گروه تئاتر «کوچه بروجرد» ۴۴ ساله شد؛
مصطفی عبداللهی: کشاورزان ما را تمسخر میکردند/ محل تمرین نداشتیم نام گروه شد کوچه
مرزبان: دلیل ماندگاری مصطفی عبداللهی این بود که میدانست چرا تئاتر کار میکند. اگر به گذشته هنری او توجه کنیم نشان میدهد هیچ نمایشی را بیخود یا برای خوش خدمتی کار نکرده است.
جشن 44 سالگی گروه تئاتر کوچه بروجرد شب گذشته با حضور مصطفی عبداللهی (سرپرست گروه) و جمعی از هنرمندان، شب گذشته جمعه (8 اسفند ماه) در استودیو کوچه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مصطفی عبداللهی، کارگردان و بازیگر تئاتر، عصر روز گذشته توسط دوستدارانش غافلگیر شد. آن هم در مراسمی به مناسبت پاسداشت 44 ساله شدن گروهی که پاییز 1349 شکل گرفت و قطعا اگر تلاشهای این هنرمند شریف نبود امروز در آستانه نیم قرن فعالیت نمایشی قرار نداشت.
شکرخدا گودرزی که به عنوان نخستین سخنران مراسم در جایگاه حضور یافت ابتدا پیام دکتر قطبالدین صادقی را اعلام کرد و گفت: آقای صادقی به دلایلی نتوانست در این جلسه شرکت کند اما گفت به همه بگویید من هم شاگرد مصطفی عبداللهی هستم.
این کارگردان سپس ادامه داد: مصطفی پسر محبوب و محجوب تئاتر بروجرد است. آقای مرزبان هم امشب اینجا حضور دارد و شاهد ماجراست. من فعالیتهای مصطفی را از سالهای دبیرستان دنبال میکردم. از دورانی که نمایش «لانه شغال» را روی صحنه برد همیشه ایمان او به تئاتر و زندگی برایم مثال زدنی بود.
گودرزی به سالها مبارزه جانانه عبداللهی با سرطان اشاره کرد و افزود: او میخواست خوب حرف بزند و حرف خوب بزند. چون ممکن است هنرمندی حرف خود را به خوبی با ابزار هنر بیان کند اما این حرف الزاما خوب نباشد. اما مصطفی همواره میخواست نمایشی روی صحنه ببرد که مسئله مردم شهر را داشته باشد.
او به ایفای نقش دانتون در نمایش «شرق بوسه»؛ نمایشی به کارگردانی مصطفی عبداللهی اشاره کرد و گفت: مصطفی تئاتر را برای اصالت تئاتر یعنی انسان که مراتب را به درستی طی کرده باشد میخواست. یعنی فردی که عشق و مسئولیت داشته باشد و این دو دقیقا بالهایی بودند که مصطفی را به پرواز درمیآوردند.
کارگردان نمایش «» خاطرنشان کرد: این هنرمند همواره دغدغه بچههای بروجرد را داشت و الان هم دغدغه همه جوانها را دارد. کارگردانی که حجب و حیای او همیشه مثال زدنی بود.
گودرزی در ادامه صحبتهای خود به اشاره مجید مظفری درباره نظم و وقت شناسی مصطفی عبداللهی اشاره و بیان کرد: چنین توجهی از نوع تربیت تئاتری او میآید. چون عبداللهی با تربتی رشد کرد که اخلاق، انضباط و ادب در آن اهمیت بسیاری داشت. من بسیار خوشحالم در شهری متولد شدم و نفس کشیدم که مصطفی عبداللهی در آن زندگی کرد.
بازیگر نمایش «شبی در تهران» در انتها غلبه بر بیماری توسط مصطفی عبداالهی و ادامه زندگی را ناشی از یک ویژگی بسیار مهم دانست و گفت: جسم برای انسانی که روح بلند دارد بی اهمیت است و مصطفی ماند چون حرفی برای گفتن دارد. تنها جانی میتواند زنده بماند که آفریننده باشد و با خِرَد زندگی کند و به همین دلیل ادامه میدهد؛ چون حرفی برای گفتن دارد. من به احترامش کلاه از سر برمیدارم.
بعد از پایان صحبتهای گودرزی نوبت به پخش کلیپ کوتاهی از مجموعه فعالیتهای تئاتری مصطفی عبداللهی و عکسهای قدیمی گروه تئاتر «کوچه بروجرد»رسید. پخش تصاویر اجراهای قدیمی با توضیحات عبداللهی درباره شکلگیری گروه همراه بود. «کبودان و اسفندیار»، «گوریل پشمالو»، «خط عشق»، «آخرین بازی»، «یادگار زریران»، «سوگ سیاوش»، «مهمانی درندگان» و «از پشت شیشهها» نمایشهایی بودند که بخشهای کوتاهی از فیلم این آثار برای حاضران در صحنه به نمایش درآمد.
سرپرست تئاتر «کوچه بروجرد» سپس در جایگاه حاضر شد و اظهار کرد: ما با خواندن کتاب فن تئاتر مرحوم عبدالحسین نوشین متوجه شدیم تئاتر متفاوت از آن چیزی است که قبلا میشناختیم. چیزی که تا آن زمان به عنوان تئاتر در شهر ما اجرا میشد آتراکسیون بود و نمایشهای تیپ ارباب رعیتی که در مجالس رسمی رواج داشت. به تازگی نمایش «زارع شیکاگو» نوشته مارک تواین را اجرا کرده بودیم که آقای مرزبان برای هواخوری! به شهر ما آمدند که آب و هوای خوبی داشت و پاریس کوچولو لقب گرفته بود.
عبداللهی ادامه داد: ایشان گفتند در خرمآباد اداره فرهنگ و هنری وجود دارد و از نمایشها حمایت میکند. چیزی که اصلا باور نداشتیم و فکرش را هم نمیکردیم. در نهایت هم برای اجرای نمایش «لونه شغال» اولین قرارداد با گروه امضا شد که بابت آن شش هزار تومان دریافت کردیم.
این هنرمند تصریح کرد: همان دوران روزنامه اطلاعات تیتر زد هنرمندان بروجرد به خرمآباد پناهند شدند. به هر ترتیب باید گفت آقای مرزبان باعث بدبختی ما شد! به این دلیل که شاید اگر حمایت ایشان نبود امروز شرایط عوض میشد.
کارگردان نمایش «آی با کلاه، آی بیکلاه» درباره دلیل نامگزاری نام گروه تئاتر «کوچه بروجرد » گفت: ما به دلیل اینکه محلی برای تمرین نداشتیم نام گروه تئاتر کوچه را انتخاب کردیم چون عملا مجبور بودیم در دشت وصحرا تمرین کنیم. حتی زمانی برای دور خوانی و تحلیل متن به قهوه خانهها میرفتیم.و به خاطر دارم زمانی که برای تمرین نمایشنامه «ریل و سفر» نوشته محمود دولت آبادی به دشت رفتیم کشاورزان یکدیگر را صدا میزدند و میگفتند بیایید دیوانهها را ببینید.
او ادامه داد: تا اینکه من برای تحصیل به تهران آمدم و مرکز نشین شدم البته علاقه داشتم به بروجرد بازگردم که به دلیل مسائل بعد از انقلاب عملا امکان پذیر نبود و به خاطر دخالتهای گاه و بیگاهی امکان کار وجود نداشت.
این کارگردان با تاکید براینکه دوام 45 ساله یک گروه تئاتر بسیار سخت است اظهار کرد: حالا به جایی رسیدیم که بر و بچههای نسل بعد از ما استدیویی تشکیل میدهند و به دلیل احساس دینی که دارند نام آن را کوچه میگذارند. من هم تا وقتی نفس داشته باشم با عنوان گروه تئاتر «کوچه بروجرد» نمایش به صحنه میبرم و امیدوارم باشم یا نباشم کار ادامه پیدا کند.
عبداللهی در انتها خاطر نشان کرد: هنرمند وقتی به عقبه خود بازمیگردد نباید احساس شرم کند و این خیلی نکته مهمی است که نگاه به زندگی هنری موجب افتخار باشد. از تمامی عزیزانی که چنین مراسمی را ترتیب دادند سپاسگزارم چون موجب شد احساس کنم هستم.
هادی مرزبان (کارگردان) با حضور در جایگاه به صحبتهایی که درباره کشف گروه تئاتر کوچه بروجرد مطرح شد، اشاره کرد و گفت: بالاخره مقصر اصلی معلوم شد اما مصطفی یک چیزی را نگفت. اینکه خودش هم یک چیزش میشد. مصطفی باعث شد من فاصله صد کیلومتری خرم آباد تا بروجرد را به خاطر این بچه با هزینه شخصی سفر کنم تا گهگاه تمرینها و اجراهای گروه را ببینیم. اما ترجیح میدهم صحبتهایم را از آخر به اول بگویم.
کارگردان نمایش «آهسته با گل سرخ» ادامه داد: بعد از نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» و مسائلی که با قوه قضاییه داشتیم که همه در جریان هستید و شیطنتهایی که شد تا بحث توقیف پیش آمد. بعد ماجرای خونریزی مغزی من و باقی مسائل روزی که به خانه بازگشتم خبرنگاری از من پرسید نظرت راجع به مرگ چیست؟ به آن جوان گفتم امروز دیگر با من راجع به زندگی صحبت کنید؛ چون نگاه من به زندگی تغییر کرده و اصلا به مرگ فکر نمیکنم.
این کارگردان به هنرمندانی که تئاتر را به سکوی پرتاب برای حضور در سینما تبدیل میکنند اشاره کرد و گفت: عدهای مثل پسر حاجی هستند و نمیخواهند بخشی از آنچه به دست آوردهاند را با دیگران سهیم شوند. به نظرم این افراد حداقل باید سالی یک نمایش کار کنند حداقل برای اینکه خودشان را درست کنند.
مرزبان همچنین درباره علت ماندگاری مصطفی عبداللهی در تئاتر ایران بیان کرد: دلیل این بود که مصطفی میدانست چرا تئاتر کار میکند. اگر به گذشته هنری او توجه کنیم نشان میدهد هیچ نمایشی را بیخود یا برای خوش خدمتی کار نکرده است.
او سپس خطاب به عبداللهی اظهار کرد: مصطفی جان خیالت راحت من و شما حالاحالاها تئاتر کار میکنیم و جشن صدسالگی تشکیل گروه تئاتر کوچه را برگزار خواهیم کرد.
کارگردان نمایش «پلکان» تاکید کرد: مصطفی از بچههایی است که به تئاتر عقیم اعتقاد ندارد؛ من در دیداری که با معاون امور هنری هم داشتم به او گفتم شما بیایید بچههایی که زیر موشک باران تئاتر کار میکردند را پیدا کنید و گول آن عده که سالها به سینما رفتند و از تئاتر دور بودهاند را نخورید.
مرزبان در پایان خاطر نشان کرد: طرف سخنرانی میکند و میگوید من 20 سال از تئاتر دور بودم اما درباره تئاتر امروز کشور نظر میدهد. پس شما بیخود میکنید و من همه جا این نکته را خواهم گفت که درد تئاتر امروز ما چنین مسائلی است. مشکل امروز تئاتر ما بازیگر من است که از کرج برای تمرین به تهران میآید و برای پرداخت کرایه تاکسی خود با مشکل مواجه است. این بچهها با سختی کار کردند و همین افراد در هر شرایطی تئاتر را نگهداشتند. ما هم به کوری چشم دشمنان ادامه خواهیم داد و نمایش روی صحنه میبریم.
اجرای نقالی توسط پریسا سیمین مهر یکی از اعضای نسل جدید گروه تئاتر «کوچه بروجرد» پایان بخش مراسم 44 سالگی تشکیل تئاتر کوچه بود که استقبال و تقدیر حاضران را به همراه داشت.
اصغر همت، شکرخدا گودرزی، بیوک میرزایی، بیژن بنفشهخواه، عباس محبوب، مهدی میامی، حسین کیانی، کاظم هژیرآزاد، حمید مظفری، محمد باجلان از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.