گفتگوی ایلنا با تهمینه میلانی؛ کارگردان آتش بس ۲:
مدرنیت ایران؛ قلابی است
بسیاری از زندگیها به ظاهر مدرن است اما واقعا مدرن نیست. افراد همچنان براساس باورهای غلط گذشته زندگی میکنند. ظاهر مدرنی که جامعه ما دارد؛ کاملا قلابیست و هیچ شباهتی به غرب ندارد.
فیلم سینمایی آتش بس ۲ به کارگردانی تهمینه میلانی مانند آتش بس نسخهی اول؛ به مشکلات زوجهای جوان میپردازد. زن و مردهای جوانی که مشکلات زندگی مدرن آنها را قهقرای اختلاف میبرد. نه بزرگترها و پا به سنگذاشتهها و نه کودکان از آشوبهای زندگی امروزی دور میمانند. گفتگوی ایلنا با تهمینه میلانی در ادامه میآید.
فیلمنامه «آتش بس ۲» بازهم از یک کتاب روانشناسی نوشته شد؟
نه کاملا؛ بلکه از دو تئوری اصلی روانشناسی استفاده کردم. یکی از تئوریها بر این اساس است که کاری میکنند تا انسانها از فضای بستهای که دور رو برشان است؛ بیرون بیایند و به خودشان نگاه کنند و با تماشای خود متوجه شوند که تا چه اندازه اشتباه زیاد دارند. یکی دیگر از این فرضیهها میگوید ما مسئول انتخابهایمان هستیم زیرا در جهان مدرن زندگی میکنیم. امروز روانشناسی در دنیا رشد کرده و دیگر روانشناس و پزشک؛ بیمارشان را در کلینیک معاینه نمیکنند بلکه با آنها بیرون میروند و با مشکلاتشان در بیرون از کلینیک همراه میشوند لذا بسیاری از فیلمها نیز کار روانشاسان را انجام میدهند.
آیا معتقدید که مشکل امروز جامعه؛ پدرها و مادرهایند. زیرا در فیلم میبینیم پدرها و مادرها مدرن شدهاند اما باورهایشان هنوز کامل نشده؟
فقط مشکل این نیست. این بخشی از مشکل است. این زوج ظاهرا مدرن هستند اما پس ذهن آنها مدرن نیست. به عنوان مثال، زن به شوهرش میگوید من پس برای چه شوهر کردهام خرج خانه را تو باید بدهی. چنین زنی از نظر من نگاه درستی ندارد. امروز دیگر مثل قدیم شوهر نمیکنیم یا زن نمیگیریم، انتخاب میکنیم حتی در مورد آدمهای مذهبی هم به همین صورت است. بنابراین وقتی انتخاب میکنیم مسئول این انتخاب هستیم. درمورد مادرهای میانسال فیلم نیز باید بگویم که شرایط عوض شده و مادرها دیگر مادرهای قدیم نیستند. امروز زندگی فردی ارزش پیدا کرده و کمتر مادری میپذیرد فرزند بچهاش را نگه دارد یا پرستاری کند. اغلب پرستار میگیرند. امروز مادربزرگها صفحه فیس بوک و اینستاگرام دارند و سفر میروند و دوره دارند. به طور کلی چیزی که در فیلم میبینیم؛ به روز است.
صحبت از تغییر کردید این تغییر؛ مثبت است یا منفی؟
من این تغییر را منفی نمیبینم. میگویم حالا که نقشها دارد تغییر میکند باید همه مسایل و رفتارها تغییر کند. نمیشود ما یک بخشی را که دوست داریم تغییر بدهیم و بخشی را که دوست نداریم؛ تغییر ندهیم یا از تغییر دیگران ناراحت شویم.
اما این تغییرها موجب فردگرایی شده؟
از دلایل فردگرایی سیاستهای غلط فرهنگی و اقتصادی است. سیستم فرهنگی و اجتماعی ما کاری کرد تا مردم فردی شوند تا آنجا که دیگر کار گروهی معنا ندارد. وقتی که همه از جمع ترسیدیم و به فردگرایی دامن زدیم؛ در کل جامعه تاثیر میگذارد. امروز در بسیاری از خانوادهها به دلیل تورم و گرانی؛ با مشکل معیشت روبرو هستیم. در اغلب خانوادهها؛ خانمها مجبورند کار کنند در غیر اینصورت چرخ اقتصادی خانواده نمیچرخد اما باید مراقب بود که این مسئله باعثنشود افراد در خانواده؛ فردی زندگی کنند مثلا نباید اینطور باشد که زن بشوند منشاء خدمات در خانه و مرد هم ماشین و خانه را به اسم خود بگذارد زیرا زن خانواده همان اندازه انرژی را در داخل خانه میگذارد که مرد در بیرون خانه. یا مرد نباید با پول خودش همسرش را کنترل کند. از طرف دیگر اگر هم زنی در بیرون کار میکند نباید بگوید که درآمدم برای خودم است و مرد فقط وظیفه دارد که خرج زندگی را بدهد زیرا امروز نقشها تغییر کرده است.
یعنی قائل به برابری مسئولیت هستید؟
بله دقیقا. دیده شده بسیاری از خانمها کار میکنند اما خرجی خانواده با مرد است. این نگرش بسیار غلطی است. قوانین مبتنی بر حقوق برابر است. باید اگر کار میکنیم مسئولیتها را قسمت کنیم. ضمن اینکه زنی که کار میکند قدر پول را بیشتر میداند و متوجه میشود که با چه زحمتی پول بدست میآید.
شخصیتهای اصلی مشکل مالی ندارند اما باز در زندگی موفق نیستند. انگار گرفتار باورهای غلط گذشته هستند.؟
مشکلی که در فیلم زوج اصلی فیلم دارند؛ مشکل تقریبا بخش زیادی از زوجههاست. بسیاری از زندگیها به ظاهر مدرن است اما واقعا مدرن نیست و همچنان افراد براساس باورهای غلط گذشته زندگی میکنند. ظاهر مدرنی که جامعه ما دارد کاملا قلابی است و جامعه غرب به هیچ وجه شبیه ایران نیست. در اروپا و امریکا دوست دختر و دوست پسر انتخاب میکنند تا متوجه شوند برای زندگی مناسب است درحالیکه در ایران رفتار فقط نوعی ابزار برای رفع نیازهای اولیه است است. ایران کشوری است که نمونه بیرونی ندارد و از آنجا که مدرنیته درست وارد کشور نشده؛ رفتارهای بیمارگونهای میبینم که در هیچ کشوی اروپایی و امریکایی دیده نمیشود. مثلا در اروپا هیچ کسی دوست دختر یا نامزد سابقش را به عروسیاش نمیآورد.
در فیلم اشارهای به فضای مجازی کردیید. انگار مرد متاهلی که در فیسبوک یا ایسنتاگرام با خانمهای دیگر رابطه داشته؛ خیانت کرده. دایره خیانت ازنظر شما چیست. آیا لایک گذاشتن خیانت محسوب میشود؟
ژاگر ذهنتان را درگیر کند خیانت محسوب میشود. گاهی پیش میآید که زن و شوهری که از هم جدا شدهاند به خاطر بچهای که دارند مجبورند از طریق ایمیل باهم در ارتباط باشند اینها مواردی است که اشکالی ندارد زیرا سلامت روان بچه در میان است.
در این کار؛بحثاعتماد متقابل بصورت زیرلایه دیده میشود. زن و شوهر باهم شوخی میکنند اما احساس میشود عدم اعتماد هم میان آنها وجود دارد؟
میخواهم بگویم اینها بهم علاقه دارند اما راهی که میروند غلط است. راهی که در زندگی میروند به دور شدن میرسد و دلیل آن عدم شناخت است. این عدم شناخت هم از نگرشهای اشتباه میآید که آسیب میزند. در این فیلم زن و شوهر بسیار دعوا میکنند اما حرف بد بهم نمیزنند و فحش نمیدهند.
آیا مشکل از آنجا ناشی میشود که همه ما از بچگی آموزشهای لازم را در زندگی نمیبینیم؟
زندگی نیاز به یک تبحر دارد که به آن مهارتهای زندگی میگویند که به ما داده نمیشود. یکی از مهارتهای زندگی ابراز علاقه کردن است. امروز باید این تبحر آموزش داده شود و باید قبول کنیم عمر بسیاری از نگرشها تمام شده و نیاز به بازنگری فرهنگی داریم.
اشارهای داشتید به جامعه مدرن قلابی. تعریف شما از جامعه مدرن قلابی چیست؟
در ایران بدلیل اینکه مسئولان فرهنگی و رسانهای و رسانههای عمومی مردم را نادیده گرفتند؛ مردم به رسانههای دیگری که سالم نیستند؛ پناه میآورند. آن رسانهها نیز وضعیتی از مدرنیته و رفتارهای روز را نشان میدهند که واقعی نیست اما واقعی نمایانده میشود. امروز گروهی که در صدا و سیما و رسانهها حضور دارند؛ جامعه ایران را تشنه نگهداشتهاند. وقتی فردی تشنه است سریعا بدنبال آب میگردد و زیاد به منبع این آب و سرچشمه آن توجه نمیکند.
جملهی «کی گفته پول خوشبختی نمیآورد» برای اولین بار در سینمای ایران شنیده شد. شما برخلاف دیگران قائل به این هستید که پول خوشبختی میآورد؟
بله خودم هم به این جمله اعتقاد دارم. ضمن اینکه در این فیلم مخاطب را واقع بینتر میکنم. همه ما آدمها یک بسته هستیم. باید کلیشههای قدیمی را دوربریزیم. اینکه گفته میشود برای ازدواج یا زندگی باید عاشق شد و مادیات ارزشی ندارد؛ دیگر معنا ندارد. هر فردی در زندگی خانوادگی و در جامعه یک بسته است که دارای امکانات شغلی، مادی، تیپ و ظاهر، سواد و دانش است.
به نظر میخواهید زن و مردی را نشان دهید که در حقوق برابرند و انگار مشکلات زنان در جامعه حل شده؟
خیر. اشتباه نکنید مهم این است که چه موضوعی را میخواهم بسازم. اگر همین الان دوباره بخواهم درباره مشکلات زنان فیلم بسازم؛ دو زن را میسازم یا زنی را که در خانه رنج میبرد. با این تفاوت که امروز هرکدام از فیلمها؛ قصه و آدمهای خودشان را دارند. مساله این فیلم؛ مساله خیلیهاست. در ثانی من فیلمنامه مینویسم و میفرستم برای اینکه پروانه ساخت بگیرد. طبیعتا آن قصهای را که اجازه دهند را میسازم. اما مسائلی که در دو زن و واکنش پنجم مطرح شد؛ هنوز بسته نشده و باز است و حل نشده است.
از ابتدا قرار بود بهرام رادان و میترا حجار در آتش بس ۲ حضور داشته باشند. زمزمههایی هم برای حضور محمدرضا گلزار شنیده شده بود…
ایده اولیه را با محمدرضا گلزار و مهناز افشار شکل داده بودیم. به خاطر اینکه داستان تغییر کرده بود اگر از آنها استفاده میشد باید مسائل آن فیلم دوباره وارد این فیلم میشد که قصه پیچیدهتر از چیزی که الان است؛ میشد اما در این فیلم بحثما خوشبختی است. اینها دو شخصیت جدید هستند.
چطور پژمان جمشیدی برای حضور در این فیلم انتخاب شد؟
پژمان را از قبل میشناختم ضمن اینکه سریالش را هم دیده بودم. با توجه به اینکه پیمان قاسمخانی آن را نوشته بود؛ آن را خیلی دوست داشتم. قاسمخانی ذهن سیالی دارد و شوخیهایش جدید است. به پژمان گفتم میتوانی این نقش را بازی کنی زیرا آدم لوند و منفی است.
در آتش بس ۲ یک کودک هم وجود دارد که زیاد به آن پرداخته نشده. فرض شما چیست. فکر میکنید نسل بد چگونه میشود؟
خیلی بد. تا زمانیکه محیط خانواده را امن و آرام نکنیم نسلهای ما همین جور مریض خواهند ماند. هرچند خود ما هم در خانواده ۱۰۰ درصد عالی رشد نکردیم و مشکلات را امروز میبینیم. کمبودها همیشه با ما زندگی میکنند. مگر اینکه شروع به تغییر کنیم.
کلاری چرا برای این فیلم انتخاب شد؟
همیشه با علیرضا زریندست کار میکردم اما بدلیل گرفتاری کاری زریندست با کلاری همکاری کردم که بهترین گزینه بود. قاببندیهای ایشان را دوست دارم.
فیلم بعدیتان «آتش بس ۳» است؟
خیر. درباره دختری ۴۰ ساله است که همه خانواده سعی دارد تا او را شوهر دهند. طنز قوی دارد و موضوعی است که در جامعه زیاد شده است.
گفتگو از: علی زادمهر