خبرگزاری کار ایران

از باستان تا کنون

یلدا، نماد برکت ایرانیان

یلدا، نماد برکت ایرانیان
کد خبر : ۲۳۳۹۵۶

آیین «شب یلدا» یا «شب چله» خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.

یلدا، بلند‌ترین شب سال در نیم کره شمالی که مصادف با انقلاب زمستانی است؛ ایرانیان از دیرباز این شب را پاسداشته و برایش برنامه‌هایی ویژه تدارک دیده‌اند. به عبارت دیگر، «یلدا» به فاصله زمانی بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر بعنوان آخرین روز پاییز تا طلوع آفتاب در اول ماه دی که نخستین روز زمستان است، گفته‌ می‌شود.

به گزارش ایلنا، «یلدا» برگرفته از واژه‌ای به معنای «زایش» و «تولد» است. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است. در آثارالباقیه بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌ و در قانون مسعودی(نسخه موزه بریتانیا در لندن) «خُره روز» ثبت شده؛ اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نیز نامیده شده است.

دو موقعیت گاه‌شماری

از دیگر نام‌های متداول این شب، «چله» است. چلّه، دو موقعیت گاه‌شمارانه در طول یک سال خورشیدی با کارکردهای فرهنگ عامه، یکی در آغاز تابستان(تیرماه) و دیگری در آغاز زمستان(دی ماه)، هریک متشکل از دو بخش بزرگ(چهل روز) و کوچک(بیست روز) است. واژه چلّه برگرفته از چهل(معین، ذیل واژه) و مخفف «چهله» و صرفاً نشان‌دهنده گذشت یک دوره زمانی معین(و نه الزاماً چهل روزه) است.

شب یلدا و مراسم‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است و پیروان می‌تراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می‌کرده‎اند. در این باور، یلدا روز تولد خورشید و بعد‌ها تولد میترا یا مهر بوده است. بسیاری بر این باورند که ریشه‌ پاسداشت شب چله، میراثقوم کاسپیان است.

کاسپ‌ها از اولین اقوام آریائی هستند که وارد ایران شدند. آنگونه که در منابع آورده‌اند، آن‌ها مردمانی با چشم‌های کبودرنگ و موهای بور بوده‌اند که ابتدا در گیلان امروزی سکنی گزیدند و پس از چندی، ‌ به نقاط دیگر ایران مهاجرت کردند.

کاسپ‌ها قوم نیرومندی بودند و تمدن توانمندی را پایه‌گذاری کردند. از جمله مظاهر این تمدن‌ آبی(Hydraulic Civilizations) می‌توان از زیگورات چغازنبیل، آسیاب‌ها و قنات‌های شوش‌تر به‌عنوان آثار باقی‌مانده از کاسپ‌ها نام برد.

همچنین پل‌های بسیاری با نام آناهیتا در سراسر ایران ساخته شد و با ساخت چهارتاقی‌هایی، توانستند انحراف ٢٣ درجهٔ مدار زمین در گردش به دور خورشید را اندازه‌گیری کنند. کاسپ‌ها با استفاده از این ابزار، به تقویمی دقیق دست یافتند.

آنان دریافتند که پس از آخرین شب پاییز، بر طول روز‌ها اندک‌اندک افزوده شده و از طول شب‌های سرد کاسته می‌شود. این جشن در ماه پارسی «دی»(تولد دوباره خورشید) قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده که بعد‌ها او به نام آفریننده نور معروف شد.

واژه روز در زبان انگلیسی

بر اساس برخی منابع زبان‌شناسی، واژه روز(Day) در زبان انگلیسی(که هم‌ریشه با زبان‌های کهن آریایی است) نیز از نام این ماه برگرفته شده است. نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه‌هایی از آفریدگار بوده در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه‌هایی از اهریمن به شمار می‌آمده‌اند.

مشاهده تغییرات مداوم شب و روز، مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می‌برند. روزهای بلند‌تر، روزهای پیروزی روشنایی بود؛ در حالی که روزهای کوتاه‌تر، نشانه‌ای از غلبه تاریکی و اهریمن بر زمین تصور می‌شدند.

یلدا برگرفته از واژه‎ای سریانی است و مفهوم آن «میلاد» است. برخی بر این عقیده‌اند که واژه یادا در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته می‌شده، وارد زبان پارسی شده است.

بعد از هجرت گسترده مسحیان در زمان کشتار امپراطوری روم) به ایران و منطقه‌های آسیای صغیر(هنگام توسعه‌ آیین مهر دراروپا، مراسم شب چله به عنوان روز زایش مهر و نور و راستی با شکوه تمام برگزار می‌شده است.

پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و به‌خصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود هم‌چنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت؛ تا سال ٣۵٠ میلادی تمام فرقه‌های مختلف مسیحیت متفق‌القول روز ششم ژانویه را روز میلاد مسیح می‌دانستند ولیکن نفوذ آیین مهر، کلیسای روم را بر آن داشت تا روز تولد عیسی مسیح را مطابق با تولد مهر یا میترا قرار دهد تا از التقاط این دو مناسبت نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگ‌ترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند.
با قدرتمند شدن کلیسای رم و پس از گذشت زمان، فرقه‌های دیگر مسیحیت به این سمت و سو گرویدند. لیکن هنوز کلیسای ارمنی، ارتدکس و شرقی روز ششم ژانویه را روز میلاد مسیح می‌دانند.

نفوذ آیین مهر

آنچه از نظر پژوهشگران مسلم است، این است که ٢١ یا ٢۵ دسامبر با توجه به اشاره‌های انجیل به فصل زراعت، اعتدال هوا و هم‌چنین تاریخ دوران اولیه‌ مسیحیت، روز میلاد مسیح نیست و از دیگر سو، نفوذ آیین مهر در رسوم کلیسا نیز غیرقابل‌انکار است.

نخستین مایه‌های جشن کریسمس و ایلانوت، میراثهدیه‌ ایران کهن به جهانیان است که خود تا به امروز در زنده‌نگه‌داشتن آن کوشیده‌است. ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «می‌ترا» می‌‎‎پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن می‌‎گرفتند، گرد آتش جمع می‌‎شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می‌کردند.

آنگاه خوانی الوان می‌گستردند و «می‌زد» نثار می‌کردند. «می‌زد» نذری یا ولیمه‎ای بود غیر نوشیدنی مانند گوشت، نان و شیرینی و حلوا؛ در آیین‎های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و… برآورده‎‌ها و فرآورده‎های خوردنی فصل و خوراک‎هایی گوناگون از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه‌ای که آن را «می‌زد» می‌نامیدند، بر سفره جشن می‌نهادند.

باز زاییده‌شدن خورشید

ایرانیان‌گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه‌ کوه‌های البرز به انتظار باز زاییده‌شدن خورشید می‌نشستند. برخی درمهرابه‌ها(نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده است.

روز پس از شب یلدا(یکم دی‌ماه) را خورروز(روز خورشید) و دی‌گان می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود(خرمدینان، این روز را خرم‌روز یا خره‌روز می‌نامیدند). در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی کردن شوند که می‌ترائیسم ارتکاب هر کار بد(ولو کوچک) را در روز تولد خورشید، گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد.

امری که از شواهد تاریخی حکایت می‌کند این است که بیشتر رسوم دین مسیحیت، از مهرپرستی و یا می‌تراییسم برگرفته شده است؛ مانند تولد مسیح در یک آقل که برگرفته شده از تولد میترا در غار است و همچنین شب میلاد مسیح که مصادف با یلداست همچنین کلمه‌ نوئل از ریشه‌ رومی ناتال به معنی تولد است و همان‌گونه که ذکر شد، نام جشن رومیان ناتالیس اینوکتوس بوده که بابانوئل با کلاهی شبیه کلاه موبدان آیین مهر ظاهر می‌شود.

حدود ۴٠٠٠ سال پیش درمصر باستان جشن «باززاییده‌شدن خورشید» مصادف با شب چله برگزار می‌شده است. مصریان در این هنگام از سال، به مدت ١٢ روز به نشانه‌ ١٢ ماه سال خورشیدی به جشن و پایکوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. همچنین از ١٢ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌کردند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده است.

نماد فراوانی و شادکامی

در یونان قدیم نیز نخستین روز زمستان، روز بزرگداشت خداوند خورشید بوده است و آ‌ن را خورشید شکست‌ ناپذیر، ناتالیس انویکتوس می‌نامیدند که از ریشه کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده و معنی‌اش میلاد و تولد است. ریشه‌های یلدا در جشن مرسوم دیگری در یونان نیز باقی مانده است، از مهم‌ترین این جشن‌ها، می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.

در قسمت‌هایی از روسیه جنوبی، هم‌اکنون جشن‌های مشابهی به‌ مناسبت چله برگزار می‌کنند. این آیین‌ها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارند. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازی‌های محلی گوناگون، کشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی لبه پنجره‌ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه‌خوانی، رقص، آواز و مهم‌تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین‌های ویژه این جشن بوده و هست.

یکی دیگر از آیین‌های شب‌های جشن، فالگیری و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده بوده است. همین آیین‌ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می‌خورند که نشان از همانندی یلدا در ایران و روسیه دارند.

یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت»(جشن درخت) برگزار می‌کنند و با روشن‌کردن شمع، به نیایش می‌پردازند.
اشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل‌گشا می‌خورند، تا پاسی از شب را به شب‌نشینی و «بگو - بخند» می‌گذرانند و در برخی خانواده‌ها هم خواندن شعر با دیوان حافظ نیز رواج دارد.

نخستین روز زمستان نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز گرامی و بزرگ دانسته می‌شود و از آن با نام «خرم‌روز»(خره روز) یاد می‌‌شود و آیین‌هایی ویژه در آن روز برگذار می‌کنند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان، هنوز میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان(در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.

در آیین‌های کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر، شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها، نگهبانان کاخ شاهی، همه‌ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و مانند دیگران در آن روز زندگی می‌کردند؛ صحت این امر موکد نیست و احتمال می‌رود که شاید تنها یک افسانه یکسانی رئیس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم باشد).

مراسم یلدا در ایران امروز نیز با گردهم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌‎شود. متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم شب‌های یلدا اجرا می‌شده، به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرتر‌ها برای همه قصه تعریف می‌کردند.

آیین «شب یلدا» یا «شب چله» خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.

این میوه‌ها که اکثراً پردانه هستند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها تمثیلاً با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آن‌ها، خودشان را نیز مانند آن‌ها برکت‌خیز ‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش ‌دهند.

منابع:
مهر، فرهنگ. دیدی نو از دینی کهن.
رضی، هاشم. گاهشماری و جشن‌های ایران باستان
جلد چهارم فرهنگ معین - امیرکبیر تهران ۱۳۶۲
دکتر عباس احمدی، مقالهٔ یلدا و جادو
طبیب‌زاده، محمود. «یلدا»، حافظ(تهران)، ش. ۲۲(دی ۱۳۸۴)
هاشم رضی، گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۵۵۴
قاسملو، فرید. «چلّه» در دانشنامه جهان اسلام. بازبینی‌شده در ۲۰۱۳-۱ - ۲.

ارسال نظر