علی نصری در گفتوگو با ایلنا:
اروپاییها نمیتوانند از مذاکره و برقراری رابطه با ایران صرف نظر کنند/ شاهد انتقال تدریجی کانونهای قدرت از غرب به شرق هستیم
یک تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی تاکید کرد: بخش مهمی از این ابراز نگرانیها در مورد برنامه موشکی ایران تحت تاثیر رایزنیهای لابیهای اسرائیل و عربستان سعودی و همچنین فشارهای سیاسی و اقتصادی امریکا است. اما اینطور نیست که خود اتحادیه اروپا موضعی خنثی نسبت به افزایش تواناییهای نظامی و گسترش نفوذ ایران در منطقه داشته باشد.
ایران و اروپا طی سالی که گذشت، روابط پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتند؛ از یکسو، با خروج یکجانبه و غیرقانونی ایالات متحده از توافق هستهای، اتحادیه اروپا تمام قد در مقابل این اقدام دونالد ترامپ ایستادند و آن را اقدامی برخلاف حقوق بینالملل دانسته که امنیت اروپا را هم با تهدید روبهرو میکند. با این حال، هرچند اروپاییها از نظر سیاسی حمایت قاطعی از برجام داشتند اما از نظر اقتصادی، عملکردشان از نظر اقتصادی با ضعفها و کندیهای بسیار همراه بود کماآنکه بسیاری از شرکتها و موسسات اروپایی با اعمال مجدد تحریمها، با همکاریهایشان با شرکتها و موسسات ایرانی پایان بخشیدند و از سوی دیگر، راهاندازی سازوکار ویژه مالی اتحادیه اروپا موسوم به اینستکس ماهها طول کشید. از دیگر، اتفاقات سیاسی نظیر برنامه موشکی ایران و طرح اتهام حمایت ایران از فعالیتهای تروریستی در داخل اروپا موجب شد تا روابط ایران و اروپا با تنشهایی همراه شود. درخصوص روابط ایران و اتحادیه اروپا، گفتوگویی با علی نصری، تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
اروپا خطکشیهای کلی سیاسیاش با ایران را نگه داشته است
مقامات اروپایی امسال نسبت به سالهای گذشته انتقادات بیشتری را در مورد برنامه موشکی ایران انتقاد کردند در حالی فعالیتهای موشکی ایران نسبت به سالهای گذشته کمتر فعال بود. دلیل افزایش این انتقادات و هجمهها نسبت به برنامه اتمی ایران از سوی اروپاییها طی امسال چیست؟
اروپا میخواهد به همپیمانان سیاسی خود - مثل امریکا - و شرکای اقتصادیاش در منطقه٬ نشان بدهد که علیرغم اینکه به دنبال حفظ برجام است و با وجود اختلافات متعددی که با دولت کنونی آمریکا دارد، خطکشیهای کلی سیاسیاش با ایران را نگه داشته است یعنی مثلاً در مورد مسائل ژئوپلتیک مانند حضور نظامی ایران در سوریه، گسترش نفوذ ایران در منطقه، موضع ایران در قبال اسرائیل یا همکاری استراتژیک ایران و روسیه چرخشی انجام نداده است.
تکرار برخی از نگرانیها تحتتاثیر لابیهای اسرائیل و عربستان و فشارهای امریکا است
تا چه اندازه تلاشهای نتانیاهو نسبت به بزرگنمایی فعالیتهای موشکی ایران و ادعاهایی که مقامات اسرائیلی در این باره مطرح میکنند، در تشدید انتقادات علیه ایران اثرگذار بوده است؟
طبیعتاً بخش مهمی از تکرار این ابراز نگرانیها در مورد برنامه موشکی ایران تحت تاثیر رایزنیهای لابیهای اسرائیل و عربستان سعودی و همچنین فشارهای سیاسی و اقتصادی امریکا است. اما اینطور نیست که خود اتحادیه اروپا موضع خنثیای نسبت به افزایش تواناییهای نظامی و گسترش نفوذ ایران در منطقه داشته باشد. آنها نیز نقش زیادی در وقایع چند دهه گذشته در منطقه، از جمله در لیبی و سوریه داشتند و افزایش تواناییهای نظامی ایران محاسبات استراتژیک آنها را نیز برهم میزند.
اتهام حمایت ایران از تروریسم از یک تفکر قدیمی سرچشمه میگیرد
یکی از مسائل دیگری که در مناسبات ایران و فرانسه وجود داشت، ادعاهای برخی از کشورهای اروپا مبنی بر حمایت ایران از انجام حملات تروریستی در اروپا بود که این مسئله منجر به اخراج تعدادی از اعضای نمایندگیهای ایران شد. این مسئله تا چه اندازه بر روابط طرفین اثرگذار بود؟
به نظرم اثر چندانی نداشت. این اتهامات عمدتاً نتیجه رایزنیهای دولتهای اسرائیل و عربستان و فشارهای دولت امریکا بود که بعد از جریان پر سروصدای قتل جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در ترکیه و چشمپوشی دولت امریکا و موضعگیریهای ضعیف دولتهای اروپایی در قبال این جنایت، به حاشیه رانده شد. مضاف بر اینکه امروز اهمیت ایران در مناسبات منطقهای و جایگاهش در عرصه بینالمللی وزینتر از آن است که اروپاییها بتوانند بر اساس چنین اتهاماتی از مذاکره و برقراری رابطه با ایران صرف نظر کنند. استفاده از چنین اتهاماتی برای ایزوله کردن ایران، از یک تفکر قدیمی سرچشمه میگیرد که در ۳۰، ۴۰ سال پیش منجمد شده و با مناسبات قدرت و فضای دیپلماتیک امروز ناآشناست.
شاکله سیاسی اتحادیه اروپا تمایل به حفظ برجام علیرغم سایر اختلافات با ایران است
فکر میکنید تا چه اندازه اختلافات غیربرجامی میتواند بر همکاریهای برجامی ایران و اروپا تاثیر بگذارد؟
دستگاه دیپلماسی ایران از همان ابتدای مذاکرات برجام مدام بر این نکته تکیه کرده که برجام صرفاً مربوط به مسائل هستهای است و شامل موضوعات مورد اختلاف دیگر میان ایران و کشورهای ۱+۵ نمیشود. این اصل را اروپاییها هم پذیرفتهاند و تاکنون بر همین اساس برای حفظ برجام کوشیدهاند. در چند موردی هم که برخی مقامات فرانسوی، بریتانیایی یا آلمانی به برنامه موشکی٬ اتهامات تروریستی یا مسائل حقوقبشری اشاره کردند، با واکنش فوری وزیر امور خارجه کشورمان مواجه شدند. البته جریانها یا احزاب یا شخصیتهای سیاسی در اروپا هستند که تمایل دارند از این اختلافات به عنوان بهانهای برای رفع مسئولیت از کشورهایشان در قبال برجام استفاده کنند اما به نظر میرسد که شاکله سیاسی اصلی اتحادیه اروپا تمایل به حفظ برجام علیرغم سایر اختلافات با ایران را دارد.
شاهد انتقال تدریجی کانونهای قدرت از غرب به شرق هستیم
اختلافات اروپا و امریکا در بسیاری از مسائل موضوع غیرقابل انکاری است که مسئله برجام یکی از این نمونهها است. فکر میکنید تا چه اندازه این شکاف بتواند آغازگر فصلی جدید در روابط ایران و اروپا و فرصتسازی برای رابطه اروپا با کشورهای شرقی و منطقه غرب آسیا باشد؟
به نظرم این تحول در عرصه بینالمللی خواه ناخواه در حال رخ دادن است. این همان تحولی است که دکتر ظریف در کتاب «دوران گذار روابط بینالمللی در جهان پساغرب» به تحلیل آن میپردازد. امروز شاهد یک انتقال تدریجی کانونهای قدرت (اقتصادی، سیاسی٬ ژئوپلیتیک) از غرب به شرق هستیم و نظام بینالمللی در حال گذار از یک جهان تکقطبی - با محوریت غرب - به یک جهان «چند قطبی» یا احیاناً «بی قطب» است. اختلافاتی که امروز میان اروپا و آمریکا و بعضاً در درون خود این کشورها میبینیم، ناظر به تغییراتی است که در توازن قدرت در جهان و شکلگیری ائتلافات جدید در عرصه بینالمللی است.
دولت ترامپ جایگاه و اعتبار خود را در عرصه بینالمللی از دست داده است
صبر ایران و اروپا برای مذاکره با آمریکا قابل درک است
برخی از تحلیلگران میگویند که ایران و اروپا هر دو سیاست صبر برای به پایان رسیدن دوره نخست ریاستجمهور ترامپ را در پیش گرفتهاند. آیا مذاکره با ترامپ برای رسیدن به توافق در دورهای که او به شدت نیازمند توافق برای کسب اعتبار است، راهکار بهتری نیست تا آنکه ایران منتظر شکست احتمالی وی باشد؟ اروپا در این بازه چه نقشی را میتواند ایفا کند؟
دولت کنونی آمریکا در این دو سالی که بر سرکار بوده از پیمانهای متعدد بینالمللی که بعضاً از اهمیت حیاتی برای حفظ ثبات نظام بینالمللی و بقای بشریت برخوردار بودند، خارج شده یا آنها را نقض کرده است؛ پیمانهایی مانند توافق اقلیمی پاریس، پیمان تسلیحات هستهای با روسیه، پیمان تجاری اقیانوس آرام، نفتا و غیره. این یکجانبهگرایی و عقبگرد از بسیاری از گفتمانهای قرن بیستویکمی و بازگشت به فضای جنگ سرد و آغاز جنگهای تجاری و حمایت بیقید و شرط از حکومتهای مستبد و بدنام و مداخلهگریهای آشکار و نقض حق حاکمیت کشورهای مستقل٬ باعث شده که دولت ترامپ جایگاه و اعتبار خود را به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد در عرصه بینالمللی از دست بدهد. گمان نمیکنیم که دولت ایران تمایل داشته باشد که با چنین دولت پیمانشکنی وارد مذاکرات جدیدی بشود و این قابل درک است که ایران و اروپا - و همچنین سایر کشورها - صبر پیشه کنند تا بلکه در انتخابات آینده امریکا یک دولت متعارفتر و معقولتر جای دولت کنونی را بگیرد. البته این بدین معنی نیست که این صبر منفعلانه باشد. بلکه باید شرایط کنونی را به منزله فرصتی دید برای ایجاد روابط و همکارهای تازه سیاسی، ساختن سازوکارهای اقتصادی جدید (مانند instex) و خارج شدن از سیطره قدرت امریکا در نظام بینالمللی.
گفتوگو از محمدابراهیم ترقینژاد