جلودار زاده در گفتوگو با ایلنا:
آزادانه رأی دادن حق مردم است/ با مهندسی مجلس نمیتوانیم نظام پارلمانی را پایهگذاری کنیم
یک نماینده مجلس شورای اسلامی معتقد است اگر بخواهیم کارهایی که حدود ۴۰ سال است انجام میدهیم دوباره ادامه دهیم چه نتیجهای میگیریم؟ در ادوار مختلف انتخابات مجالس را بر اساس خواست خودمان تسویه کردیم که هر دفعه ضعیفتر از قبل شد و کیفیتش پائین آمد. آزادانه رأی دادن حق مردم است و حق کاندیداهاست که مشارکت کنند کسی باید رد صلاحیت شود که در دادگاهی محکومیت داشته باشد.
*زمانی به انتخابات نمانده است و تقریبا هم نتایج رد و یا تائید صلاحیتها آمده است، در این دوره رد صلاحیت بسیاری از اشخاص و کاندیدها از سوی هیأتهای اجرایی و شورای نگهبان را شاهد بودیم؛ سوال این جاست چرا در این دوره از برگزاری انتخابات مجلس رد صلاحیتهای گسترده صورت گرفت؟
اتفاقات، حوادث و رویدادهایی در کشور در کنار برگزاری انتخابات به وجود آمد که شاید ذهن مسئولان مربوطه را اشغال کرده بود که به خوبی نتوانستند سوابق افراد را مورد بررسی قرار دهند. نکته دیگر آن است که گفته میشود گزارشاتی که در خصوص نامزدهای خواهان شرکت در انتخابات به دست، دستاندرکاران رسیده بود بالغ بر یک میلیون صفحه میشود و شما میدانید فرصتی برای بررسی این یک میلیون گزارش وجود نداشته که بخواهند تماما آنها را بررسی کنند، معتقدم با توجه به این واقعیت گزارشات رسیده نباید ملاک بررسی قرار میگرفت.
راه درست آن بود که محکومیتها که توسط مراجع چهارگانه مطرح میشود منبع و مأخذ برای رد صلاحیت قرار میگرفت. جالب است در هیاتهای اجرایی در مرحله اول این رد صلاحیتها را نداشتیم
*پس از رد صلاحیتهای گستردهای که صورت گرفت ما شاهد یکسری انتقادات از سوی مسئولان بودیم، رئیسجمهور گفتند که باید رضایت مردم مبنا قرار گیرد نه یک گروه و جریان خاص و یا رئیس مجلس بیان کرد هنگامی که بیان میکنند نمایندگان فعلی مجلس برای حضور در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شده در افکار عمومی ایجاد شائبه میکند، اما شورای نگهبان واکنش تند نشان داد؛ چرا در این دوره بر خلاف ادوار گذشته این شورا چنین مواضعی را میگیرد؟
شورای نگهبان حکم یک قاضی را دارد و باید بیطرفی کامل و به یک چشم نگاه کردن به همه کاندیدا را در نظر بگیرد. اشکال اینجاست که گاهی اوقات خویشتنداری کم و زیاد میشود برای همین مشکلات بسیاری را به وجود میآورد به طور مثال در چنین شرایطی شایعاتی مبنی بر مهندسی کردن انتخابات قوت میگیرد. به خاطر داشته باشید قطعا این نوع موضوعگیری باعث بیاعتمادی مردم میشود؛ کشورها برای اینکه اعتماد مردم را به حاکمیت جلب کنند میلیاردها دلار خرج میکنند، ما در یک شرایطی اعتماد صد در صدی به حاکمیت را داشتیم اما برخی برخوردها در سالهای مختلف و شائبههایی که در مورد انتخابات به وجود آمد باعث شد این مؤلفه مهم روز به روز کمرنگتر شود.
امروز از ۳۰ نماینده تهران ۱۲ نفرشان رد صلاحیت شدهاند و دلیل رد صلاحیتشان مشکلات اقتصادی بیان میشود مشخص است بیان کردن این مطالب باعث به وجود آمدن سوالات بسیاری پیرامون سلامت و پاک دستی نمایندگان میشود برای همین است که آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس سعی میکند از شأن آن دفاع و در نطق قبل از دستور خودشان عنوان کنند که من این افرادی که به دلیل تخلفات مالی رد صلاحیت کردهاند را از نزدیک میشناسم و شائبه اقتصادی ندارند. یا در موارد دیگر عدم التزام به اسلام برای رد صلاحیت افراد مطرح میشود بسیاری از کسانی که دلیل رد صلاحیتشان عدم التزام به اسلام مطرح شد ناراحت هستند زیرا دینشان زیر سوال رفته بنابراین به شدت لازم است در این شرایط کشور خویشتنداری صورت گیرد.
امروز از در و دیوار برای مجموعه ملت مشکلات ایجاد میشود این ممکن است مخاطبش دولت باشد اما مشکلاتش بر سر مردم آوار میشود، مسئولان باید حقوق افراد و ملت را در نظر بگیرند خویشتنداری کنند تا این شرایط تغییر یابد، اگر بخواهیم کارهایی که حدود ۴۰ سال است انجام میدهیم دوباره ادامه دهیم چه نتیجهای میگیریم؟ در ادوار مختلف انتخابات مجالس را بر اساس خواست خودمان تسویه کردیم که هر دفعه ضعیفتر از قبل شد و کیفیتش پائین آمد. آزادانه رأی دادن حق مردم است و حق کاندیداست که مشارکت کنند کسی باید رد صلاحیت شود که در دادگاهی محکومیت داشته باشد.
*به دادگاه و محاکم قضائی اشاره کردید، اگر برخی از پروندهها که در محکمههای قضایی باز هستند مانند پرونده املاک نجومی و یا در پروندههای بانکی به طور جدی پیگیری میشدند در این دوره از انتخابات شاهد نبودیم که یک جناح تا این حد حق به جانب وارد میدان شود و خودش را حق نسبت به سایر جریانهای حاضر بداند...
هنگامی که ما فساد مالی را متفاوت بنگریم و فساد مالی یک نفر را هر چقدر هم بزرگ باشد ندیده بگیریم مشخص است نتیجه چه میشود اما در مقابل مشاهده میکنیم گزارش یک صفحهای در پروندهای را ملاک قرار میدهند و بر اساسش حکم صادر میکنند. با چنین رفتارهایی ما بسیاری از آداب اجتماعی را زیر پا گذاشتیم، حکومت داری را فراموش کردیم و در نهایت باعث میشویم که فساد جریتر شود و توسعه بیشتری پیدا کند. امروز این موارد را داریم؛ به طور مثال شائبه ریاست برخی از افراد در مجلس مطرح میشود درصورتی که میدانیم که در دوره مدیرت این فرد بسیاری از اتفاقات رخ داده است که باید به این موارد رسیدگی میکردند اما توجهی به آن نشد و در مقابل چه موضع گیریهایی درباره افراد مظلوم داشتند.
*در مسئله رد صلاحیتها مطرح شد چون گفته شد نمایندهای از فردی که به اصطلاح کارچاق میکرده حمایتی را انجام داده رد شده در صورتی که میبینیم معاون شهردار پیشین تهران به دلیل تخلف مالی گسترده در زندان است اما تایید صلاحیت میشود بدون آنکه او جوابی در خصوص عملکرد مجموعه زیر دستش بدهد، اگر بنابر مستندات و گزاراشات باشد چرا ما شاهد این دوگانگی برخورد هستیم؟
امیدواریم که کمی فرصت منشأ بسیاری از رد صلاحیتها باشد و اعتراضی که دوستان انجام دادند نتیجه بگیرند به خاطر همین همچنان صبر میکنیم.
*فکر میکنید باتوجه به رد صلاحیتهای گسترده اصلاحطلبان بتوانند مانند انتخابات قبلی لیستی وارد میدان شوند؟
ما میخواهیم نماینده ملت باشیم. اگر در استان، شهر و یا حوزه انتخابیه مردم نخواهند انتخاب کنند انتخابات شکل نمیگیرد، شما تصور کنید بخشهای عظیمی از جامعه نخواهند در انتخابات حضور پیدا کنند کار و نظم کلی کشور دچار اختلال میشود. همانطور که اعلام شد جبهه اصلاحات لیست نمیدهد. تهران ۳۰ نماینده میخواهد در دوره قبل که رد صلاحیتها به این گستردگی نبود اصلاحطلبان مجبور شدند یک لیست ائتلافی دهند که نمیتوانستیم آن را یک لیست واحد در مجلس تلقی کنیم، حال باید منتظر بمانیم تا شورای عالی سیاست گذاری تصمیم بگیرد که این شورا هم منتظر تائید صلاحیتها است.
*برخیها عنوان میکنند مجلس یازدهم شاید پایهگذار نظام پارلمانی باشد به همین دلیل است که از یک جناح خاص تائید صلاحیت میشوند تا آن اصلاح ساختاری که مد نظر است بدون چون و چرا صورت گیرد، از نظر شما آیا چنین اتفاقی در مجلس خواهد افتاد؟
اصلاحات ساختاری از آن دسته تصمیمهایی است که باید قاطبه ملت آن را تائید کنند. در بسیاری از کشورها اصلاح ساختار به رفراندوم گذاشته میشود و رأیگیری میکنند نمیشود که یک مجلسی را مهندسی کنیم بعدش هم بیائیم یک نظر مهمی مانند اصلاح ساختار را از چنین مجلسی مصوبه بگیریم و کار جلو برود.
اعتقاد شخصیام این است که هرجایی که حق را زیر پا بگذاریم آنجا اول شکست ماست حتی اگر به ظاهر به موفقیت برسیم، زیرا ما یک قرار داد اجتماعی با ملت به نام قانون اساسی بستهایم که اگر بخواهیم آن را تغییر دهیم باید از ساز و کارهای خود قانون اساسی استفاده کنیم نه از ساز و کارهای سخیفی مانند ساخت و پاخت و مهندسی کردن. توجه داشته باشید اگر اقدامات مقطع زمانی خاص هم جواب دهد باعث انهدام ستونهای نظام میشود که یکی از آنها اعتماد عمومی به حاکمیت است، شما تصور کنید این مهم از بین برود چه اتفاقی میافتد؟
شما امروز هرکجا که بروید میشنوید چه کسی رأی میدهد؟ چرا شرکت میکنید؟ اینها واقعا چیزهای بدی است که ما میشنویم و همین امر میتواند باعث بسیاری از مصیبتها برای ملت باشد.
مثلا تصمیمگیری که درباره بنزین شد اگر با مجلس مشورت شده بود آیا این اتفاقات میافتاد؟ اول سال چنین پیشنهادی به مجلس آمد اما پذیرفته نشد، در بررسی بودجه نمایندگان نپذیرفتند چرا این کار را انجام داد؟ چون مشاهده میکردند مردم دیگر ظرفیت این را ندارند. در یک بحران ارزش دلار بالا میرود و پول ملی تا حد یک سوم سقوط میکند اینجا دو سوم از جیب همه برداشته میشود.
این جریان در مردم پخش میشود زیرا پول رایج ممکلت است و به همین دلیل کم و زیاد کردنش به همه آسیب میرساند، خب این را مجلس میدانست تایید نکرد اما آن اتفاق افتاد؛ اگر مجلس در نحوه تقسیم و نوع توزیعش نظر میداد و مصوبهای هم از دولت میآمد این حوادث رخ نمیداد.
اگر مشورت صورت میگرفت این مشکلات را امروز نداشتیم مشورت کردن یکی از ضروریات حکومتداری است ما از پیامبر خدا متصل به وحی نیستیم، حضرت پیامبر در جنگها با مردم مشورت میکردند، مسائل را با مردم در میان میگذاشتند که صلح کنند یا خیر، ایشان در زمان اعراب بدوی از خانمها مشورت میگرفت شما نگاه کنید به اندیشه و رفتار ایشان؛ اگر اصولگرایان به اصول اعتقاد دارند و اصلاحطلبان که به اصلاح معتقد هستند چنین مواردی را در نظر بگیرند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. پیامبر خدا و شخص اول دین که وحی به او نازل میشد برای انجام کارها مشورت و رفراندوم برگزار میکردند از همه رأی میگرفت برای جنگ و صلح، در مقابل ما مجلس را که طبق قانون اساسی عصاره فضائل ملت است نادیده میگیریم با این رفتار چه اتفاقی میافتد؟ مشخص است هر اقدام و عملی که یک مجلس نمایشی انجام دهد صورت نمیگیرد و موفق نمی شود حال میخواهد اصلاح ساختار باشد یا تصویب گرانی بنزین باشد.
*ما شاهد حضور یک جریان در این دوره از انتخابات هستیم کما اینکه گفته میشود به جز این جریان؛ جریانهای پایداری و نزدیک به رئیسجمهور پیشین یعنی آقای احمدینژاد هم حضور دارند که در بطن نمیتوان گفت تفاوت چندانی دارند، آیا اصولا دموکراسی بدون مشارکت سلایق مختلف امکان پذیر است؟ میتوانیم با یک سلیقه خاص کشوری که این همه مشکل دارد کشور را اداره کنیم؟
دموکراسی معنایش در خودش هست، اینکه چه کیفیتی هم داشته باشد باز هم درش مستتر است. همه حضور دارند و مردم با آنها آشنا و سپس انتخاب میکنند، یکی از مشکلاتی که ما داریم و میتواند این جریان را به انحراف بکشد عدم وجود احزاب قوی است؛ هنوز آن طور که باید و شاید حزب در جامعه ما به دلیل موانعی که بر سر راهش قرار داده میشود، نهادینه نشده است. ما باید به احزاب به عنوان زیر بنای سیاست نگاه کنیم. در این شرایط هم باید بگذاریم همه حضور داشته باشند و عادلانه رقابت کنند و از این رقابت هرچه که در آمد باید برای مردم قابل قبول باشد؛ حتی اگر ضعیف و یا قوی باشد تفکر ملت بوده است.
هنگامی که میگذاریم افراد برای حضور کاندید شوند، مردم آنان را انتخاب کنند و دستی در آرایشان نبریم علاوه بر این که به دموکراسی معنا بخشیدهایم تجربه اجتماعی آنان را بالا بردیم. قطعا دفعه بعدی که میخواهند در انتخاب شرکت کنند به این موضوع فکر خواهند که دفعه قبلی ایراد و اشکال کارشان کجا بوده است؛ ما باید فرصت تجربه کردن را به ملت بدهیم و خودمان را قیم آنان ندانیم.
خداوند بزرگ در قرآن میفرماید «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ .مَلِکِ النَّاسِ .إِلَهِ النَّاسِ» یعنی خداوند رب و ملک مردم است و اگر که ما بخواهیم جای هرکدام از این موارد یک جریان، فرد و سیستم قرار دهیم اشتباه بزرگی را انجام دادهایم باید بگذاریم که مردم خودشان تصمیم بگیرند و از آن تصمیم مطمئن باشیم که در مسیر رشد و تکامل اجتماعی آنان است. زیرا هنگامی که به جای مردم تصمیم میگیریم به آنها یک را کار و تصمیمی را تحمیل میکنیم به قول امروزیها مهندسیشان میکنیم که این کار به دور از حقیقتی است که خداوند برای اقوام مختلف پیش آورده است.
* در بخشی از صحبتها اشاره کردید که از لیست ۳۰نفره تهران فقط ۱۲ نفر تائید صلاحیت شدهاند اساسا با رویکردی که اتخاذ شده میتوانیم عنوان کنیم با این همه محدودیت که وجود دارد میتوانیم شعار آزادی بدهیم و مردم را دعوت کنیم که پای صندوقهای رأی بیایند؟ چرا دیدگاههای مانند علی مطهری و یا محمود صادقی تحمل نشد و در این دوره رد صلاحیت شدند؟
تازه این اسامی که مطرح کردید شاید هنوز آن غایت خواسته و ایدهآل همه مردم نباشد، مردم میخواهند اقدامات نو و جدید ببینند، میخواهند استعدادهای ملی شکوفا شود. حتی خود مجلس اصرار داشت جوانگرایی در ساختار دولت انجام شود اما آنقدر تبصرههای مختلف آمد که بیش از ۵۰ درصد کابینه از سنین بالا تشکیل شد.
متاسفانه جوانان که هیچ راهی برای ورود ندارند مگر اینکه داماد و یا پسر یکی باشند، باید به خواست مردم توجه شود باید کسانی که دارای استعداد و صاحب نظر هستند بیایند و راه برایشان باز شود. جالب است بدانید بزرگترین کارآفرینان دنیا کسانی بودند که کمترین امکانات را داشتند اما به دلیل آن که زمینه برای رشد پیدا کردند موفق شدند. بسیاری از ایرانیها که از ایران میروند در کشور خودشان میتوانند یک جایگاه خوب پیدا کنند اما جای دیگر وزیر و نماینده مجلس میشوند و یا در موسسات بزرگ اقتصادی جایگاه پیدا میکنند اگر این زمینهها را فراهم کنیم تا چهرههای جدید ورود پیدا کنند قطعا شرایط کشور تغییر میکند اما خب امروز در کشور چنین چیزی را نداریم حال شما تصور کنید در یک چنین شرایطی افرادی آمدند و سخن گفتند اما دینشان نفیشد قطعا چنین شرایطی بی اعتمادی به وجود خواهد آورد.
*این شقه شقه کردن مردم و از دایره خارج کردنشان یا این که مطرح میکنند میخواهیم مجلسی تشکیل دهیم که انقلابی باشد این انقلابی و غیر انقلابی کردن چه ضرری میتواند به وحدت ما این روزها نیاز واقعی جامعه است بزند؟
معتقدم باید به تاریخ بشر نگاه کرد گاهی اوقات یک حاکم خرمند با یک بازی از جنگهای چند صد ساله جلوگیری کرده است، همه انقلابی بودن به کشته و شهید دادن نیست، همه انقلابی بودن به جنگیدن نیست. انقلابهایی به وجود میآیند که مبنای فکری و فرهنگی دارند یک ملت متمدن برای رسیدن به حقوقش با فکر در دنیای امروز مبارزه میکند امروز همه چیز آماده است برای اینکه ما صدایمان را به دنیا برسانیم. در صدر اسلام هم این موضوع رعایت میشد. نگاه کنید چقدر اهل مکه به پیامبر ستم کردند ایشان به مدینه مهاجرت کردند اما هنگامی که مکه را فتح کردند همه را امان دادند زیرا هدف اسلام کشتن نبوده است. آن زمان مطرح کردند از اسرا اگر کسی خواندن و نوشتن یاد بدهد آزاد است یعنی رسالتهای اسلام فرهنگی است.
دفاع یک امر مقدس است و ما باید آمادگی این کار را داشته باشیم اما تزریق این مقدار نفرت به جامعه بیشتر جنبه نمایش در رقابتهای انتخاباتی دارد. ما در کشور ارتش، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و لشکر سایبری داریم که برای دفاع همه هستند و این را هم با شهادت فرزندانشان نشان دادند اینکه در دنیایی که افکار عمومی در حال منزوی کردن ماست بیاییم از این شعارهای انقلابی و غیرانقلابی بدهیم و یا در مجلس هم یک نفر شعار دهد و یک جنگ به ملت تحمیل شود، به صلاح مملک نیست.
روزهای اول انقلاب حضرت امام مسئله رفراندوم و رأی مردم را مطرح کردند ایشان عنوان کردند مردم به انقلاب رأی دهند حالا بعد از ۴۰ سالگی انقلاب با چه کسی میخواهیم انقلابی برخورد کنیم، انقلاب ما در داخل انجام شده است قانون دارد و بر اساس قانون جلو میرود؛ در دنیا هم که ما نمیتوانیم انقلاب داشته باشیم زیرا رابطه بین کشورها بر اساس حسن همجواری است.
هنگامی که امام فرانسه بودند ایام کریسمس میگفتند برای همسایهها هدیه خریداری کنید و این یعنی این که از اول هم نیامدیم با دنیا بجنگیم و برتری ما باید با فکر و اندیشهمان باشد اما این روشها نمیگذارد این برتری که داریم را به کسی ثابت کنیم.
دین و قرآن ما و حقیقت هستی این قدرت را دارد که بتواند همه مردم را باهم هماهنگ و همدل کند چه لازم است با شمشیر و اسحله این کارها را انجام دهیم و اگر میخواهیم از شیعیان هم دفاع کنیم باید از نظر فکری تقویت شوند تا بتوانند در دنیای امروز که علم مدیریت مطرح است بتوانند در تزار اول این علم قرار گیرند.
*بحث دیگری که این روزها مطرح است، مسئله تخریب دولت است هیچگاه تا این حد ما شاهد نبودیم که دولت وقت مورد تخریب قرار گیرد و این کارها تا حدی تاثیرگذار میشود که جایگاه وزیر خارجه و یا سایر دولتمردان تنزل پیدا کند، این اقدامات چه تاثیری میتواند بر وجهه بینالمللی ما بگذارد؟
بعضیها هنگامی که میخواهند قدرت را به دست بگیرند چشمهایشان را بر همه چیز میبندند و هرچه میخواهند بیان میکنند، غافل از اینکه رئیسجمهوری که رأی آورده است محترم است مگر این که یک خلاف آشکاری انجام داده باشد که آن هم باید در دادگاه و مجلس استیضاح کنند.
در شرایط جنگی جمهوریخواهان مورد تهاجم از طرف حزب مخالفشان قرار نمیگیرند اما رئیسجمهور ما را که اتفاقا از جناح اصولگرایان است تخریب میکنند. در واقع با دست خودمان جایگاهمان را متززل میکنیم. نقد و انتقاد با تخریب فرق دارد این کار باعث میشود دنیا ما را جدی نگیرد و بگویند این شخص قدرتی ندارد نمیخواهد بیاید و مذاکره کند چون بعدها کسی آن را پاره و رد میکند.