/یادداشت روزبه کردونی/
دهه پنجم؛ افزایش هزینه فساد، کاهش هزینه شفافیت
. مقام معظم رهبری علاوه بر فرمان ماندگار هشتمادهای به سران قوا در لزوم مبارزه با فساد، همواره بر بستن راههای فساد بهعنوان عامل پیشگیرانه تأکید داشتهاند و این مهم را با حضور مردم ممکن دانستهاند.
یه گزارش ایلنا، نگاهی مختصر به موضوع شفافیت در ادبیات جهانی نشان میدهد این موضوع با گروه کثیری از مفاهیم ازجمله کاهش فقر، کاستن از نابرابری و افزایش رفاه ارتباطی تنگاتنگ دارد. شفافیت یکی از الزامات حوزه سیاستگذاری و حکمرانی در جهان امروز به شمار میرود و بهعنوان یکی از مسائل اصلی دستگاه سیاستگذاری در راستای افزایش کارآمدی، کاستن از هزینهها، افزایش سرمایه اجتماعی و انسجام اجتماعی در همه دولتها شناخته میشود. از سوی دیگر شفافیت و ترجمان سیاسی-حقوقی آن یعنی حق دسترسی آزاد اطلاعات همزمان بهعنوان یکی از مصادیق انکارناپذیر حقوق شهروندی در جوامع مختلف است؛ اما این رابطه، رابطهای دوسویه است؛ از یک سو این حق شهروندان است که از نظام حکمرانی مبتنی بر اصل شفافیت و پاسخگویی بهرهمند باشند و از سوی دیگر این تکلیف شهروندان است که در مقابل فساد سکوت نکنند؛ اما چرا در مقابل بروز فساد سکوت میشود؟ الفرد ریموند از فعالان ضدفساد، در تحلیلی به دو باور غلط درباره فساد اشاره میکند. اولین باور نادرست این است که فساد جرم نیست. دومین باور غلط این است که فساد فقط یک مشکل کوچک است، این امر برای همیشه ادامه دارد و ما کار خاصی نمیتوانیم درباره آن انجام دهیم. نظرسنجی مؤسسه بینالمللی شفافیت که بین سالهای 2014 تا 2017 در 119 کشور جهان با حضور 170 هزار نفر انجام شده، نشان میدهد به طور تقریبی یک نفر از هر چهار نفر در سراسر دنیا در 12 ماه منتهی به انجام نظرسنجی اذعان کردهاند، برای دریافت خدمات عمومی رشوه پرداخت کردند. این در حالی است که شش نفر از 10 نفر از عملکرد دولت خود در مبارزه با فساد ناراضی بودهاند؛ اما نکته تأملبرانگیز آنجاست که در اروپا 74 درصد از مردم در مواجهه با فساد به سراغ شفافیت نرفته و سکوت کردهاند. در بررسی دلایل گزارشندادن و سکوت در برابر فساد براساس گزارشها 47 درصد ناتوانی در اثبات فساد، 33 درصد بیفایدهبودن گزارش فساد به دلیل مجازاتنکردن عاملان فساد، ۳۱ درصد حمایتنکردن از گزارشدهندگان، ۲۱ درصد ناآگاهی از چگونگی فرایند گزارشدهی، 20 درصد دردسرسازشدن گزارش برای گزارشدهندگان، ۲۰ درصد اطلاع همه از فساد و فرهنگ غالب سکوت در برابر آن، ۱۶ درصد اجتناب از خائن قلمدادشدن و ۱۶ درصد نداشتن منفعت از گزارش فساد را دلیل اصلی برای ارائهندادن گزارش فساد اعلام کردهاند. توجه به موارد فوق ازآنرو میتواند محل توجه باشد که بدانیم برای جلب مشارکت شهروندان برای مبارزه با فساد چه الزاماتی مورد نیاز است. دراینمیان ذکر این نکته هم ضروری است که دستورالعملهای متعدد که برای افزایش شفافیت بهعنوان یک راهبرد مبارزه با فساد در جوامع در سالهای اخیر منتشر شده، به این موضوع اذعان شده که با توجه به فقدان شفافیت به صورت گسترده و پایینبودن میزان اعتماد به سازمانهای دولتی، توانمندسازی شهروندان میتواند نقشی کلیدی در شفافسازی و مبارزه با فساد ایفا کند.
توانمندسازی در این معنا گذار از صرف دیدن یک مسئله به یافتن راهی برای صحبتکردن درباره آن است. از سوی دیگر باید اذعان کرد که برای مبارزه با فساد باید فضایی در جامعه وجود داشته باشد که شفافنبودن هزینه داشته باشد و مدیران و مسئولانی که مقوله شفافیت را بهعنوان یک راهبرد پیش میگیرند؛ ازآنجاکه اعتماد اجتماعی را افزایش میدهند، مورد حمایت گروههای مرجع و وجدان جمعی جامعه قرار گیرند. نباید حوزه عمومی به گونهای شکل گیرد که آنان که برای مبارزه با فساد راهبرد شفافیت را پیش میگیرند، بیش از آنان که عزمی برای شفافیت ندارند، مورد حمله و هجمه قرار گیرند. مقام معظم رهبری علاوه بر فرمان ماندگار هشتمادهای به سران قوا در لزوم مبارزه با فساد، همواره بر بستن راههای فساد بهعنوان عامل پیشگیرانه تأکید داشتهاند و این مهم را با حضور مردم ممکن دانستهاند. در این چارچوب دهه پنجم انقلاب اگر با تکیه بر این مفاهیم میان شهروندان و مسئولان به پیش برده شود، یکی از آفات جدی کارآمدی و توسعه از سر راه برداشته خواهد شد؛ به شرطی که همه در عمل دهه پنجم انقلاب را به دهه افزایش هزینه فساد و کاهش هزینه شفافیت تبدیل کنند.
روزبه کردونی . پژوهشگر سیاستگذاری