در نشست نقد و بررسی فیلم مطرح شد:
کارگردان فیلم: «ماهی و گربه» به داستانهای هزار و یک شب میماند

مکری یکی از ویژگیهای فیلم «ماهی و گربه» را این میداند که درصورت تغییر خرده داستانهای درون فیلم اتفاقی برای فیلم نمیافتد چراکه ارزش اصلی این فیلم در فرم آن است. او معتقد است فیلم ریشههای تئاتری دارد و هنگامی پایان مییابد که فرمش تمام میشود نه داستان آن.
فیلم «ماهی و گربه» دوشنبه(۱۴ مهر) در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان نقد شد.
به گزارش ایلنا؛ این فیلم با حضور کارگردان، بازیگران و دیگر دستاندرکاران آن؛ اول برای حاضران نمایش و سپس نقد شد.
شهرام مکری(کارگردان فیلم) درباره لزوم فیلمبرداری فیلم در یک سکانس پلان طولانی و اینکه آیا چنین فرمی به الزامات داستان فیلم برمیگردد یا نه، گفت: تحمل این همه مشقت برای تولید چنین فیلمی تنها در صورتی معنا خواهد داشت که بتواند چنین سوالی را در ذهن مخاطب ایجاد کند و شکل گرفتن چنین پرسشی در ذهن مخاطب در واقع نخستین گامی است که فیلم قصد داشته بردارد.
وی به آثار نقاشی موریس اشر نقاش هلندی اشاره کرد که مخاطب تنها با تعقیب کاراکترهای آن میتواند به ارزش آثار پی ببرد و مابهازای آن در سینما را نیز همین یک سکانس پلان دانست.
به اعتقاد مکری؛ در سینمای کلاسیک یک فرم ثابت داریم که داستان درون آنجای میگیرد و مخاطب نیز درگیر تحلیل محتوای فیلم میشود، اما مدلی از سینما نیز وجود دارد که به دنبال آشناییزدایی از فرم است و در اینجا مخاطب بهجای تحلیل محتوای فیلم، از دریچهٔ فرم به فیلم مینگرد.
این کارگردان با تشبیه فیلم ماهی و گربه به داستانهای هزار و یک شب گفت: در داستانهای هزار و یک شب آنچه اهمیت دارد فرم است و نه محتوای داستانها، کما اینکه در مجموعهٔ هزار و یک شب به زبان ترکی داستانهایی وجود دارد که در زبان فارسی وجود ندارد یا بالعکس و این خللی در اصل ماجرا وارد نمیکند، در حالیکه هیچگاه نمیتوان به جای هزار و یک شب مثلا گفت هزار و ده شب و این حاکی از ارزش فرم در این ماجراست.
وی یکی از ویژگیهای فیلم «ماهی و گربه» را این دانست که حتی در صورت تغییر خرده داستانهای درون فیلم اتفاقی برای فیلم نمیافتد چراکه ارزش اصلی این فیلم در فرم آن است.
مکری با اشاره به ریشههای تئاتری فیلم خود گفت: فیلمی همچون «ماهی و گربه» هنگامی پایان مییابد که فرمش تمام میشود نه داستان آن.
در ادامه؛ مجید اسلامی با اشاره به تحول صورت گرفته در هنر نقاشی و تولّد نقاشی آبستره که خود را از محدودهٔ بازنمایی صرف رهایی بخشید، مشابه چنین تحولی را در سینمای دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی نیز قابل مشاهده دانست.
از نظر وی؛ فیلم شهرام مکری به رغم رادیکال بودن، رادیکالیسم را به منتها درجه خود نمیرساند چراکه در فیلم هنوز میتوان خطوط دراماتیک پررنگ، وجود توجیه تماتیک برای تکرارها، خطوط داستانی نیرومند و.. را مشاهده کرد.
وی دارا بودن شروع و پایان خطی همراه با المانهای قاطع را از دیگر نشانههای این موضوع دانست و اعتقاد داشت که نسبیگرایی فیلم در واقع در ایدههای میانی آن خود را نشان میدهد.
این منتقد؛ ویژگی مهم فیلم «ماهی و گربه» را از میان برداشتن توهم وجود معیارهای مشترک در جامعه سینمایی دانست و آن را همچون فیلم همشهری کین دانست که پس از جنجالهای فراوان در نهایت توانست تکلیف سینما را از برخی جهات روشن کند.
این مترجم آثار هنری؛ همچنین به فیلم «پرسونا» اثر «برگمان» اشاره کرد که توانست عادات ذهنی مخاطبان را به چالش کشیده و مخاطبان خاص خود را جذب کند.
وی ساخت فیلم «ماهی و گربه» را اتفاقی مبارک در سینمای ایران دانست که با ایجاد شکاف و خطکشی پررنگ، قادر به بر هم زدن تعاریف پیشین و ایجاد مرزهای تازه است، اگرچه خود در فاصلهٔ نه چندان دوری از این مرز جای میگیرد.
مجید اسلامی گفت: سینما فقط داستان نیست و کسانی که پیرو خط داستانی در سینما هستند ممکن است اصلا به تماشای فیلم «ماهی و گربه» ننشینند. فیلمهای رادیکال تجربههای ما را متعادل میکنند وگرنه سینمای بازاری و بدنه همه چیز سینما را به باد میدهند. ضمن اینکه رادیکالیسم این فیلم خیلی متعادل است و با تماشاگر به اندازه کافی کنار میآید. اگر آن پیچ نهایی در فیلم نبود و با پایان باز به انتها میرسید میتوانست از آن چیزی که هست بسیار رادیکالتر شود ولی الان اگر یک قدم دیگر به جهت مخالف بردارد میتواند به سینمای بدنه نیز بپیوندد.
وی یکی از نشانههای پایان فیلم را گسست از چیزهایی عنوان کرد که مدام به آنها چسبیدهایم که در اینجا شاهد گسست از زمین و حرکت به سمت آسمان و در واقع فاصله گرفتن دوربین از آن ضد ارزشها، ترسها، تهدیدها و.. هستیم.
در ادامهٔ این نشست مکری در پاسخ به پرسشی درخصوص مفهوم زمان در این فیلم، این مفهوم را در صورتی واجد ارزش دانست که بهصورت متمرکز و از چند زاویه نگریسته شود. کارگردان «ماهی و گربه» پدید آمدن سینمای دیجیتال و فراهم شدن امکان فیلمبرداری طولانی مدت را عاملی اساسی در این میان دانست که منجر به بازتعریف مفاهیم کلاسیک از جمله مفهوم پلان در سینما میگردد.
وی در تشریح تفاوت مفهوم زمان در سینمای کلاسیک و فیلمی همچون ماهی و گربه گفت: در سینمای کلاسیک، به رغم امکانِ عقب و جلو کردن سکانسها اما در هر سکانس زمان حالت پیشرونده دارد، در حالیکه در فرم فیلمی همچون ماهی و گربه سکانسها در دل هم به نمایش در میآیند.
مکری در مورد طولانی بودن زمان فیلم عنوان کرد: زمان ایدهآل من چیزی حدود ۱۱۰ دقیقه بود اما تایم فیلم بر اساس تغییر چندبارهٔ لوکیشنهای اصلی فیلم در انطباق با کل فیلمنامه تعیین و بنابراین طولانیتر شد.
برندهٔ جایزه افق جشنواره فیلم ونیز سال ۲۰۱۳ در مورد نحوهٔ انتخاب داستان فیلم، به وقایعی اشاره کرد که در جهان واقعی رخ میدهند و اینکه چطور میتوان با در مرکزیت قرار دادن این وقایع، فارغ از عوامل موثر بر آن و صرفا با نگریستن به شکل وقوع رخداد تحلیلی از آن ارائه داد.
مکری همچنین در خصوص چگونگی مدیریت نیروها در ساخت یک چنین سکانس پلان طولانی به سه عاملِ وجود دستیار برنامهریز قوی، فضای صمیمانه میان عوامل تولید و انتخاب درست نیروها اشاره کرد.
وی در پایان سخنان خود از اینکه در این جلسه برخلاف بسیاری از جلسات نقد و بررسی سوالاتی جدی مطرح شده، ابراز خشنودی و رضایت کرد.
پس از آن مجید اسلامی؛ فیلم ماهی و گربه را فیلمی دانست که هم سینمای کلاسیک و هم سینمای مدرنیستی را به چالش کشیده و ترکیبی از این دو سینما را به نمایش میگذارد که در آن کنش دراماتیک و خطوط داستانی در کنار فضاسازی به موازات هم پیش میروند.
وی با اشاره به شیوهٔ کار اندی وارهول در نمایش فیلمهایش که صرفا یک نسخه از فیلم را تهیه کرده و همان تک نسخه را در سالنهای مختلف به نمایش میگذاشت، فیلم ماهی و گربه را نیز به دلیل مفهومی که از زمان ارائه میدهد فیلمی توصیف کرد که صرفا باید در سالن سینما دیده شود.
اسلامی با طرح این پرسش که آیا عواطف انسانی و داستان عناصر پایهای سینما هستند؟ گفت از نظر من عنصر زمان هم به همان اندازه از اهمیت برخوردار است.
این منتقد؛ در پاسخ به سوالی در مورد تناقضاتی که به لحاظ منطقی ممکن است در فیلم دیده شود، گفت: خوب است در برخورد با فیلمها دنبال پاسخی سریع برای سوالات ذهنی خود نباشیم، چراکه مفهوم کلی فیلم و تجربهٔ فیلم در همین سوالات و پاسخ به آنها نهفته است و در صورت درگیر شدن با فیلم میتوان به جوابهای دست پیدا کرد.
از نظر اسلامی، سوالات مطرح شده اهمیت بیشتری نسبت به قضاوت فیلم داشته و قضاوت را بزرگترین آفت در تحلیل فیلم دانست.
وی در مورد تحلیل فیلمهایی که از لحاظ کیفیت در وضع مطلوبی به سر میبرند؛ گفت: چنین فیلمهایی را باید بهصورت تجربهای مطلق در نظر گرفت که دنیای خاص خود را پدید میآورند؛ دنیایی که در آن این تناقضات دیگر به این شکل تناقضآمیز دیده نمیشوند، بلکه شاهد شکل گرفتن روابطی پیچیدهتر در دل یک کلیت هستیم.