هوشنگ مرادی کرمانی:
فیلمنامه، داستانی است که بتوان از آن عکس گرفت
داستان باید حرکت داشته باشد. شخصیتها باید کنش و واکنشی از خود نشان بدهند اما در بیشتر داستانهای ایرانی، چنین عنصری وجود ندارد و به قول سینماییها، هیچ اکتی در داستانها نیست!
هوشنگ مرادیکرمانی معتقد است در خارج از ایران، براساس هر کتابی که نوشته میشود، فیلم و پویانمایی میسازند و بیتوجهی به اقتباس، یکی از غفلتهای سینمای کودک و نوجوان ما است.
به گزارش ایلنا؛ هوشنگ مرادی کرمانی در ارزیابی وضعیت قصهنویسی و فیلمنامهنویسی در سینمای کودک، با اشاره به اینکه به اینکه در داستانهای ایرانی، هیچ کنش و واکنشی وجود ندارد، گفت: فیلمنامه، داستانی است که بتوان از آن عکس گرفت. داستان باید حرکت داشته باشد. شخصیتها باید کنش و واکنشی از خود نشان بدهند اما در بیشتر داستانهای ایرانی، چنین عنصری وجود ندارد و به قول سینماییها، هیچ اکتی در داستانها نیست!
خالق «قصههای مجید» نخستین ویژگی یک اثر هنری را در این دانست که با نسلهای مختلف ارتباط برقرار کند و حرفی برای گفتن داشته باشد. فیلمی که از فیلتر زمان بگذرد و به تبلیغ مستقیم یک تفکر خاص نپردازد چراکه اثر ماندگار برای همه انسانها از هر طیف و دستهای حرفی برای گفتن دارد و تحت تاثیر شرایط سیاسی اجتماعی نیست.
به گفته این نویسنده کودک و نوجوان، یک اثر تاثیر گذار و ماندنی در قالبهای مختلف ریخته میشود بدون آنکه ماهیت خود را از دست بدهد. برای مثال یک رمان خوب میتواند به فیلم تبدیل شود. تاکنون دهها نسخه فیلم سینمایی و پویانمایی از «بینوایان» ساخته شده است اما هنوز رمانی که ویکتور هوگو نوشته خواندنی و تاثیرگذار است. حتی ترجمه این اثر نیز با مخاطب ارتباط برقرار میکند با اینکه بیگمان جذابیت زبان اصلی را ندارد.
مرادی کرمانی میگوید: بعضی آثار در زمان خود شاعر یا نویسنده خوانده و دیده میشوند اما بعد اثری از این نوشتهها باقی نمیماند. برای بعضی دیگر اتفاقی عکس میافتد. برای مثال شعرحافظ بعد از زندگی شاعرانهاش شناخته و معرفی شد. هنوز هم پس از گذشت صدها سال مردم با شعر حافظ ارتباط برقرار میکنند و هیچ شاعری روحیه و خلق و خوی یک ملت را به اندازه حافظ در شعر خود نشان نداده است اما اگر ما چون حافظ شعر بگوییم قافیه را باخته و کار درستی نکردهایم. زمانی میتوانیم خلاقانه رفتار کنیم که به تولید اثری بپردازیم که پیش از ما به آن پرداخته نشده باشد.
نویسنده «مربای شیرین» به اهمیت زبان در یک داستان اشاره کرد و گفت: من برای نوشتن «قصههای مجید» یک دفتر ۴۰ برگ با خود همراه داشتم و همه ضربالمثلها و کنایهها را یادداشت میکردم زیرا واژهها دستمایه هنرمند برای نگارش داستان هستند. این در حالی است که امروز، به خاطر افزایش وسایل ارتباط جمعی همه واژهها شبیه به هم شدهاند و تحت تاثیر ترجمه هستند. برای مثال ما در نوشتههای خود از واژه «کادو» استفاده میکنیم و کمتر از «مژدگانی، پیشکش، تحفه، چشم روشنی و…» در کلام خود بهره میبریم.
به گفته مرادی کرمانی در خارج از ایران، براساس هر کتابی که نوشته میشود، فیلم و پویانمایی میسازند اما در ایران چنین اتفاقی نمیافتدو بیتوجهی به اقتباس، یکی از غفلتهای سینمای کودک و نوجوان ما است. در واقع من نویسنده خوش شانسی بودم که کارگردانهایی چون کیومرثپوراحمد و داریوش مهرجویی از قصههایم بهره بردند و فیلم و مجموعه تلویزیونی ساختهاند!