محبینیا در گفتوگو با ایلنا:
ردصلاحیتها بین برخی خانوادهها دعواهای جدی پیش آورده است/ هیچوقت نباید منورهایمان را بالای سر جریانات خودی روشن کنیم
یک نماینده مجلس گفت: بنده اصلاحطلب نیستم اما نیروهایی را در بین اصلاحطلبان میشناسم که تعهدشان را با قاطعیت از بسیاری از اصولگرایان بیشتر میدانم.
جهانبخش محبینیا در گفتوگو با ایلنا درباره تاثیر رد صلاحیت اصلاحطلبان بر مشارکت مردم در انتخابات گفت: این امر طبیعتا روی مشارکت اثر منفی خواهد گذاشت، به نوعی میتوان گفت عملکرد کلی به طور مطلق قابل دفاع نیست. ای کاش مقداری عنایت و دقت بیشتری میکردیم چون بحث فقط اصلاحطلبی و اصولگرایی نیست بلکه نیروهایی رد صلاحیت شدهاند که برادر شهید هستند. مثل آقای نژادفلاح که برادر چهار شهید است، آقای کولیوند برادر سه شهید است، آقای نوین برادر دو شهید و فرمانده مهندسی لشکر عاشورا هستند، آقای مراثی برادر شهید مدافع حرم یا آقای کرمپور از شیراز برادر دو شهید است و ما نمیتوانیم نسبت به کم و کیف خانواده شهدا بیتفاوت بمانیم. اینها فرزندان ما هستند و در بین ملت حرمت دارند. اگر خطایی هم شده باید حتما قبلا تذکر داده شود. حیف است، بزرگترین سرمایههای ما برای ادامه انقلاب خانواده شهدا هستند.
نماینده دهمین دوره مجلس شورای اسلامی گفت: خدای ناکرده اگر بخواهیم نسبت به خانواده شهدا هم برخوردی داشته باشیم که آنها را به دستهها و گروههای متفاوت و متمایز تقسیمبندی کنیم بدون تعارف قابل قبول نیست. این انقلاب متعلق به همه ماست. برای این انقلاب ۴۱ سال بعد از انقلاب زحمات فراوانی کشیدیم، قبل از انقلاب زحمات زیادی کشیده شده و برای این انقلاب بهشتیها و مطهریها و مفتحها و باهنرها و رجاییها را دادهایم و خون این شهدا واقعا اقیانوسی از ارزشها را خلق کرده است. طبیعتا نباید مبنایی برای عدم مشارکت وجود داشته باشد اما عملکرد زیر تیغ انتقاد است و خواهد بود. عاجزانه از شورای نگهبان درخواست میکنم تا در فرصتی که هست چشمشان را مقداری نسبت به واقعیات جامعه بیشتر باز کنند و اجازه دهند رقابت بیشتر بر مبنای واقعیت و خواست مردم صورتبندی پیدا کند.
این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا این نوع نگاهها برنامهریزی شده است، گفت: آنچه که آقایان شورای نگهبان میگویند نشان میدهد که انسانهای صادقی هستند. مثلا آقای کدخدایی یا بعضی دوستان دیگر که به پروندههایی اشاره میکنند حتما بیانگر این است که اینها با یک متد یا برنامه خاصی پیش نمیروند اما بنده فکر میکنم در انتخاب یکی از روشها برای ادای دین، شاید اشتباهی صورت گرفته باشد که این اشتباه خود را این شکلی نشان میدهد وگرنه من قبول دارم از اصولگرایان دانه رشت هم رد صلاحیت شدهاند اما اینکه اصلاحطلبان در سرتاسر کشور این امکان را پیدا نکنند که لیستی بدهند، بیانگر این است که ما در زیرساختهای سیاست به معنای علمی کلمه و سیاست به مفهوم ابزاری برای خلق همبستگی سیاسی و روند منتهی به دموکراسی حتما شکنندگی و گسست داشتهایم.
نماینده مردم میاندوآب در پاسخ به این سوال که آیا امکان حذف یک جریان سیاسی وجود دارد؟ گفت: خیر. بارها هم گفتهام، اصلاحطلبان و اصولگرایان دو بال انقلاب هستند و بالانس حرکت جامعه ناشی از این است که این دو بال از یک توازن و تعادل و بیطرفی برخوردار باشند. شکست یک بال قطعا منجر به عدم کارکرد بال دیگر و نقص در یک بال منجر به نقص در پرواز خواهد شد. درنتیجه اگر یک جریان را هم حذف کنیم، چهارسال بعد به شکل و نوع دیگری سر در میآورد که تقبل نقش جریانهای سیاسی و اردوگاههای سیاست اجتنابناپذیر خواهد بود. آنچه که به جامعه و سران جامعه تحمیل شود منجر به توسعه نمیشود بلکه منجر به تضاد میشود اما اگر در یک شرایط متعادل و با نگاه قانون بخواهیم فضا و فرصت را برای همه گروهها به شکل منصفانه محترم بشماریم آن حرکت منجر به توسعه و بالندگی میشود.
وی افزود: از شهادت حاج قاسم سلیمانی باید درس عبرتی بگیریم و آن این است که هنوز برای بقای جمهوری اسلامی و روند انقلاب ظرفیت قابل قبول و زیادی وجود دارد، اما سلیقهها خودشان را بر ظرفیتها خراب میکنند و متاسفانه زوائد و بازتاب و ریاکشنهای ناشی از این عدم کارکرد درست، به اختلال اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی و فرهنگی میانجامد. نگران بسط آزادی در رقابت نباشیم، همین انتخابات شوراها هم ثابت کرد که هرچه ضریب و درجه آزادی بازتر شود، بچههای انقلاب و معتقد به جمهوری اسلامی رای میآورند و جناح راست و چپ هم فرقی نمیکند. بعضیها تصورشان بر این است که ما اگر ضریب آزادی را در رقابت و مشارکت کوتاه کنیم، شاید آثار مثبت زیادی به دست آوریم. متاسفانه در خود آمریکا هم الان نسبت به مشارکتهای متراکم نگرانیهایی ابراز میشود، این نگاهها مشکوک میزند.
محبینیا در پاسخ به این سوال که آیا این درست است که برخی معتقدند یک جناح سیاسی کشور تنها با مشارکت پایین مردم در انتخابات، پیروز میدان میشود؟ و اگر چنین باشد چه اهدافی را برای بعد از کسب کرسیهای مورد نظر متصور هستند؟ گفت: اسکلت این تحلیل و رویکرد اسکلت ناموزونی است. ما باید از اصلاحطلبان و اصولگرایان کارکرد بخواهیم. دموکراسی برای ایجاد مشروعیت و کارآمدی است. تعهدات ملی که در قبال مردم داریم انجامش باید اولویت داشته باشد، که میتواند بر درشکه اصولگرایان یا گاری اصلاحطلبان سوار باشد. برای آنهایی که نقش نظارتی و اجرایی دارند، بزرگترین وظیفه الهی و دینی و قانونیشان فراهم کردن بستر است.
نماینده دهمین دوره مجلس شورای اسلامی گفت: اینکه اصلاحطلب یا اصولگرا بالا بیاید نباید برای ما فرقی داشته باشد. برای ما باید وجود عناصری غیر قابل تحمل باشد که به قانون اساسی و ولایت فقیه اعتقاد ندارند، یا نسبت به تمامیت ارضی غیرت حفظ ندارند. یا اینکه خدای ناکرده قانون اساسی را نیمه قبول دارند. هیچجای دنیا به کسی چنین اجازهای داده نمیشود و مرسوم هم نیست که با چنین اعتقاداتی بر مسند امور بنشیند. بنده اصلاحطلب نیستم اما نیروهایی را در بین اصلاحطلبان میشناسم که تعهدشان را با قاطعیت از بسیاری از اصولگرایان بیشتر میدانم.
این فعال سیاسی ادامه داد: بقای جمهوری اسلامی، بقای انقلاب، تمامیت ارضی ایران برای ما شرط است و اقتصاد پیشرفته و سیاستی که نخبگان متعهد به کشور تربیت کند، برای ما حائز اولویت است. اینها مواردی است که ما باید از جریانهای سیاسی و احزاب بخواهیم نه اینکه اجرا و نظارت برای حذف اصلاحطلبی و اصولگرایی تیز شود؛ چه در زمانی که اصلاحطلبان میتوانستند فضا را تنگ کنند آن زمان به کشور ضرر زدند و چه الان که اصولگرایان نسبت به تنظیم قوائد و روابط کلان دستشان بازتر است. هیچوقت ما نباید منور را بالای سر جریانات خودی روشن کنیم چون دیده میشوند. منور برای این است که ما عوامل مخل حرکت ملی را بشناسیم و لذا پرتابش باید به خارج از کشور و خارج از چادر گروههای سیاسی خودی باشد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا محمدباقر قالیباف با اینکه معاونش در بازداشت است و شبهه فسادهایی در موضوع املاک نجومی نسبت به ایام تصدیگری او بر شهرداری تهران وجود دارد به راحتی تایید صلاحیت شده است؟ گفت: صادقانه عرض میکنم، من قالیباف را کسی نمیدانم که صلاحیتش باید رد شود اما افرادی را میبینم که اینها عملکرد خوبی نداشتند و افرادی بودند که توقع بر این بود که اینها حتما باید رد میشدند اما عدم رد شدنشان شائبه برانگیز است. افرادی هم صرفا بنا به نگاه سیاسی رد شدهاند که قانون اساسی و قانون انتخابات هیچوقت این امکان را در اختیار ناظر قرار نمیدهد که سلیقهای برخورد کند. من ضمن اینکه به اصل شورای نگهبان اعتقاد دارم و آقایان فقها و حقوقدانها را انسانهای مورد وثوقی میدانم اما این دلیلی بر این نیست که اشتباهی نکنند. اتفاقا آدمهای بزرگ اشتباهات بزرگی میکنند.
این نماینده دهمین دوره مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: در همین دوره نمایندهای که نباید تایید میشد، متاسفانه تایید صلاحیت شد. نمایندگانی هم هستند که نباید رد میشدند. بعضی مواقع هم بهخاطر مداخله در امر اجرا کسی را رد کردند در حالی که تراز خوبی برای سنجش اینگونه مداخلات نداریم و با این نگاه نباید کسی را رد کنند. بالاخره مساله تداخل گاهی در امر تقنین و قضا و اجرا پیش میآید و اینها را باید به عنوان کم سلیقگی دید و فرهنگ جامعه را به قدری غنی کرد که خود مردم در رای دادن به آن توجه کنند. کسی را رد کردند که چرا برای انتخاب مدیرکل در لرستان تلاش کرده است. در کرمانشاه هم کسی را رد کردند به خاطر اینکه گفتهاند چرا اجازه دادید فلان شخص که صلاحیت نداشته رئیس اداره برق شود. هرچند اینها استثنا است و قائده نیست اما این استثناها گاهی روی قائده اثر منفی میگذارد.
نماینده مردم میاندوآب تصریح کرد: هنوز که هنوز است برایم جای سوال است که چطور ما نزدیک به صد نماینده را رد صلاحیت میکنیم؟ اینها نخبگان جمهوری اسلامی هستند و برای نظام تلاش کردند و زحمت کشیدند. چرا در دوره نمایندگیشان تذکری به آنها داده نشده که مراقب رفتارشان باشند. چرا اجازه میدهیم سرمایههای مملکت به راحتی به زعم آقایان دچار یک فرایند نامعلوم شوند و از دست ما بروند؟ من افرادی را میشناسم که عدم صلاحیت باعث شده در بین خانوادههایشان دعواهای جدی پیش بیاید، بین خانم و آقا، بین فرزندان یا بین طرفدارانشان.
وی ادامه داد: ما یک جامعه دینی با اقتناع به فرمان الهی میخواهیم پیش برویم، اگر بخواهیم از موضع غرور و تکبر نسبت به نخبگان جامعه برخورد کنیم آنها را عقدهای میکنیم. همان عقده از طرف نخبگان به جامعه منتقل میشود و جامعه آن را در رایگیری و رفتار خود نشان میدهد و اختلال بخش اعظمی از وجوه جامعه را در بر میگیرد. ما تصور نکنیم عملی را انجام میدهیم و آثارش را در حوزه همبستگی اجتماعی و سیاسی و وحدت و یگانگی و رفتارهای سالم نمیشود دید. این نوع نگاهها خیلی اثرات دارد و فکر میکنم با آن مسئولیت الهی که قطعا بر عهدهمان است، سازگاری نداشته باشد.
محبینیا در پاسخ به این سوال که از آنجایی که در مجلس دهم نیز برخی نمایندگان موضوعاتی همچون سلب صلاحیت از رئیسجمهور را دنبال میکردند آیا بحث و امکان این وجود دارد که مجلس آینده به احیای پست نخستوزیری فکر کند؟ گفت: من بعید میدانم. گرفتاریهای مجلس آتی بیشتر از این است که بتوانند به وظایف بنیانی و ساختاری و بسیار دگرگونساز روی بیاورند. اگر هم بخواهند فارغ از آن مسئولیت نمایندگی خدای ناکرده دعواها را دامن بزنند مملکت بیصاحب نیست.