دفاع راعی از کیارستمی؛
کار هرکسی نیست فیلمی مثل «خانه دوست کجاست؟» بسازد
کسانی که فیلمی مثل «خانه دوست کجاست؟» را مسخره میکنند چرا خودشان ۱۰ فیلم بهتر از آن نساختند؟
مجتبی راعی در آخرین نشست تخصصی جشنواره فیلم کوتاه تهران گفت: ساختن این فیلم اصلا کار سادهای نیست و بسیار سخت است. کار هرکسی نیست این فیلم را بسازد. کسانی که این فیلم را مسخره میکنند چرا خودشان ۱۰ فیلم بهتر از آن نساختند؟
به گزارش ایلنا؛ مجتبی راعی صحبتهایش رادر آخرین نشست جشنواره فیلم کوتاه تهران اینگونه آغاز کرد: من تئوری بلد نیستم و امروزه نیز تئوریها آنقدر زیاد شدهاند که فکر نمیکنم کسی همه آنها را با هم بلد باشد بنابراین من از تجربیاتم حرف میزنم. تجربیاتی که در حین فیلمسازی به آنها دست پیدا کردهام. صحبتهایم درباره اهمیت داستان را با یک داستان از قرآن شروع میکنم در سوره عبس داستانی داریم که روزی پیامبر نسبت به یک فرد نابینا رو ترش میکند و خداوند به او وحی میکند شاید او بهتر از دیگران باشد چرا بر او اخم مینمایی. این داستان ممکن است روایتهای زیادی ایجاد کند از جمله اینکه پیامبر مگر معصوم نبوده پس چطور چنین رفتاری از او سر زده؟ این داستان را همینجا نگه میداریم و در پایان بحثبه آن بازمیگردیم.
راعی گفت: اساسا داستان برای درک کوتاه آدمی به وجود آمد. در همه ایام داستان گفتن وجود داشته است. حالا که آدمی پیشرفت کرده آیا همچنان به داستان گفتن نیاز است؟ جواب این سؤال را هم در ادامه بحثبررسی خواهیم کرد. اگر از شما بپرسند چقدر خوتان، محیط پیرامونتان یا حتی پدر و مادرتان را میشناسید قطعا تنها چند پاراگراف خواهید نوشت و مطمئن باشید شما تنها از سطوح بیرونی شخصیت اطرافیانتان و حتی خودتان خبر دارید. بخش عظیمی از شخصیت شما در لایههای درونی شماست که حتی اگر بخواهید از آنها حرف بزنید عبارات مناسب را نخواهید یافت. انسان مانند یک کوه عظیم یخ است که تنها تکهای از آن بیرون و قابل مشاهده است. بارها این جمله را در زندگی روزمره شنیدهاید که یکی میگوید: نمیدانم چطور بگویم. نمیتوانم منظورم را بیان کنم. اینجاست که داستان بهترین ابزار بیان درونیات آدمی است. قابل اعتمادترین ابزاری که میتوان تجربههای عمیق درونی را با آن بیان کرد داستان است.
وی افزود: چرا میگوییم کلیشه بد است؟ چون کلیشه تنها از همان قسمت بیرونی و قابل مشاهده حرف میزند. چیزی که ما بارها شنیدهایم و به راحتی میتوانیم آن را حدس بزنیم. وقتی میخواهید داستان فیلمتان را بنویسید ابتدا حدسهای عمومی درباره آن موضوع را روی کاغذ بنویسید و از این حدسهای عمومی نهایتا فراتر بروید. راز ملالآور بودن یک فیلم این است که پر از این حدسهاست که فیلم را برای ما مصنوعی کرده است. زندگی ما سرشار از تجربههای مختلف است. این تجربهها در داستانپردازی اهمیت زیادی دارد چون ابعاد بینهایتی از زندگی انسان را شامل میشود و شما میتوانید این بینهایت را که غیرقابل حدس برای مخاطب است به تصویر بکشید. چه کنیم که بتوانیم این تجربه را در فیلم منتقل کنیم. ابتدا شخصیتهایتان را معرفی کنید. فیلمی خوب شروع میشود که نویسنده پایانش را به خوبی میداند و هرگز آن را لو نمیدهد. برای دادن اطلاعات کوچک زمان زیادی را از فیلم خرج نکنید و برای دادن اطلاعات مهم فیلم زمان را به درستی مصرف کنید. بابا شده است که فیلم خوب یعنی فیلم کم دیالوگ و شما میبینید در برخی فیلمها زمانی که به تماشاگر باید اطلاعات داد بازیگرها ساکتاند. ما انسانها هر کدام جهانی خاص برای خودمان داریم که برای خودمان بسیار روشن و شفاف است فیلم شما هم باید جهانی یکدست داشته باشد. اگر نتوانیم جهان فیلم را به درستی بنا کنیم مخاطب نمیفهمد کاراکترها چرا چنین رفتاری دارند. پس فیلم باید منطق جهان خودش را در ابتدای فیلم بنا کند که ما فیلم را با آن معیارها ببینیم. رابرت مکی میگوید ۷۵ درصد فیلمنامهنویسی طراحی و ۲۵ درصد آن دیالوگ نویسی است. طراحی به مراتب مهمتر است چون ساختمان جهان فیلم را مشخص میکند.
کارگردان «تولد یک پروانه» با اشاره به طراحی دقیق جهان فیلم «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی افزود: ساختن این فیلم اصلا کار سادهای نیست و بسیار سخت است. کار هر کسی نیست این فیلم را بسازد. کسانی که این فیلم را مسخره میکنند چرا خودشان ۱۰ فیلم بهتر از آن نساختند؟ فیلم به درستی جهانی کودکانه را در خود بنا کرده و به ما میگوید این جهان دیگر جهان بزرگان نیست و شما عناصر فیلم را با این معیار میبینید و قضاوت میکنید. همه چیز از جمله فیلمبرداری و طراحی صحنه در خدمت جهان فیلم که قرار است لطافت دنیای کودکان را بازنمایی کند است.
راعی ادامه داد: حالا برگردیم به داستانی که از قرآن برایتان نقل کردم. شما در نظر بگیرید که در آن زمان سه رییس قبیله به دیدار پیامبر آمده بودند. رییس قبیله یعنی هویت همه افراد آن قبیله اگر یک رییس به اسلام ایمان میآورد همه افراد قبیله از رییس تبعیت میکردند. در جلسهای که این سه رییس و مردم برای شنیدن حرفهای پیامبر جمع شده بودند تا پیامبر آنها را به اسلام دعوت کند مردی نابینا با بیموقع سخن گفتن مزاحم پیامبر بود. قطعا پیامبر در آن لحظه داشت به اهمیت مجاب کردن این سه رییس توجه میکرد که اگر آنها را مجاب میکرد، تعداد زیادی از مردم به اسلام ایمان میآوردند. در
این لحظه پیامبر رو ترش کرد و خداوند آن آیهها را نازل کرد. اگر شما ساختمان جهان داستان را در نظر بگیرید دیگر همه سؤالهایتان را بر اساس آن پاسخ خواهید گرفت و نخواهید گفت مگر پیامبر معصوم نبود یا هر سؤال دیگری. در هر داستان خوبی که خواندهاید همه چیز طبق جهان بنا شده پیش رفته است که در آن معناها خود را نشان میدهند.
در پایان این نشست فیلمسازان در فضایی صمیمانه سؤالاتشان را از مجتبی راعی پرسیدند.