کارگردان «میدان جوانان (سابق)»:
سرمایهگذار ریسک مشارکت در مستند را نمیپذیرد/ وقتی تیراژ روزنامهها پایین میآید، یعنی مردم دیگر ما را نمیخواهند
کارگردان مستند «میدان جوانان (سابق)» گفت: یکی از چالشها در ساخت مستند این بوده که سرمایهگذار ریسک مشارکت در آنها را نمیپذیرد. چون مستندهایی هستند که احتمال به نمایش در آمدن آنها کم است و در نهایت اگر هم نمایش داده شود در اکران دچار مشکل میشوند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عکس روی جلد شماره نوروزی روزنامه «جامعه» در سال ۷۶، سوژهای برای ساخت یک مستند شد؛ مستندی که با همین یک قطعه عکس از ۷۰ روزنامهنگار، مقطعی از تاریخ روزنامهنگاری ایران را مرور کرده است. مقطعی که از آن با عنوان بهار مطبوعات ایران یاد میشود. «مینا اکبری» در مستند «میدان جوانان (سابق)»، عکسی یادگاری را که بیست سال پیش در میدان جوانان سابق گرفته شده دستمایه قرار داده تا مروری بر مطبوعات و روزنامهنگاران دوران اصلاحات داشته باشد. این مستند پیش از این در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمده بود و به تازگی عنوان بهترین فیلم جشنواره فیلم زنان ایتالیا را از آن خود کرد و بهانهای شد تا مینا اکبری گفتگو کنیم.
مستندسازهای مستقلی که برای دغدغه شخصی پشت دوربین میروند، چه تصویری از سینمای مستند را پیش چشم میگذارند؟
گرچه سینمای مستند به نسبت سینمای تجاری، سینمای ارزانتری است ولی بحث سرمایه در آن بسیار اهمیت دارد. شما در سینمای مستند یا باید سراغ سوژههایی بروید که تاریخساز هستند و ثبت تاریخ به شمار میآیند یا به ساخت مستندهای سفارشی روی بیاورید. یکی از چالشها در ساخت مستندهای تاریخساز این بوده که سرمایهگذار ریسک مشارکت در آنها را نمیپذیرد. چون مستندهایی هستند که احتمال به نمایش درآمدن آنها کم است و در نهایت اگر هم نمایش داده شود در اکران دچار مشکل میشوند. تقریبا جایی برای اکران این فیلمها نیست. تنها مکانهای اکران نیز فیلم را با قیمت پایینی عرضه میکنند. در نهایت این نوع از بلیتفروشی به هیچ وجه منجر به بازگشت سرمایه نمیشود.
قیمت بلیت سینمای هنر و تجربه در روزهایی ۵ هزار تومان و در روزهای دیگری ۱۰ هزار تومان است. این در حالی است که معمولا ظرفیت سالن نمایشدهنده فیلم ۲۰ نفر است. به عنوان مثال برای اکران فیلم «میدان جوانان سابق» در مشهد یک سالن ۲۵ نفره داشتیم که هربار دوستان برای خرید بلیت میرفتند، متوجه میشدند که ظرفیت سالن پر شده است درحالیکه میدیدند سالن خالی بوده و هیچکسی در آن نیست. این در حالی بود که همه بلیتها خریداری شده. دلیل این وضعیت این بود که در خوشبینانهترین شکل ممکن که ۲۵ بلیت ۱۰ هزار تومانی به فروش میرفت، نتیجهای بیش از ۲۵۰ هزار تومان نداشت. در نتیجه متوجه شدیم یک آقایی میآمده و با ۲۵۰ هزار تومان سینما را قرق میکرده که کسی موفق به تماشای فیلم نشود. مسائل سینمای مستند فقط در بخش تولید نبوده و تولید تنها یک بخش از کار است. بخش اکران مستند و تبلیغات آن چالش مهم دیگری است. به عنوان مثال ما یک تیزر یا بنر تبلیغاتی برای فیلم «میدان جوانان سابق» نداشتیم. تنها امکانمان برای تبلیغ فیلم، فضای مجازی بود که از ظرفیت دوستانمان در این فضا کمک گرفتیم.
اما نهادهایی هم هستند که از ساخت مستند حمایت میکنند.
برای تولید مستند اگر به بخش دولتی بروید، به سوژههایی برای مستند میرسید که شاید مطابق سلیقهتان نباشد. البته نه اینکه بگویم این مستندها نباید ساخته شوند. همه باید فرصت بیان دیدگاه و ثبت نظر داشته باشند. حتی اگر مستندی در مورد قناتهای فلان ده باشد که معمولا با حمایت دولت همراه است هم، اتفاق خوبی است. من برای ساخت مستند «میدان جوانان» ۵۰ درصد از هزینه تولید را به عنوان آورده با سرمایهگذار شریک شدم که او هم این اعتماد به نفس را برای سرمایهگذاری در این فیلم پیدا کند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که، وقتی شما در ۵۰ درصد فیلم شریک میشوید، یعنی عملا دستمزد پژوهش، کارگردانی و... نمیگیرید. ۳ سال و نیم طول کشید تا این فیلم ساخته شود و من در تمام این مدت بدون اینکه یک قران دستمزد داشته باشم مشغول کار کردن روی فیلم بودم و در نهایت هم با وضعیتی در اکران مواجه شدیم که برایتان شرح دادم.
مستند «میدان جوانان» زندگی افرادی را نشان میدهد که روزی جزو روزنامهنگاران فعال بودهاند اما اکنون به حرفه دیگری مشغول هستند. چه اتفاقی سبب شد به سمت مستندسازی گرایش پیدا کنید؟
اینکه تصمیم گرفتم از روزنامهنگاری به سمت مستندسازی بروم در واقع موضوع فیلم مستندی است که از آن سوال پرسیدید. من از روزنامهنگاری خداحافظی کردم برای اینکه حس میکردم مطبوعات خاصیت و مرجعیت اجتماعی خود را از دست داده. وقتی تیراژ روزنامهها پایین میآید، یعنی مردم دیگر ما را نمیخواهند. در دوران اصلاحات روزنامهها مدام بسته میشد اما از آن دوره به عنوان بهار مطبوعات یاد میکنیم. دلیلش این است که در آن دوره با توجه به رونق مطبوعات، حرف ما به عنوان روزنامهنگار خوانده میشد و یک مرجعیت اجتماعی برایمان قایل بودند. کشیده شدنم به سمت مستندسازی، برای این نبود که هوس کارگردانی کرده باشم یا اینکه دلم بخواهد مستندساز بشوم. برای من سینما و روزنامه هدف نیست، بلکه وسیلهای است که بتوانم با آن حرف بزنم. یک زمانی در روزنامهها این وسیله در اختیارم بود که با نوشتههایم تاثیرگذار باشم ولی رسانه خاصیت خود را از دست داد، در نتیجه آمدم تا از طریق دوربین و گرفتن تصویر، حرفم را بیان کنم. اگر هم یک روز مستندسازی بیخاصیت شود، مجددا ابزار دیگری برای اینکه حرفم را بزنم پیدا خواهم کرد.
فکر میکنید جشنوارههای سینمایی مانند سینماحقیقت و بازخورد دیده شدن یک اثر در جشنواره چطور به فیلمساز کمک میکند؟
به هر حال نمایش فیلم در جشنوارههای خارجی باعث دلگرمی است. برای اینکه دوست داریم حرفمان را همه بشنوند و مختص به یک عده خاصی نباشد. حداقل من در نوع مستندسازی خودم سعی میکنم چیزی را دغدغه قرار دهم که جهانی باشد نه فقط دغدغه مردم کشور خودم. اگرچه نمایش فیلم در ایران برایم اهمیتی به مراتب بالاتر از نمایش فیلم در جشنوارههای خارجی دارد. علاوه بر این، دیده شدن فیلم در جشنواره یک مدل از تبلیغات است که ما از امکان آن در تلویزیون و فضای شهری بیبهرهایم.
همچنین نمایش فیلم در جشنواره سینما حقیقت که تنها جشنواره مستندی است که در ایران وجود دارد برایم اهمیت بسیار بالاتری از جشنوارههای درجه یک در هرجای دیگری دارد. این حرفم شعار نیست و برای آن دلیل دارم. اگر فیلم «میدان جوانان» در سینمای مستند توسط هیات انتخاب آثار انتخاب نمیشد، شانس من برای اکران این فیلم بسیار کم بود. باید بگویم هیات انتخاب به مراتب مهمتر از هیات داوران است. وقتی فیلم در جشنواره سینما حقیقت نمایش پیدا کرد، هم کاندیدای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شدم و هم یکی از پرطرفدارترین فیلمهای جشنواره سینما حقیقت. اما بنا به دلایلی فیلم از طرف هیات داوران شایسته جایزه شناخته نشد. این موارد برای من مهم نبود. مهم هیات انتخاب بود که پای فیلم ایستاد و گفت این اثر باید نمایش پیدا کند. اهمیت سینما حقیقت به همان اندازهای است که بعدا در اکران فیلم کارمان را آسانتر میکند. یعنی سینما حقیقت جایی برای دیده شدن و تبلیغ فیلمهای مستند نیز به شمار میآید.
از کسانی که این فرصت را به وجود آوردند تا فیلم من در جشنواره و بعدا در هنر و تجربه دیده شود، تشکر میکنم. اگر این آدمهایی که مستقل فکر میکنند و سینما برایشان اهمیت بیشتری از نگه داشتن میزشان دارد نباشند، اتفاق خوبی را شاهد نخواهیم بود. این افراد قابل احترام هستند و امید ما به آنهاست.
با شیوع کرونا، بسیاری از فعالیتها و رویدادهای فرهنگی هنری یا برگزار نشد یا به سمت برگزاری آنلاین رفت.به عنوان مثال جشنواره مستند سینما حقیقت نیز در این دوره به خاطر شیوع ویروس کرونا قرار است به شکل آنلاین برگزار شود و مدل تازهای را تجربه کند. با آنلاین برگزار شدن رویدادهای فرهنگی هنری موافق هستید؟
طبیعتا بازخوردهایی که در برگزاری آنلاین جشنواره به ما میرسد خیلی کمتر از مدل حضوری است. اما چارهای جز آنلاین برگزار کردن جشنوارهها نداریم. به عنوان مثال اکنون مستند «میدان جوانان» در جشنواره فیلم زنان ایتالیا نمایش داده شده و به عنوان بهترین فیلم این جشنواره نیز انتخاب شده است. طبیعتا اگر کرونا نبود، من در جشنواره حضور داشتم و تجربه به مراتب بهتری برایم رقم میخورد. اما اکنون همه رویدادها آنلاین برگزار شده و ارتباط چشم در چشم و اینکه مستقیما با مخاطب حرف بزنید از بین رفته است. تنها چارهای که الان وجود دارد همین برگزاری آنلاین است. بنابراین چرا نباید از تنها امکانی که وجود دارد استقبال کنیم؟