بررسی ابعاد «دروغ بزرگ» واگذاری ایران به چین
پس از انتشار مطالبی در خصوص نقشه راه همکاری راهبردی ۲۵ ساله مشترک میان ایران و چین، شایعات و دروغهای فراوانی در این خصوص منتشر شد.
به گزارش ایلنا، نورنیوز نوشت: «این فضاسازی رسانهای با استفاده از شیوه عملیات روانی «وارونهنمایی» با هدف «ادراکسازی» در افکار عمومی داخل کشور صورت گرفت.
از جمله محورهایی که با استفاده از تکنیک گوبلزی «دروغ بزرگ» برای فضاسازی از آن استفاده شد میتوان به مواردی چون واگذاری جزیره کیش به چینیها، انحصار سرمایهگذاری در پروژههای حوزه انرژی، پتروشیمی و حملونقل، ورود ۵ هزار نظامی چینی به کشور، امتیازات ویژه پولی ـ بانکی و از همه مهمتر مخفیانه بودن فرآیند تدوین این پیشنویس اشاره کرد.
در این باره چند نکته مهم وجود دارد:
اول؛ آنچه به غلط و از روی عمد از سوی رسانههای معاند به عنوان «قرارداد» همکاری بلندمدت ایران و چین در فضای افکار عمومی منتشر شد صحت ندارد، زیرا آنچه فعلا نوشته شده پیشنویس یک «نقشه راه» است.
دوم؛ فضاسازی درباره «محرمانه بودن» این سند است که در بستر «قرارداد» خواندن آن معنا یافته، در حالی که به دلایل متعدد، معمولا جزئیات در فرآیند تدوین هر نقشه راهی تا زمان نهاییشدن برای ارجاع به پارلمان، رسانهای نمیشود.
سوم؛ در بستر دروغهای نسبت دادهشده به این سند، گروههای غربگرا و جریانات معاندی که انتفاع خود را در وابستگی مدام کشور به اروپا و آمریکا جستوجو میکنند، سعی کردند القاء کنند که ایران بهخاطر ترس از غرب خود را به چین فروخته است.
در این باره چند نکته قابل ذکر و تامل است:
الف) ایران به عنوان یک قدرت بلامنازع منطقهای، بازیگری موثر در مناسبات بینالمللی بوده و جایگاهی مشخص و نهادینهشده در این عرصه دارد، لذا چنین ارزیابی منطقا محلی از اعراب ندارد و راهبرد عدم وابستگی به شرق و غرب همچنان یک راهبرد زنده و فعال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
ب) بر خلاف رفتار و رویکرد تاریخی غرب در قبال ایران که همواره با خوی و اراده استعماری عجین بوده، اساسا چنین سابقهای از سوی چین درباره ایران وجود ندارد و هرگونه روابط دوجانبه اعم از مقطعی و راهبردی همواره بر بستر انتفاع دوسویه و بر مبنای احترام متقابل و حفظ استقلال طرفین استوار بوده است.
ج) تدوین این سند گرچه مطلقا به معنای عدم ارتباط با دیگر کشورهای دنیا نیست اما قطعا به معنای ترجیح یک شریک مطمئن و صادق نسبت به شرکای غربی است که همواره با فریب، بیتعهدی و نگاهی از بالا به پائین خواستار وابستگی مطلق ایران بودهاند.
د) گرچه در نگاه غربگرایان وطنی و براندازان و سلطنتطلبان خارجنشین، آمریکا و اقمار اروپاییاش همچنان قدرت بلامنازع جهان هستند، اما آمار و ارقام در تمامی حوزهها به روشنی حکایت از بطلان این انگاره و افول هژمونی غرب دارد و لذا عقل و منطق حکم میکند که ایران مناسبات خود را با قدرت قابل اعتمادی چون چین تقویت کند.
نکته چهارم؛ فعال شدن جریانهای وطنفروش سلطنتطلب و برانداز بیش از آنکه بخواهد عرق ملیگرایی آنها را به رخ بکشد، نزد افکار عمومی یادآور خیانتهای آنان است.
حافظه تاریخی ایرانیان در مقابل رشادتهای فرزندان انقلاب و اهداء بیش از ۲۵۰ هزار شهید در دفاع از حریم و تمامیت ارضی این مرز پرگهر، هیچگاه خیانتهای خاندان پهلوی در بذل داشتههای ایران که تنها یک نمونه کوچک آن در موضوع بحرین متبلور شد یا تلاش برای تشدید تحریمها را، فراموش نخواهند کرد.
و نکته آخر؛ طبیعی است نظام سلطه به رهبری آمریکا و اقمار اروپاییاش که طی ۴۲ سال گذشته با وجود هرگونه دسیسه و دشمنی نتوانستهاند این نظام مردمی را از پای درآورند، امروز به واسطه چنین سندی آه از نهادشان برآید، چه، چنین سندی در صورت اجرا، تحریمهای ظالمانه آنان را بیاثر خواهد کرد و هم آنها را در جنگ با چین با مشکلات بسیار مواجه خواهد ساخت.