منوچهر محمدی:
در سینما کسی موفق است که خلاف جهت جریان آب حرکت کند
به کارگیری یک مدل فیلمسازی در سینما و استفاده از یک شیوه برای ساخت فیلم نتیجه نمیدهد بلکه در سینما کسی برنده است که خلاف جهت جریان آب حرکت کند و این امر از بیرحمی سینما ناشی میشود.
منوچهر محمدی تهیه کننده سینما معتقد است که اصل ماجرا در هر فیلمی از ایده آن شر وع میشود و این ایدهها هستند که تفاوت فیلمها را مشخص میکنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا منوچهر محمدی شب گذشته پنجشنبه ۲۷ آذر در نشست باشگاه فیلمنامه نویسان در خانه سینما با اشاره به تفاوتهایی که تهیه کنندگان سینما برای ظرفیتهای یک ایده قائل هستند گفت: ایده حکم شامه یک فیلمنامه نویس را دارد به همین دلیل کشف ایده و ایدهپردازی قابل انتقال به صورت تئوریک نیست هرچند میتوان این شامه را با مطالعه و خواندن و مشاهده پرورش و تقویت کرد.
وی با تاکید بر اینکه هرگز فیلم خارجی نمیبیند افزود: دیدن فیلم خارجی قدرت فکر کردن را درباره ایده و فیلمنامه کاهش میدهد و از طرف دیگر ناخداگاه فرد را به سمت کپی کردن و کپی برداری پیش میبرد و بهتر است به جای دیدن فیلم خارجی بیشتر مطالبی که درباره این فیلمها در مجلات و خبرگزاریها منتشر میشود را بخوانیم.
تهیه کننده «بازمانده» با اشاره به اینکه یک سینماگر باید با ادبیات رابطه داشته باشد گفت: فیلمنامه نویس باید با رئوس مباحثعلوم انسانی همچون فلسفه، داستان و حتی جامعهشناسی آشنا باشد تا مثلا اگر میخواهد در فیلمنامهاش درباره اصل جبر و اختیار حرف بزند این مبحثرا بشناسد.
محمدی با ذکر خاطرهای از ساخته شدن از کرخه تا راین گفت: حاتمی کیا روزی برای من خاطرهای را درباره وضعیت جانبازان شیمیایی در آلمان تعریف کرد و سفری که با مصطفی رزاق کریمی به آلمان درباره اینجانبازان داشته است. آنچه از این خاطره بیرون آمد ایده چندخطی بود که در نهایت باعثساخته شدن از کرخه تا راین شد.
وی ادامه داد: یک فیلمنامه نویس و کسی که در سینما فعالیت میکند باید مدتها مطالعه کند و شعر و ادبیات و فلسفه و علوم مختلف را بخواند تا این اطلاعات در او انبار شود و به معرفتی برسد که شکل یک انبار دینامیت پیدا کند بعد این انبار دینامیت نیاز به شاسی انفجاری دارد که نامش ایده است.
تهیه کننده «میهمان داریم» ادامه داد: یکی از مشکلات فیلمنامه نویسی در ایران که باعثعقب افتادگی این بخش شده است این است که بسیاری از فیلمنامه نویسان تصور میکنند که باید به تنهایی یک فیلمنامه را بنویسند و اگر کسی دست به فیلمنامه آنها بزند اشکال دارد.
محمدی ادامه داد: اینکه گفته میشود فیلمنامه نویس و فیلمساز نباید فیلم سفارشی بسازد زیرا کارسفارشی خوب نیست بیشتر یک بحثژورنالیستی است.
وی با اشاره به ایدهپردازی برای سینمای خصوصی و دولتی گفت: نباید بحثهایی که درباره فیلمهای سفارشی میشود را زیاد جدی گرفت البته باید فیلمساز رندی داشته باشد که فیلمنامههای سفارشی را که توسط دستگاههای دولتی داده میشود را مال خود کند در غیر اینصورت اثر سفارشی اثر خوبی از کار درنمی آید.
تهیه کننده «فرشتهها باهم میآیند» ادامه داد: به کارگیری یک مدل فیلمسازی در سینما و استفاده از یک شیوه برای ساخت فیلم نتیجه نمیدهد بلکه در سینما کسی برنده است که خلاف جهت جریان آب حرکت کند و این امر از بیرحمی سینما ناشی میشود.
محمدی با تاکید بر اینکه تهیه کننده در سینما باید یک مدیر فرهنگی باشد که اثر فرهنگی را مدیریت کند گفت: این تهیه کننده است که باید از دور و به صورت لانگ شات بر کار نظارت کند و اصلاحاتی که نیاز است را انجام دهد و حتی به کارگردان ایده بدهد.
محمود آیدن: هنر آموختنی نیست
محمود آیدن فیلمنامه نویس و ایدهپرداز نیز طی سخنانی گفت: مشکل سینمای ایران فیلمنامه نیست بلکه ایده است زیرا فیلمنامه بخش صنعتی فیلم است و ایده بخش خلاقه.
ایدهپرداز «پوپک و مش ماشاالله» گفت: بسیاری از فیلمها و سریالهایی که به مدت طولانی ساخته شده و به نمایش درمی آیند از ایدههای چند خطی بوجود آمدهاند به همین دلیل امروز حتی دستمزد ایده و ایدهپردازی از فیلمنامه گرانتر است.
وی با اشاره به اینکه هنر آموختی نیست گفت: هنر آموختنی نیست اما موختن میتواند هنر باشد شنیدن، خواندن و تجربه کردن میتواند آموختن باشد.
ایدهپرداز «تمشک» افزود: هنر اثر انگشت روح هنرمند است هر هنرمندی اثر انگشت خود را دارد. هنر داد و ستد ذهنی ما با هستی است از اینرو همه میتوانند هنرمند باشند.