آل حبیب:
تهدید ایرانیان به گرسنگی جنایت علیه بشریت است/ ایران به گفتوگو اعتقاد دارد
سفر و معاون نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد با اشاره به اظهارات وزیر امور خارجه آمریکا که بیشرمانه همه ایرانیان را به گرسنگی تهدید کرد، تاکید کرد: استفاده از غذا و دارو به عنوان اسلحه علیه غیرنظامیان فقط یک نام دارد؛ جنایت علیه بشریت.
به گزارش ایلنا، متن سخنان اسحاق آل حبیب، سفیر و معاون نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در کمیته سوم قبل از رایگیری درباره قطعنامه پیشنهادی حقوقبشر ایران به شرح زیر است:
آقای رییس
در یکصد سالی که از مجاهدت ایرانیها برای حقوقبشر و دموکراسی میگذرد دقیقا همان نیروهای مخربی که پشت این قطعنامه هستند تمام توان خود را به کار بستهاند تا آن را ناکام گذاشته یا از مسیر خود منحرف سازند. برپا کردن کودتای نظامی در ۱۹۵۳ علیه دولت دموکراتیک ایران، حمایت بیقید و شرط برای دو دهه و نیم از دیکتاتوری که جانشین آن دولت کردند، حمایت از جنگ نظامی علیه ایرانیان در دهه ۱۹۸۰، تامین تسلیحات شیمیایی برای صدام جهت هدف قرار دادن ایرانیان، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل همه ۲۹۰ سرنشین آن، همدستی با گروهکهای تروریستی شناخته شده و برقراری یک جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ایرانیان در تعارض با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و حکم الزامآور دیوان بینالمللی دادگستری تنها نمونههایی اندک از این سیاستها بوده اند. به واقع از سال ۱۹۵۳ حتی یک روز سپری نشده است که در آن همین کشورها ایرانیان را آزار و شکنجه نداده باشند.
بزرگترین دشمنان حقوق بشر و دموکراسی کسانی هستند که از آن به عنوان ابزارهای سیاست خارجی خود علیه ملتها و دولتهایی که دوستشان ندارند، سوءاستفاده می کنند. برای این کشورها یک دوگانگی اساسی در موضوعات مربوط به حقوقبشر وجود دارد.
برای آنها قربانیان برابر نیستند. آنها یا خوبند یا بد. در حالی که به قتل مخالفان صلح جوی سیاسی رضایت میدهند، یک قاتل که عامدا با اتوبوس از روی نیروهای پلیس در خیابانهای تهران رد میشود و آنها را میکشد علنا از سوی وزیر امور خارجه آمریکا تقدیر شده و بزرگ داشته میشود. تصور کنید اگر همین شخص جرات میکرد در خاک آمریکا چنین جنایتی را مرتکب شود با وی چه برخوردی میکردند. در حقیقت مردمانی که توسط این کشورها و متحدان آنها قربانی میشوند شایسته توجه نیستند. این قربانیان بیاهمیت از منظر سیاسی را میتوان به فراموشی سپرد. در عین حال هر کسی که به مقابله با دولتهای دشمن برخیزد شایسته بزرگداشت به عنوان فعال حقوقبشر است. حتی یک فرقه تروریست (در مورد ایران گروهک مجاهدین خلق) را میتوان در عالیترین سطوح سیاسی در واشنگتن برای فشار بر ایران مورد پذیرایی گرم قرار داد.
در عین حال، همین دولتهای منافق غیرنظامیان را در حد ژنوساید به کشتن میدهند. تحریمهای کشتارجمعی یکجانبه سبب مرگ تعداد بیشتری از غیرنظامیان در سراسر جهان در مقایسه با همه تسلیحات کشتار جمعی در طول تاریخ شدهاند. بخش اعظمی از قربانیان کودکان بوده اند. از انجا که این کشتارها نتیجه سیاستهای این دولتها است قربانیان شایسته توجه نیستند. وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه ای که در تاریخ ۷ نوامبر انجام داد بیشرمانه همه ایرانیان را تهدید به گرسنگی کرد وی گفت «خوب به خاطر داشته باشید، خیلی خوب، رهبران ایران باید تصمیم بگیرند که آیا میخواهند مردم کشورشان غذا بخورند». استفاده از غذا و دارو به عنوان اسلحه علیه غیرنظامیان فقط یک نام دارد جنایت علیه بشریت. بله جنایت علیه بشریت. آشکارا برای مدعیان حقوق بشر حتی کل یک ملت را میتوان برای رسیدن به اهداف سیاسی به قتل رساند.
حمله بزدلانه تروریستی به شهر اهواز در ۲۲ سپتامبر یک مورد مرتبط و پندآموز است. در این حمله شهروندان بیگناه متعددی از جمله کودکان به قتل رسیدند. یک گروه جداییطلب که بیرون از ایران اقامت دارد بلافاصله مسئولیت حمله را که از شورای امنیت به عنوان حمله تروریستی محکوم شد برعهده گرفت. عکسالعمل بانیان این قطعنامه چه بود؟ در اقدامی تهوعآور اسم شهر اهواز و بعدا اسم گروه تروریستی را بعنوان یک اقلیت به قطعنامه اضافه کردند! چنین حرکتی فقط به معنای حفاظت و شناسایی گروههای تروریستی در پوشش قطعنامه حقوقبشر است. هرچند اقدام مذکور تنفربرانگیز بود ولی ما از این نحوه برخورد با قربانیان تروریسم در خیابانهای اهواز متعجب نشدیم. چراکه بانیان قطعنامه آنها را شایسته توجه نمیدانند ولی تروریستهایی که آنها را به قتل رساندهاند مستوجب حمایت و شناسایی به عنوان فعال حقوقبشر یا اقلیت قومی هستند. شرمآور است!
دوگانگی مذکور دموکراسی را هم شامل میشود: دموکراسی قابل قبول در مقابل دموکراسی غیرقابل قبول. انتخابات با توجه به نیاز سیاست خارجی این دولتها میتواند واقعی یا تقلبی باشد. وقتی مردم در کشورهایی که مشتری آنها هستند برای همیشه با صندوق رای و دموکراسی بیگانه نگهداشته میشوند انتخابات در کشورهای دشمن نامشروع و تقلبی خوانده میشوند چراکه رای مردم علائق و اولویتهای سیاست خارجی ایشان را منعکس نمیکند.
همچنین صداهایی هست که باید شنیده شود و صداهایی که ارزش شنیده شدن ندارند. صدای معدود افرادی که در خیابانهای ایران مشغول خرابکاری و حمله به مراکز پلیس بودند شایسته شنیده شدن و حتی طرح در شورای امنیت بود در حالی که خفه کردن صدای مخالفان در دولتهای مشتری هیچ نگرانی را سبب نمیشود. حتی بدتر اینکه این مدعیان منافق کاملا در مقابل صدای شکستن میلیونها نفر که برای هفت دهه در فلسطین تحت اشغال خارجی زندگی میکنند کاملا کر میشوند. صداهایی برای آنها مرجح است که برای سیاست خارجی ایشان مفید باشد. بهرحال اشتهای اندکی در شنیدن صدای کودکان مهاجری دارند که در قفس زندانی شدهاند یا قربانیانی که در حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس جان خود را از دست دادند. قربانیان آن حمله وحشیانه که در حمایت از متحد آن روز آنها صدام به عمل آمد از جمله دهها کودک هرگز فرصت نیافتند تا از حقوقبشر خود از مقامات آمریکایی یا فرمانده ناوی بپرسند که بیشرمانه توسط واشنگتن به خاطر ارتکاب این جنایات مدال افتخار گرفت.
برای این مدعیان از خود راضی استقلال و حاکمیت نیز فقط برای قدرتمندان معتبر است. برای آنها دخالت در دیگر کشورها اگر توسط ایشان یا نوکرانشان صورت پذیرد بلامانع است. آمریکا برای مدت طولانی در پروسههای دموکراتیک در ایران دخالت کرده است نه برای حمایت از آن بلکه برای تخریب آن و برای بازگرداندن دیکتاتوری. حتی امروز هم بزرگترین متحد آمریکا علیه دموکراسی در ایران یک فرقه شناخته شده تروریست است. حتی امروز هم آمریکا بزرگترین دشمن دموکراسی و حقوقبشر در تمام خاورمیانه از جمله ایران است.
در همین راستا صدای جامعه مدنی باید تشویق و شنیده شود مشروط بر آنکه علیه دولتهایی کار بکنند که ایشان دوستشان ندارند. آنها به خود حق میدهند از جامعه مدنی سوءاستفاده کنند از جمله اینکه آنها را ایجاد کرده و بیدریغ تامین مالی کنند تا در خدمت نهادهای جاسوسی و اهداف سیاست خارجی ایشان باشد. در غیر این صورت باید این صداها را ساکت کرد. آمریکا مرتبا مانع مقام مشورتی سازمانهای مردم نهاد ایرانی در سازمان ملل میشود در حالی که برای یک نهاد ضدایرانی که وزارت امور خارجه آمریکا آن را ایجاد کرده و هنوز تامین مالی میکند حتی به رایگیری در اکوسوک متوسل شد. نکتهای درسآموز!
آزادی بیان تا زمانی که منافع امریکا و همپیمانانش را تضمین میکند مورد حمایت قرار می گیرد. در غیر این صورت، تحت عنوان تهدید برای امنیت ملی تعریف شده و خفه میشود. در ماه اوت ۲۰۱۸، صدها حساب رسمی متعلق به ایرانیان توسط شبکههای اجتماعی تحت فشار آمریکا مسدود شد. چرا؟ چون آنها جرأت کرده بودند در مورد اسرائیل افشاگری کنند. در حالی که هزاران حساب و روبات ضد ایرانی، آزادانه در حال پمپاژ کردن اخبار نفرتافکنانه و غلط بودند، آنها به بحث درخصوص جنایتهای اسرائیل در فلسطین مبادرت میکردند. چه جرم نابخشودنی!
بر همین اساس، دولتهای غربی کشف رمز توسط شرکتهای اینترنتی را یک حرکت مشروع و قانونی برای حفاظت از امنیت ملی خود تعریف میکنند، در حالی که اقدام دولتهای مستقل برای جلوگیری از سوءاستفاده از شبکههای رسانههای اجتماعی از سوی تروریستها و خرابکاران توسط همان کشورها به عنوان نقض حق حریم خصوصی تلقی میشود!
عدم پیوستگی مواضع و استانداردهای دوگانه در رفتار بانیان اصلی این قطعنامه به آنچه که اشاره شد، محدود نمیشود. سیاست خارجی آنها به طور پیش فرض براساس ریاکاری بنیاد نهاده شده و اجرا میشود.
کانادا نمونه روشنی است که در آن دموکراسی از سوی طرفداران نژادپرستی و آپارتاید به یغما رفته است. بر اساس ارزیابی سال ۲۰۱۸ گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درخصوص خشونت علیه زنان، خشونت علیه زنان در کانادا همچنان «مشکلی جدی، فراگیر و سیستماتیک است». او مشخصا اظهار میدارد «زنان بومی در جوامع خود و در سطح ملی، آشکارا از تبعیض رنج میبرند». گزارشگر ویژه خشونت نسبت به زنان اضافه میکند که «زنان بومی به طور نظام مند، چندگانه و سیستماتیک با اشکال مختلف تبعیض مواجهاند و به واسطه ناکارآمدی دولت به حاشیه رانده شده یا دچار فقر میشوند.» همچنین نحوه رای دادن کانادا در سازمان ملل متحد وقتی به سیاستهای اسراییل - که ذاتا ناقض اصول اولیه حقوق بشر است - مربوط میشود بسیار روشنگر و افشا کننده است. قطعنامه در پی قطعنامه، سال در پی سال، یکی بعد دیگری در نیویورک و در ژنو نتایج آرا حکایت از حمایت بیقید و شرط کانادا از اسرائیل در نقض فاحش حقوقبشر دارند. ظاهرا، برای کانادا سرنوشت میلیونها نفر از قربانیان تجاوز اسرائیل اهمیتی ندارد و اسرائیل به عنوان ناقض حقوقبشر مستحق حفاظت، مصونیت و حمایت بیحد و حصر است. کانادا همچنان بر ارائه قطعنامه ایران اصرار بیهوده میورزد، با در نظر داشتن این واقعیت که اسرائیل، آخرین رژیم آپارتاید جهان، یکی از حامیان اصلی آن است.
کانادا جائی که که بر اساس یک مثل معروف زن و بومی بودن در آن یک خطر محسوب میشود، کانادا جائی که سرنوشت هزاران زن بومی ناپدید شده همچنان به عنوان یک راز باقی مانده است، کانادا کشوری که در آن قربانیان عقیمسازی اجباری معلولان همچنان عذاب میکشند، کانادا کشوری که اخیرا پناهگاه و محل امنی برای مفسدان و داراییهای ناشی از فساد و اختلاس از کشورهایی چون ایران شده است، کانادا کشوری که صادرات اسلحه آن مسئول مرگ و تخریب در مناطق بحرانی در سراسر جهان است و کانادا کشوری که تا سرحد امحای کامل جمعیت بومی خود رفته است برای ایرانی سخنوری میکند که در تاریخ طولانی خود هرگز اقدام به بردهداری، استعمار دیگر ملتها و از میان بردن جوامع بومی نکرده و هرگز از برتری نژادی حمایت نکرده است. مضحک است که کانادا و برخی دیگر که همه این جنایات تاریک را در تاریخ بسیار کوتاه خود ثبت کردهاند، با گستاخی به موعظه ایران میپردازند.
جمهوری اسلامی ایران مفتخر است که بر مردم خود به عنوان تنها ضامن امنیت و توسعهاش تکیه دارد. مشروعیت و امنیت جمهوری اسلامی ایران از صدای مردم و رای مردم گرفته میشود. تعهد ایران به ترویج و حمایت از حقوقبشر، ذاتی، واقعی و عمیقا ریشه در زمینههای فرهنگی و تاریخی کشور دارد.
با وجود خصومت بیسابقه قدرتمندترین کشورهای جهان طی چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران با موفقیت استوار باقیمانده است. دولت جمهوری اسلامی ایران افتخار دارد که ارتقای حقوق بشر شهروندانش را صرفا یک مسئولیت قانونی و اخلاقی نمیبیند بلکه آن را بخشی از امنیت ملی کشور میداند. در چهار دهه گذشته، صدای مردم، از طریق صندوقهای رای، تعیینکننده سیاستهای کلی کشور در امور داخلی و خارجی بوده است. صرف نظر از چالشها، هرگز از شور ایرانیها برای دستیابی به حقوقبشر و اشتیاق ایرانیها برای دموکراسی کاسته نخواهند شد و البته هرگز درخصوص شأن و منزلت خود معامله نخواهند کرد. ما ثابت کردهایم که حقوقبشر اولویت ما است، این بخشی از اولویت امنیت ملی ما است. همانند دیگر کشورها، کمبودها ممکن است وجود داشته باشد و ما مصمم به حل آنها هستیم، با این حال، این در حد کسانی که به طور سنتی و به لحاظ تاریخی و عملی از استعمار، بردگی، نژادپرستی و آپارتاید حمایت میکنند نیست که برای ایران درخصوص حقوقبشر سخنوری کنند.
این قطعنامه و این نمایش سیاسی بیانگر سیاسیکاری و عدم صداقت بانیان آن است و همچنین آشکار میسازد که گاهی تصمیمات سازمان ملل میتوانند چقدر نسبت به واقعیتهای روی زمین نامربوط باشند. جمع کردن رای از سوی بانیان اصلی قطعنامه با توسل به فشار و ارعاب نسبت به دیگر کشورها توهینی دیگر به موضوع حقوقبشر است. جمع کردن رأی با توسل به تهدید به کاهش کمکهای توسعهای، هیچ کمکی به ارتقای حقوقبشر نمیکند، بلکه عدم صداقت مدافعان خودخوانده حقوقبشر را بیش از پیش به نمایش میگذارد.
شما ممکن است قبلا در مورد رای خود تصمیم گرفته باشید، اما لطفا بهخاطر بسپارید که عدم پذیرش قطعنامه و رای خیر به آن یک گام صحیح در جهت حمایت و ارتقای حقوقبشر تلقی خواهد شد. لطفا به خاطر داشته باشید که برخلاف کسانی که به صورت تاریخی از حقوقبشر به عنوان ابزار سیاست خارجی خود سوءاستفاده کردهاند، ایران به شدت به گفتوگو بر اساس درک متقابل، همکاری و احترام اعتقاد دارد.