برگزاری نشست فیلم شیار ۱۴۳ در میان اشکهای بی پایان مریلا زارعی
ابراهیم حاتمی کیا فیلم چ را به سازندگان فیلم شیار ۱۴۳ تقدیم کرد / مریلا زارعی بازیگر نقش مادر شهید در این نشست تحت احساسات شدیدی قرار گرفت و چند بار با گریه حرفهایش را قطع کرد او گفت: «خیلی خوشحالم که در این نقش بازی کردم. عذرخواهی میکنم که خیلی تحت تاثیر فیلم قرار گرفتم؛ زیرا با این نقش زندگی کرده بودم.»
ایلنا: نشست پرسش و پاسخ فیلم «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار با حضور عوامل فیلم ۱۶ بهمن در کاخ جشنواره برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نرگس آبیار کارگردان این فیلم گفت: «این کار رمانی بود به نام «اختر و روزهای تلواسه» که نوشته بودم؛ یکی از شخصیتهای این رمان را به فیلم آوردم و قصههای فرعی هم به آن اضافه کردم که تبدیل به شیار ۱۴۳ شد.»
نرگس آبیار ادامه داد:: به نظرم یکی از دلایل تاثیرگذاری نقشی که خانم زارعی در فیلم بازی کردهاند، این است که ایشان تمام مدت فیلمبرداری را با زبان روزه کار میکردند.
وی همچنین از ابراهیم حاتمیکیا برای حضورش در نمایش فیلم و نشست پرسش و پاسخ آن تشکر کرد و گفت: ایشان به سر ما منت گذاشتند و شاید جایزه من از جشنواره فجر همین باشد.
مریلا زارعی بازیگر نقش مادر شهید در این نشست تحت احساسات شدیدی قرار گرفت و چند بار با گریه حرفهایش را قطع کرد او گفت: «خیلی خوشحالم که در این نقش بازی کردم. عذرخواهی میکنم که خیلی تحت تاثیر فیلم قرار گرفتم؛ زیرا با این نقش زندگی کرده بودم.»
او ادامه داد: «خیلی حرف برای گفتن دارم، اگر تحلیل بر این احساس من نبود نمیتوانستم بعد از نمایش فیلم به جلسه پرسش و پاسخ بیایم و از انرژیهای خوبی که از شما در سالن گرفتم تشکر کنم. از خانم آبیار که این متن زیبا را نوشتند از همه عوامل و بازیگران خوب کرمانی در کنار من بودند تشکر میکنم.»
این بازیگر یادآور شد: «واقعیت این است که اگر تحت تاثیر قرار گرفتم، مثل مخاطب تحت تاثیر قرار گرفتم. تمام فیلم را با دقت و وسواس کار کردم تا به ساحت آدمی که من نقشش را بازی میکنم توهین نشود. از آقای حاتمی کیا تشکر میکنم. الان یکی از خبرگزاریها پیامک داده که من فیلم «چه» را به «شیار ۱۴۳» تقدیم میکنم.»
او درباره اینکه چه شد که بازی در این نقش را پذیرفت توضیح داد: «وقتی سناریو به دستم رسید ایران نبودم؛ کنار رود راین این فیلمنامه را خواندم و دقیقا این حالت را داشتم که قهرمان کرخه تا راین کنار رود راین داشت، فکر کردم باید برگردم و نقشی ایفا کنم که خیلی در حقشان کوتاهی کردهایم.»
زارعی همچنین متذکر شد: «وقتی فیلمنامهای به دستم میرسد و مطالعه میکنم و قرار است بازی کنم ناخودآگاه موسیقی در ذهنم میآید و تمام آن فیلم را با موسیقی میگذارنم. در فضای سخت و سنگین سرچشمه من سازم را با مناجات سحرگاهی رمضان کوک کردم و فضا بسیار خوب بود و بیش از همه عوامل بیرونی این موضوع روی من تاثیر گذاشت و احوالم را پر کرد.»
پیمان شادمان فر نیز درباره اینکه چرا فیلمبرداری فیلم دوربین روی دست بود گفت: «میخواسیتم فیلم حالت روایت گونه داشته باشد با خانم آبیار مشورت کردم خواسته ایشان هم همین بود.»
آبیار نیز در این باره توضیح داد: «در مورد اصرار دوربین روی دست باید توضیح دهم که ما در حقیقت با دید الفت جلو میرفتیم، در همه صحنههایی که الفت بود از زاویه دید او دوربین روی دست بود و فکر میکردم که باید برای تماشاگر باورپذیر باشد. اصلا سعی نکردیم در فیلمبرداری خودنمایی کنیم، فیلمبرداری در خدمت روایت فیلم بود.»
او یادآور شد: «دفاع مقدس چیزی نیست که برای ما تمام شود؛ هنوز اثراتش را در زندگی خود میبینیم. جنگ هشت ساله پتانسیل خیلی خوبی برای فیلمسازان و هنرمندان فراهم میکند، ولی نحوه مقوله پرداختن به آن فرق دارد.»
پیمان خاکسار تدوین گر این فیلم نیز گفت: «من خیلی حسی و غریزی مونتاژ میکنم؛ یعنی خود فیلم این حس را به من داد. من بیشتر تدوین گر فیلم مستند هستم شاید خانم آبیار به این خاطر سراغ من آمد. اساس برنامه ریزی مونتاژم را روی شخصیت مریلا زارعی گذاشته بودم و میخواستم روند خسته شدن و انتظار از اول فیلم حس شود.»
سودابه خسروی طراح گریم فیلم نیز درباره گریم توضیح داد: «وقتی فیلنامه را خواندم فکر میکردم که مقاطع را با توجه به اینکه تاریخی ذکر نمیشود چگونه با گریم نشان دهیم که در عین حال شخصیت الفت نیز نشان داده شود و تا جایی که شد که حداقل گریم را بگیریم تا میمیک صورتش از بین نرود.»
محمدحسین قاسمی درباره حضور سید محمد حسینی وزیر ارشاد دولت قبلی در کلید خوردن این فیلم توضیح داد: «دورهای که پروانه ساخت گرفتیم یکسری مشکلات داشتیم که فرصت نشد که در این مورد توضیح دهیم. فیلم مثل عوامل فیلم مستقل است؛ از لحاظ فکری هم این استقلال وجود دارد. ما از ارشاد چیزی دریافت نکردیم. این فیلم در رفسنجان که شهر وزیر قبلی است کلید خورد و ایشان هم سر صحنه فیلم تشریف آوردند و نمیخواهم بگویند خوب شد یا بد شد؛ ولی ما کمک نگرفتیم.»