مجتبی میرتهماسب به ایوبی نامه نوشت:
سازمان سینمایی؛ گلوگاه پروانه ساخت را به چه کسی سپرده است؟!
تکلیف من با شورجه پس از اعلام شکایت من از شخص ایشان و در دادگاه روشن خواهد شد. چراکه دیگر سکوت را جایز نمیدانم و با امید به دادخواهی منصفانه دیگران را هم به همراهی دعوت میکنم…
ایلنا: مجتبی میرتهماسب(مستندساز) با انتشار نامهای به حجت الله ایوبی(رئیس سازمان سینمایی) از حضور بعضی افراد در سازمان سینمایی گلایه کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، متن این نامه که نسخهای از آن در اختیار ایلنا قرار گرفته؛ بدین شرح است:
جناب آقای حجت الله ایوبی
ریاست محترم سازمان سینمایی
سلام و سلامتی و احترام،
اگر این اولین ارتباط منِ مستندساز با شما که نوسفرِ قافلهٔ فیلمسازان ایران شدهاید سرگشاده آغاز شد، از سرِ گشاد زدنِ سرنای اتهاماتی است که باعثشده عدهای همچنان پرواز گلههای فیل را در آسمان واقعی بیانگارند.
اظهارات فرد منسوبتان در «شورای پروانه ساخت» را خواندهاید؟ نه، نخواندهاید؛ که اگر خوانده بودید انتظار از شما چیز دیگری بود.
جمال شورجه در میانهٔ یک مناظرهٔ رسانهای در یکی از خبرگزاریها همچنان اصرار بر جاسوس بودن مستندسازانی که دو سال پیش به اتهامات رنگ وارنگ ازجمله معاند نظام و جاسوس بودن بازداشت شدند، دارد و مدعی است که مدارک آن را هم دیده و در صورت لزوم منتشر خواهد کرد. او همهٔ اینها را دست آویز قرار میدهد تا بر ویرانههای به یادگار گذاشتهٔ دولت قبل، کاخی برای خود و همپالکیهایش بسازد و یحتمل در آن تاجگذاری کند.
شورجه نمیداند، یا میداند و همچنان از آن پشم برای خود کلاه میبافد؛ ولی آیا شما که سرنوشت سینما و سینماگران ایران را به دست گرفتهاید هم نمیدانید که تیرماه همین امسال و پس از دو سال آزادی موقت با قرار وثیقههای سنگین و ممنوع الخروجی ما و حتی پیش از اطلاع ما، مشاور حقوقی سازمان سینمایی دولت پیشین که همین شخص از بنیانهای فکری اصلی آن بود، و پس از آن نیز قوهٔ قضاییه، رسماً اعلام کردند که از همهٔ مستندسازان در مرحلهٔ بازپرسی «رفع اتهام» شده است؟ دقت کنید، نه تبرئه، نه بخشش و نه هیچ چیز دیگر، رفع اتهام. آن هم پس از آن همه رنجی که بر ما و خانوادهها و هم
صنفهای ما رفت و گویا قرار نیست بالاخره روزی پایان بگیرد.
آقای ایوبی،
تمامی چهار سال گذشته اتهام شنیدم و بازجویی و زندان رفتم. ولی خودم و دیگران را به صبر و شکیبایی دعوت کردم و امید دادم که این نیز بگذرد. دیگر بس نیست؟ آیا باید منتظر شد تا مدعی العموم احقاق حق کند یا باز هم خودم کفش و کلاه کنم و به جای فیلم ساختن، لقمه از دهان زن و بچه بگیرم و به دادخواهی قومی بروم که پس از سالها از غارنشینی درآمدند و چهار سال آن کردند که شما بیش از همه میدانید و هنوز هم به اسم نظام و اسلام آبروی دیگران را هزینهٔ… خود میکنند. آیا سخنان شورجه که عجبا شهره به صالحترین فرد از آن طیف فکری… شده است، مصداق بارز بیتقوایی، تهمت و افترا، تشویش اذهان
عمومی و بیقانونی نیست؟ آیا هنوز این رانت حکومتی برای شورجه و امثالهم باقی است تا هر آنکه را برنمیتابند با یک انگ واهی از زندگی ساقط کنند؟ آیا قوانین این مملکت برای شورجه و امثالهم لازم الاجرا نیست؟
آقای ایوبی،
شما که نمیدانید، اما مطمئنم شورجه که ناخواسته شغل اصلیاش را در این مناظره به رخ کشیده میداند که سه ماه در اوین در بازداشت وزارت اطلاعات بودن، «هاردِ بدسکتور» را چنان «ریکاوری» میکند که جرمی مثل جاسوسی که هیچ، هیچ کار نکردهای از چشم کارشناس محترم پرونده پنهان نمیماند! و جایی برای رفع اتهام باقی نمیگذارد. و حال که این کابوس پایان گرفته، باید همچنان شمشیر بازیهای سیاسی اشخاص خودسر و موازی کار، بالای سر ما باقی بماند؟
آقای ایوبی،
تکلیف من با شورجه پس از اعلام شکایت من از شخص ایشان و در دادگاه روشن خواهد شد. چراکه دیگر سکوت را جایز نمیدانم و با امید به دادخواهی منصفانه دیگران را هم به همراهی دعوت میکنم.
میماند تکلیف من با سازمان سینمایی که شما بر مسند مدیریت آن نشستهاید و من همچون دیگر فیلمسازان امید بستهام که پس از سالها بتوانم در شرایط انسانی، قانونی و برابر فیلم بسازم؛ اما در گلوگاه این ارتباط یعنی در شورای پروانه ساخت جمال شورجه را منصوب کردهاید. با این چه کنم؟
تکلیف من روشن؛ منتظر پاسخ جنابعالی هستم.