خبرگزاری کار ایران

رامبد جوان از بختک و آزادی مشروط گفت:

پدرسالاری در کشور جا افتاده‌است

پدرسالاری در کشور جا افتاده‌است
کد خبر : ۲۴۷۴۰۰

قلب تپینده‌ی جامعه؛ خانواده است به همین دلیل امروز جهان بدنبال این است که خانواده را حفظ کند زیرا کار‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر خانواده وجود نداشته باشد؛ اجتماع آسیب جدی می‌بیند.

رامبد جوان؛ بازیگر و کارگردان جوان سینما و تلویزیون؛ که بیشتر وی را با آثار کمدی می‌شناسند؛ در سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر با دو فیلم آزادی مشروط در مقام بازیگر و بختک به‌عنوان تهیه‌کننده حضور دارد با وی به مناسب این دو فیم که هردو به موضوع خانواده و مسائل اجتماعی می‌پردازند؛ گفتگو کرده‌ایم.

تهیه‌کنندگی بختک با چه هدفی انجام شد زیرا مستند هیچ سود مادی ندارد از طرفی بختک بشدت سخت و پرزحمت بوده؟

اولین فیلمی که من از محمد کارت دیدم بنام خونمردگی باعثشد تا به نگاه وی به سینمای مستند علاقمند شوم. در خونمردگی کارگردان با یک جسارت تمام رفته وسط ماجرایی که هیچ فردی جرات رفتنش را ندارد و بعد بجای آنکه یک مستند گزارشی معمولی بسازد؛ یک فیلم مستند هوشمندانه و خوب ساخته که بعد‌ها نیز در جشنواره‌های مختلف مورد تشویق قرار گرفت. لذا وقتی پیشنهاد ساخت مستند بختک را مطرح کرد؛ من پذیرفتم.

اصلا بحثمالی مطرح نشد؟

اصلا بحثمالی و سود اقتصادی در میان نبود و می‌دانستم که ممکن است ساخت این فیلم یک نفع مادی داشته باشد و یا شاید نه. اگر هم سود مادی داشته باشد بخش زیادی از آن را برای رفع مشکلات افرادی صرف می‌کنم که در فیلم می‌بینیم. بیشتر برای خودم یک دغدغه شخصی بود با هدف نشان مشکلات بخشی از جامعه‌ای که از پایتخت دور است و شاید بتوان با ساخت این مستند راهی برای دیدن شدن آن‌ها و رفع مشکلات‌شان پیدا کرد.

البته که سینما صنعت است و پول در صنعت بسیار مهم است. من به‌عنوان رامبد جوان این شانس را دارم که از طریق دیگری همچون برنامه‌سازی در تلویزیون و بازیگری درآمدی داشته باشم. ساخت یک فیلم مستند هزینه زیادی ندارد و بیشتر برای من مهم بود که این فیلم را بسازم و نسخه‌ای از آن را بگیرم دستم و بروم به دفتر یک مدیر یا مسئول مربوطه و از آن‌ها بخواهم به این مردم کمک کنند.

بختک و آزادی مشروط به نوعی دغدغه خانوده را دارند. انگار می‌خواهند بگویند مشکلات اصلی در خانواده است؟

مشکلات بیرون و درون ندارند و کاملا به‌هم ربط دارند و همه اعضائ یک خانواده کاملا مرتبط هستند. ولی واقعیت این است که قلب تپینده‌ی جامعه؛ خانواده است به همین دلیل امروز جهان بدنبال این است که خانواده را حفظ کند زیرا کار‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر خانواده وجود نداشته باشد؛ اجتماع آسیب جدی می‌بیند.

نقش قانون در این میان چیست؟ آیا با راهکارهای قانونی نمی‌توان کاری کرد خانواده مستحکم باقی بماند؟

وظیفه قانون تسیهل کردن هرگونه رابطه اعم از اجتماعی، اداری، بورکراسی، اقتصادی و فرهنگی است. هدف از قوانینی که می‌گذاریم این است که به آرامش برسیم و نظم ایجاد کنیم. در برقراری این نظم با انبوهی از افراد و فرهنگ‌های مختلف طرف هستیم و نگاه‌های مختلف فرهنگی. اما نمی‌توانیم بگوییم که مثلا برای شمرون یک قانون بگذاریم یا از ونک تا انقلاب یک قانون دیگر. قانون باید یکدست باشد. از طرفی باید به سمتی حرکت کنیم که رعایت قانون فقط از ترس جریمه و تنبیه نباشد. مثلا باید چراغ قرمز رد کردن یا کمربند بستن برای افراد اینگونه جابیفتد که رعایت نکردن آن بیش از یک جریمه است. مثلا اگر کسی یقین کند نبستن کمربند ایمنی باعثمرگش می‌شود؛ قطعا کمربند را می‌بندد. به همین دلیل امروز داریم می‌بینیم که مردم بیشتر کمربندد را می‌بندند. حتی اگر جریمه این کار نیز برداشته شود بازهم ۸۰ درصد مردم کمربند را می‌بندند.

در بختک و آزادی مشروط می‌بینیم تربیت در جامعه ما امری و با زور است. آیا این اتفاق از تفکر قدیمی و نهادینه شده پدر سالارانه نمی‌‌آید؟

فرهنگ پدرسالارانه کاملا در کشور جا افتاده است اما کاملا غلط. یا کاملا درست نیست و یکسری معایب دارد و یکسری محاسن. حسن این تفکر این است که در خانواده یک نفر هست که با وضع قوانین؛ وضعیت را کنترل می‌کند. مثلا اینکه ساعت ۹ شب همه باید خانه باشند یا فرزند خانواده حق ندارد ۲روز ناگهان از خانه برود و خبری ازش نباشد. این نظارت به معنای این نیست که فرزند خانواده درحال خلاف کردن است بلکه به معنای این است که وی دارد آشفته رفتار می‌کند لذا پدر خانواده باید مراقب این مسئله باشد اما اشکال این طرز تفکر آنجاست که فردی که به‌عنوان پدر یا سرپرست خانواده تصمیم می‌گیرد؛ نباید برای همه یک شکل تصمیم بگیرد. مثلا نباید حتی برای یک خطا از طرف دو نفر یک تصمیم و جریمه درنظر بگیرد و یا یک برخورد داشته باشد بلکه باید برای هر فرد تصمیمات جداگانه بگیرد زیرا هر فردی نیاز به یک تحلیل دارد. لذا قانون دسته‌جمعی در خانواده جواب نمی‌دهد. از طرف دیگر در خانواده فقط بحثحق نیست بلکه وظیفه هم مطرح است یعنی زمانی که یک فرد؛ پدر یا مادر می‌شود؛ یکسری وظایف و حقوقی بر او مترتب می‌شود یعنی باید اگر قولی می‌دهد؛ عمل کند و فقط به امر و نهی نیست. همچنین نظارت باید باشد زیرا اگر نظارت نباشد بچه‌ها یاغی می‌شوند. اما باید به شکلی باشد که بچه احساس امنیت کند. وقتی این مسائل در خانواده رعایت شود در کودک نهادینه می‌شود و کودک بمی‌داند در جامعه در چه بخش‌هایی دارای حق است و در چه بخش‌هایی دارای وظیفه است.

این رفتار از مسئولیت‌پذیری می‌‌آید. اما در کشور ما برخی افراد در زمان ازدواج هنوز این مسولیت پذیری را یاد نگرفته‌اند؟ کجا باید آن را بیاموزند؟ مدرسه، خانه یا صداوسیما؟

فرزندآوری ثمره ازدواج و بخشی از ازدواج است اما هدف اصلی ازدواج نیست، ازدواج ثمره عشق دو نفر به یکدیگر است و البته برطرف شدن نیازهای انسانی و سایر نیاز‌ها هم در ذیل این امر است. قطعا کودکی که از این ازدواج حاصل می‌شود ثمره یک عشق است اما زمانی که عشق از بین برود؛ تمام مسئولیت‌ها و تعهد‌ها از بین می‌رود. بچه‌دار شدن یک مسئولیت اجتماعی نیست بلکه فرایندی است که براساس عشق حاصل می‌شود. وقتی دو نفر همدیگر را دوست داشته باشند؛ در قبال هم متعهد می‌شوند و مسولیت می‌پذیرند.

عدم مسئولت‌پذیری از مجموع رفتار‌هایی می‌‌آید که از کاستی‌ها در خانواده، سیستم آموزشی، حقوقی، رسانه‌ها و بخصوص صدا و سیما حاصل شده. مثلا هرگز چه در خانواده یا مدرسه به کودک آموزش داده نمی‌شود چگونه محبت کند به همین دلیل بسیاری از کودکان محبت کردن بلد نیستند درحالیکه در کشورهای دیگر گفته می‌شود باید پدر و مادر همدیگر را در جلوی چشم کودک نوازش کنند و به او محبت کنند تا کودک این کار را بیاموزد. رفتار‌های جزیی در خانواده همچون باهم غذا خوردن؛ به یکدیگر با محبت تماشا کردن و احترام شاید رفتار‌های کوچک و ریزی باشد اما تاثیرات زیادی روی کودک می‌گذارد. کودکی که در خانواده محبت دیده و مهر گرفته؛ قطعا در جامعه یاد می‌گیرد که محبت و مهر به دیگران بدهد. باید این رفتار را ببیند تا یاد بگیرد. نمی‌توان به زور به بچه محبت کردن و دوست داشتن را یاد داد زیرا شاید او از ترس پدر کاری نکند ولی به محض آنکه پدر نباشد هر کاری دوست دارد؛ می‌کند. امروز همه پدر و مادر‌ها با سیگار کشیدن نوجوانان مخالف هستند اما بسیاری از نوجوانان در غیاب پدر و مادر خود سیگار می‌کشند. علت اصلی این کار این است که نوجوان سیگار کشیدن را بیشتر از پدر و مادرش دوست دارد. زمانی تعهد خودمان به فرد دیگری را حتی اگر غایب باشد؛ رعایت می‌کنیم که فرد را واقعا دوست داشته باشیم.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز