یادداشت سفیر سابق آمریکا در کرواسی در «فارین پالسی»؛
چرا کردها در انتخاب نخست وزیر آینده عراق موتلف ایران خواهند شد؟
سفیر سابق آمریکا در کرواسی در یادداشتی به شرح دلایل چرایی اهمیت تصمیم کردها در پارلمان عراق برای تعیین تکلیف نخست وزیر آتی عراق پرداخته و نوشت: کردها و سنیها باید به تصمیمی برای توافق با «امیری» و «مالکی» برسند. اگر آنها دیگر نمیتوانند روی آمریکا حساب کنند، پس بهتر است که با یکی از قدرتهای بدون قید و شرط باقیمانده در منطقه یعنی ایران به توافق برسند.
به گزارش ایلنا، نشریه آمریکایی «فارن پالسی» در گزارشی به قلم «پیتر گالبریت» سفیر سابق آمریکا در کرواسی و نویسنده کتاب «پایان عراق؛ چطور بیکفایتی آمریکایی منجر به یک جنگ بیپایان در عراق شد» به شکست سیاستهای آمریکا در قبال کردها و پیروزی نهایی ایران در این کشور اشاره کرده است.
متن یادداشت در توضیح چرایی شکست آمریکا از ایران در عراق به شرح زیر است:
«در سیاست خارجی، درست مانند زندگی واقعی، بهتر است با دوستانتان مهربان باشید چون نمیدانید چه زمانی به آنها احتیاج پیدا خواهید کرد.
ماه گذشته «مایک پومپئو» از «مسعود بارزانی» رهبر بزرگترین حزب کرد در پارلمان عراق خواست تا از حمایت آنها برای یک هدف مهم در سیاست خارجی یعنی حفظ حیدرالعبادی در مقام نخست وزیری برای دور دوم و جلوگیری از روی کار آمدن یک نخست وزیر مورد حمایت ایران بهره ببرند.
یک زمانی، پاسخ به طور اتوماتیک بله بود. اما در اکتبر سال گذشته دولت «ترامپ» به شبه نظامیان اجازه داد از تانکهای آمریکایی در یک عملیات ضدکرد استفاده کنند. جای تعجب نیست اگر کردها امروز تمایل کمتری به آنچه یک متحد غیرقابل اعتماد(آمریکا) میبینند، داشته باشند.
چه تفاوتی در این سالها ایجاد شده است؟ به سال ۲۰۱۰ و زمانی که آمریکا از «بارزانی» (رییسجمهور وقت کردستان عراق) خواست که از «نوری المالکی» برای دور دوم نخست وزیری حمایت کند، برگردیم. «بارزانی» به سرعت به این درخواست پاسخ مثبت داد. این تصمیمی بود که دیپلماتهای آمریکایی و کرد باهم گرفته و بعدا از آن پشیمان شدند. در ژوئن ۲۰۱۴ زمانی که «جان کری» وزیر خارجه وقت یک بازدید اعلام نشده از اربیل پایتخت کردستان داشت، از «بارزانی» خواست تا برنامه رفراندوم استقلال کردستان را به عقب بیاندازد. کردها قبول کردند که تا پایان مبارزه با داعش صبر کنند.
با توجه به وجود یک بلوک ۵۰ نفره در پارلمان جدید عراق و برخی کرسیهایی که به متحدان اهل تسنن کردها تعلق دارد، کردها در موقعیتی هستند که بتوانند درباره اینکه چه کسی نخست وزیر آتی عراق است، تصمیمگیری کنند.
دلیل وجود این بلوک، به بنبست رسیدن انتخابات عراق بین دو بلوک مسلط شیعه است؛ یک بلوک به رهبری «حیدر العبادی» و «مقتدا صدر» و دیگری به رهبری «نوری المالکی» و «هادی الامیری» که رهبر شبه نظامیان شیعه بوده است.
هم «مالکی» و هم «امیری» روابط بسیار نزدیکی با ایران دارند.
«امیری» در زمان جنگ ایران و عراق، برای ایران جنگیده است. بلوک «العبادی-صدر» هم کاملا ضدایران نیست.
«صدر» بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ به مدت ۴ سال در ایران زندگی کرده و «عبادی» یکی از اعضای حزب الدعوه است که مورد حمایت ایران است.
با این وجود آنها به اندازه «مالکی» و «امیری» به ایران نزدیک نیستند. دولت ترامپ به درستی از اینکه گروه دوم دولت جدید عراق را تشکیل دهد، میترسد چراکه از نظر آمریکا، آنها به طور فزاینده نفوذ ایران در عراق را تقویت خواهند کرد.
اینجا جایی است که کردها وارد عمل خواهند شد؛ بعد از انتخابات، حزب دموکرات کردستان و «بارزانی» ائتلافی را با دیگر حزب کردستان یعنی اتحادیه میهنی کردستان تشکیل داد.
این دو باهم توافقی را با بزرگترین بلوک اهل تسنن عراق صورتبندی کرده و «اتحاد محور» را در مقابل احزاب شیعه تشکیل دادند. این ائتلاف به کردها و اهل تسنن حدود ۶۰ تا ۹۰ کرسی از ۳۲۹ کرسی در پارلمان جدید عراق را اعطا کرد.
فارغ از اینکه چه اتفاقی برای سنیها خواهد افتاد، کردها میتوانند نقش انتخابکننده نخست وزیر عراق را برعهده داشته باشند. از طرفی «بارزانی» نقش مهمی در موضعی که کردها اتخاذ خواهند کرد، دارد.
مشکل ترامپ این است که بارزانی دیگر به آمریکا اعتماد ندارد. بعد از اینکه آنها به درخواست «کری» برای عقب انداختن رفراندوم در سال ۲۰۱۴ (که همه عراق در حال فروپاشی بود) تن دادند، در نهایت سال گذشته با شکست داعش به این نتیجه رسیدند که باید به رویای کردها جامه عمل بپوشانند.
انتخابات کردستان در نهایت ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ برگزار شد و در طول تابستان دولت ترامپ هیچ واکنشی نشان نداد. درعوض پیش از برگزاری رفراندوم، یک کمپین مطبوعاتی کامل تشکیل داد تا از «بارزانی» بخواهد رایگیری را به تاخیر انداخته یا لغو کند.
دو روز قبل از رفراندوم، «رکس تیلرسون» وزیر خارجه وقت آمریکا، پیشنهادی را به «بارزانی» داد و از او خواست که رفراندوم را به تاخیر بیاندازد.
او گفت آمریکا درگیر حل دیپلماتیک مشکلات اربیل و بغداد است و اگر سه طرف نتوانند طی یک سال به راه حل برسند، واشنگتن نیاز به رفراندوم را به رسمیت خواهد شناخت.
«بارزانی» اما تمایلی به اعتماد نداشت و مسیر خودش را در پیش گرفت.
در بعد عملی، تقریبا لغو رفراندوم غیرممکن بود؛ چراکه دو روز به رفراندوم مانده بود و کردها همگی چنین درخواستی داشتند. اما مشکل «ترامپ» این بود که «بارزانی» دیگر به او و آمریکا اعتماد نداشت.
رفراندوم با ۹۳ درصد رای به نفع استقلال به پایان رسید. «العبادی» تصمیم گرفت درس عبرتی به کردها بدهد. او حریم هوایی کردستان را مسدود و سیستمهای بانکی آنها را قطع کرد و برای حمله نظامی به کرکوک چراغ سبز نشان داد. این شهر ترکیبی از قومیتها را در خود جای داده و کردها از ژوئن ۲۰۱۴ کنترل آن را در دست داشتند.
علاوه بر حمله نظامی با ارتش عراق، «العبادی» از نیروهای الحشدالشعبی هم کمک گرفت. «العبادی» معتقد بود تبدیل شدنش به رهبر دوران جنگ، کسی که کردها را سرجای خودشان نشانده و داعش را شکست داده، میتواند حضور او را در دور دوم نخست وزیری بعد از انتخابات پارلمان را تضمین کند.
دولت ترامپ هم به جای حمایت از متحدان کرد خود، به الحشد الشعبی اجازه داد تا از تانکهای «آبرامز» که توسط ارتش عراق خریداری و به شبه نظامیان با اجازه آمریکا داده شده بود، علیه کردها استفاده کنند.
در مجموع «بارزانی» و کردها همگی خشمگین و عصبانی بودند. بیشتر خشم آنها همچنان متوجه «العبادی» باقی مانده است.
یکی از رهبران کرد پیشتر به من گفته بود که «مالکی» بودجه ما را قطع کرد؛ اما «العبادی» به ما حمله کرد. این حمله اعتماد ما به آمریکا را نیز از بین برد. بنابراین کردها و سنیها در حال حاضر در حال مذاکرهاند تا ببیند کدام بلوک شیعه میتواند توافق بهتری با آنها داشته باشد.
سنیها میخواهند بودجههای سازندگیشان را افزایش دهند و خواستار خروج شبه نظامیان شیعه از مناطقشان هستند. کردها فهرستی از درخواستها بر اساس وعدههایی دارند که در قانون اساسی به آنها داده شده است. این شامل تضمین پرداخت سهم آنها از بودجه فدرال، شناسایی حق آنها در نفت، اجماع ملی بر سر تعیین سهم کردستان از بودجه فدرال، تعیین تکلیف کرکوک و ایجاد دیوان عالی بر اساس قانون اساسی است. در حال حاضر آنها مساله استقلال کردستان را از دستورکار خارج کردهاند.
تاکنون «العبادی» به جز پرداخت بخش کمی از بودجه، از توجه به بقیه درخواستهای کردها سرباز زده است. دخالت واشنگتن از جمله تماس تلفنی «پومپئو»، «العبادی» را در سیاستهای سختگیرانهاش در قبال کردها، تشویق کرده است.
در گذشته کردها بدون اینکه اجماع بغداد را داشته باشند، به درخواستهای واشنگتن جامه عمل پوشانده بودند. «العبادی» احتمالا به درستی به این نتیجه رسیده که آنها این بار بدون اینکه قصد تسویه حساب با او را داشته باشند، از او حمایت خواهند کرد. حمایتی که او نگران تضعیفش در بین ملیگرایان است.
در مکالمهای که با یکی از مذاکرهکنندگان ارشد کرد داشتم به این نتیجه رسیدم که آنها بر این باورند که «برت مککورگ» نماینده ویژه آمریکا این طرز فکر را در «العبادی» تقویت کرده است و به او گفته که اگر او بتواند به توافقی با سنیها برسد، کردها نیز با آنها همراه خواهند شد.
جنگ علیه داعش، ضعفهای سیاسی و اقتصادی کردها را نمایان کرد. از دست رفتن کرکوک، نادیده گرفتن این ضعفها را غیرممکن کرد. به همه این دلایل، کردها و سنیها باید به تصمیمی برای توافق با «امیری» و «مالکی» برسند. اگر آنها دیگر نمیتوانند روی آمریکا حساب کنند، بهتر است با یکی از قدرتهای بدون قید و شرط باقیمانده در منطقه یعنی ایران به توافق برسند.
«نوری المالکی» برخلاف «العبادی»، حمایتش را از اهداف کردها اعلام کرده است. طرز فکر رویاگونه، مدتهاست که سیاستگذاری آمریکاییها در عراق را در برگرفته و دولت ترامپ هم از این ماجرا مستثنا نیست.
دولت آمریکا هم مانند «العبادی»، فکر میکند پیروزهای نظامی به منزله پیروزی انتخاباتی برای نخستوزیر است. برای آمریکاییها قربانی کردن کردها هزینه ای است که باید برای بر سر قدرت ماندن در بغداد میپرداختند. به ویژه اینکه مقامات مرتبط آمریکایی نظیر «مک گورک» و «تیلرسون» از کردها بابت سرپیچیشان در مساله رفراندوم خشمگین بودند.
کردها در همه انتخاباتهای عراق از سال ۲۰۰۵ تاکنون نقش تعیینکنندهای داشتهاند. اگر آمریکاییها کمی واقعبینتر بودند، باید منتظر اتفاق مشابهی در ۲۰۱۸ میبودند. نادیده گرفتن درسهای تاریخ میتواند منتج به نتیجهای شود که آمریکا حاضر به پذیرش آن در عراق نیست؛ قدرت گرفتن ایران.