تاجیک در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
استراتژی ترامپ عکسالعملی کردن ما است/ تغییر رفتار ایران کف خواسته دولتهای قبلی آمریکا بود/ در کار با اروپا کم میگذاریم/ باید قبل از واشنگتن ابتکار عمل داشته باشیم
یک دیپلمات پیشین گفت: ما در کار با اروپا کم میگذاریم و به دنبال استانداردسازیهایی که لازم داریم تا با جامعه جهانی تعامل مالی و پولی داشته باشیم، نمیرویم. به عقیده من ما مقداری در داخل کشور به دلیل به تصمیم نرسیدن و کار منسجم فکری، مطالعاتی و تخصصی نکردن در مقابل آمریکا منفعل شدهایم و هر روز ناچاریم به دنبال بازیهایی که آمریکا طراحی میکند حرکت کنیم تا حدی که اعتماد به نفس و قدرت نوآوری و ابتکار عمل را هم از دست دادهایم.
نصرتالله تاجیک در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایلنا، در واکنش به اقدام ایالات متحده در ایجاد برخی محدودیتها برای برنامه هستهای ایران گفت: استراتژی اصلی ترامپ در ارتباط با ایران عکس العملی کردن ما است تا به نوعی در زمین رئیسجمهور ایالات متحده بازی کنیم که این زمین در دو حوزه برجام و مسائل خاورمیانه است.
وی ادامه داد: زمینی که ترامپ در برجام برای خودش تعیین کرده این است که ما را منزوی کرده و هم پیمانان ما را به همراهی با خود وادار کند چرا که اقدامات یکجانبه وی تاکنون به نتیجه مطلوب نرسیده است و وی ناچار است برای اعمال تحریمهای یکجانبهاش هزینه سنگین عدم همراهی سایر کشورها را پرداخت نماید. در زمینه خاورمیانه هم ترامپ میخواهد با بازی کردن ما در زمین تعیینی خودش اینگونه عمل کند که ما نسبت به مسائل منفعل شده و معامله قرن را با صحنهچینی به گونهای به پیش ببرد که ما قدرت تاثیرگذاری و یا بهم ریختن صحنه چینی ترامپ را نداشته باشیم؛ یعنی در حالی که مزیت سیاست خارجی ما سرمایه گذاریمان در خاورمیانه است ما را از حیز انتفاع ساقط کند تا نتوانیم از ابزارهای خودمان برای کسب منافع حداکثری استفاده کنیم.
این کارشناس مسائل سیاستخارجی با تاکید بر تلاش ایالات متحده برای کشاندن ایران به سمت اتخاذ تصمیمات نسنجیده و غلط، در پاسخ به این سوال که آیا میتوان لوایح FATF را با تروریستی اعلام کردن سپاه مرتبط دانست، گفت: به عقیده بنده این دو موضوع هیچ ارتباطی با هم ندارند. آمریکاییها طراحیهایشان را براساس بازیها، نیازها یا اهداف ما طراحی نمیکنند بلکه آنها براساس منافع خودشان نقشه راه طراحی میکنند.
وی افزود: معتقد هستم که ترامپ از مقوله تلاش برای تغییر رفتار ایران گذشته است و این کف خواسته دولتهای قبلی آمریکا بود ولی الان خواسته ترامپ تغییر حکومت حتی به قیمت تجزیه و فروپاشی ایران است. درست است که ترامپ برای فرار از تبعات سیاسی و حقوقی تلاش برای تغییر رژیم کشوری، رسماً نمیگوید که به دنبال تغییر حکومت و یا تجزیه ایران است اما علناً روشی را پیش گرفته که ممکن است اگر ما بازی نادرست انجام دهیم، به سمت بازی کردن در زمین او رفته و برای اجرای اهداف و راهبردهایش در زمینه تحقق اهدافش به وی کمک کنیم. البته این راهبرد ترامپ است اینکه او چه میزان قادر به اجرای آن باشد و یا ما چه اقداماتی باید انجام دهیم و یا نباید انجام دهیم تا او نتواند به اهدافش برسد، مساله دیگری است. ضمن آنکه خاورمیانه بستر تحولات عدیده و مهمی است و هر آن ممکن است اتفاقی روی دهد که سایر تحولات را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
تاجیک گفت: ترامپ با این سلسله اقدامات پی در پی که ما را منفعلانه به دنبال خود و تحولات ناشی از این اقدامات میکشاند دیگر در حال حاضر به دنبال این نیست که تنشهای مدیریت شده داخلی برای ایران به وجود بیاورد تا شاید امتیازی بگیرد، بلکه به دنبال این است که با اعمال تحریمها و سپس تروریستی اعلام کردن سپاه که نیروی نظامی رسمی کشور است، ابتدا مشکلات اقتصادی و سپس التهاباتی سیاسی و اجتماعی به منظور فراهم کردن شرایط قطبی سازی جامعه ایران را به وجود بیاورد که اگر حکومت این التهابات را هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی التیام نبخشد گسلهای سیاسی و اجتماعی ما فعال شده ، مردم رو در روی یکدیگیر قرار گرفته ، به جان یکدیگر افتاده و در اثر برخورد نیروها در درون کشور با یکدیگر، کشور به سمت تجزیه پیش میرود.
این دیپلمات پیشین در خصوص گسلهای موجود در کشور نیز گفت: از جمله گسلهای فعال در کشور میتوان از گسل قومیتها نام برد که اخیراً در برخی موارد مشاهده کردهایم و این مساله نشانگر این است که آمریکاییها روی این مقوله حساب باز کرده و در صدد برنامهریزی هستند. بنابراین حال که کف خواست ترامپ تغییر رفتار و سقف خواستهاش تغییر حکومت است و اگر حکومت نتواند مسائل و مشکلات را التیام ببخشد، کشور ممکن است دچار مشکلاتی شود باید روشهای گذشته و سنتی و آزمایش شده و مخصوصا از بی عملی و انفعال خارج شده و با استفاده به موقع از اهرمهایمان ابتکار عمل را به دست گرفته و نگذاریم آدمی مثل ترامپ ما را بازیچه دست خود قرار دهد.
این کارشناس مسائل بینالملل در رابطه با این مساله که مسئولان دستگاه دیپلماسی و سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه از وارد فاز عملیاتی شدن اینستکس خبر میدهند در حالی که برخی در داخل کشور از پایان همکاری با اروپا سخن میگویند، گفت: صادقانه بگویم؛ در این قسمت بیشتر مشکل خودمان است. یعنی ما در کار با اروپا کم میگذاریم و به دنبال استاندارد سازیهایی که لازم داریم تا با جامعه جهانی تعامل مالی و پولی داشته باشیم، نمیرویم. به عقیده من ما مقداری در داخل کشور به دلیل به تصمیم نرسیدن و کار منسجم فکری و مطالعاتی تخصصی نکردن در مقابل آمریکا منفعل شدهایم و هر روز ناچاریم به دنبال بازیهایی که آمریکا طراحی میکند حرکت کنیم تا حدی که اعتماد به نفس و قدرت نوآوری و ابتکار عمل را هم از دست دادهایم.
وی ادامه داد: ما قدرت طراحی بازی مناسب و موثر و به دست گرفتن ابتکار عمل را از دست دادهایم و به سمت انفعال و به دنبال جریانات کشیده شدن حرکت میکنیم و این باعث میشود که ما نتوانیم از اهرمهای خودمان استفاده کنیم. یکی از این موارد این است که ما میتوانیم در کار با اروپا مقدار بیشتری گفتوگو داشته باشیم و گفتمان جدیدی را طراحی کنیم. به هر صورت اروپا در ماجرای برجام همراه ما است اگر چه ما نباید انتظارات گسترده از اروپا داشته باشیم و بخواهیم اروپا به خاطر ما و برجام با آمریکا سرشاخ شود ولی ظرفیتهای اروپا هم هنوز تمام نشده و ما میتوانیم نقش موثری در کار با اروپا داشته باشیم. بخشی از این امر متوجه دانشگاه و مراکز مطالعاتی ماست ولی دستگاههای اجرائی هم تقصیر دارند که زمینه همکاری آنها را برای فکر سازی و سناریو پردازی و بررسی تخصصی اقدامات ترامپ فراهم نمیکنند.
وی افزود: تقابل منفعلانه ایران و آمریکا بازده نزولی پیدا کرده و منافعش فقط به کارخانجات و صنایع تسلیحاتی غربی و مخصوصا آمریکا که حامی ترامپ هستند میرسد و ضمن اینکه ثروت مردم منطقه را به هدر میدهد صرفا رقبای منطقهای ما را ارضاع میکند. متاسفانه هنوز در زمینه اختلافات ایران و آمریکا نه سناریوسازی معتبری شده و نه تئوریپردازی برای چگونگی قوارهبندی و مدلسازی برای حل آنها.
این کارشناس سیاست خارجی گفت: هسته اصلی چالش ما و آمریکا بیشتر در زمینه مسائل خاورمیانه است اما به دلیل عدم ارتباط مناسب دو کشور رقبای ما همچون رژیم صهیونیستی و عربستان توانستهاند بستر این چالش را جابجا کرده و هم اکنون گفتمان غالب بین دو کشور بجای سیاسی که با روش مصالحه قابل حل نسبی است تبدیل به گفتمان امنیتی در زمینه عبور نفت از آبراه خلیج فارس و تامین انرژی جهان، تامین امنیت همپیمانان آمریکا در منطقه، حفظ امنیت رژیم صهیونیستی شده است ولی ما باید سعی کنیم بستر گفتمان غالب را با برقراری ارتباط به نخبگان و جامعه آمریکائی عوض کرده و دقیقا اهداف و دیدگاههای خود در ارتباط با اهداف غیرشفاف و سیاستهای تخریبی آمریکا در منطقه را فرموله و برای هر یک راهکار پیدا کنیم تا از پیچیده شدن بیشتر چالشهای دو کشور برای تامین رفاه حداقلی برای مردم کشورمان و مخصوصا اقشار آسیبپذیر جلوگیری بعمل آوریم.