در بیانیهای مطرح شد؛
حاما به کنش مستقل اصلاحطلبانه در چهارچوب هنجارهای حقوقی و سیاسی روی میآورد/ به اقتضای موقعیت ائتلاف میکنیم
حزب اراده ملت با توجه به شرایط جریان اصلاح طلبی و انفعال این جریان ضمن هشدار این وضعیت موضع گیری حزب را در بیانیهای اعلام کرد.
به گزارش ایلنا، در پی انتشار خبری مبنی بر جدا شدن حزب اراده ملت(حاما) از جریان اصلاحات این حزب در آخرین جلسه شورای مرکزی خود با توجه به اتخاذ رویکرد جدید حزب و مصوبه آن بیانیهای را منتشر کرد.
در بخشی از این بیانیه آمده است که «امروز در ایرانِ ما همه از انقلاب میگویند اما هیچ کس تعریف روشن و دقیقی از انقلاب و انقلابیگری ندارد و گاهی دیده میشود انقلاب را خشونت لجامگسیخته، خودسرانه و بیمنطق و رادیکالیسم قلمداد میکنند و دامنه آن را آنچنان گستردهاند که متملقان در مصادر امور قرار گرفتند و دانایان و فرهیختگان کنج عزلت گزیدهاند.»
در بخش دیگری از این بیانیه گفته شد که «بهتدریج دغدغه بخش قابل توجهى از احزاب و گروهها و افراد حاضر در جبهه اصلاحطلبان، به «طلب استمرار» حضور خویش در ارکان قدرت فروکاسته شد.»
متن کامل بیانیه به شرح ذیل است:
«به نام خدا
در طول تاریخ مبارزات دموکراتیک برای استقرار حاکمیت، همیشه با بهروزی همراه نبوده و در مواردی چالشها و موانع بزرگی را تجربه کرده است. از جمله اینکه افراد و طبقاتی که در سایه حاکمیت توده مردم، منافعشان به خطر میافتاده، ساکت ننشستند و سعی کردند تا پس از تحولات مناسبات نابرابر، غیرانسانی و تبعیض آلود را، در همان مرزوبوم مجدداً احیا کنند.
در ایران نیز شاهد بودیم که ارادهی تحریف، همواره سعی کرده است خود را در صفوف مبارزات مردمی وارد کند و در سایه آشنایی با چرخه قدرت و بنیادهای باقیمانده از نظم پیشین، به گفتمانسازی جعلی اما رسمی و القائات پوچ و بیمحتوی در هر قالبی بپردازد و آنگاه با ارائه راهحلهای غیرواقعی برای مشکلات واقعی، برآشفتگی فکری جامعه را بیفزاید و سردرگمی را در تداوم مسیر حاکمیت مردم موجب گردد. تا جایی که امروز در ایرانِ ما همه از انقلاب میگویند اما هیچ کس تعریف روشن و دقیقی از انقلاب و انقلابیگری ندارد و گاهی دیده میشود انقلاب را خشونت لجامگسیخته، خودسرانه و بیمنطق را رادیکالیسم قلمداد میکنند و دامنه آن را آنچنان گستردهاند که متملقان در مصادر امور قرار گرفتند و دانایان و فرهیختگان کنج عزلت گزیدهاند.
سالهاست که در سرزمین عزیزمان ایران، جانهای شیفته و عدالتخواه ضمن بیزاری جستن از هرگونه تبعیض و فساد، نیروهای دولتی و حاکمیتی را به بازشناسی و برخوردی مقتدرانه و تبریجویانه از فسادهای سازمانیافته، فرامیخوانند و مطالبه ایشان درپیشگرفتنِ رویکردی متعهدانه و انسانمحورانه از سوی مسئولین برای کاستن از تبعیضهای فراگیر و جاری بوده است اما راه بجایی نبرده و درعوض گسترهی آن بیشتر شده و ناکارآمدی عرصه را برای زندگی و معیشت مردم تنگ و تنگتر کرده است.
پس از دوم خرداد سال ١٣٧٦ و با تجدید حیاتِ آرمانهای دور و دراز، ملتی که از مناسباتِ قدرت به تنگ آمده بودند درصدد شکستن این سیکل معیوب، اینبار با رویکرد اصلاحطلبانه و پرهیز از هرگونه رفتار خشونتآمیز برآمدند. انتظاری که از اصلاحطلبی میرفت مبارزهای عمیق، پایدار، باورمندانه و تشکیلاتی، بر اساس نظم و نسقی بغایت مستحکم و مرصوص بود، لکن شوربختانه آنچه در عمل شاهدش بودیم اینکه؛ بهتدریج دغدغه بخش قابل توجهى از احزاب و گروهها و افراد حاضر در جبهه اصلاحطلبان، به «طلب استمرار» حضور خویش در ارکان قدرت فروکاسته شد. با اتخاذ سازوکارهای غیردموکراتیک، فرصت سوزیهای مکرر و رفتارهای غیرصادقانه آمیخته با فرصتطلبى ، آرمانهای اصلی و اصیلِ گفتمان اصلاحات در عمل به بوته فراموشی سپرده شد و صرفاً به تجارت اعتماد و امیدِ ملتی درمانده در گعدههایی درونگروهی بسنده گردید.
*ضعف مواضع اقتصادى اصلاحطلبان و مخدوش بودن موضع این جریان درحوزه اقتصاد و مشکلات معیشتى مردم نیز خود چالش عمده دیگری بود.*
امروز جامعه ما درگیر معضلات و بحرانهای اقتصادیست از جمله تحریمها و اقتصاد دلالمحور و توزیع رانتهای بیشمار و فاصله طبقاتی که روز بروز بیشتر میشود. همگی موجب گردیده این فشارها بر دوش طبقات ضعیفتر چون کشاورزان، کارگران، کارمندان و کسبه خرد سنگینی کند. حتی باید اذعان داشت تولیدکنندگان نیز دیگر یارای ایستادگی در صحنه اقتصادی را از دست دادهاند. نوسانهای ناگهانی تورم ناشی از تغییرات در بازارهای پولی و ارزی و مسکن و غیره نشان از آن دارند که سیاستها، ناکارآمد و تدبیرها، ناکافی بوده لذا موضعگیری شفاف همراه با راهکار عملى اصلاحطلبان در این مهم ضروری به نظر میآید.
از سوی دیگر مجموعه تحولات جامعه در حوزههای حقوق بشری، برابری خواهی و حریت انسانی همگام با تحولات بینالمللی، حاکی از بروز و ظهور نوع دیگری از کنشگری سیاسی دارد که دوگانه اصلاحطلبی و اصولگرایی را با چالشی جدی مواجه ساخته و صفبندیهای جدیدی را در چهارچوب منافع ملی نوید میدهد.
در این میان حزب اراده ملت ایران، از ابتدای شروع فعالیت رسمی در سال ۱۳۷۹، بهعنوان یک حزب اصلاحطلبِ خودبنیاد و برخاسته از پایین، با تلاش و ارادتمندی برای پایبندی به صداقت، شفافیت، پاسخگویی، پاکدستی و قانونمندی، خود را متعهد به حرکت در چارچوب گفتمان اصلاحات دانسته و همگام با سایر احزاب و گروههای اصلاحطلب تلاش نموده تا در شکلیابی جبهه اصلاحات، علاوه بر ساحت گفتمانی در ساحت تشکیلاتی و رفتارى نیز تأثیرگذار باشد. ما دوره به دوره و انتخابات از پی انتخابات، بویژه در سال ۹۴ انتظار داشتیم تا تغییر رفتار در نحوه ورود به این انتخابات، گامی برای اعتماد بیش از پیش اکثریت جامعه ایرانی به گفتمان و تشکیلات اصلاحطلبی باشد، لیکن تصمیمگیریهایی که منجر به ارائه لیستهای شراکتی، وراثتی و رفاقتی گردید و تضمینی در پاسخگویی را در پی نداشت، بتدریج موجب خدشه به اعتمادِ آن دسته از سرمایههای اجتماعی شد که با وفاداری به جبهه اصلاحطلبی بهپای صندوق رأی آمده بودند، ازاینرو حاما به فاصله کوتاهی پس از انتخابات مجلس دهم با انتقاد از مناسباتی که تدبیر امور را در دست داشت، از طریق شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، راهکارهایی را مبتنی بر تعهد به خرد جمعی پیشنهاد کرد، ازجمله آنکه فرایند حزب محور و برنامه محور باید جایگزین مکانیسم شخص محوری و دفعتی عمل کردن شود، ولی آنچه حاصل این نقد و پیگیریها بود، فقط سکوت بود و فراموشی.
ادامه و تکرار این آسیبها باعث شد که توان محدود حزب در ساختار تشکیلاتی اصلاحطلبان دچار فرسایش در مناسبات جاری گردد و فرصت اقدام و سرعتِ عملی را که در حد بضاعت خویش از این سپهر آماج مینمود از کف بدهد.
حزب در ۵ سال اخیر موکداً پیگیر شکلگیرى مکانیسم نقد درون جریانى و آسیبشناسى جبهه اصلاحات بود ولى متاسفانه چون گذشته فرصتها یکى پس ازدیگرى از دست رفت و هر بار به بهانهایى از این مسئولیتِ مهم و ضرورى براى بازسازى جربان اصلاحات، غفلت و کوتاهى شد. در نتیجه حزب اراده ملت امید و آمالى که در پیوستن به شوراى هماهنگى داشت از دست رفته دید و آخرین فرصت مناسب نیز که پس از انتخابات سال ٩٦ دست داد، عملاً برباد رفت. لذا بدین منوال دیگر حجت بر حاما تمام شد و ادامه وضع را براى خود غیرقابلقبول مىداند.
علیرغم اینها، حاما امیدوار است جریان اصلاحطلبی بهعنوان گفتمانی شفاف و پاسخگو با بهرهگیری از تجارب تاریخی خود در امر مهم تحقق دموکراسی و عدالت سربلند گردد.
حزب اراده ملت ایران با درک این وضعیت جدید، ضمن بازشناسی آسیبها و نبایدها و با چشمداشت به سرمشقهای آزادی و برابری به مثابه گوهر بنیادینِ هر حرکت اصلاحطلبانه، یکی از راههای برونرفت از مشکلات پیش رو را تحقق بیچونوچرای حکمروایی حزبی در سپهر سیاسی ایران در ذیل مانیفست و راهبردی مشخص و مدون میداند و تلاش به برساختن حزبی در تراز جامعه مدنی را راهکاری کارآمد میپندارد.
حاما البته مدنیتی را آماج میکند که ابتنای آن بر طبقات، اقشار و اصناف «نادیده انگاشته شده» اعم از کارگران، کارمندان، زنان و جوانان و ... بوده و هرگونه کسب قدرتی مطلوبیت و ارزشمندی خود را معطوف به برآورده ساختن «مطالبات فیالحال» مردم خواهد یافت.
بنابرین هرچند سپهر سیاست بهویژه در ایران ایجاب میکند که پیوندهای استراتژیک بین همسویان و مؤتلفین سیاسی، با احتیاط و دقت مدبرانهای تا حد امکان حفظ شود؛ تلاش برای نگهداشت این همرسانیها اما موجب میگردد که در نگاه داوریکننده بخشی از مردم، کنشهای حزبی بسیار کند و دیرهنگام و حتی گاهی بزدلانه و عافیتطلبانه ارزیابی شود. البته این نخواستنها و نستودنهای عمومی برای پیشبرد اهدافی دوردستتر و از اقتضائات کنشورزی سیاسی امری اجتنابناپذیر بوده و حزب اراده ملت آن را هرچند، گاهی با تلخکامی اما بارها به جان خریده است، لکن به نظر میرسد که ادامه این مسیر به بیرنگشدن هویت تشکیلاتی و ناکامی در رساندن پیام حزب به گروههای هدف در جامعه خواهد انجامید.
بر این اساس و با توجه به جمیع جهات پیشگفته، حزب اراده ملت ایران بر آن است به کنش اصلاحطلبانه و با تکیه بر سرمایه تشکیلاتی و انسانی واقعاً موجودِ خود به سیاست ورزی مسئولانه، شفاف و پاسخگو درچارچوپ هنجارهای حقوقی و سیاسی بهصورت مستقل ادامه دهد مگر اینکه به اقتضای موقعیت بهویژه در زمان انتخابات، در چارچوب قانون احزاب و در صورت لزوم وارد ائتلاف و یا تشکیل جبهه موقت با احزاب و تشکلهای همسو شود.
حزب اراده ملت ایران امیدوار است که در سایه این استقلال حزبی بتواند مشارکتی به مراتب سازندهتر و شفافتر و به هنگامتری را رقم بزند. شاید اینگونه بتواند اندکی مطلوبتر در مسیر آرمانها و شعارهایش پیش برود و این بستر را فراهم کند تا همزمان عامل و مسئول تصمیمات، گفتار و رفتار سیاسی خویش باشد.
بدیهی است نقدهای درون جریانی نباید دستاویزی برای جناح رقیب و جریان تندروی حاکم بر کشور برای کوبیدن شرکای سیاسی ما باشد چراکه مردم، نخبگان و دلسوزان این ملک و ملت، نیک میدانند یکهتازی و انحصارطلبی جریان قدرت حاکم چه آسیبها و فرصت سوزیهای جبران ناشدنی به بار آورده که پرداختن به تکتک آنها در حوصله این مجال نمیگنجد و حزب در مناسبتها و مقاطع مختلف حیات سیاسی خود مکرراً طی بیانیههای مختلف نسبت به آن اعلام موضع کرده و از این به بعد هم خواهد کرد.
لذا حزب اراده ملت ایران با این بیانیه، نزدیک به دو دهه همراهی و همکاری با دیگر احزاب اصلاحطلب را، آنجا که بر مدار حق ایستادند و آن هنگام که صدای مطالبات ملت و دغدغهمند و دلسوز منافع ملی بودند، گرامی داشته و از ایشان سپاسگزاری میکند و حکایت سالها همنشینی با دیگر اصلاحطلبان را همچون تجربهای عمیق و پندآموز ارج مینهد. برای دیگر احزاب سیاسی در جبهه اصلاحطلبی و دیگر جناحهای سیاسی کشور نیز آرزوی پایداری و حضوری موثر و مسئولانه مینماید.
حزب اراده ملت ایران مردادماه یکهزار و سیصد و نودونه خورشیدی»