خبرگزاری کار ایران

وعده های وزیر کار به کارگران معدن بافق عملی شد

دلهایی که گرم شدند

دلهایی که گرم شدند
کد خبر : ۱۹۵۷۵۴

اینجا بافق است شهر معدن و آهن، شهر خرما و گرما و آفتاب و قرار است که وزیر کار کلنگ افتتاح نخستین پلی کلینیک شهرستان بافق را بر زمین بکوبد تا یکی دیگر از وعده‌هایی که به اهالی بافق و کارگران معدن داده است عملی کند. همین است که در سخنانش قول می‌دهد ۲۴ ماه بعد خود پلی کلینیک را حتی اگر شده نصف شب افتتاح کند.

صندلی‌ها در چند ردیف پشت سرهم چیده شده‌اند و جای نشستن نیست، زن‌ها با چادرهای مشکی و گل گلی کنار دیوارهای کاهگلی ایستاده‌اند و برخی هم از لای در حیاط نگاه می‌کنند. بچه‌ها بی‌خیال آنچه در اطراف در جریان است بدو بدو می‌کنند و از زیر دست و پای بزرگتر‌ها در می‌روند. با اینکه ساعت از ۹ شب هم گذشته اما هرم گرما سر و صورتت را داغ می‌کند و حتی لیوان شربت بیدمشک هم کارساز نیست. روی پلاکاردی بزرگ نوشته شده: «مقدم جناب آقای دکتر ربیعی وزیر محترم کار، تعاون و رفاه اجتماعی را گرامی می‌داریم»؛ همه در رفت و آمدند تا مبادا کمی و کاستی بماند و خاطره‌ای ناخوش از استقبال اهالی کویر در ذهن.

اینجا بافق است شهر معدن و آهن، شهر خرما و گرما و آفتاب و قرار است که وزیر کار کلنگ افتتاح نخستین پلی کلینیک شهرستان بافق را بر زمین بکوبد تا یکی دیگر از وعده‌هایی که به اهالی بافق و کارگران معدن داده است عملی کند. همین است که در سخنانش قول می‌دهد ۲۴ ماه بعد خود پلی کلینیک را حتی اگر شده نصف شب افتتاح کند.

نامش راضیه است و خبرنگار یکی از نشریات محلی. قلم و خودکار به دست گرفته تا خبر بنویسد و از اینکه شهرش تا کنون نتوانسته پیشرفت چشمگیر داشته باشد دلخور است، می‌گوید: «به خدا خودم از این وضع شرمنده‌ام! شاید اگر نگاه سر سری بیاندازید فکر کنید مردم اینجا فقیر هستند اما این طور نیست خدا را شکر مردم وضع چندان بدی ندارند اما ریشه عقب ماندگی این شهر نمی‌دانم در کجاست؟» وقتی وزیرتعاون، کار ورفاه اجتماعی از تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی بودن ۹۰ درصدمردم شهر خبر می‌دهد سرش را به نشانه تایید تکان می‌دهد و ازاینکه دولت به وعده‌ای که داده عمل کرده خوشحال است و در حالی که چادرش را روی سر جابه جا می‌کند و به گوشه دندانش می‌گیرد می‌گوید: خدا را شکر که قولشان عملی شد.

اما این همه صبحت‌های آقای وزیر نیست که قبل از کوبیده شدن کلنگ افتتاحیه بر خاک‌های نرم زمین آرزو می‌کند کاش روزی برسد که مالک تمام معادن صندوق‌های کارگری باشند و این گونه است که ادامه می‌دهد: «روزی که صندوق را تحویل گرفتم چهارماه حقوق کارگران پرداخت نشده بود و امروز که در خدمت مردم بافق هستم تمام کارگران تحت پوشش مجموعه‌ام حقوق تیر ماه را دریافت نمودند و ما فقط بیست روز از به روز شدن حقوق عقب هستیم. وی سپس خبر از ثبت ۶ میلیون نفر ازایرانیان در طرح بیمه سلامت می‌دهد و می‌گوید برای پنج میلیون نفر دفترچه بیمه سلامت صادر شده است.»

مکان: فرمانداری شهرستان بافق
زمان: ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه شب
اتاق جلسه پر از جمعیت است. جای سوزن انداختن نیست. همه آمده‌اند از اعضای شورای شهر گرفته تا نمایندگان کارگران معدن بافق که چند وقتی پیش ۳۹ روز در اعتراض به خصوصی سازی اعتصاب کرده بودند، اعتصابی که همه شهر را دربر گرفته بود چرا که در شهری چنین کوچک قریب به پنج هزار و ۵۰۰ نفر در معدن مشغول کارند.

نزدیک به دو ماه پیش، بیش از ۵ هزار کارگر معدن سنگ‌آهن مرکزی بافق در اعتراض به واگذاری ۲۸/۵ درصد از سهام این معدن به شرکت فولاد خوزستان با برگزاری تجمعات ۳۹روز اعتصاب کردند وخواستار فروش سهام این معدن به خود شدند.
اما این همه خواسته کارگران نبود که علاوه بر اینکه می‌خواستند۱۵ درصد از سهام معدن به آن‌ها واگذار شود ۱۵ خواسته دیگر داشتند که بخشی از آن‌ها عدم تعدیل نیرو، احداثپلی کلینیک؛ تکمیل واحدهای جوار معدنی و تضمین خوراک این واحد‌ها، انتخاب دو نفر از افراد بومی به عنوان اعضا هیات مدیره شرکت سنگ آهن علاوه بر مدیر عامل بومی، استمرار کلیه پرداخت‌ها اعم از ۲ درصد و سایر پرداخت‌ها که تاکنون صورت گرفته، اولویت به کارگیری نیروهای بومی در شرکت، مشارکت ۴۹ درصدی شهرستان با شرکت‌های خصوصی(باستناد بندهای «د» و «۵» ماده ۲۹ اجرای سیاست‌های اصل ۴۴ که مقام معظم رهبری جهت توسعه مناطق کمتر توسعه یافته به دولت اجازه داده است)، بررسی نحوه تخفیف ۵۰ درصد ارزش سهام(به کلیه پرسنل رسمی، ماده ۱۶، روزمزد دائم، قرارداد کارمعین، پیمانکاری و بازنشستگان) و… بود که البته همگی به جز واگذاری ۱۵ درصدی سهام به معدن طبق گفته مقامات وزارت کار جامه عمل پوشیدند و چنین بودکه در ‌‌نهایت طی جلساتی که نمایندگان معترضان بافقی با وزیر کار داشتند و البته با مکاتبه گروهی ازمقامات دولتی از جمله معاون اول رئیس جمهور، وزیر کار و وزیر اقتصاد موضوع این واگذاری متوقف و تجمعات اعتراضی خاتمه یافت.

این طور بود که در جلسه‌ای که با حضور وزیر کار در فرمانداری برگزار شد یک عضو شورای شهر ضمن تشکر از وزیر کار او را تنها وزیری خواند که به حرف‌هایشان گوش سپرده و طی سال‌های گذشته مورد بی‌توجهی بوده‌اند. اگرچه این‌ها همه سبب نشد که دبیر کارگروه معترضان نارضایتی خود را از عدم پرداخت ۱۵ درصد سهام به بافقی‌ها بیان نکند و این گونه بود که وزیر کار طی سخنان خود با یادآوری اعتصاباتی که در رژیم گذشته با همراهی کارگران ساماندهی کرده بودند توضیح داد: «این بخش نیاز به قانون داردکه مشخص شود به چه کسی داده شود ومجاری خود را دارد. فعلا طبق گفته رییس جمهور به بنده، ما مسئله را متوقف کردیم تا به یک مسئله بهینه برسیم وآن نیاز به قانون دارد. ونمی شود دراین جلسه دستور ۱۵درصد داده شود.»

به گفته ربیعی اکنون درحال اصلاح ساختار هستیم وخوشبختانه دراصلاح ساختار وضعمان خیلی بهبود پیدا کرده و اصلا مالک این معدن به اذن الله یکی از صندوق‌های موفق روز‌های آتی خواهد بود هرچند امروز مشکل دارد و در جلسه‌ای که با نماینده‌ها داشتم یک فرصت چند ماهه برای بازسازی می‌خواستم وگرنه از این نظر یکی از صندوق‌هایی خواهد بود که من فکر می‌کنم دادن مازاد آن به کارگران، بازنشسته گان وفولادی‌ها می‌تواند دربهبود زندگی آن‌ها اثر گذار باشد.

وزیر کار با اشاره به این نکته که من با زندگی رنج آور، خیابان‌های غیر آسفالت آشنا زندگی کارگری و.. آشنا هستم خاطرنشان کرد که: آنچه که تعهد می‌کنم آن را انجام می‌دهم مانند تامین اعتبار پروژه پلی کلینیک تخصصی تامین اجتماعی دراین شهرستان وساخت آن تا ۲سال آینده. مابرای معدن برنامه داریم، ته دلتان خالی نباشد که معدن تمام می‌شودوتعطیل می‌شود. مابرای معدن طرح گسترش داریم وبرای آن سرمایه گذاری می‌کنیم. پول سرمایه گذاری آن را هم جور می‌کنیم. «
ربیعی اما قول داد علاوه بر جذب ۱۵۰۰ نفر در شرکت که توسط مدیرعامل اعلام شد کارگروه مشاغل خرد وزارتخانه به بافق سفر کنند و در زمینه راه اندازی کارگاه‌های کوچک به بیکاران کمک کنند.

مکان: معدن سنگ آهن بافق
زمان: ساعت ۱۲:۳۰ شب
چشم چشم را نمی‌بیند. همه جا را غبار سنگ آهن گرفته است. از هر طرف که نگاه کنی در تاریکی شب لوله‌های پیچ در پیچ خورده و پله‌های مرتفع می‌بینی. کارگران با چهره‌هایی غبار گرفته و دستانی که ترک‌هایشان نشان دهنده سنگینی کار است مشغولند. با آمدن وزیر در میان خود دور او حلقه می‌زنند و از مسایل و درد دل‌هایشان می‌گویند.

مرد مسنی که به نظر می‌رسد سال‌های طولانی از عمرش را در در معدن گذرانده می‌گوید: آقای وزیر به داد ما برسید از ما استفاده اشان را می‌برند و بعد هم محلی به ما نمی‌گذارند و..

در این بین یکی از آن‌ها با چهره‌ای که ازغبار معدن سیاه شده به سمت ما می‌آید می‌گوید: از شرایط نابسامان کارگران پیمانکار هم بنویسید. خیلی از ما حقوق بالایی نمی‌گیریم در حالی که غبار اینجا ریه‌های همه ما را پوسانده است. کار در معدن خیلی سخت است خیلی..

بخش کنستانتره هم دیگر بخشی است که آقای وزیر از آن بازدید می‌کند و در حین بازدید از این بخش و در پاسخ به خواست‌های کارگران به آن‌ها اطمینان می‌دهد که خصوصی سازی فعلا متوقف شده است و اجازه تعدیل یک نیرو را هم نخواهد داد. و وقتی این جمله را بیان می‌کند همگی دست می‌زنند. این اما همه سخنان آقای وزیر نیست که به کارگران وعده می‌دهد کارخانه ۵/۱ میلیون تنی به زودی راه اندازی خواهد شد.

وزیر که لباس کارگران را هم بر تن کرده با یکی از سرکارگر‌ها راه می‌رود و او برایش بخش‌هایی از کارهای معدن را توضیح می‌دهد، بازهم چشم چشم را نمی‌بیند، سنگ‌های آهنی خرد می‌شوند و روی هم تلنبار می‌شوند، از یکی از کارگر‌ها می‌پرسم اعتصاب به کجا رسید؟ بی‌قید لبخند محوی می‌زند می‌گوید: تمام شد، آقای وزیر هم قول‌هایی داد که امشب با آمدن به اینجا به آن‌ها عمل کرد، کاش ما را فراموش نکنند.

- مشکلی برای کسی پیش نیامد؟ نه خدا را شکر همه سرکارشان برگشتند.

به یاد جمله‌ای که ساعتی پیش‌تر وزیر کار در استانداری به نماینده کارگران گفت می‌افتم: " اگر این اعتصاب ۳۳۹ روز هم ادامه پیدا می‌کرد اجازه نمی‌دادم مویی از سر کارگر‌ها کم شود. "

ارسال نظر
پیشنهاد امروز