یادداشتی از "رضا رسالت" کارشناس روابط بین الملل؛
تحول مفهومی دیپلماسی عمومی و کاربست آن برای تحقق اهداف سیاست خارجی
کارشناس روابط بین الملل معتقد است که تحولات عرصه بینالملل و قدرت گرفتن بیش از پیش بازیگران غیردولتی، موجب بروز تحولاتی در چگونگی عملکرد دیپلماسی شده است. امروزه دولتها در قالب برنامههایی برای برقراری ارتباط و تأثیرگذاری بر مخاطب عام و در چارچوب دیپلماسی عمومی تلاش میکنند، تا به برخی از اهداف سیاسی خود دست یابند. دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از ابزارهای به کارگیری قدرت نرم نشان داده است که نقش و تأثیر بسزایی در تقویت و حصول منافع ملی کشورها دارد.
به گزارش ایلنا، طی سالهای اخیر، دیپلماسی عمومی دستخوش تحول عظیمی از حیث الگوی اجرایی شده و الگوی پیشین که از آغاز تاریخ دیپلماسی عمومی رایج بوده، به صفت سنتی ملقب گردیده و رفته رفته جای خود را به الگویی نوین سپرده است. گذار از الگوی «تصویرمحوری» برمبنای مدل ارتباطات نامتقارن یک سویه به «گفتوگومحوری» برمبنای مدل ارتباطات متقارن دوسویه، گذار از چارچوب اطلاعاتی (که ارتباطات را به مثابه یک فرایند خطی انتقال اطلاعات با هدف اقناع یا کنترل می پنداشت)، به چارچوب رابطهای (که ارتباطات را به مثابه فرآیند اجتماعی ایجاد روابط و ترویج هماهنگی مینگرد) و گذار از تکگویی (مونولوگ) به گفتوگو (دیالوگ) در فرآیند اعمال نفوذ بر مخاطبان خارجی، عناصر اساسی تحول الگوی دیپلماسی عمومی محسوب میشوند.
تحولات عرصه بینالملل و قدرت گرفتن بیش از پیش بازیگران غیردولتی، موجب بروز تحولاتی در چگونگی عملکرد دیپلماسی شده است. امروزه دولتها در قالب برنامههایی برای برقراری ارتباط و تأثیرگذاری بر مخاطب عام و در چارچوب دیپلماسی عمومی تلاش میکنند، تا به برخی از اهداف سیاسی خود دست یابند. دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از ابزارهای به کارگیری قدرت نرم نشان داده است که نقش و تأثیر بسزایی در تقویت و حصول منافع ملی کشورها دارد.
از آنجا که یکی از محورهای اصلی در مبحث منافع ملی کشورها موضوع کسب قدرت و وجهه ملی است، لاجرم دیپلماسی عمومی کارآمد میتواند در نایل آمدن به این هدف مثمرثمر واقع شود. امروزه، دیپلماسی عمومی به دلیل تأثیر پایدار و کم هزینهای که در به دست آوردن اهداف سیاست خارجی میتواند داشته باشد، به عنوان بدیلی در برابر دیگر منابع سنتی قدرت، از جمله قدرت نظامی و اقتصادی، جایگاه عمدهای در سیاست خارجی کشورها یافته است.
در این بین ایران، با توجه به قدرت نرم خود، از جمله کشورهایی است که توانایی بالقوه زیادی در جذب و تأثیرگذاری بر مخاطبان جهانی دارد. هر چند گامهایی در این مسیر برداشته شده است، ولی تلاشهای بیشتری در این زمینه لازم است تا به نتیجه مطلوبتر برسیم. از این رو ضرورت دارد تا با در نظر گرفتن تواناییهای ایران و با بهرهگیری کامل از کلیه منابع قدرت نرم، در زمینه دیپلماسی عمومی فعالتر عمل کنیم. به کارگیری طرح و شیوههای مناسب روز، برای برقراری ارتباط با مخاطبان بسیار مهم است. همچنین الزامات دیپلماسی عمومی باعث میشود تا دستگاه سیاست خارجی متولی آن بوده و سایر نهادها نقش مکمل را برای این نهاد بازی کنند. به نظر میرسد که ایران به دلیل غنای منابع ادبی، فرهنگی و تاریخی، دارای منابع بالقوهای است که میتواند با به کارگیری این منابع، در جهت نیل به منافع خود گام بر دارد.
از سویی دیگر ماهیت اسلامی و مردمی انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، دشمنی قدرتهای شرق و غرب را به همراه داشته و ایران اسلامی را به کانون توجه ملتهای تحت سلطه به ویژه مسلمانان تبدیل کرده است. بر این اساس از نخستین روزهای پیروزی انقلاب برای انتقال اندیشهها، آموزهها و تجربیات انقلاب اسلامی به سایر جوامع، اندیشه و سیاست رهاییبخش مظلومان مطرح شده است که مردم و عناصر فرهنگی در آن، نقش مخاطب و پیام را داشتند. بنابراین دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی ایران به عنوان ابزار و روشی برای شکل دادن به افکار عمومی، مورد توجه دولتهای جمهوری اسلامی قرار گرفت. دیپلماسی عمومی نقش ویژهای را در پیامرسانی انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه برعهده گرفت و نظام جمهوری اسلامی نیز تلاش کرده است تا از ظرفیت آن برای ترویج ارزشهای انقلابی و فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی بهره جوید.
از آن سو باراک اوباما سالها پیش و پس از به قدرت رسیدن، تغییرات ساختاری در دیپلماسی عمومی آمریکا به خصوص نسبت به جهان اسلام را در کانون توجه دولت خود قرار داد و از اصطلاحاتی نظیر دیپلماسی عمومی نوین، دیپلماسی عمومی مبتنی بر گفتوگو، دیپلماسی عمومی فرهنگ محور، دیپلماسی عمومی شبکهای و دیپلماسی چندشریکی سخن به میان آورد.
واقعیت امر آن است که وی نیز همانند دولتهای پیشین از دیپلماسی عمومی به عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی و اقناع افکار عمومی برای حفظ امنیت و بقای رژیم صهیونیستی، تسلط بر منابع نفتی و اقتصادی خاورمیانه و تأمین منافع آمریکا استفاده نمود و امروز ترامپ این هدف را عریانتر از همیشه دنبال میکند. با این حال و با توجه به اهمیت دیپلماسی عمومی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی به نظر میرسد، بسط دیپلماسی بیش از هر چیز نیاز به مبنای گفتمانی دارد تا بتواند بر عمق جان مخاطبان اثر کند با توجه به این مولفه، ایران دست برتر را در پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود از طریق دیپلماسی عمومی دارد حال آنکه تلاشهای آمریکا در این خصوص به دلیل سیاستهای منفعتطلبانه محکوم به شکست خواهد بود.