بررسی ایلنا از تولید فیلمهای کمدی در تاریخ سینمای پس از انقلاب؛
سیل هجوی که سال ۸۸ سرازیر شد
آنها که باید نظارت کنند؛ همیشه نگرانند هیچ فیلمی با مفهوم انتقادی بیرون نیاید / علت افول ژانر کمدی؛ مدیران فرهنگی کشورند که سینمای کمدی را برنمیتابند / اگر سال ۸۸ فیلمهای اجتماعی انتقادی اجازه ساخت نمیگیرند؛ درعوض به فیلمهای خندهدار بدون رویکرد انتقادی مجوز داده میشود.
بررسی پروانههای صادر شده برای ساخت فیلمهایی با مضمون کمدی نشان دهنده این است که در کل دهه ۸۰ برای ۷۳ فیلم در این ژانر پروانه ساخت از سوی معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی صادر شده است. ۲۶ پروانه یعنی حدود یک سوم این فیلمها در سال ۸۸ پروانه ساخت دریافت کردهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی؛ صدور پروانه برای ساخت فیلمهایی با مضامین خندهدار را در۳ گروه طنز، کمدی و کمدی اجتماعی تعریف میکند. طبقهبندی که بهزعم علیرضا خمسه اشتباه است. به این دلیل که طنز یک مقوله ادبی است و نمیتوان در جهان نمایش از طنز صحبت کرد. میتوان معضلات ژانر کمدی را در همین گام نخست یافت که مسئولان طی این سالها نتوانستند؛ در گروهبندی این ژانر یک تعریف صحیح ارائه دهند.
در تاریخ سینمای بعداز انقلاب ایران تا برج ۱۰ سال ۹۳ به طور تقریبی برای ۱۳۵ فیلم کمدی پروانه ساخت صادر شده؛ اما از این میان انگشتشمار بودند؛ فیلمهایی که خواسته مخاطب را برای دیدن یک فیلم خندهدار و با محتوا ارضا کرده باشند. بسیاری اهالی این حرفه هنوز «اجارهنشینهایی» که کارگردانش در زمان شروع؛ قصد ساخت فیلم کمدی نداشت را بهترین کمدی سینمای بعد از انقلاب میدانند.
آیا تاکنون پرونده فیلمهای کمدی مورد بررسی سیاستگذاران سینمایی قرار گرفته؟ دلیل این درجا زدنها و افتها شناسایی شده؟ به چه دلیل از تمام پتانسیل کمدی که تاثیرگذارترین ابزار برای بیان تلخترین و جدیترین حقایق است؛ استفاده نمیشود؟ به گواه فیلمسازان کمدی؛ «سانسور» به عنوان اصلیترین سد برای این عدم شکوفایی مطرح میشود. هرجا که فیلمها به سمت لودگی رفت؛ قلم به نرمی برای امضای پروانه ساخت روی کاغذ لغزید و هر کجا فیلمساز کمدی عزمش را جزم کرد تا برای معضلات و مسائل جدی از کمدی مدد بگیرد با درهای آهنین و بسته مواجه شد.
ناظران همیشه نگرانند؛ هیچ فیلمی با مفهوم انتقادی بیرون نیاید
داریوش مهرجویی(سازنده اجارهنشینها) کمدی را یک نوع حرکت ضدتراژیک میداند؛ بدین معنا که با ساختارشکنی؛ واقعیتی را اغراقآمیز کند و موجب خنده تماشاگر شود. در این ژانر آن موضوع واقعی و جدی را میشکنی و وجه طنزآمیز کار با این شکستن برملا میشود.
او؛ وجود این کنتراست را برای به هجو نرفتن کمدی لازم میداند: همیشه این ساختارشکنی باید وجود داشته باشد. در صورتیکه به یک طرف توجه شود و سمت دیگر رها شود؛ کمدیها به لودگی میرود. «عصرجدید» درعین کمدی، تراژیک است. چاپلین به دلیل رعایت این اصل دارای عمق میشود. این کار یک درام خیلی قوی است؛ که جامعه صنعتی آن زمان را نقد میکند.
کارگردان اجارهنشینها؛ داشتن حس طنزآمیز نویسنده و کارگردان؛ همچنین نگاه طنزآمیز به مسائل را از دیگر الزامات ساخت کمدی میداند.
مهرجویی براین اعتقاد است که: یک کمدی اثرگذار نیاز به یک ساختار و قصه محکم دارد. به نظر من اصل کار موقعیت است و ترجیح من هم طنز موقعیت است. دیالوگ خندهدار از درون موقعیت خندهدار بیرون میآید. مهمترین مسأله این است که ساختار قصه محکم باشد و فیلمساز بداند هرکدام از شخصیتهای قصه از کجا آمدهاند؟ چرا آنجا هستند؟ چرا یکسری کارها را انجام میدهند و یکسری کارها را انجام نمیدهند؟ و درنهایت چطور اینها در کنار هم چیده میشوند؟
او؛ نوشتن برای کار کمدی را مشکل میداند: فیلمسازان به دلیل عدم توانایی در پروراندن ایدههای خام به بیراهه میروند. ما در ساختن " جوک " مهارت داریم. اما برای تبدیل این ایدههای خام به فیلمنامه و داستان بلند با مشکل مواجه میشویم. البته فاکتور سانسور را هم نمیتوان کم اهمیت دانست. در بسیاری موارد هم از فیلمهای کمدی به مسخره کردن تعبیر میشود.
کارگردان اجارهنشینها؛ سانسور را از عوامل عدم رشد کمدی در کشور میداند: من از همان ابتدا که فیلمسازی را شروع کردم تاکنون همیشه سایه سانسو بر سر کارهایم بوده. متأسفانه آن کسانی که باید قضاوت یا نظارت کنند؛ همیشه نگرانند که هیچ فیلمی با مفهوم انتقادی بیرون نیاید. اساس کار بر این است که وزارت ارشاد باید از سینمای مدرن و امروزی دفاع کند. بگوید؛ من این سناریو را مهر زدم و تأیید کردم و از کارم مطمئن هستم.
مهرجویی؛ اصلیترین معضل در سینمای کمدی را دگم بودن برخی افراد میداند و در ادامه به اتفاقات پیرامون ساخت اجارهنشینها اشاره میکند: در زمان ساخت اگر پشتیبانی محمد بهشتی چه در اخذ مجوز چه اکران نبود؛ فیلم اجارهنشینها هم ساخته نمیشد.
کارگردان اجارهنشینها درمورد فیلمهای کمدی که در سالهای اخیر ساخته شده؛ میگوید: من بسیاری از کارهای جدید را نمیبینم. چون معمولا جلوی آن کارهایی که خوب و قوی هستند؛ گرفته میشود. در صورت شرکت در فستیوالها بعضی مواقع میبینم. اما زیاد در جریان مابقی فیلمها نیستم. تنها فیلم خوبی را که به یاد میآورم «خوابم میاد» است؛ البته داستان فیلم مورد تایید من نیست.
مسیری که کمدی پیمود
ورود کمدی به سینمای ایران را میتوان به قبل از انقلاب نسبت داد که فیلمسازان چاشنی خنده را به آثار خود اضافه کردند؛ اما به دلیل عدم ورود جدی به مقوله کمیک حاصل کار عصاره قابل دفاعی نشد. عوام و اهالی هنر خشت جدی این ژانر را وامدار داریوش مهرجویی میدانند که در اواسط دهه ۶۰ با ساخت «اجارهنشینها» ماکتی از جامعه آن زمان ارائه داد و در فضایی جدی اما در قالب کمدی به نقد جامعه آنزمان پرداخت. در این آپارتمان که نمایندگانی از اقشار مختلف جامعه(کارگر، روشنفکر، بازاری، آرتیست، بنگاهدار) در آن حضور دارند؛ یک کمدی اجتماعی تمام قد و با معیارهای واقعی این ژانر شکل میگیرد.
اما بهطور کل؛ به دلیل جنگ و شرایط حاکم بر کشور در آن زمان زیاد نمیتوان اثری از فیلمهای خندهدار پیدا کرد. «کفشهای بابا نوروز»، «روز باشکوه» و ناصرالدین شاه آکتورسینما، دیگر کمدیهای آن دوران هستند و «لیلی با من است»، «من زمین را دوست دارم»، «مرد عوضی»، «مومیایی۳» معدود فیلمهای دهه هفتاد. فیلمهایی که شاید در جایگاهی پایینتر از اجارهنشینها قرار بگیرند؛ اما به دلیل حفظ ساختار و خمیرمایه کمدی در استخوانبندی خود؛ میتوان آنها را در جدول آبرومندهای این ژانر جای داد.
دهه ۸۰ استارت فیلم کمدی با ساخت فیلم پرسروصدا و انتقادی کمال تبریزی زده شد؛ فیلمساز قواعد را رعایت کرده و با همه حواشی از تغییر نام «آدرس خدا» به «مارمولک» تا معضلات اکران دست از رسالت اصلی ژانر، که نقد جامعه است؛ نکشید. در این سال تنها ۲ پروانه دیگر در این ژانر صادر شد و تا سال ۸۴ وضع بر همین منوال است. در نیمه اول دهه ۸۰ بیشترین پروانه ساخت فیلم کمدی در سال ۸۲ برای ۶ فیلم صادر شده است.
سال ۸۸ رکورددار ساخت فیلمهای خندهدار
اما قاعده در نیمه دوم دهه ۸۰ به طور کل تغییر میکند. در این سالها تعریف جدیدی به نام لودگی و هجو از کمدی ارائه شد. این دوران را میتوان انفجار ساخت فیلمهای طنز یا به تعبیر صحیحتر هجو بدانیم. در این ۵ سال؛ ۵۳ پروانه ساخت صادر شد. سال ۸۵(هفت مجوز)، سال ۸۶(شش مجوز)، سال ۸۷(ده مجوز)، سال ۸۸(بیست و شش مجوز)، ۸۹(چهارمجوز). سال ۸۸ با ۲۶ مجوز سردمدار این لیست است. فیلمهای ۵۰ کیلو ازدواج، چراغ قرمز، اخلاقتو خوب کن، یه جیب پر پول، ازدواج در وقت اضافه، برادران افتخاری، ۳ درجه تب، همسر محبوب من، بعدظهر سگی سگی، داماد خجالتی، پسر از من دختر از تو، فرش قرمز، انتحاری، مرخصی اجباری، ورود زندهها ممنوع، دردسر بزرگ، دلقک ماهی، آژانس ازدواج، خنده در باران، ۱۲یار، ساعت عاشقی، ورود آقایان ممنوع، چگونه میلیارد شدم، عروس تهرانی، شیشه پاک کن، سرخابی، ۲۶ فیلمی هستند که در این سال پروانه ساختشان صادر شد؛ اگر «ورود آقایان ممنوع» رامبد جوان را از میان این فیلمها کنار بگذاریم؛ مابقی فیلمها تنها نام کمدی را یدک کشیدهاند. باید بگوییم «جوان» آبروی، این پرونده سخیف را خرید.
در کل این دهه؛ سازمان سینمایی وقت، ۷۳ پروانه ساخت به فیلمهایی تهی از خلاقیتهای طنازانه و ساختار نقد داد. فیلمهایی که با هر ترفندی قصد آوردن خنده بر لب مخاطب را داشتند و هرقدر از نظر کمیت از رتبه بالایی برخوردار بودند اما؛ از لحاظ کیفیت جایگاهی در درون سینمای کمدی ندارند.
در دهه ۹۰ هم شاهد فیلمهای باکیفیتی در این ژانر نیستیم. «خوابم میآد» را میتوان آخرین فیلم آبرومندانه دهه ۹۰ دانست. اما ازنظر کمیت از تورم ساخت فیلم کمدی در دهه قبل کاسته شده. به طور تقریبی حدود ۳۰ مجوز در این ۴ سال صادر شده و در سالجاری تا این لحظه به ۱۶ فیلم کمدی مجوز ساخت داده شده است.
میزان فروش چند نمونه از این فیلمها در جدول زیر آورده شده است.
ردیف | سال اکران فیلم | نام فیلم | میزان فروش |
۱ | ۶۴ | کفشهای میرزا نوروز | ۱۷ میلیون و ۷۲۷ هزار تومان |
۲ | ۶۵ | اجاره نشین ها | ۵۲ میلیون و ۶۳۲ هزار تومان |
۳ | ۷۲ | من زمین را دوست دارم | ۸۴ میلیون و ۶۰۲ هزار تومان |
۴ | ۷۴ | لیلی با من است | ۱۲۷ میلیون و ۹۲۶ هزار تومان |
۵ | ۷۷ | مرد عوضی | ۸۱۰ میلیون و ۸۳۶ هزار تومان |
۶ | ۷۸ | مومیایی ۳ | ۳۹۰ میلیون و ۴۸۸ هزار تومان |
۷ |
۸۰ |
مارمولک | یک میلیارد و ۷۶ میلیون و ۶۳۷ هزار تومان |
۸ | ۸۲ | کما | یک میلیارد و ۱۰۵ میلیون و ۲۴۲ هزار تومان |
۹ | ۸۳ |
شارلاتان |
۸۷۱ میلیون و ۹۹ هزار تومتن |
۱۰ | ۸۳ | مکس | ۷۲۱ میلیون و ۲۲۵ هزار تومان |
۱۱ | ۸۵ | کلاهی برای باران | یک میلیارد و ۳۷ میلیون و ۱۵ هزار تومان |
۱۲ | ۸۶ | همیشه پای یک زن در میان است | یک میلیارد و ۴۳۳ میلیون و ۳۱۵ هزار تومان |
۱۳ | ۸۶ | دایره زنگی | یک میلیارد و ۷۲۱ میلیون و ۶۲۱ هزار تومان |
۱۴ | ۸۶ | اخراجی ها | ۲ میلیارد و ۴۹۴ میلیون و ۳۰۱ هزار تومان |
۱۵ | ۸۷ | ده رقمی | یک میلیارد و ۱۸۲ میلیون و ۸۵۱ هزار تومان |
۱۶ | ۸۷ | دلداده | یک میلیارد و ۲۲۴ میلیون و ۳۶۳ هزار تومان |
۱۷ | ۸۷ | اخراجیها۲ | ۷ میلیارد و ۹۲۸ میلیون و ۶۸ هزار تومان |
۱۸ | ۸۹ | تیغ زن | ۵۱۸ میلیون و ۹۴۴ هزار تومان |
۱۹ | ۸۹ | پسر آدم دختر حوا | یک میلیارد و ۴۸۲ میلیون و ۷۵۲ هزار تومان |
۲۰ | ۸۹ | اخراجیها۳ | ۴ میلیارد و ۶۸۸ میلیون و ۴۸۲ هزار تومان |
۲۱ | ۹۰ | ورود آقایان ممنوع | ۴ میلیارد و ۳۷۶ میلیون و ۲۹ هزار تومان |
۲۲ | ۹۰ | خوابم میاد | ۲ میلیارد و ۵۵۶ میلیون و ۵۰۲ هزار تومان |
۲۳ | ۹۱ | همه چی آرومه | ۳۶۱ میلیون و ۳۲۷ هزار تومان |
۲۴ | ۹۲ | کلاشینکف | یک میلیارد و ۸۸۵ میلیون و ۲۳۱ هزار تومان |
فیلمسازان کمدی فضای زیادی برای کار کردن ندارند؛ دلیل را میتوان در محدوده موضوعات این ژانر و حساسیتی که روی آنها وجود دارد؛ دانست. سختگیریهایی که درنهایت به کاستن بنیه ژانر کمدی منجر شد.
فرزاد موتمن(کارگردان فیلم پوپک و مش ماشاالله) سینمای کمدی را در ایران به این دلیل معضل میداند؛ که کمدی کارش شوخی کردن با موضوعات حساس جامعه است:مشخصا سیاست، مذهب و مسایل جنسی موضوعاتی هستندکه سینمای کمدی روی آنها تکیه میکند و ما در ایران مجاز به شوخی کردن با هیچیک از اینها نیستم. یکی از دلایلی که سینمای کمدی ایران در سالهای گذشته به سمت لودگی رو آورد؛ محدود بودن حوزه عملکردش است.
او در مورد دلیل استقبال مردم و ترغیب تهیهکنندگان به ساخت فیلمهای بیمحتوا میگوید: تماشاچی اتفاقی که تصمیم برای دیدن یک فیلم خاص ندارد؛ بیشترین مشتریهای این گونه فیلمها هستند. این افراد اکثرا همراه خانواده به سینما میروند و ترجیحشان این است که فیلم خندهدار تماشا کنند و کیفیت برایشان اهمیت چندانی ندارد. در نتیجه هرازگاهی این آمارها بالا میرود. اما در دو سه سال اخیر فیتیله تولید فیلمهایی با این ساختار پایین کشیده شده.
موتمن درمورد دلیل افزایش یا کاهش فیلم کمدی در زمانهای خاص میگوید: به لحاظ روانکاوی جامعه؛ زمانی که جامعه مضطربتر است؛ گرایش به کمدی بیشتر میشود. میتواند؛ احتمال افزایش پروانه ساخت در سال ۸۸ این دلیل باشد.
او هم گلایه از سانسور دارد و در اینباره میگوید: بخش عمدهای از ضعیف بودن سینمای کمدی به دلیل سانسور اس. من یک کمدی «پوپک و مش ماشاالله» را ساختم؛ که به شدت با ممیزی مواجه شد. ۴۵ دیالوگ از فیلم یا عوض و یا حذف شد. چند صحنه اصلی فیلم هم از فیلم خارج شد. جایگاه به طور کل کمدی موقعیت متزلزلی دارد. اما بنا به همان دلایل ممیزی نمیتوان خیلی آن را باز کرد. آینده این ژانر در گرو آینده کل سینمای ایران است.
این کارگردان سینما ادامه داد: کمدی یک ژانر پرطرفداراست. استقبال مردم از آن طبیعی است حتی اگر فیلمهای خوبی نباشند. من این را عقب رفتن سطح سلیقه مردم نمیدانم. اما معتقدم؛ سینمای کمدی ما از تمام انرژی و امکانات خودش نمیتواند؛ استفاده کند. درنتیجه جواب لازم را نمیگیرد. بخشی از این اتفاق به سانسور و بخشی به ضعف فیلمنامه مربوط است. اجارهنشینها بهعنوان کمدی خوب به خاطرم میآید و در دو سه سال اخیر هم میتوانم از خوابم میآد نام ببرم.
او بر این اعتقاد است که در این سالها سینمای کمدی ایران سریالهای کمدی نزدیک شده و بهجای اینکه یک داستان را دنبال کند بیشتر به صورت آیتم آیتم جلو میِروند.
مرور پرونده سینمای کمدی بیانگر این است؛ در زمانهایی که دست فیلمساز باز گذاشته شده؛ کار قابل قبولی ارائه کرده است اما در دهه ۸۰ به دلیل خفا و سایههای نظارتی سنگین بر سینما همچینین کمطاقت شدن مدیران فرهنگی بیشتر شاهد رشد قارچگونه فیلمهایی بیمحتوای خندهدار هستیم.
علیرضا خمسه براین اعتقاد است که: فیلمهای کمدی در دهه۶۰ و ۷۰ به دلیل نگاه انقلابی و آرمانگرای دولتمردان از کیفیت بالایی برخوردار بودند؛ اما الان هیچکس آرمانی ندارد و همه به فکر جیب خود هستند. سودجویی، منفعت طلبی جای آن نگاهها را گرفته و کیفیت فیلمها را در حد لودگی پایین آورده است.
اجارهنشینها ارزشی بالاتر از ۸۰۰ فیلم دهه ۸۰ دارد
خمسه؛ اجارهنشینها را فیلمی با تمام خصایص و ویژگیهای کمدی میداند: در دهه هشتاد اگر ۸۰۰ فیلم کمدی هم تولید شده باشد به اندازه اجارهنشینها ارزش ندارند. فیلمهای کمدی که در دهه هفتاد و شصت ساخته شده هنوز الگوهایی برای ساخت فیلم در این ژانر محسوب میشوند. از لحاظ کیفی هنوز فیلمهای آن زمان تعیین کننده و الگوهایی برای ساخت فیلمهای کمدی هستند و ما در فیلمهای کنونی کمتر اثری از آن فیلمها میبینیم.
این کمدین؛ علت اصلی افول ژانر کمدی در سالهای اخیر را مدیران فرهنگی کشور میداند: مدیران انتقاد سینمای کمدی رابرنمیتابند. همه جای جهان وقتی از چارلی چاپلین صحبت میشود به خاطر رویکرد انتقادی فیلمهایش است. چارلی به دلیل پرتاب کیکش شناخته نمیشود. او یک هنرمند تاثیرگذار است. اگر ما فیلم عصر جدید او را دوست داریم به دلیل رویکرد انتقادیاش از جهان ماشینی است یا دیکتاتور بزرگ به دلیل به سخره گرفتن دیکتاتوری ارزش پیدا میکند.
خمسه؛ دلیل ماندگاری برخی فیلمها را در میان هزاران فیلم دیگر در رویکرد انتقادی آنها میداند: علت اصلی این است که جامعه در برخی برههها به هنرمندانش اجازه میدهد که جامعه را نقد و بررسی کنند. اگر کمدی از این معنا خارج شود به هجو و شکلهای فاقد ارزش تبدیل میشود.
او؛ گریزی به جدیدترین ساخته مهران مدیری میزند: ساخت فیلم «اتاق عمل» به دلیل گاردی که ازسوی جامعه پزشکی بر آن گرفته شد؛ متوقف شد. متاسفانه در سینمای ما اینگونه برخوردها زیاد دیده میشود. در مواردی هم مانند «ورود آقایان ممنوع» به دلیل اینکه فیلمساز مقداری اجازه پیدا کرده جامعه خود را با نگاه نقادانه معرفی کند؛ مورد استقبال قرار گرفته و فیلم با ارزشی میشود.
خمسه؛ دیگر فیلمهای کمدی را اینگونه معرفی میکند که: در آنها همه دور هم میچرخند و زاویه دید فیلمسازان از خود و خانوادهشان فراتر نمیرود. آنها این اجازه را پیدا نمیکنند به جامعه خود با دید انتقادی نگاه کنند. به همین دلیل هیچ کدام را نمیتوان به عنوان یک کمدین راستین اثرگذار معرفی کنیم.
او؛ درمورد صدور بیرویه مجوزهای ساخت فیلمهای کمدی در یک سال خاص میگوید: همه جوامع در تمام مراحل رشدشان نیاز به شادمانی و سرور دارند. اینطور نیست که در یک سال خاص مردم نیاز به خنده پیدا کنند. ساخت تعداد زیادی فیلم کمدی در یک سال جز بیبرنامگی معنای دیگری ندارد.
این کمدین با تاکید بر این مطلب که در دولت گذشته هیچ نوع برنامهریزی قابل دفاعی برای سینما وجود نداشته؛ گفت: سوءمدیریت و عدم برنامهریزی صحیح در آن زمان دلیل هجمه صدور مجوز ساخت برای این فیلمها بوده و هیچ دلیل روانشناختی و جامعهشناختی پس این اتفاق وجود ندارد.
خمسه ادامه داد: پروانه ساخت در همه ادور بعد از انقلاب توسط شورای پروانه ساخت و شورای نمایش صادر میشد که معمولا از سیاستهای کلی دولتهای وقت پیروی میکردند؛ اما در برخی از دورهها به دلیل عدم تفکر، برنامه همچنین غیبت سیاست مشخص و مدون در یک ژانر خاص شاهد انفجار هستیم. بیشتر نشان دهنده رویکرد مقلدانه فیلمسازان و دفاتر تولیدکننده فیلم است مثلا زمانی که میبینند برای ساخت فیلم در ژانر وحشت مشکلی وجود همه میخواهند فیلم با موضوع وحشت بسازند.
او بر این اعتقاد است که: سینمای کمدی نیاز به تفکر، تامل و اندیشه دارد و از آنجا که ما کمدینهای زیادی نداریم، بالارفتن تعداد فیلمهای کمدی در یک سال موجب بازی همزمان بازیگر در دو یا سه فیلم میشود که حاصل کار ضعیف و بیکیفیت میشود.
این کمدین برجسته کشور ادامه میدهد: ایران هم مانند هر جامعهای نیاز برای شادمانی به خوراک و فیلمهای کمدی نیاز دارد اما این نیاز باید با شاخصههایی همراه باشد. برخی از دولتها برای سیاستزدایی و یا سیاستگریزیهایشان اجازه به ساخت فیلمهای کمدی غیرانتقادی میدهند. به عنوان مثال اگر در سال ۸۸ فیلمهای اجتماعی به دلیل رویکرد انتقادیشان اصلا اجازه ساخت نمیگیرند؛ در عوض به فیلمهای خندهدار بیهویت و بدون رویکرد انتقادی مجوز ساخت داده میشود. اینها یکجور توجیه است.
خمسه درخصوص اخمو بودن یا طناز بودن سینمای کشور به جملهای از شکسپیر که میگوید هنر، سینما، تئاتر آینهای از جامعه است؛ اشاره میکند: اگر سینما را اخمو دیدید بدانید جامعه اخموست؛ اگر خندان دیدید بدانید؛ که جامعه خندان است. الان شما در ترافیک جز پرخاشگری، بیادبی و خشونتهای لفظی چه چیز دیگری میبینید؟ همان ترافیک یک آینه است از زوایای پنهان جامعه و اینکه ما مردم داریم به کجا میرویم. کمتر نشانی از مهربانی، همدلی بین مردم میبینیم. همه به خودشون و منیتهاشان چسبیدهاند. این برای شهرهای بزرگ است. اما زمانی که به یک جزیره دور افتاده مثل جزیره هنگام میروی؛ زندگی روی دیگر خود را نشان میدهد. چقدر مردم همراه، همدل و دریادل هستند. آنها با وجود فقری که در آن مناطق وجود دارد؛ بسیار غنی هستند. اینها عوارضی است که متعلق به جامعه ماست. اینها را چارلی چاپلین میتواند با فیلم «عصر جدید» نشان دهد اما مهران مدیری این اجازه را پیدا نمیکند.
او؛ به دلیل کمدین بودنش آینده جامعه و این ژانر را در سینمای ایران باعینک خوشبینانه نگاه میکند: کمدینها به آینده انسانها میاندیشند و برای آیندهای روشنتر و بهتر فعالیت میکنند آنها تفاوتشان با دیگران در این است که همیشه به آینده امیدوار هستند.
میزان هزینه ساخت فیلمهای کمدی نسبت به تعداد بازیگران آن بین ۶۵۰ میلیون تا یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان متغییر است و در سالجاری از بین ۳۰ درصد فیلمهای سود ده کشور ۱۸ درصد سوددهی متعلق به فیلمهای کمدی بودند.