خبرگزاری کار ایران

کارگردان نمایش «پاشوره»:

بحران هویتی که از میل به قدرت‌طلبی شکل گرفت/ پاشوره روایت هرمان و مظلومیت تاریخی زنان است

بحران هویتی که از میل به قدرت‌طلبی شکل گرفت/ پاشوره روایت هرمان و مظلومیت تاریخی زنان است
کد خبر : ۱۰۳۲۴۲۷

کارگردان نمایش «پاشوره» می‌گوید: هویت فراموش نمی‌شود، گاهی وقت‌ها گم می‌شود. همانطور که در نمایش من، هویت گم شده و فراموش نشده است و به این می‌پردازم که اساسا چه چیزهایی باعث گم‌گشتگی این هویت می‌شود؟ بحران‌هایی که در طول و عرض زندگی برای یک فرد اتفاق می‌افتد و مثل یک سوهان، روح و روان او را به هم می‌ریزد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایش «پاشوره» به نویسندگی و کارگردانی «حسن عابدی» داستان زنی در یک بحران است که سرنوشت او را در لحظه به لحظه سال‌های بعدش می‌سازد؛ این اثر از بجنورد در بخش مهمان و غیر رقابتی سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر شرکت کرده است. به همین بهانه، با حسن عابدی پیرامون این اجرا گفتگویی کرده‌ایم که مشروح آن را می‌توانید در ادامه بخوانید.

«پاشوره» هم در متن و هم فرم، واگویه‌های یک زن در یک حرکت آونگی بین خیال و واقعیت است؛ این قصه و شیوه اجرایی چطور بهم رسیدند؟

این قصه حکایت زنی پابه‌ماه است به نام «طوقی» که در یک شب بحرانی و بمباران شهر، در آستانه زایمان و با تب ۴۰ درجه، در حالی که شوهرش دارد پاشوره‌اش می‌کند، ویار لواشک می‌گیرد و شوهرش می‌رود دنبال لواشک اما در بمباران شهید می‌شود. زن به کما می‌رود و پس از زایمان و به هوش آمدن، برای همیشه دچار پریشا‌ن‌حالی، سردرگمی و گم‌گشتگی می‌شود؛ پاشوره در واقع قصه زنی است که در نوستالژی‌هایش باقی می‌ماند و دنبال شوهرش گمشده‌اش می‌گردد. این متن در اساس، فضایی سورئال دارد. ما در خیال شخصیت طوقی سیر می‌کنیم و برای همین در شیوه اجرا هم سعی کردیم برویم به این سمت، تا تماشاگر هم در این سفر به خیال، همسفر طوقی شود.

بحران هویتی که از میل به قدرت‌طلبی شکل گرفت/ پاشوره روایت هرمان و مظلومیت تاریخی زنان است

با این‌که شرایط مکانی و زمانی قصه را در دل یک جنگ و بمباران قرار دادید، اما موضوع خیلی انسانی‌تر و عادی‌تر از این حرف‌هاست؛ این‌که یک ویار ساده می‌تواند کل سرنوشت این زن را تغییر دهد. درباره این ویژگی‌ها بگویید.

موضوع پاشوره، موضوعی انسانی است. مهم نیست که جنگ کجا با کجاست و برای همین هم عنوانی به آن ندادم. من اینجا به یک زن آسیب‌دیده نگاه می‌کنم! زنی که در یک شوریدگی و در یک شب آتشین دچار بحرانی می‌شود که روزهای بعدی زندگی‌اش را می‌سازد. شاید بشود گفت در این اثر به مظلومیت و محرومیت و محجوریت زن توجه می‌کنم. آشفتگی‌ای که درون این زن هست، رفتارها و برخوردهایی که با او در طول این چند سالی که دچار این توهم و بحران روحی است، می‌شود. طوقی، حافظه ۱۰ ساعته دارد؛ هر روز جستجویی را برای یافتن شوهرش و یک سرپناه آغاز می‌کند و هر روز همین گم‌گشتگی و سرگشتگی تکرار می‌شود. می‌خواهم این را بگویم که خیلی دنبال چگونگی و چرایی این جنگ نبودم، می‌خواستم در دل چنین بحرانی، داستان یک زن آسیب‌دیده را تعریف کنم که دنبال هویت و گم‌گشته‌های خودش می‌گردد.

بحران هویتی که از میل به قدرت‌طلبی شکل گرفت/ پاشوره روایت هرمان و مظلومیت تاریخی زنان است

به مساله هویت اشاره کردید، بحران مهمی که محصول عوامل متعددی است و جامعه‌شناسان و روانشناسان بارها به اشکال مختلف به آن اشاره کرده‌اند. فکر می‌کنید پرداختن به آن با زبان هنر چه‌قدر می‌تواند راهگشا باشد؟

هویت فراموش نمی‌شود، گاهی وقت‌ها گم می‌شود. همانطور که در نمایش من، هویت گم شده و فراموش نشده است و به این می‌پردازم که اساسا چه چیزهایی باعث گم‌گشتگی این هویت می‌شود؟ بحران‌هایی که در طول و عرض زندگی برای یک فرد اتفاق می‌افتد و مثل یک سوهان، روح و روان او را به هم می‌ریزد؛ این بحران ممکن است جنگ باشد، حتی یک کوچ باشد، ممکن است مهاجرت باشد، ممکن است خیلی چیزهای دیگر باشد که تو گم کنی آن هویت را، اما فراموش‌اش نمی‌کنی، چون کافی است با یک تلنگر نوستالژی، برگردی به همان خانه اول. آن چیزی که طوقی این قصه را پریشان‌حال کرده، همین گم‌گشتگی است. ستون زندگی‌اش را، مرد زندگی‌اش را از دست داده. در خاطرات و نوستالژی‌هایش، موتور کهنه خودش را، می‌بیند و می‌گوید اگر من این‌ها را به دست بیاورم، همه چیز تنظیم خواهد شد، همه چیز درست خواهد شد. حتی در حافظه ۱۰ ساعته‌اش گاهی اسمش را هم گم می‌کند؛ این یک استعاره است. پاشوره اساسا یک نگاه استعاری دارد به مسأله هویت و گم‌گشتگی انسانی که دچار بحران‌های دست‌ساز، قدرت‌طلبانه و خودخواهانه انسان‌ها می‌شود.

بحران هویتی که از میل به قدرت‌طلبی شکل گرفت/ پاشوره روایت هرمان و مظلومیت تاریخی زنان است

برای روایت این دغدغه یک زن را به‌عنوان شخصیت اصلی داستان انتخاب کرده‌اید که به قول خودتان مشکلاتش می‌تواند بیشتر هم باشد...

ببینید این زن در چه موقعیتی وارد داستان می‌شود؟ در شبی که کل کشور درگیر جنگ است، این زن دارد در تب بالای ۴۰ درجه می‌سوزد، باردار است، خواسته‌ای دارد و در حین پاشورگی، شوهرش می‌رود که خواسته او را اجابت کند. اما در یک لحظه همه چیز منفجر می‌شود و همه می‌میرند و این زن می‌ماند و می‌رود به کما، اما بچه به دنیا می‌آید. از کما می‌آید بیرون، اما دیگر طوقی سابق نیست، قاطی شده، گم شده، فراموش شده، خیلی چیزها قاطی شده است. می‌خواهم بگویم این اساسا همان هرمان، همان محجوبیت، همان مظلومیت تاریخی زن در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است که در این قصه آن را اینگونه نشان دادم.

بحران هویتی که از میل به قدرت‌طلبی شکل گرفت/ پاشوره روایت هرمان و مظلومیت تاریخی زنان است

سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر زیر سایه کرونا شرایط متفاوتی را سپری کرد؛ شرایط این دوره را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من فکر می‌کنم نه فقط امسال که هر سال، جشنواره یک شرایط خاص دارد. ریخت برگزاری‌اش و بخش‌هایش و چگونگی‌اش؛ همه این‌ها در هر سالی دارای شرایطی خاص بوده است. و البته که امسال خیلی عجیب‌تر از همیشه است. من فکر می‌کنم همین روشن‌ نگه‌ داشتن چراغ تماشاخانه‌ها و فرصت‌دادن به تئاتر استان‌ها و آثاری که در شرایط سخت این یک سال تولید شدند، یک جسارت می‌خواست. نیاییم نقد بد و تند کنیم و بگوییم الان چرا جشنواره برگزار می‌شود؛ من فکر می‌کنم خود ما تئاتری‌ها اگر نتوانیم از آن‌چه که هستیم دفاع کنیم و از آنچه که تولید کردیم حمایت کنیم، از بقیه چه انتظاری می‌توانیم داشته باشیم؟ برای همین، برگزاری این دوره جشنواره را من به فال نیک می‌گیرم و اساس برگزاری آن را تحسین می‌کنم. البته که اگر بخواهم درباره کلیت فجر حرف بزنم، خیلی صحبت دارم، اما درباره امسال معتقدم برگزاری‌اش جسارتی بود که انجام شد و خیلی هم باید سپاسگزار بود که در این شرایط خاص، در این بحران ماسک و پروتکل‌ها و مسائل این‌چنینی، نه این ۱۰ روز، اساسا چند ماه این دبیرخانه تلاش‌اش را کرد که به این رویداد برسد. من فکر می‌کنم باید تقدیر کرد و خسته نباشید گفت.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز