خبرگزاری کار ایران

سیمرغ؛ تندیسی برای تاقچه یا مظهر اثری بی‌نقص؟!

سیمرغ؛ تندیسی برای تاقچه یا مظهر اثری بی‌نقص؟!
کد خبر : ۲۴۷۲۶۳

جشنواره فیلم فجر سال‌های پرفراز و نشیبی را پیموده. از سال‌هایی که «خانه دوست کجاست؟»، «هامون»، «سارا»، «اجاره‌نشین‌ها»، «کاغذ بی‌خط» و «سگ‌کشی» سیمرغ را از آن خود کردند تا روزگاری که اکثر جوایز را فیلم‌های چندمیلیاردی و سفارشی‌ساز درو کردند.

سیمرغ؛ پرنده‌ای اساطیری از دوران ساسانی و مظهر خرد تمام و بی‌نقص است. پیکره این پرنده ۳۲ سال پیش به عنوان نماد جشنواره فیلم فجر انتخاب شد، تا این موضوع را تاکید کند که آثار سیمرغ گرفته‌ در این مراسم به دور از سیاست‌های شخصی و سلیقه‌ای، تنها به دلیل بی‌نقص یا کم نقص بودن؛ از سوی هیئات داوران برگزیده شده‌اند.

این مراسم که هر ساله اواسط بهمن ماه برگزار می‌ِ‌شود؛ فیلمسازان نوپا و کهنه‌کار را به تکاپوی ساخت فیلم می‌اندازد؛ تا تمام انرژی خود را برای رساندن تازه‌ترین اثر خود به جشنواه به‌کار گیرند. هیات داوران با سلایق و تفکری متفاوت و گا‌ها نزدیک به هم برای انتخاب آثار شرکت داده شده در این ماراتن سالیانه گردهم می‌آیند و طی مراسمی چندین میلیاردی تندیس سیمرغ بلورین را همراه با جوایزی نقدی یا غیرنقدی به برگزیدگان در ۱۸ رشته تقدیم می‌کنند.

جشنواره‌ها تهی از تقوایی‌ها و بیضایی‌ها

جشنواره فیلم فجر که امسال شمع سی وسوم خود را فوت می‌کند؛ سال‌های پرفراز و نشیبی را پیمود. از سال‌هایی که «خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی و «هامون» و «سارا» و «اجاره‌نشین‌ها» ی داریوش مهرجویی، «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی و «سگ کشی» بهرام بیضایی سیمرغ را از آن خود کردند؛ تا سالی‌ که اکثر جوایز را فیلم‌های چندین میلیاردی و سفارشی‌ساز درو کردند. چند سالی است؛ کمتر ردپای فیلمسازان آن سال‌ها در بزرگ‌ترین جشنواره سالیانه فیلم کشور دیده می‌شود؛ این حضور به یک «نارنجی پوش» و «سنتوری» داریوش مهرجویی همچنین «وقتی همه خوابیم» بهرام بیضایی محدود شده. سخن گفتن از غیبت چنین اساتیدی به معنای این نیست؛ که جوانتر‌ها حرفی برای گفتن ندارند؛ چنانچه بودند؛ جوانترهایی که جدا از درخشیدن در جشنواره داخلی موفق به گرفتن تندیس اسکار هم شدند. اما انگشت‌شمارند؛ کسانی‌که سرمشق کهنه کار‌ها را مشق کردند. به این دلیل که ما موفق به تربیت هم‌چون تقوایی‌ها و بیضایی‌ها نشدیم. هر سال از کیفیت فیلم‌های جشنواره کاسته شد و دیگر خبری از حضور چند فیلم قوی و پربنیه در یک جشنواره هم‌زمان نیست.

اتفاقی که در جشنواره هجدهم با آثاری هم‌چون عروس آتش، متولد ماه مهر، بوی کافور عطر یاس، اعتراض و یا در جشنواره بیست‌ودوم با میهمان مامان، ننه گیلانه، دوئل، مارمولک، شهر زیبا، شمعی در باد یا دوره‌های دیگر افتاد. بالطبع این بزرگان با کوله‌بارهایی سنگین‌تر می‌توانند؛ بنیه‌ی نحیف سینمای ما را مستحکم‌تر کنند. این عدم حضور فیلمسازان قدر شاید به این دلیل است؛ که آن‌ها یا رینگ مسابقه را برای ورود مهیا نمی‌بینند؛ یا سقف جشنواره را برای خود کوتاه می‌دانند.

نمی‌توان؛ توقع بیشتری از جشنواره داشت

جواد نوروزبیگی(تهیه‌کننده طبقه هساثو ملبورن)؛ گرفتن سیمرغ را در فروش فیلم، حمایت مسئولان شناساندن فیلم فیلم در خارج از کشور بی‌تاثیر دانست و در تایید ادعای خود از فیلم «ملبورن» نام می‌برد: این فیلم سیمرغی نگرفته؛ اما در داخل و خارج از کشور مورد استقبال عموم قرار گرفته است.

او بر این اعتقاد است؛ که این ارزیابی هر ساله تا حدودی موجب ارتقای کیفی فیلم‌ها می‌شود؛ ما نباید انتظار بیشتری از جشنواره داشته باشیم؛ زیرا در همین اندازه پتانسیل وجود دارد. تنها خروجی جشنواره فیلم فجر این است؛ که فیلم‌سازان جوان شناسایی شوند؛ و بخش خصوصی از آثارهای آینده آن‌ها حمایت کنند.

نوروزبیگی؛ داوری‌ها را مانند هر جشنواره دیگری دانست که با حرف‌وحدیثهمراه است: امیدواریم امثال با حضور آقای مجیدی کیفیت داوری نسبت به گذشته بهتر شود و شاهد اهدای سیمرغ به فیلم‌های برتر باشیم.

سیمرغ چه فایده‌ای برای فیلم دارد؟

مسلما نبود جشنواره؛ خلایی در سینمای کشور به وجود می‌آورد ‌و بستری که برای رقابت و عرض‌اندام تازه‌کاران فراهم شده را از بین می‌برد. اما اهدای جایزه در رشته‌های متعدد به فیلم‌هایی که سایه حمایتی دولتی بر سر آن‌ها بوده یا هم‌سو با سلایق جناحی خاص هستند؛ آیا به اعتبار جشنواره لطمه وارد نمی‌کند و وجهه‌ی سیمرغ را در حد یک تندیس نمادین که اثری از خرد و هنر در آن یافت نمی‌شود؛ پایین نمی‌آورد؟

فعالان سینمایی که طعم سیمرغ را چشیده‌اند؛ براین اعتقادند؛ که برچسب سیمرغ نه تضمین‌کننده موفقیت در گیشه است؛ و نه حمایت‌های آتی از فیلم و فیلمساز را به دنبال دارد. تنها فایده این جایزه شوق رقابت بین فیلمسازان به خصوص فیلم اولی‌هاست که روند تبعیضی سال‌های گذشته موجب دلسردی در فیلمسازان جوان می‌شود. باید گفت با ادامه چنین سیاست‌هایی تنها نتیجه برگزاری جشنواره و اهدای سیمرغ که حس رقابت است؛ نیز از بین خواهد رفت.

جشنواره ۸ سال درگیر مسائل سیاسی بود

علیرضا جلالی(تهیه‌کننده روز سوم) با تاکید بر این مطلب که یک فیلم برای گرفتن سیمرغ باید ازنظر هنری، فنی، محتوا و کیفیت بی‌نقص عمل کرده باشد؛ می‌گوید: درصورت ضعف محتوا و عدم ادای حق مطلب نباید به فیلم سیمرغ داده شود؛ فاکتورهایی که در چند سال گذشته نادیده گرفته شد. بسیاری از سیمرغ‌ها و پول‌های بیت‌المال در اختیار فیلم‌های فاخری قرار گرفت که البته ما از آنها خروجی فاخری ندیدیم.

او با انتقاد از اینکه حمایت‌های میلیاردی از چند فیلم محدود و اهدای سیمرغ در جشنواره به آن‌ها موجب دلسردی در فیلم‌سازان جوان می‌شود؛ گفت: جشنواره محلی برای رقابت در بستری یکسان است؛ اما ارزیابی فیلم‌هایی که با سرمایه میلیاردی دولت ساخته شدند با فیلم‌هایی که چنین امکاناتی را در اختیار نداشتند از هیچ منظری حرفه‌ای نیست؛ مضاف بر اینکه با پول این فیلم‌ها که سود زیادی را نصیب عده‌ای خاص کرد؛ می‌توانستیم ۱۵ فیلم‌سازی که در حسرت ساخت فیلم هستند؛ اما تهیه‌کننده‌ها به دلیل ترس از بازگشت پول روی طرح آن‌ها سرمایه گذاری نمی‌کنند؛ به سینما معرفی کنیم.

جلالی؛ سیمرغ را در تبلیغ فیلم و فروش بی‌اهمیت می‌داند؛ کما اینکه این فیلم‌ها علاوه بر حمایت‌های ملیاردی و سیمرغ‌های متعدد در گیشه با شکست مواجه شدند. آن‌چه در استقبال ازفیلم‌ها اهمیت دارد؛ محتوا است.

تهیه‌کننده فیلم سیمرغ گرفته روز سوم؛ جشنواره را یک جولانگاه برای جوان‌ها دانست: جشنواره یک نوع تبلیغ است برای کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌های فیلم اول و کسانی‌که به‌نام شده‌اند؛ نیازی برای حضور در جشنواره ندارند. نباید فکر کنیم که قرار است آثار عجیب‌غریب از آن بیرون بیاید تنها باید بستری معرفی جوان‌ها فراهم شود.

او درمورد کیفیت برگزاری جشنواره فیلم فجر در سالیان گذشته می‌گوید: در دوره قبل به دلیل نگاه‌های سیاسی به هیچ عنوان حق مطلب ادا نشد. جشنواره بسیار بی‌کیفیت برگزار شد؛ و سیمرغ‌ها به فیلم‌های خاص رسید. همچینین اگر بخواهم با نگاه کار‌شناسانه قضاوت کنم؛ در ۸ سال گذشته جشنواره بیشتر درگیر مسائل سیاسی بود و ما شاهد حضور فیلم‌هایی در قدوقامت جشنواره‌ نبودیم. کمااینکه فیلم بنده در این دوران سیمرغ گرفت.

سیمرغ تکیه‌ای جدا از بدنه سینما

فارغ از فراهم کردن بستر مناسب برای فیلم‌سازان جوان و ترغیب و تشویق آن‌ها به عنوان پررنگ‌ترین دلیل برگزاری جشنواره فیلم فجر؛ امری که طی سالیان سینما از آن ضربه خورده است عدم یک پیوند منسجم بین دوره‌های مختلف مدیریتی است. چنانچه فیلمی که در یک دوره با رعایت همه موازین فیلمسازی افتخار حضور در جشنواره و گرفتن سیمرغ نصیبش شده است؛ اما در سینما‌ها اکران عمومی به روی آن بسته می‌شود. اتفاقی که برای فیلم‌هایی مانند سنتوری، زندگی خصوصی، زادبوم، رستاخیز و… رقم خورد. با این اتفاقات استنباط می‌شود که سیمرغ و جشنواره به دلیل عدم ثبات مدیریتی تکه‌ای جدا از بدنه سینمای ایران و تنها یک حرکت نمادین بدون دربرگیری دغدغه ارتقای کیفیت سینماست. زیرا این موضوع با هیچ دلیل دیگری قابل توجیه نیست.

فیلم اکران نشده‌ای که ۶ سال از گرفتن سیمرغش می‌گذرد

فرید مصطفوی(برنده سیمرغ بلورین دو دوره فیلم فجر برای فیلم‌های خون بازی و زادوبوم) از تجربه‌های سیمرغش می‌گوید: فیلم‌ها و افراد سیمرغ گرفته از هیچ حمایت مسئولان برخوردار نمی‌شوند؛ چنان‌چه فیلم زادبوم در سال ۸۷ سیمرغ گرفت اما تا امروز هم اکران نشده است.

او می‌گوید: به این دلیل که ما با مسئولان واحدی طرف نیستیم؛ با هر تغییر مدیریتی سلیقه‌ها و سیاست‌ها دچار تغییر می‌شوند و تصمیمات گذشته به فراموشی می‌رود. نگاه به فیلم‌ها بستگی به این دارد که مدیران با چه نگاه و سلیقه‌ای بر سر کار هستند. با این توضیحات سیمرغ حمایت دولتی را دربرندارد. ازسوی دیگر این تندیس در مخاطبی که تفننی به سینما می‌رود و فروش فیلم بی‌تاثیر است؛ زیرا جشنواره امری مربوط به یک قشر خاص و پیگیر سینماست. در بعضی موارد فیلم‌های سیمرغ گرفته فروش خوبی داشتند و در بعضی موارد نه. در هر روی نمی‌توان رابطه معناداری بین آن پیدا کرد.

مصطفوی؛ فیلم‌های برگزیده فجر را برای انتخاب در جشنواره‌های بین‌المللی بی‌تاثیر می‌داند: جشنواره‌های خارجی هرکدام با نگاه و سیاست‌های خاص خود فیلم ایرانی را انتخاب یا کنار می‌گذارند و جشنوراره فیلم فجر تاثیری روی تصمیمات آن‌ها ندارد؛ آن‌ها توجه چندانی به جوایز داخلی ما ندارند.

جو و شرایط؛ فیلم را انتخاب می‌کند نه داوری

او می‌گوید: فارغ از فروش و جشنواره‌های بین‌المللی؛ سیمرغ در سینمای داخلی بی‌تاثیر نیست. هر تشویق و جایزه‌ای در فعالان آن حوزه خاص ایجاد انگیزه می‌کند؛ کمااینکه جایزه در فیلمسازان ایجاد مسئولیت می‌کند که کارهای بعدی را قوی‌تر بسازند؛ این خود باعثارتقای سطح کیفی فیلم‌ها می‌شود.

نویسنده فیلم‌نامه خون‌بازی؛ داوری‌های جشنواره‌ فیلم فجر را یک دست نمی‌بیند و بر این اعتقاد است که با تغییر مدیریت سیاست‌ها عوض می‌شود. همچنین با تعویض ترکیب داوری‌ یا تغییر شرایط و جو حاکم بر جشنواره؛ نتایج نیز دچار تغییر خواهد شد. داورهایی که در یک سال به فیلمی جایزه می‌دهند؛ ممکن است در سالی دیگر به اثری دیگر جایزه دهند به همین دلیل نمی‌توان یک حکم کلی صادر کرد.

مصطفوی؛ برگزاری جشنواره فیلم فجر را در فضای حرفه‌ای سینما موثر می‌داند؛ جشنواره‌ها در بد‌ترین شکل باعثایجاد گرما، حرارت و رقابت بین اهالی سینما و ارتقای کیفیت فیلم‌ها می‌شوند. ولو اینکه در یک سال داوری‌ها درست باشد یا نه؛ البته پایین بودن کیفیت داوری‌ها می‌تواند اعتبار جشنواره را دچار خدشه کند.

او بر تفاوت سطح کیفی جشنواره‌ها در دوره‌های مختلف اشاره ‌دارد و بر این اعتقاد است: اگر داوری مورد انتقاد جمع اهالی سینما باشد؛ مطمئنا آن جایزه به دل گیرنده هم نخواهد نشست. البته قطعا میزان تاثیر جشنواره بر سینما در سطح ایده‌آلی نبوده و امکان ارتقای کیفیت وجود دارد.

اعتبار سیمرغ زمانی حفظ خواهد شد که با داوری‌هایی یکدست و خالی از غرض به فیلمی با بالاترین شاخصه‌های ساخت و محتوا داده شود تا نمایانگر خرد تمام و بی‌نقص به عنوان مظهر پرنده اساطیری سیمرغ باشد. در غیر این صورت به جز یک مجسمه زینتی برای روی تاقچه یا شیئی اضافه در انباری ارزش دیگری ندارد. اتفاقی که در برخی دوره‌های جشنواره فیلم فجر شاهد آن بوده‌ایم.

گزارش: شانلی عبادیان

ارسال نظر
پیشنهاد امروز