مروری بر مفهوم بازیگری در سینما به بهانه سی ودومین جشنواره فیلم فجر

تماشاگر تئاتر برای زنده بودن ولمس حسی فضا به دیدن نمایش میرود، پس بازیگر تاتر باید به دنبال خلق یک حس ناب باشد تا این حس خلق شده در ۲۰ قدمیاش به سوی تماشاگرش پرتاب شود و او را تکان دهد.
ایلنا: بازیگری حرفهای است که در آن فکر، استعداد و روح روان بازیگر بطور کامل وقف حرفهاش میشود.
این اصل مهم، کلید اصلی اکثریت قریب به اتفاق چالشهای عمده یک بازیگر است. بازیگرقبل از ورود خود به فضای حرفهای، الزاما باید کمبودهای خود را در راستای کلیدهای اشاره شده به درستی شناسایی کند و با ممارست بر این چالشها غالب گردد..
تماشاگر تئاتر برای زنده بودن ولمس حسی فضا به دیدن نمایش میرود، پس بازیگر تاتر باید به دنبال خلق یک حس ناب باشد تا این حس خلق شده در ۲۰ قدمیاش به سوی تماشاگرش پرتاب شود و او را تکان دهد. اما تماشاگر سینما روی پردهای بزرگ بازیگرش را به نظاره مینشیند. پردهای که ریز و درشت اجزای آن به رخ تماشاگر کشیده میشود. ارتباط حسی زنده نیست و اینجا لحظات تعیین کننده میشوند و هیچ خطایی از کوچکترین اجزای صحنه تا نور و دکو پاژ و کارگردانی و فیلمنامه و صدا و…قابل اغماض نخواهد بود و همه این موارد نیز در شکل گیری نقش مکمل هستند تا بازیگر و بازیاش برجسته گردد.
شاید این مقدمه بتواند ورود به مقوله بازی و بازیگری، تولیدات به نمایش درآمده در سی ودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر را آسانتر بنماید.
خلق شخصیت ترکبیی از روحیات خود بازیگر با روح پرسونای موردنظر نگارنده اثر.
بازیگر باید بتواند منویات و درونیات خود را بستر پایه کرده و بعد آنها را در جلد پرسونایی که باید خالق آن باشد؛ زینت دهد. به شکلی کاملا کامل و طبیعی و براساس واقعیت. اگرچه تماشاگر از وجود هنرپیشه در نقش آگاهی یافته اما تماشاگر با تصویر شخصیت ارتباط میزند و خود بازیگر را فراموش میکند.
نمونه شایسته این فرآیند: بازی مریلا زارعی در دو فیلم " شیار۱۴۳ " و " چ " است. برای مخاطب مریلا زارعی در نگاه اول شناسهای جز مریلا زارعی بازیگر ندارد اما او بازیگری است که با شناخت درست شناسنامه نقش… قومیت، لهجه، رفتارشناسی و… یک به یک رادر خاک آماده استعدادهایش کاشته، بعدیک به یک پرورانده تابه بار بنشاند. و به بار نشست و موفق هم شد.
بازی " هنگامه قاضیانی " در فیلم " زندگی مشترک آقای محمودی و بانو "(ساخته روح اله حجازی) تبدیل بینظیر بازیگر به شخصیت است. " محدثه " زنی خوش قلب اما کمی عقب مانده است. شیوه بیانش…تردیدهایش… اضطراب در کلامش …اندیشههای سنتیاش… جنس عشقش… همگی انتخابهای قاضیانی بازیگر و البته نگارنده اثر است. او نیز از معدود بازیگرانی است که برای شخصیتهایی که بازی میکند یک پرسونای جدید خلق میکند اینجا نیز شاخصههای نقش در قاضیانی بازیگر خلق شده و در واکنش تماشاگر باور شده و آن انفعال شخصیتی موردنظر ایجاد شده است.
پیچیدگی کنشهای درونی بازیگر شخصیت " محدثه "، ایضا در بازیگر نقش " آقای محمودی " - حمید فرخ نژاد - علت شیفتگی تماشاگر به بازیگران شخصیتهای این اثر موفق را توجیه میکند و تمایل تماشاگر را دقیقا به خاطر دستاندازی و قلقلک حسهایی که پیش از این تجربهاش کرده برای دیدن بازیگرانش در نقشهای پیاپی دیگر قوت میبخشد.
حقیقت این است که ما در بسیاری از این شخصیتپردازیهای موفق در سینما به یک برآیند مشترک میرسیم. پاسهای بازیگر به نقش و بالعکس.
" هومن سیدی " در فیلم " خط ویژه " در نقش " کاوه " یک نخبه خلافکار است…با " هومن سیدی " بازیگر و کارگردان فاصله گذاری به باریکی مو است. طنز…خستگی…عشق… همه شاخصههای حسی نقش است که مدام بین سیدی بازیگر و نخبه خلاف کار، پاس داده میشود. حاصلش میشود شخصیت طنز و دوست داشتنی " سیدی " که هم خلاف کرده هم به دلها نشسته است. پس بازیگر و نقش در هم چفت شدهاند. وقتی این اتفاق بیافتد ارتباط و باور تماشاگر هردوبه بار نشسته است.
تیپ سازی در سینما
تیپ نقش بافت را در قاب تصویر کارگردان بازی میکند همانگونه که یک نقاش از طریق فرم، ترکیب بندی، رنگ و بافت واکنش بیننده را برمیانگیزد، حضور فیزیکی بازیگر(تیپ) نیز به همین نحو عمل میکند. تیپ هوش، قیافه ظاهری و مشخصههای دیگری در همین طیف است. نوع چهره؛ رفتار و حالت خاص یک بازیگر در سینما میتواند یک زندگی جدا از زندگی شخصیاش را برایش پدید آورد. زندگی که هم زندگی او هست و هم کارش نیست و هم کارش هست و زندگیش نیست.
فیلمهای مسعود ده نمکی از " اخراجیهای " تا آخرین آن " معراجیها " تماما شخصیتهایش تیپسازی شدهاند. لباس، گریم، دکور و شرایط تغییر فیلمها تغییر میکند ولی شخصیتها به لحاظ عمق و پیچیدگی به همان صورت باقی میمانند. برخی از منتقدان بر این باورند که بازیگران تیپ اساسا بازیگر محسوب نمیشوند. از " مجید سوزوکی " تا… ". سید ".
البته هستند بازیگرانی که با ویژگیهای یک تیپ معین یا یک نقش خاص پیشرفت هم میکنند. " حامد بهداد "، نمونهای از این تیپ سازی است. بهداد از " بوتیک "(حمید نعمت الله)، نقش جوانی عصبی با حرکات اضافه و اغراق شده را تیپسازی میکند و همین کاراکتر را با خود تا " جرم "(مسعود کیمیایی) و " سعادت آباد "(مازیار میری) و نارنجی پوش(داریوش مهرجویی) و…امسال هم " آرایش غلیظ "(حمید نعمت الله) و " زندگی جای دیگری است "(منوچهر هادی) ادامه میدهد.. مخاطب بهداد امروز همین را از او میخواهد. تیپسازی او مقبول افتاده و طالب دارد. کمی بالا و پایینش پذیرفتنی است اما تیپ بهداد غیر از این اگر بشود با مخاطبش فاصله میگیرد.
نکته قابل توجه این است که عبور از مرز میان بازیگری شخصیت و بازیگری تیپ نیازمند آن است که بازیگر نقشی را پیدا کند که اجازه این عبور را به او بدهد این عبور زمانی حاصل میشود که بازیگر نقشهای متناسب با رفتارها و مکانیسمهای شخص خود را پیدا کند. " پرویز پرستویی " بارها از این راه عبور کرده و در هر دو سوی آن موفق عمل نموده است. پرستویی " آژانس شیشهای " و پرستویی " مارمولک ". " پرستویی " مومیایی " تا فیلمهای امسال پرستویی فیلم " امروز "(رضا میرکریمی) " و " میهمان داریم "(محمدمهدی عسگرپور). اما قاعده بر این شکل گرفته که بازیگران تیپ نمیکوشند آدمهای دیگری غیر از پرسونای سینماییشان را بازی کنند بسیاری هم نتوانستند این کار را بکنند. اما همانطور که در بالا اشاره گردید این قاعده و قرار شکستنی است. گریز بازیگران تیپ از قاعدهشکنی شاید هم بخشیاش به دلیل پیوندی است که میان حالات پرسونا روی پرده و مخاطب وجود دارد..
بازیگرفیزیکی:
و اما بازیگران فیزیکی. این بازیگران پرسونایی را خلق میکنند که برای عموم ایدهآل است بازیگر فیزیکی کسی است که دارای ویژگی خاص یا خارقالعادهای است. یک ویژگی خاص غیرمعمول.
مخاطب با تماشای این بازیگران در فیلم گاها دوست دارد همزاد پنداری کند و نداشتههای خود را در داشتههای بازیگرش بیابد… مخاطب بازیگر فیزیکی را میپذیرید چراکه نگاه کردن به او را دوست دارد. در حالت عادی زندگی خیره شده به یک زن یا یک مرد بیادبی تلقی میگردد اما در یک فیلم بدون ایجاد هیچ گونه محدودیتی به این کار مبادرت میورزیم. " نیکی کریمی " " محمد رضا گلزار " مهدی پاکدل، سحر قریشی و… تصاویر بصری از بازیگران فیزیکی هستند. این بازیگران اگرچه سرمایهای برای حرفه بازیگری محسوب نمیشوند اما بودنشان در این اوضاع در هم اقتصادی سینما خوشبختانه یا متاسفانه یکی از ضروریات تولید به حساب میآید. از حضور این بازیگران در سینمای امروز به عنوان ویترین فیلم و فروش گیشه نام برده میشود اما پرواضح است که این حضور در آغاز به بلندای موج و در پایان کف خواهد بود اگر راه اصلی گم شود یا ادامه پیدا نکند و شهرت و ثروت و راحت طلبی اولویت قرار گیرد، یقینا یا حذف میشوند یا جذب سایر حرف سینما خواهند شد. و البته این موضوع گریزناپذیر است.
یادداشت از: فریبا اشویی