سخنگویی، وزارتخانهای در سایه
سخنگویی دولت یک رسالت است. رسالت تأمین ارتزاق گوشها و چشمها با اطلاعات صحیح. رسالتی که تحققش در گرو مؤلفههایی است که فرد سخنگوی باید از آن برخوردار باشد. با این وصف معرفی آقای علی ربیعی را از دو جهت باید به فال نیک گرفت.
ما در دامن سلسلهای از آموزههای دینی زیست و تنفس میکنیم. در جایجای آموزههای دینی و فرهنگی ما شنیدار مورد تأکید واقع شده و بسیار اهمیت دارد. مثنوی با چه آغاز میشود؟ با «بشنو از نی». همینطور در قرآن از اهمیت سمع بسیار میخوانیم. اینها حکایت از این دارد که ما باید در برابر دیدگان و قوه سامعه مردم بتوانیم اطلاعات درست و روشنگرانهای را در اختیار آنها قرار دهیم. چراکه قضاوتهای عمومی و ارزیابیهای مردم از طریق اطلاعاتی صورت میگیرد که به آنها داده شده است. یعنی اگر اطلاعات صحیحی از راه گوش و چشم به مردم برسد، زمینه و بستر لازم برای قضاوتهای مقرون به صحت فراهمتر است. این اطلاعرسانی درست و شفاف به ویژه در فضاهای مهآلود و متلاطم، بیشتر اهمیت پیدا میکند. چون نیاز به شفافیت برای پیشگیری از قضاوتهای نادرست در چنین فضاهایی دوچندان احساس میشود.
اینها که برشمرده شد، ناظر بر اهمیت امر اطلاعرسانی به معنای کلی کلمه است. حال اگر مقوله اطلاعرسانی را در اوضاع کنونی کشور خودمان ارزیابی کنیم، میبینیم پاشنه آشیل دولت ما هم محسوب میشود. به طور مکرر گفته شده است که ارتباط دولت آقای روحانی با رسانهها نسبت به عملکرد و دستاوردهایی که داشته، قوی نبوده است. در دوره گذشته اگرچه آقای دکتر نوبخت با وجود پستهای کلیدی دیگرشان ارتباط خوبی در مقام سخنگو با رسانهها داشت اما باز کافی نبود. چراکه میطلبید که دولت فرد مستقلی را که فارغ از سایر مسئولیتهای مهم دولتی باشد، به عنوان سخنگو معرفی کند تا او با تمرکز بر امر مهم سخنگویی روبروی رسانهها قرار بگیرد.
سخنگویی دولت یک رسالت است. رسالت تأمین ارتزاق گوشها و چشمها با اطلاعات صحیح. رسالتی که تحققش در گرو مؤلفههایی است که فرد سخنگوی باید از آن برخوردار باشد. با این وصف معرفی آقای علی ربیعی را از دو جهت باید به فال نیک گرفت. اول اینکه تمرکزش بر روی امر سخنگویی است و دغدغه و مسئولیت مهم دیگری ندارد که سخنگویی فرع بر آن باشد و در حاشیه آن مسئولیت قرار بگیرد. ویژگی مهم دیگر، قوه بیان وی است و از این حیث به خیلیهای دیگر ارجحیت دارد. به نظرم آقای ربیعی میتواند رسالت مهم دولت را که تأمین ارتزاق افکار عمومی از طریق اطلاعرسانی صحیح توسط دولت است، به خوبی به جا بیاورد. در بعضی از نهادها گاهی افرادی به عنوان سخنگو معرفی میشوند که از ادبیات مناسبی برای این مسئولیت برخوردار نیستند. یعنی بر زبان سخنگویی تسلط ندارند و در واقع زبانشان برای این کار الکن است. آقای ربیعی از این نظر کارآمد است و به زبان و ادبیاتی متناسب با سخنگویی دولت برخوردار است. این سخنگو است که دستاوردهای دولت را در سازمانها و وزارتخانههای مختلف به رسانهها و در واقع به مردم منتقل میکند. اگر مسئولیت مهم سخنگو بودن در دولت جدی گرفته نشود، چه انتظاری داریم که مردم در مورد عملکرد دولت درست قضاوت کنند؟ در وضع کنونی دولت از یک طرف با دشواریهای فراوانی از حیث مالی مواجه است و از سوی دیگر با مغرضینی که همه سعیشان را به خرج میدهند کارها و دستاوردهای تحقق یافته دولت را از نگاه مردم پنهان کنند و یا بیاهمیت جلوه بدهند. روبرو بودنِ همزمان با این مشکل، حضور یک فرد مستقل در جایگاه سخنگویی دولت را به عنوان یک ضرورت میطلبد.
آنچه به نظر میرسد آقای ربیعی در مسئولیت جدید خود باید به آن توجه ویژه داشته باشد، این است که سخنگویی را به مثابه وزارتخانهای در سایه در نظر بگیرد. یعنی اگرچه امکان تعریف وزارتخانهای جدید برای امر اطلاعرسانی وجود ندارد، نهاد سخنگویی میتواند وزارتخانهای در سایه باشد که بتواند سازوکاری جدی را برای جبران کمبودهای اطلاعرسانی دولت طراحی کرده و به کار بندد. سازوکاری که به نظر میرسد با حضور آقای ربیعی در مقام سخنگو دور از دسترس نیست.
سروش اکبرزاده/ فعال سیاسی اصلاحطلب