خبرگزاری کار ایران

درنشست بررسی جریان فلیمفارسی مطرح شد:

وجود تاریخ صد ساله برای سینمای ایران توهم است

وجود تاریخ صد ساله برای سینمای ایران توهم است
کد خبر : ۱۶۰۲۵۲

فیلمهایی همچون گاو متعلق به موج نو نیستند / تحلیل فرهنگی نباید ابزاری برای سرکوب فرهنگی شود / رابطه سینما و تلویزیون نه تنها رابطه خوبی نبود بلکه خصمانه بود / آنچه درباره تاریخ سینمای ایران وجود دارد تاریخ نگاری نیست بلکه تقویم نگاری است.

نشست بررسی تحلیلی تاریخ فیلم فارسی در سینمای ایران شب گذشته در حالی در خانه هنرمندان برگزار شد که سخنرانان معتقد بودند آنچه در باره تاریخ سینمای ایران وجود دارد تاریخ نگاری نیست بلکه تقویم نگاری است.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛علیرضا قاسم خانمستند ساز پژوهشگر سینما با اشاره به سینمای قبل از انقلاب گفت: عمر بررسی این حوزه سینما در ایران بسیار کوتاه است و نیاز به پردا خت بیشتری دارد. اینکه ما ببینیم فیلم عامّه پسند اساساً بر مواضع فکری مخاطبان بنا شده است بسیار مهم است و باید توجه داشته باشیم که وقتی درباره این فیلم‌ها حرف می‌زنیم نگاه تحقیرآمیز نداشته باشیم.

حسن حسینیپژوهشگر سینما و استاد دانشگاه نیز با اشاره به تاریخ سینمای ایران نیز گفت: متاسفانه در باره تاریخ سینمای ایران دچار سوء تفاهماتی هستیم و اینکه می‌گویند سینمای ایران صد سال قدمت و تاریخ دارد درست نیست. زیرا وقتی صحبت از تاریخ در سینما می‌شود منظور زمانی است که تولید فیلم به صورت صنعتی اغاز شده باشد. نه آنکه زمان ورود دوربین را به عنوان تاریخ سینما تعیین کنیم.

حسینی با اشاره به ساخت اولین فیلم‌ها در دهه اول سالعای ۱۳۰۰ گفت: ۱۳۰۹ اولین فیلم بلند داستانی در ایران تولید شد و ۱۳۱۶ آغاز دوره فیلم سازی در ایران است که ۹ فیلم تولید شد و از سال ۱۳۲۷ شروع تولید فیلم به شکل صنعتی آغاز شد.

وی با اشاره به اینکه میزان تولید فیلم در دهه ۵۰ به بیش از ۹۰ فیلم رسید؛ گفت: با این حال اگر این میزان تولید را کشورهای صاحب سینما یعنی هند مصر مقایسه کنیم. متوجه وضعیت بد سینمای ایران می‌شویم. زیرا به دلیل حاکمیت عقب افتاده و بد شاهان قاجار ایران نتوانست انقلاب صنعتی را تجربه کند و سینما نیز از این مسئله لطمه دید.

حسینی با رد اینکه گفته می‌شود بعصی از فیلم‌ها همچون گاو جزو موجنه سینمای ایران است؛ گفت: سینمای اروپا را براساس جریان‌ها و سینمای آمریکا را بر مبنای ژانر تعریف می‌کنند. موج نو در سینمای ارو پا به دنبال جریانی است که ژانر در آن کمرنگ و تاریک شده است از طرف دیگر قیمت ابراز فیلمسازی پایین آمده بود و فرصت فیلم سازی در خارج از استودیو برای جوان‌ها به وجود آمده بود.

وی ادامه داد: اما در ایران تولید فیلم گاو محصول پولدار شدن دولت در مشارکت آن در ساخت فیلمهای سینمایی توسط افرادی همچون مهرجویی، نصرت کریمی، شهید ثالثو مسعود کیمیایی است.

وی ادامه داد: از بین سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ بیش از۱۲۰۰ فیلم تولید شده که تقریباً ۱۰۰۰ فیلم آن موجود است اما تاریخ نویسی درستی در باره این مقطع از سینمای ایران وجود ندارد زیرا اصولاً ما ریشه بومی در تاریخ نگاری هنر وادبیات نداریم.

وی ادامه داد: انچه که به عنوان تاریخ نگاری در سینمای ایران نام برده می‌شود تاریخ نیست بلکه تقویم سینمایی و تقویم نگاری است. زیرا مشکلاتی در تاریخ نویسی ادبیات وجود داشت وارد سینما نیز شدند.

وی با اشاره به حملاتی که توسط گروهی به فیلم فارسی می‌شود گفت: مشکل دیگری که سینمای ایران داشت جریان نقد نویسی آن و اینکه گروهی می‌گفتند فیلم فارسی فیلم نیست غلط است. بلکه فیلم است و شاید فیلم خوبی نباشد. اما امروز بعضی‌ها با حمله به فیلم فارسی می‌خواهند بی‌سوادی خود را بپوشانند. در حالی که باید برای بررسی فیلم فارسی نه تنها ساختار فیلم را شناخت بلکه ساختار سینماهایی همچون هند، مصر، و ایتالیا را که بر این سینما تاثیر گذاشتند را بررسی کرد.

حسینی سینمای داستانی و فیلمفارسی قبل از انقلاب را به شدت محصول فرهنگ شفاهی دانست و افزود: فرهنگ شفاهی در قبل از انقلاب بسیار گسترده بود و حتی این گستردگی در فرهنگ ایرانی به قبل از اسلام نیز می‌رسد. و حتی افلاطون معتقد بود که فرهنگ شفاهی موجودی زنده و فرهنگ مکتوب موجودی مرده است.

حسینی ادامه داد: فرهنگ مکتوب بیش از انقلاب بین روشنفکران رواج داشت وروایت شفاهی بین مردم جریان داشت. روایت مکتوب وجهی مردانه و روایت شفاهی وجهی زنانه داشت. نویسنده کتاب «سینمای وحشت» افزود: ریشه‌های فیلم فارسی را به خوبی می‌توان در فر هنگ شفاهی و مشتقات این فرهنگ همچون سیاه بازی، نقّالی دید. به همین دلیل در فیلم فارسی می‌بینیم که نکاتی همچون دادن پند واندرز پیامهای اخلاقی و آموزنده، دفاع از شرف و ناموس، رجز خوانی، وجود دارد.

وی ادامه داد: به همین دلیل باید تاریخ فیلم فارسی را بر اساس فرهنگ بومی و ملّی و با یک تاریخ نگاری متکی بر فرهنگ بومی بنویسیم.

حسینی با اشاره به اینکه تحلیل فرهنگی نباید ابزاری برای سرکوب فرهنگی شود گفت: به طور مثال من به موسیقی باخ علاقه دارم و فرد دیگری به موسیقی پاپ علاقه دارد اگر تحلیل این مسئله که چرا دیگری به پاپ گوش می‌دهد. به سمتی حرکت کند که من سلیقه خودم را به دیگری تحمیل کنم در اینجا دچار سرکوب فرهنگی شده‌ایم.

وی ادامه داد: همین روش در نقد فیلم و نگاه روشنفکران به فیلم‌ها نیز وجود داشته است زیرا تعریف روشنفکری و نوع روشنفکری در ایران از روسیه آمده است. و براساس آن تعریف رو شنفکر ومنتقد کسی است که در مقابل دولت و نظام حاکم بایستد. به همین دلیل منتقد فیلم نیز تلاش داشت، تا در برابر جریان اصلی قرار بگیرد.

حسینی ادامه داد: از طرف دیگر هیچ‌گاه رابطهٔ منطقی نیز بین منتقد فیلم وفیلم ساز وجود نداشته است و بسیاری از منتقدان را مسخره می‌کردند به همین دلیل گروهی از منتقدان که مورد تمسخر قرار می‌گرفتند تبدیل به پادویی یک فیلم ساز و یا تهیه کننده می‌شدند.

وی با اشاره به لزوم شناخت جامعه برای شناخت سینما گفت: جامعه ایران از دهه ۴۰ به بعد به یک جامعه دو قطبی تبدیل می‌شود و مفهوم شهروند بالای شهر و پایین شهر کاملاً شکل می‌گیرد. به همین دلیل فیلم‌هایی که در این دوره به گونه‌ای هوشمندانه رویا فروشی می‌کنند پرفروش می‌شوند و موفق هستند.

وی درباره رابطه سینما و تلویزیون در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: بررسی رابطه سینما و تلویزیون تابع بررسی رابطه دولت با سینماست. زیرا قبل از انقلاب دولت با استفاده از تلویزیون به آلترناتیوی برای سینما تبدیل شده بود.

حسینی ادامه داد: در کشور همیشه یک فرهنگ رسمی و یک فرهنگ عامه وحود دارد تلویزیون در آن زمان نماینده فرهنگ رسمی بود و با سینما که نماد فرهنگ عامه بود مخالف بودبه همین دلیل دولت همیشه تلاش داشت تا با استفاده از تلویزیون فیلم فارسی را بکوبد.

وی ادامه داد: با پولدار شدن دولت در دهه ۵۰ مستقیم وارد امور تولید شد، امّا همچنان رابطه سینما و تلویزیون نه تنها رابطه خوبی نبود بلکه یک رابطه خصمانه بود.

علیرضا محمودیسخنرانی دیگر این جلسه نیز گفت: اگر نگاهی به وصعیت تولید در دهه ۱۳۵۰ بیندازیم متوجه می‌شویم که تولید کنندگان موفق شده بودند، زمینه تولید فیلم را با مخاطبان ارتباط بدهند، و به گونه‌ای انگار این مخاطبان بودند که فیلم‌ها را تولید می‌کردند آنچه که امروز برعکس شده وبه عنوان بحران مخاطب در سینما از آن یاد می‌کنیم.

وی با اشاره به اینکه یکی از وجوه مهم سینما سرگرمی است گفت: اولین هدف تولید صنعتی فیلم با توجه به این وجه کسب در آمد و سود است و دومین هدف آن تداوم. به همین دلیل بعضی از استودیو‌ها در این دوران در ماه سه فیلم تولید می‌کردند.

محمودی ادامه داد: آنچه که باعثشد سالنهای سینمایی تاسیس شود و رونق بگیرد این بود که تولید کنندگان روی وجه سرگرمی سینما حساب می‌کردند. به همین دلیل کم کم این سینما که با مخاطب ارتباط برقرار کرده بودعنصری را به عنوان جوان اول به سینمای ایران معرفی کرد. و در دهه ۳۰،۴۰، ۵۰ با توجه به شرایط اجتماعی و رویکردجوانان، جوان اولهای متفاوتی وارد سینمای ایران شدند.

وی با اشاره به دوره‌های فیلم سازی در سینمای ایران گفت: در دهه‌ای بعداز ظهور جوان اول‌های در فیلم‌های مختلف بعضی تهیه کنندگان که نمی‌توانستند دستمزد بازیگران استار را بدهند به سمت استفاده از بازیگران درجه دویی که شبیه بازیگران جوان اول بودند، گرایش پیدا کردند و اصطلاحاً فیلمهایی تولید شد که به آن‌ها فیلمهای B می‌گفتند.

وی ادامه داد: تولید فیلم در دهه ۵۰ به اندازه‌ای زیاد شد که برای هر سالن سینمایی به صورت هم زمان ۵ فیلم برای نمایش وجود داشت در این میان فیلم ایرانی که بتواند بیش از یک هفته در شرایط سخت انروز دوام بیاورد فیلم موفقی بود.

وی با اشاره به آتش سوزی سینما رکس آبادان و نقش آن در حوادثسال ۵۷ گفت: سینما ایران در سال ۵۷ در حال پوست انداختن بود و به همین دلیل فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرد.

محمودی ادامه داد: تجربه سینمای صنعتی چند زاویه دارد که مهم‌ترین آن مخاطب است. زیرا وقتی مخاطب از فیلمی حمایت می‌کند یعنی آن را ساخته است به همین دلیل با تحلیل فیلم فارسی می‌توان مخاطب آن زمان را شناخت.

وی ادامه داد: هرچند امروز سینمای ایران صنعتی نیست و تهران تبدیل به بزرگ‌ترین گورستان سالنهای سینمایی در ایران شده است و اگر دولت دست خود را از تولید در سینما بیرون بکشد سینما شکست می‌خورد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز