ابطحی:
حقوق مردم، خط قرمز اصلی اصلاحات است/ هویتم را از خاتمی گرفتهام
یک فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید کرد: اصلاحات خیلی جاها گفته این حرف آخر من است ولی مجبور به عقبنشینی شده است. حقوق مردم در معنای اصلاحات خط قرمز اصلی اصلاحات است. طبیعتا اگر داخل همین اصلاحات ۷۶ به بعد را بررسی کنیم باز مردم محور آن بودند. براندازی با اصلاحات تناقض دارد.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، همایش اصلاحات و چالشها به مناسبت بیست و یکمین سالگرد انتخاب دولت اصلاحات به همت انجمن اسلامی دانشگاه علوم اقتصادی با حضور محمدعلی ابطحی و محسن صفایی فراهانی با محور تاریخچه و عملکرد اصلاحات در محل دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران آغاز شد.
ابطحی با اشاره به کم بودن جمعیت سالن گفت: اینکه شور و هیجان دانشجویی تبدیل شده به این فضاهای کم رونق یک اتفاق تصادفی نیست؛ یک بخشهایی از قدرت ده پانزده سال است تلاش میکنند همه حوزههای جامعه از آن هیجانات سیاسی دور بمانند، چون قطعا اگر آن هیجانات بود نتایج این جامعه هم متفاوت میشد.
وی در خصوص تاریخچه اصلاحات گفت: انقلابی در ایران رخ داده بود که شعارهای مترقی داشت. یک دورهای پس از جنگ شعارهایی که از ابتدای انقلاب مطرح بود، کمرنگ شده بود دو حوزه امنیتی و فرهنگی که توسط هاشمی رفسنجانی در دولت رها شده بود و به بخشهایی دیگر سپرده شده بود. در این دو حوزه بحران ایجاد شده بود. فرهنگ به حوزه امنیتی سپرده شده بود. شاید هم تصور مبنایی این بود که باید در جامعه نوعی دیکتاتوری حاکم کنیم و آزادی در جامعه نباشد تا بشود بناها و زیربناهای اقتصادی را سفت کرد و در جامعه چارچوبهای اقتصادی را سازماندهی کرد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: در انتخاباتهای ریاست جمهوری به جز بنی صدر در مورد هاشمی و آقای خامنهای و رجایی رقبا اعلام میکردند ما به رقیب رای میدهیم حدش منتخب مردم چندان مشکل نبود.
وی با تاکید بر اینکه حوزههای امنیتی ابایی نداشتند که مطرح کنند نویسندهای را فرستادهاند آلمان و معلوم شود گذرنامه غیر واقعی مهر خورده و خودش در ایران است، گفت: در چنین شرایطی یک نفر در پایان دوره هاشمی رفسنجانی از اعضای مرسومی که قرار بود کاندیدا شود مطرح شد. آقای ناطق نوری رئیس مجلس بود و باید مثل گذشته انتخاب میشد و یکی هم باید پیدا میشد تنوری را داغ کند که مردم به میدان بیایند. خود آقای ناطق میگفت قرار بود تنور را داغ کند نه اینکه نان را بسوزاند.
ابطحی با بیان اینکه آقای خاتمی با ادبیات متفاوتی جلو آمد گفت: من صبح دوم خرداد منزل خاتمی رفتم؛ باهم وارد مدرسهای در پاسداران شدیم که رای بدهیم؛ در راه این دیالوگ را گفت که چقدر خوب میشود ما دور اول رای بیشتری بیاوریم بعد دور دوم نمیگذارند ما بیاییم معلوم شود مجموعه بزرگی در کشور است. اما آنقدر نهاد آزردگی مردم گسترده بود که به ۲۲ میلیون رای انجامید.
وی در مورد تاریخچه اصلاحات گفت: اگر نگاه کنیم بخشی از حرفهای نو و مورد پسند جامعه آن روز بود؛ اولین سخنرانی خاتمی برای تلویزیون ملی راجعبه جامعه مدنی بود. جمعی از کارگزاران بعد از این سخنرانی گفتند این حرفها را کسی قبول ندارد بیایید حرفهای اقتصادی بزنید. اما این دیدگاهها در جامعه فرهیخته نهفتهای که آسیب دیده بود مورد توجه قرار گرفت.
ابطحی گفت: اصلاحات را که شروع کردیم اصلاحات درونی بود اساسا از شروع اصلاحات اصلاحات بیرونی از چارچوب حاکمیت در نظر رهبران اصلاحطلب نبود یعنی اصلاحات از دورن بر اساس نرمهای جامعه جهانی است که اصل آن حرمت گذاشتن به رای مردم بود .
وی گفت: در کتابهای تاریخی خیلی حرفهای خوب وجود دارد و حرفهایی مورد نیاز امروز است. بعد دیدیم صد سال گذشته و این اتفاقها نیافته است. اما یک مرتبه روحیه ناامیدی به آدم دست میدهد که وقتی این همه مدت نشده حتما نمیشود اما همین که این حرفها هست بهتر از نبود آن است و اینکه جامعه اینها را بداند تکانی به خودش خواهد داد. مهمترین اصل واقع بینی است. باید ببینیم در جامعه ما چه هست و بر همان اساس حرکت کنیم.
ابطحی در مورد اینکه آیا اصلاحات ایدئولوژی مشخصی دارد یا خیر گفت: اصلاحات را میشود کوچک کرد در حد محمد خاتمی و دفتری که داشته و مشاورانی که داشته ولی این را بیشتر باید در روند تاریخی بررسی کنیم یعنی بیشتر جریانی ببینم که یک مبنای جدی دارد و آن حرمت گذاری به مردم است. یکی از این مبانی جدی گرفتن انتخابات است و اینکه مردم حس کنند تغییر امور با رای خودشان است. از طرفی این حس ممکن است ایجاد شود که رایها داده میشود ولی تغییری در امور حاصل نمیشود.
وی گفت: اگر جریان اصلاحات را جریان تاریخی بدانیم که متولیانی داشته، اینها الزاما اصلاحات را بر دوش نمیکشند. اصلاحاتی موفق است که بر دوش مردم باشد.
ابطحی با بیان اینکه در سبک زندگی جامعه و آنچه حاکمیت طرح میکند تفاوت جدی وجود دارد، گفت : استاندارهای حاکمیت با زیست جوانان متفاوت است؛ مردم انتخاب کرده اند جدای از قرائت رسمی زندگی مورد پسند خود را انتخاب کنند و دنیای ارتباطات هم به آنها کمک کرده است. این چیزی است که اصلاحات درونی جامعه نام میگذاریم. خود جامعه تصمیمگیر این نوع تفکر اصلاحی است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه از دلایلی که ایدئولوژی سازماندهان اصلاحات موفق بود، این بود به شدت با مجموعه حاکمیت وارد اختلافنظرهایی شد، گفت: یک بخشی از جامعه اصلاحات را نمیپذیرد؛ در این یک دهه گذشته هر فشاری که ممکن بود بر جریان اصلاحات وارد شد. فرض کنید ته یکی از شهرستانهای دور دست یک نفر در اداره دخانیات هم میخواست استخدام شود یک نفر از دوستانی که حزب اللهیتر به نظر میرسید میگوید این فرد در فتنه هشتاد و هشت دست داشته است. همین کافی بود که این فرد کنار زده شود. در سطح بالاتر از حصر محصوران بگذریم، امر غیر آشکار این حرکت بیثمر شدن رای مردم بود. در انتخابات خبرگان سعی شد لیست متفاوتی به سرلیستی هاشمی داده شود؛ تلاش مردم منجر شد آیت الله جنتی رای آخر را بیاورد. فشار اجتماعی و دور کردن مردم از اصلاحات اینگونه بود که در جلسه اول خبرگان رئیس جنتی شد این یعنی بی معنا کردن رای مردم.
وی افزود. معلوم میشود این ایدئولوژی موثر بوده و تاکید آن هم بر اصول اولیه انقلاب بود. زندگی مرفه دور از فساد. این آرمانها فشار شدیدی را در این سالها به خود دید و این فشارها اجازه حاکمیت این فکر را در جامعه نداد. اما این بهمعنای ناامیدی نیست. حتی دوران احمدینژاد اگر ادبیات اصلاحات در جامعه نرفته بود دوران پرمخاطرهتری بود. ادبیات اصلاحات خود را بر صدر تا ذیل جامعه تحمیل کرده بود وگرنه قبل از آن هر اتفاقی میافتاد هیچ تاثیری نداشت.
ابطحی در مورد خطوط قرمز اصلاحات گفت: اصلاحات خیلی جاها گفته این حرف آخر من است ولی مجبور به عقبنشینی شده است. حقوق مردم در معنای اصلاحات خط قرمز اصلی اصلاحات است. طبیعتا اگر داخل همین اصلاحات ۷۶ به بعد را بررسی کنیم باز مردم محور آن بودند. براندازی با اصلاحات تناقض دارد. اصلاح و برانداز دو فاز متفاوت است. شاید یکی از جدیترین اتفاقات که باید مراقب باشیم آسیب نبیند مساله حفظ یکپارچگی ایران است. شعار ایران برای ایرانیان روی همین نقطه است.
وی افزود: اینکه بشود در جامعه تغییری رخ دهد که مسالمت آمیز مبتنی بر رای مردم باشد مهم است. مخالفان اصلاحطلب در تعریف اصلاحات هم موثر بودند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه انقلاب ارتباطی است که در همه شئون زندگی اتفاق افتاده است، گفت: امروز همه صدای هم را میشنوند و فقط صدای اصلاحطلبان نیست که شنیده میشد. در ماجرای دی ماه گذشته هشتگ "دیگه تمومه، ماجرا اصلاح طلب اصولگرا" باب شد. این سوق دادن اصلاحطلبی به خروج از خطوط قرمز خود بود.
ابطحی با بیان اینکه اصلاحطلبی هم تعریف دارد و اگر از این تعریف خارج شود از چارچوب اصلاحطلبی خارج شده است، گفت: انقلاب اسلامی اصلاحطلبی نبود و یک دگرگونی بود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در مورد به کارگیری همه اقشار توسط اصلاحطلبان گفت: زمانی که من مدیر رادیو بودم پیرمرد ما هاشمی بود که ۵۰ سال داشت و پیرترین ما احمد خمینی بود که مملکت را میگرداند و ۵۵ سال داشت. الان پیرمردها سن جوانی را تغییر دادند. امروز میگویند جوان ۴۰ سالهای سرکار آمده و این بحران کشور است. این درحالی است که نسل جدید خیلی بهتر از ما هستند. چون در ارتباط هستند و درس خوانده اند. تا اجبار به بازنشستگی در کشور جدی نشود کار درست نمیشود. الزاما تجربه دوران ما هم موفق نبوده است. یعنی دوران پسا ارتباطی یک دنیای دیگری است.
وی گفت: وزیر ارتباطات را یک بار بیشتر ندیدم میگویند اطلاعاتی است ولی تا دلت بخواهد در این دولت اطلاعاتی حضور دارد. در دولت گفته بودند میخواهیم جلوی قاچاق را بگیریم؛ ایشان با یک رجیستری جلوی قاچاق را گرفت.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در مورد اقوام هم گفت: بهشت آنها در دوران اصلاحات بود در اتاق رئیسجمهور بر روی هیچ یک از اقوام بسته نبود. به همین دلیل مشکلات هم زیاد بود. الان هم جامعه ایرانی نمیتواند به نتیجه برسد مگر با حضور همه اقوام و اجبار به بازنشسته کردن افراد مسن.
ابطحی در مورد ساز و کار تشکیل لیستهای انتخاباتی در اصلاحات گفت: ساز و کار غلطی است. علت اینکه جامعه حزبی نیست همین است. در سالهای اصلاحات که قرار بود احزاب پا بگیرد یک عده حزب ثبت کردند و شدند مجموعه احزاب اصلاحطلب که دم انتخابات شدند باجگیران اصلاحات. یک نفر حزبی داشت که خانوادهاش را هم نمیتوانست راضی کند به کاندیدای او رای بدهند. در میان اصولگرایان چون قدرت داشتند همین قدر هم حزب پا نگرفت اعضای جمنا برای ریاست جمهوری به اجماع نرسیدند. آقای رئیسی که انتخاب شده بود هم در جلسه آنها شرکت نکرد.
وی افزود : جامعه هم به این احزاب اهمیتی نمیدهد. ۲۷ حزب اصلاحطلب هست که نمیدانیم چه کسی دبیرکل آنها است. در این انتخابات خاتمی و جریان اصلاحطلبی رای آورد. در انتخاب شهردار هم گفتم واقعا جامعه نگفته حزب فلانی را دوست داشتیم، پس بیاید شهردار انتخاب کند. بخشهایی هم به تنور اختلافات داخل احزاب اصلاحات میدمند .
ابطحی در مورد دلایل اعترافات خود و نقد به هاشمی و موسی و خاتمی در در این اعترافات گفت : دلایلی داشت که هنوز نمیتوانم بگویم. ولی در طول تاریخ جمهوری اسلامی انقدر اعترافات رخ داده چه کسی قبول دارد؟ در مورد موسوی و هاشمی قبل از انتخابات هم نقد داشتم. در مورد خاتمی ولی همیشه هویتم را از خاتمی گرفتهام و دارم و خواهم داشت.
وی گفت: من معتقدم اگر پیشرفت اهداف اصلاحات مد نظر است و بخشهای دیگر جامعه قدرت دارند و قدرتهایشان توانایی حذف دارد تا جایی که به اصلاحات ضربه نمیزند و اگر بشود همکاریهایی داشت باید داشته باشیم. اگر بتوانیم مذاکراتی داشته باشیم باید داشته باشیم.
ابطحی در مورد اینکه چرا سر بزنگاههای اعتراض مردم به جریان اقتدارگرا، اصلاحطلبان مردم را حمایت نکردند، گفت: تظاهرات و کشیده شدن به خیابان چیزی نیست که به سود اصلاحات باشد چون به سرعت به خشونت کشیده میشود و مجموعهای که قدرت دارد فعال میشود و در نوع رفتارهای اعلام مخالفت سودش برای جریان اقتدارگرا است و در خیلی از موارد به این نتیجه رسیدیم که اصلا طراح آن خودشان بودند چون بلافاصله نتیجه گیری کرده و مبانی اصلاحطلبی را خدشهدار میکنند.
وی در مورد بحران بی اعتمادی در کشور گفت: در ابتدا با اتفاقات دی ماه و مشابه آن طبیعتا نباید از اصلاحطلبی انتظار داشت با این نگاه ریختن در خیابان را تایید کند. ممکن است عدهای بخواهند چنین کاری کنند. آن موقع هشتگی بود تحت عنوان" #ما_براندازیم" که میخواستند داغش کنند. من نوشتم کسی که میگوید برانداز است یک انتخاب است. گفتم در هیچ جای دنیا با هشتگ هیچ حکومتی برانداخته نشده ولی اگر کسی منتظر است خاتمی در این کمپین شرکت کند منتظر نباشد.
ابطحی افزود : جامعه فهم خود را از حاکمیت جدا کرده و این دو انگار هر کدام به زبان چینی حرف میزنند.