سیدمحمد بهشتی:
سینمای ایران باید از چنبره دهه ۶۰ خارج شود
سینمای ایران میتواند جهانی بودن خود را به جهان ثابت کند البته باید بین جهانی شدن، جهانی سازی و جهانی بودن تفاوت قائل بود / سینما در دهه ۶۰ متوقف شده است هرچند جهان تغییر کرده اما سینماگر ایرانی میخواهد با دیدگاه دهه ۶۰ رفتار کند.
سیدمحمد بهشتی؛ مدیر عامل سابق بنیاد سینمایی فارابی و کارشناس سینما و میراثفرهنگی؛ معتقد است: هرچند به نظر عده زیادی سینمای دهه ۶۰ بهترین دوران سینمای ایران بود اما زمان آن فرارسیده که سینمای ایران از چنبره افتخارات دهه ۶۰ خارج شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ سیدمحمد بهشتی؛ شب گذشته(۱۱ خرداد) در مراسم رونمایی از کتاب سینمای نوین ایران با اشاره به اینکه گروهی دوره مدیریت در دهه ۶۰ را به عنوان دوره دیکتاتوران دلسوز نام میبرند؛ گفت: در اوایل سال ۶۲ احمد حاج سیدجوادی؛ معاون سینمایی بود. بعد سیدمحمد خاتمی از من دعوت کرد که معاون سینمایی شوم اما من فخرالدین انوار را برای این سمت پیشنهاد دادم.
وی ادامه داد: من و انوار از سالهای دور با هم دوست بودیم و حتی در دوران مدیریت نیز جمعی فکر میکردیم و من همیشه از راهنماییهای وی استفاده میکردم ضمن آنکه سازهای ما همیشه باهم کوک بود و اگر اختلافی نیز وجود داشت اختلاف درجه دو وسه بود که در این مواقع حرف آخر را انوار میزد.
بهشتی ادامه داد: برای اینکه یک مدیر ثبات مدیریتی داشته باشد باید حتماً یک اتوریته در کار خود داشته باشد این اتوریته زمانی بوجود میآید که مدیر هیچ منفعت شخصی نداشته باشد. من به شدت دنبال این امر بودم به همین دلیل در طول یازده سال حضور در معاونت سینمایی هرگز سوار ماشین هیچ سینماگری نشدم و خانه هیچ سینماگری نرفتم.
مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: در آن زمان هیچکسی از اهالی سینما حق نداشت به خاطر مسائل درونی سینما به دادگستری شکایت کند و این امر کاملا قاعده بود به طور مثال زمانی تهیهکنندهای از تهیهکننده دیگری شکایت کرد و چک او را به دادگاه برد من هر دو راصدا کردم و بینشان صلح برقرار کردم.
وی ادامه داد: چنین کاری یعنی اینکه مدیری نفوذ کلام داشته باشد و فیلمسازان به وی اعتماد کنند. در دورن مدیریت اتوریته نام دارد و یک مدیر باید برای آن به شدت ریاضت بکشد هرچند از بیرون افرادی اسامی دیگری میگذارند و شاید آنرا دیکتاتوری دلسوز بنامند.
بهشتی با اشاره به وضعیت امروز سینمای ایران گفت: سینمای ایران میتواند جهانی بودن خود را به خوبی به جهان ثابت کند البته باید بین جهانی شدن، جهانیسازی و جهانی بودن تفاوت قائل بود زیرا تعاریف اینها با هم تفاوت دارد و در بسیاری موارد باهم خلط میشود.
وی با تعریف سه مفهوم جهانی شدن، جهانی سازی و جهانی بودن گفت: جهانی شدن حاصل تحولات تکنولوژی و رشد ارتباطات است و چه ما آنرا بپذیریم یا قبول نکنیم؛ به راه خود ادامه میدهیم اما جهانی سازی مفهومی است که قدرتهای بزرگ مانند آمریکا میخواهند انجام دهند که فقط به منافع خودشان برسند و بسیار کار نامناسبی است و ما باید در مقابل آن مقاومت کنیم.
وی ادامه داد: سینمای آمریکا نشان میدهد که جهان از منظر آمریکا فقط نیویورک است به همین دلیل آنها فهمی خارجی از این نسبت به جهان ندارند پس دلیلی ندارد که ما از آنها بترسیم بلکه آنها بایداز ما بترسند.
بهشتی افزود: جهانی بودن مفهومی است که فرهنگ ایرانی به ذات آن را دارد و در طول تاریخ با بررسی وضعیت کشورها به این مقوله میتوان رسید زیرا در اروپا در زمان قبل از رنسانس تصور آنها از جهان تا سواحل مدیترانه بود اما بعداز رنسانس آنها چین، هند و ایران را کشف میکنند.
وی ادامه داد: از طرف دیگر کشورهایی همچون چین در خاور دور از قرن اول اسلام به کشورهایی که اطراف و غرب خود بودند نام خراسان را میدانند و حتی میگفتند که فرانسه در نزدیکی خراسان است اما ایران از گذشته دو ر از اسپانیا تا ژاپن را میشناخت و با آن تعامل داشت.
بهشتی با اشاره به اینکه باید ویژگیهای جهانی بودن ما گسترش پیدا کند؛ افزود: متاسفانه در قرون اخیر به دلیل آنکه ما دچار یک نوع نسیان فرهنگی شدهایم تعاملات برون سرزمینی و درون سرزمینی ما فروکش کرده است و اصلا این خوب نیست.
وی نقش سینما را در تقویت جهانی بودن مهم دانست و افزود: سینمای ایران زمانی که روی پای خود ایستاد به مظهر فرهنگ ایرانی تبدیل شد و برای دنیا تازگی داشت. امروز نیز سینمای ایران باید متذکر ویژگی جهانی بودن خود باشد.
بهشتی ادامه داد: متاسفانه در بیست سال گذشته روند سینما به گونهای بوده که سینما در دهه ۶۰ متوقف شده است هرچند جهان تغییر کرده اما سینماگر ایرانی میخواهد با دیدگاه دهه ۶۰ رفتار کند به همین دلیل باید این سینما با خروج از چنبره دهه ۶۰ و با تذکر به جهانی سازی، جهانی بودن خود را به منصهظهور دربیاورد.
وی نسیان فرهنگی و مشغول شدن به مسائل روزمره را از مشکلات سینمای امروز دانست و افزود: امروز به دلیل روزمرهگی که سینماگران دچار آن شدهاند شاهد هستیم که پیشخوان فرهنگی ما به دست کشورهایی همچون ترکیه افتاده و آنها با سریالهای خود قافیه را از ما گرفتهاند.
بهشتی با اشاره به اینکه همچنان گروهی امروز این سوال را مطرح میکنند که آیا میتوان سینما داشت؛ گفت: در دهه ۶۰ این سوال مطرح بود که آیا میتوان سینما داشت یا خیر و این سوال نیز امروز مطرح است زیرا ساختن چند فیلم داشتن سینما نیست و مثلا کشوری همچون سویس در سال ۴ فیلم میسازد اما صنعت سینما ندارد.
وی ادامه داد: امروز ما باید فرهنگ خودمان را بشناسیم و به فرهنگ خودمان سفر کنیم لازمه این کار این است که با حسن ظن به فرهنگ خود نگاه کنیم زیرا راه سعادتمند شدن ما توجه به فرهنگ خودی است.
بهشتی؛ نقش نخبگان را در توجه به فرهنگ خودی مهم دانست و افزود: از قرون گذشته یعنی قرن سوم نهضت توجه به فرهنگ و زبان فارسی توسط نخبگان به راه افتاد و آنها متذکر فرهنگ ایرانی شدند اما امروز کمتر نخبهای را میتوان پیدا کردکه مانند فردوسی به دنبال احیای فرهنگ ایرانی و فارسی باشد.
وی با اشاره به نقش فردوسی افزود: کاری که فردوسی با شاهنامه در قرن دوم و سوم انجام داد؛ ثمراتش از قرن ۴ پدیدار شد و تا امروز ادامه دارد. امروز نیز باید سینماگران به فرهنگ خودشان به خوبی نگاه کنند و شاهنامه و گلستان سعدی را با هدف شناخت فرهنگ ایرانی بخوانند.
بهشتی افزود: باید فارغالتحصیل هنرهای نمایشی ما علاوه بر شکسپیر آثاری همچون شاهنامه و خمسه نظامی را نیز بخوانند تا بتوانند فرهنگ خود را بشناسند.
وی ادامه داد: امروز این سوال مطرح است که آیا با وضعیت روز جهان و وجود ۲هزار کانال ماهوارهای و شبکههای مختلف اجتماعی میتوان سینما داشت؛ من معتقدم میتوان سینما داشت ولی باید در این راه با ثبات قدم و نه ترس و لرزان حرکت کرد زیرا سینمای ما اندازههای بسیار بزرگتری دارد.
بهشتی نقش رسانهها را در رشد سینما مهم دانست و افزود: متاسفانه رسانهها بیشتر به سینماهای حرفهای و اکران توجه میکنند درحالیکه سینمایی همچون مستند و تجربی و انجمن سینمای جوان شبکههای مهمی در سینما هستند اما تلالؤی سینمای حرفهای برق چشمها را خیره کرده است.