قادر باستانی، مدرس علوم ارتباطات اجتماعی:
سوادرسانهای مستلزم آزاداندیشی و تقویت جدی فضای نقادی در کشور است
در دنیای جدید، مقابله فیزیکی با امواج رسانهای و وضع قوانین محدودکننده، امکانپذیر نیست. بنابراین راهکار مناسب برای مصون ساختن مردم در برابر رسانهها، آموزش همگانی سواد رسانهای در کشور است.
متخصصان علوم ارتباطات، در اولین کنفرانس بینالمللی سواد رسانهای تهران، موضوع آموزش عمومی و نحوه نقشآفرینی نهادهای مسئول در همگانیسازی آموزش سواد رسانهای را بررسی میکنند.
قادر باستانی، مدرس علوم ارتباطات اجتماعی و کارشناس رسانه در گفت وگو با ایلنا، سواد رسانهای را همان قدرت تحلیل و تشخیص مردم دانست و گفت: مخاطب باید در مواجهه با پیامها و تولیدات رسانهای، صرفاً مصرفکننده این پیامها نباشد و بتواند دست به تجزیه و تحلیل و رمزگشایی از پیامها بزنند، بنابراین سواد رسانهای، مستلزم آزاداندیشی و تقویت جدی فضای نقادی در کشور مخصوصاً محیطهای آکادمیک است.
وی افزود: با تحولات فناوری، شرایط ارتباط یکسویه و منفعلبودن مخاطب پایانیافته است، مخاطب در فرایند ارتباط، حضور فعال و پویا دارد. صاحبان رسانهها و البته برخی سیاسیون، دوست دارند به شیوه گذشته، با مخاطب همچنان برخورد یکسویه، انفعالی و از روی عادت داشته باشند. آنها فکر میکنند که مخاطب خوب، مخاطب منفعل و تأثیرپذیر است، اما واقعیت این است که دسترسی آسان مخاطب به انواع رسانه در جهان، دیگر مُهر پایان بر ارتباط یکسویه و تحکمی زده است و در فضای جدید، آنهایی موفقاند که در ارتباط دوسویه، درست عمل میکنند.
باستانی افزود: خانوادهها، مهمترین رکن در آموزش و تسری سوادرسانهای هستند. ما باید فرزندانمان را یاد دهیم که در مواجهه با یک رسانه، دید نقادانه داشته باشند. اگر آزاداندیشی و داشتن دید انتقادی را در خانه هنگام تماشای تلویزیون، گوش دادن رادیو و خواندن روزنامه، با فرزندان خود تمرین کنیم، نسلی با فضیلت خواهیم داشت. نسل جدید برای جذب فرصتها و قوتهای پیام رسانهای و در امان ماندن از آسیب رسانهای، به شدت نیازمند آموزش سواد رسانهای هستند.
وی تصریح کرد: در کشور ما، دانشگاهها، آموزش و پرورش و مخصوصاً سازمان صدا و سیما، کار مطلوبی در حوزه سواد رسانهای انجام ندادهاند؛ حتی رسانه ملی با رویکرد پروپاگاندا، معکوس عمل کرده و باعثتقویت نگاه سطحی و هیجانی در مخاطب شده است. اصل اول در آموزش همگانی سواد رسانهای، تقویت نگاه انتقادی به تولیدات رسانهای است. مردم باید بیاموزند که رسانهها واقعیت را بازنمایی و بازسازی میکند. بسیاری از محصولات رسانهای اهداف تجاری دارند. رسانهها بار ایدئولوژیکی دارند و مخاطب باید بتواند مفهوم خود را از رسانه بگیرد.
این استاد دانشگاه گفت: ضرورت آموزش سواد رسانهای در کشور ما باید جدی تلقی شود، چراکه صنایع رسانهای را غرب تولید میکند و ما اغلب مصرفکننده فناوری رسانهای هستیم. البته فراموش نکنیم، سواد رسانهای به این معنا نیست که لذایذ و خوشیهای حاصل از پیامهای رسانهای را به واسطه تحلیلهای عقلانی خنثی کنیم، بلکه میخواهیم مخاطب توان آن را داشته باشد که پشت پرده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تبلیغاتی یک پیام را درک کند و بتواند مواضع ارائه شده را در فرایند گفتوگو، تعامل، مشارکت و تحلیل انتقادی، مورد بررسی قرار دهد.
وی تاکید کرد: اگر مخاطب، توان کافی برای آگاهی از لایههای پنهان یک پیام رسانهای کسب کند، صاحب نوعی واکنش توأم با قدرت تشخیص میشود که میتواند در برابر رسانهها قرار بگیرد، اما رفتارهای موردنظر آنها را بروز ندهد. در دنیای جدید، مقابله فیزیکی با امواج رسانهای و وضع قوانین محدود کننده، امکانپذیر نیست. بنابراین راهکار مناسب برای مصون ساختن مردم در برابر رسانهها، آموزش همگانی سواد رسانهای در کشور است. این ضرورت به قدری است که در بسیاری از کشورها، آموزش آن از دوران دبستان آغاز می شود.
باستانی، با تاکید بر اینکه هر رسانهای سیاست، دستورالعمل و اهداف خاص خود را دارد و واقعیتها را براساس منافع و مصالح خود ارائه میدهد، اظهار داشت: مردم برای شناسایی و درک فرمولها، الگوها، بستههای فکری و ایدئولوژیکی که رسانهها براساس آن پیامهای خود را بستهبندی، مهندسی و بازنمایی میکنند، نیازمند سواد رسانهای هستند. در واقع سواد رسانهای، دعوتی است به اندیشیدن عمیق و دقیق درباره آنچه میبینیم، آنچه میخوانیم و آنچه میشنویم.
وی یادآور شد: ضرورت آموزش سواد رسانهای باید جدیتر تلقی شود، چراکه صنایع رسانهای را غرب تولید میکند و ما اغلب مصرفکننده فناوری رسانهای هستیم. در دنیای جدید، مقابله فیزیکی با امواج رسانهای و وضع قوانین محدودکننده، امکانپذیر نیست. بنابراین راهکار مناسب برای مصون ساختن مردم در برابر رسانهها، آموزش همگانی سواد رسانهای در کشور است.
وی در پایان تاکید کرد: روح حاکم بر سواد رسانهای، تفکر انتقادی است، پس لازم است برای دستیابی به آن، چراغ استقلال فردی را روشن نگهداریم و با بسترسازی، محیطهای علمی کشور را به آزاداندیشی ترغیب کنیم.