزارتخانه در نیمه راه ترمز را کشید و پیگیر انجام باقی امور نبود.
در حال حاضر انجمنهای موسیقی برخی استانها اقدام به جمع آوری اطلاعات فعالان موسیقی کردهاند و با دشواریهایی مشغول تشکیل بانکی اطلاعاتی هستند. حتی اگر چنین بانکهایی تشکیل شود بازهم اتفاق مثبتی رخ نداده به این دلیل که ماهیت یک دست و گسترده ندارد.
شما حساب کنید در تهران و دیگر شهرها چقدر آموزشگاه موسیقی وجود دارد! در حالی که سایت «بامک» این امکان را ایجاد میکرد که اهالی موسیقی از هنرجویان مبتدی تا پیشرفته و حرفهای سطحبندی شوند. اگر مسئولان به دنبال این هدف بودند که ساختاری درست و دقیقی ایجاد کنند باید از «بامک» حمایت میکردند تا به عنوان مرجع به فعالیت بپردازد. هزار اشکال در نوع فعالیت دستگاهها و نهادهای مرتبط وجود دارد و یکی از آنها نحوه برگزاری انتخاباتهاست. اینکه چه کسانی باید افراد مورد نظر را انتخاب کنند موضوع مهمی است. آنهایی که قرار است کاندیدا شوند، چه سطح و شرایطی دارند؟ و چه کسانی باید کاندیداها را تایید کنند؟ مگر میشود اول ساختاری تعریف کنیم و بگوییم و آییننامهها را بعدا اعلام میکنیم. این غلط است.
این مشکلات در ثبت انجمنها به عنوان موسسات نیز وجود دارد.
همینطور است. روز اول گفتند انجمنها برای ثبت موسسه اقدام کنند و برخی انجمنها تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند و سپس گفتند نمیتوانیم چنین کاری کنیم چون سامانه اول از ما نام مدیرمسئول را سوال میکند. پس از این اتفاق مسئولان متوجه شدند سامانه ثبت موسسات فرهنگی به شکل دیگری است. زیرا اول باید موسسه توسط چند نفر تشکیل شود و پس از آن انتخابات برگزار شود تا در ادامه هویت مدیر مسئول نیز مشخص شود. موضوع عجیب این است که ما به عنوان انجمن خیلی همراه بودهایم و برای به سرانجام رسیدن امور تلاشهای بسیار کردهایم و حال معنای این رفتارها تعجببرانگیز است. در همین راستا چند روز پیش دیدم یکی از مدیران هنری ارشد وزارت ارشاد کاریکاتوری را در فضای مجازی منتشر کرده که معنایش این است؛ مرد عمل وجود ندارد و تعداد نسبتا زیادی اهل حرف هستند و تعداد خیلی بیشتری منتقدند. من میخواهم در پاسخ به ایشان بگویم، ما حداقل در استان کرمان ثابت کردهایم که با کمترین بودجه طی پارسال و امسال دو دوره جشنواره را با بهترین کیفیت برگزار نمودیم و با همکاران تمام تلاشمان این بوده رویدادی را در خور موسیقی نواحی کشور رقم بزنیم. حال حساب کنید اگر مشکلی نیز وجود داشته باشد همه به ما انتقاد میکنند. وزارتخانه تیمی را در کنار ما قرار داد تا شرکتکنندگان را برای اجرای مقامها و قطعات توجیه کنند که این اتفاق نیفتاد و مراسم اختتامیه دوره دوازدهم شش ساعت طول کشید. در همین راستا انتقادهای مطرح شده را دوستانه به مسئولان ارشاد منتقل کردیم. دوره بعدی، یعنی دوره سیزدهم که دو سه ماه پیش برگزار شد فرا رسید و دیدیم هیچ تفاوتی رخ نداده! یعنی تمام آن حرفها و تعاملات و بیان مشکلا ت انتقادها بینتیجه بود! به همین دلیل قویا میگویم هیچ ارادهای بر اینکه اتفاقی در موسیقی رخ دهد، وجود ندارد. به نظرم اگر ساختاری تغییر میکند دلیلش این است که مسئولان با آن مشکل دارند و اگر ساختار دیگری جایگزین شود به این دلیل است که آقایان از ساختار جدید خوششان آمده است. موسساتی که قرار است در استانها شکل بگیرند، مانند باقی موسسات فرهنگی، هنری هستند که قبلا وجود داشتهاند و چه دلیلی دارد که موسسات جدید با موسسههای آقای ایکس و ایگریگ تفاوت داشته باشند. اگر دوستانی که در وزارتخانه طی این روند به دنبال این هستند که از موسیقی ایرانی حمایت کنند، راهش این نیست.
ادارههای ارشاد بر اساس دستور وزارت ارشاد مرکز سالنهایی را در اختیار دارند که حال آنها نیز در اختیار بخش خصوصی است و متقاضیانی که قبلا از این سالنها رایگان استفاده میکردند حال باید برای اجاره سالنها مبالغی را بپردازند که رقمش کمتر از شبی سه، چهار میلیون نیست.
بله دوسالی هست که این اتفاق افتاده و خب بخش خصوصی نیز چارهای ندارد جز اینکه از افراد و گروهها پول بگیرد، زیرا آنها نیز مخارجی چون آب و برق و گاز و تلفن دارند و باید تامین شوند. متاسفانه بنا به دلایل بسیار سالنها نیز به سختی پر میشوند و نمیتوانند توسط گیشه مخارجشان را تامین کنند. قطعا همه کشورهایی که مدعی هستند از موسیقیشان حمایت میکنند اما در کشور ما اینگونه نیست. ما درک میکنیم که دولت چه شرایطی دارد و مثلا طی سه سال گذشته نه غر زدهایم و نه گفتهایم بودجهای برای انجمنها در نظر گرفته شود، این در حالی است که ما و هیئت مدیرههای انجمنهای موسیقی کل استانهای کشور به عنوان بودجه ریالی دریافت نمیکنیم و حتی پول چایمان را نیز خودم میدهیم. با توجه به همه اینها واقعا درست نیست که در آخر انجمنهایی که با سختیهای بسیار، قدم به قدم جلو آمدهاند و بیچشمداشت برای حفظ و ارتقا موسیقی تلاش کردهاند را به موسسه تبدیل کنند. واقعا بخش خصوصی با موسیقی دستگاهی و نواحی چه خواهد کرد و چگونه آن را نگه خواهد داشت. بخش خصوصی با هزار سختی جشنوارهای چون آینهدار را راه میاندازد. این رویداد تا کجا میتواند تداوم پیدا کند و تا چه حد اجازه میدهند استمرار یابد؟ در حالی که تیمی بسیار قوی و حرفهای آن را مدیریت میکند و بودجه برگزاری آن را خودشان تامین میکنند. متاسفانه این جشنواره با کیفیت نیز سال گذشته آخرین دورهاش را برگزار کرد و گفتند فعلا برگزار نمیشود. این نتیجه فعالیت بخش خصوصی است. ما اگر به عنوان انجمن حمایت مالی نشدهایم اما از حمایت معنوی آن برخوردار بودهایم.
بنیاد رودکی به تازگی اولین انجمن مؤسسات و آموزشگاههای فرهنگی هنری استان تهران را با هدف حمایت از هنر و رونق اقتصاد آن تاسیس کرده است. درباره این اتفاق چه نظری دارید؟
دو سه سال پیش این موضوع مطرح شد که انجمنهای فرهنگیهنری همه جمع شوند و زیر مجموعه بنیاد رودکی قرار گیرند. این تصمیم در میان جامعه هنری بازخوردهای خوبی نداشت و در نهایت اجرایی شدن این آن منتفی شد. جالب اینجاست که دوستانی که در تهران موسسات فرهنگی و هنری و آموزشگاههای سینما و تئاتر و موسیقی دارند از تصمیم جدید بنیاد رودکی خبر نداشتهاند موضوع این است که انجمنی تاسیس کردهاند، بیآنکه بدانند همه انجمن ها اعتبار خود را از اعضا کسب میکنند. اینگونه نیست که من نوعی بیایم و انجمنی راه بیاندازم و وجود آن را اعلام کنم. اگر قرار باشد انجمنی راه اندازی شود، روند تشکیل آن باید از پایین به بالا باشد در صورتیکه اینگونه نیست و اگر توجه کنید اغلب ساختارهایی که از بالا به پایین شکل گرفتهاند دچار مشکل شدهاند. چیزی شبیه احزابی که توسط مسئولانن و وزرای کشور، پس از پایان کار هر دولت شکل میگیرد. در حالی که چنین تشکلهایی باید از پایین به بالا ایجاد شود یا اینکه اقبال عمومی نسبت به آنها وجود داشته باشد که اگر تشکلی شکل گرفت، اکثیرتی قاطع پشت آن قرار گیرند. انجمن موسیقی به واسطه اعضایش از بزرگان موسیقی تا جوانان حرفهای و کم سابقه اعتبار میگیرد. شما جشنواره موسیقی جوان امسال را نگاه کنید داوران بخشهای متعدد آن بزرگان موسیقی و بزرگان سازهای مربوطهاند. این بزرگان به واسطه تعاملی که با انجمنها داشتهاند به جشنواره آمدهاند. در کل اگر بخوایم انجمن ایران و انجمنهای سراسر کشور را تعطیل کنیم، نگاهی کوتهفکرانه است.
در نهایت با وجود همه مسائل موجود انجمن موسیقی کرمان به موسسه تبدیل خواهد شد؟
ما به تهران اعلام کردهایم و رسانهها را نیز در جریان گذاشتهایم که نه موسسه ثبت خواهیم کرد و نه چنین اتفاقی را میپذیریم. من شخصا حاضر نیستم چنین اتفاقی به اسم تمام شود.