خبرگزاری کار ایران

ارزیابی ریشه‌های ناآرامی‌های دی ماه ۹۶ از نگاه صاحب‌نظران؛

کامروا: نباید باعث افزایش بی‌اعتمادی در کشور شد/ محور عربی در اتفاقات اخیر تمام قد وارد میدان شده بود

کامروا: نباید باعث افزایش بی‌اعتمادی در کشور شد/ محور عربی در اتفاقات اخیر تمام قد وارد میدان شده بود
کد خبر : ۵۹۴۳۳۷

استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه جورج تاون قطر گفت: اعراب به دنبال آن هستند تا جایی که می‌توانند برجام را تضعیف کنند اما به خوبی می‌دانند لغو برجام به این سادگی صورت نخواهد گرفت و این موضوع مسأله ساده‌ای نیست ولی به عنوان یک مؤلفه جدی، عربستان و هم‌پیمانان آن در حاشیه خلیج‌فارس دقیقاً به دنبال هدف قرار دادن برجام هستند تا علاوه بر کاهش پرستیژ بین‌المللی ایران، بتوانند فشارهای اقتصادی را در دستور کار قرار دهند.

مدل مواجهه کشورهای خارجی با اعتراضات دی ماه سال جاری با یکدیگر متفاوت بود و این ریشه در تنوع منافع آنها دارد. دولت‌های مستقر در حاشیه خلیج‌فارس براساس نوع نگاه و راهبرد خود وارد این معادله شدند و در ادامه آن واشنگتن و اروپایی‌ها با سناریوی مطلوب خود به این پرونده ورود کردند. علاوه بر کنشگری سیاسی و اظهارنظرهای مختلف، راهبرد رسانه‌ای کشورهای غربی – عربی تا حد زیادی در وقایع اخیر نمایان شد.

از این‌رو برای واکاوی رفتار سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای دولت‌های مذکور به گفت‌وگو با «مهران کامروا» استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه جورج تاون قطر پرداختیم که مشروح آن در ادامه خواهد آمد.

برداشت شما از حوادث اخیر در ایران چیست؟ آیا از حیث رسانه‌ای تنها باید خط و خطوط آمریکا و اروپا را در پوشش اعتراضات دخیل بدانیم یا اینکه دولت‌های دیگر هم در این بین حضور داشتند؟

زمانی که از خارج به اعتراض‌های اخیر ایران نگاه می‌کنیم تمامی مؤلفه‌ها نشان می‌دهد که این وقایع منشأ داخلی دارد که البته تا حد زیادی این نظریه درست است و نمی‌توان دلایل داخلی آن را مردود دانست، اما زمانی که اتفاقات اخیر کلید خورد، به موازات آن شاهد شروع هجمه‌های خارجی بودیم، به گونه‌ای که خط‌دهی رسانه‌های خارجی اعم از شبکه‌های ماهواره‌ای و خبرگزاری‌ها شروع شد که برخی از آنها متعلق به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بودند و تعدادی دیگر منتسب به کشورهای اروپایی و آمریکا. اما این موضوع به اینجا ختم نشد بلکه گروهک‌هایی که در مرزهای کشور حضور داشتند و از سوی امارات و ریاض حمایت می‌شدند به یک‌باره فعال شدند و در اینجاست که بحث حمایت از طیف‌های مخالف داخلی شروع شد. البته این طیف‌ها مردم معترض به وضعیت اقتصادی نیستند بلکه ریشه در موضوعات دیگر دارد.

پس از آنکه اعتراضات به روز دوم کشیده شد امارات و همچنین عربستان سعودی سعی کردند حداکثر سوءاستفاده را از این فضا به نفع خود صورت دهند. حتی در بازه زمانی خاص شاهد این بودیم که آنها خواستار ادامه اعتراضات و شدت آن بودند تا جایی که یک هفته پس از آنکه وضعیت کشور به حالت عادی برگشته بود، رسانه‌های آنها همچنان برنامه‌های تحلیلی و تفسیری علیه وضعیت حاکم در ایران و به خصوص محور اقتصادی آن تهیه و پخش کردند. به عنوان مثال شبکه ماهواره‌ای «العرب» که توسط عربستان حمایت می‌شود رسماً اعلام کرد که تظاهرات مجدداً در حال شکل‌گیری است و خواستار ادامه آن شده بودند که البته چنین حالتی در داخل اتفاق نیافتاده بود و وضعیت به حالت عادی برگشته بود.

به هر حال این کشورها سعی کردند تا بتوانند از این وضعیت استفاده حداکثری را به نفع خود و اهدافشان صورت دهند تا بتوانند به دولت ایران لطمه بزنند. از سوی دیگر باید به این نکته مهم توجه داشت که محور عربی در اتفاقات اخیر تمام قد وارد میدان شده بود. در برخی از برنامه‌ها و مطالب خود موضوع تجزیه ایران را مطرح کرده بودند که این نشان می‌دهد آنها به دنبال شکاف سطحی هستند تا بتوانند بحث فرقه‌گرایی را مجدداً احیا کنند.

در اظهارات خود به نقش کشورهای عربی و مستقر در حاشیه‌ خلیج‌فارس اشاره کردید. آیا در وقایع اخیر گزینه مشخصی از سوی عربستان و متحدانش مورد حمایت قرار گرفت؟

در خط‌دهی کشورهای خارجی به خصوص دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس و در رأس آنها عربستان سعودی، ناگهان ما شاهد خیزش دوباره «سازمان مجاهدین خلق» بودیم. اگر به اسناد چند ماه پیش یا سال‌های گذشته رجوع کنیم می‌بینیم که این سازمان و برخی از اعضای کادر مرکزی آن دیدارهای گوناگونی با سران آل‌سعود و همچنین مقامات آمریکایی داشته‌اند و این نشان می‌دهد که سعود‌ی‌ها علناً به پشتیبانی از آنها برای ضربه زدن به کشور ادامه داده‌اند و این وضعیت در آینده هم ادامه خواهد داشت. به طور کلی خیزش دوباره سازمان مجاهدین خلق نشان می‌دهد که اسناد فاش شده اخیر در خصوص ارتباط آنها با ریاض دارای صحت است و نمی‌توان آن را انکار کرد.

به موازات این وضعیت شاهد بودیم که چندی قبل محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در مصاحبه‌ای رسماً اعلام کرده بود که جنگ را به داخل خاک ایران می‌کشانیم. در تفسیر اظهارات ولیعهد عربستان باید به این نکته توجه شود که سناریوی ریاض تنها بحث جنگ نظامی علیه ایران نیست بلکه آنها همانند مدل سوریه و حتی افغانستان و پاکستان بحث رخنه یا حمایت از گروه‌ها و هسته‌های مخالف را در دستور کار قرار خواهند داد که وقایع اخیر و خیزش دوباره سازمان مجاهدین خلق یکی از همین سناریوها بود. در این میان شرایط اقتصادی یکی از مؤلفه‌هایی است که آنها توانستند از احساسات مردم سوءاستفاده کنند اما سناریوی نهایی آنها براندازی بود که اجرایی نشد.

عربستان در این پروژه تنهاست یا اینکه یارکشی مشخصی در قبال ایران صورت داده است؟

در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس شاهد یک چنددستگی هستیم، به گونه‌ای که قطر در یک سمت معادله قرار گرفته، عمان و کویت در سوی دیگر و در ضلع سوم آن عربستان، بحرین و امارات قرار دارند که باید از آ‌ن به عنوان «سه‌ضلعی عربی» نام ببریم. از این منظر شش کشور شورای همکاری خلیج فارس هر کدام سیاست‌های خود را در منطقه دنبال می‌کنند اما سعودی‌ها همچنان به دنبال آن هستند تا بتوانند به عنوان هدایت‌کننده این شورا، تمامی دولت‌ها را براساس راهبرد خود هدایت کنند که بخشی از آن محقق شده اما مابقی آن همچنان اجرایی نشده است.

این سناریوها ماهیت اقتصادی دارد یا سطوح مختلف دیگر را دربرمی‌گیرید؟

سناریوهای مختلفی در این بین مطرح است. یکی از این سناریوها بحث نقض برجام و فشار مضاعف دیپلماتیک و اقتصادی به جمهوری اسلامی است، به صورتی‌که اغلب کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس به دنبال نقض این توافق هستند و همواره ترامپ را برای خروج از برجام تحریک می‌کنند. اعراب به دنبال آن هستند  تا جایی که می‌توانند برجام را تضعیف کنند اما به خوبی می‌دانند لغو برجام به این سادگی صورت نخواهد گرفت و این موضوع مسأله ساده‌ای نیست ولی به عنوان یک مؤلفه جدی، عربستان و هم‌پیمانان آن در حاشیه خلیج‌فارس دقیقاً به دنبال هدف قرار دادن برجام هستند تا علاوه بر کاهش پرستیژ بین‌المللی ایران، بتوانند فشارهای اقتصادی را در دستور کار قرار دهند.

موضوع دیگری که از دیرباز تاکنون توسط عربستان در اطراف نوار مرزی غربی و شرقی کشورمان در دستور کار قرار گرفته، گسترش و «تقویت فرقه‌گرایی و قوم‌گرایی» است. در علوم سیاسی و تمامی متونی که در چارچوب این علم مورد خوانش و تحلیل قرار می‌گیرد، به وضوح می‌بینیم که از خلیج‌فارس به عنوان کانون فرقه‌گرایی نام برده شده که دامنه آن تا آفریقا کشیده شده است. به صورت قطعی می‌توانم بگویم که منشأ این فرقه‌گرایی‌ها بحرین و عربستان هستند و آنها برای انتشار این ویروس در داخل ایران همچنان فعال هستند و قصد دارند به این موضوع دامن بزنند. آنها قصد دارند جریان‌هایی مانند «الاحوازی و هسته‌های تندروی مسقر در پشت مرز شرقی ایران» را فعال کرده تا در موعد مقرر بتوانند از آنها بهره‌برداری کنند.

آیا همین دو سناریو مدنظر ریاض و هم‌پیمانانش خواهد بود؟

خیر، مدل نگاه عربستان چندضلعی بوده و سناریوی سوم بحث موشکی ایران خواهد بود. درست است که این موضوع در راستای برجام مورد تحلیل واقع می‌شود اما ریاض سعی دارد نه تنها برجام را بزنند بلکه گزینه بعدی خود را برای اعمال فشار بر ایران، برنامه موشکی تهران معرفی کند. نکته‌ای که باید به آن اشاره شود این است که اعمال فشار ائتلاف عربی به رهبری عربستان تنها در بحث اقتصادی و دیپلماتیک خلاصه نمی‌شود بلکه موضوعات دیگری مانند مسائل فرهنگی و حذف کنشگری ایران در این محورها از سوی ریاض در دستور کار قرار دارد.

به عنوان مثال چند سال پیش برنامه فرهنگی توسط یکی از دانشگاه‌های پاکستان در اسلام‌آباد برگزار شده بود که سفرای کشورهای مختلف در آن دعوت داشتند و اتفاقاً سفیر عربستان و ایران هم برای شرکت در آن جلسه دعوت شده بودند. سعودی‌ها به حدی پاکستان و دانشگاه مذکور را تحت فشار قرار دادند و خواستار عدم حضور سفیر ایران شدند که رئیس دانشگاه مجبور به استعفا شد. از این منظر اعمال فشار بر ایران از سوی عربستان و ائتلاف عربی چندین محور خواهد داشت که مسائل دیپلماتیک و سیاسی به علاوه اقتصادی، فرهنگی و فرقه‌گرایی مجموع آنها را تشکیل می‌دهد.

چه راهکاری برای این وضعیت پیشنهاد می‌کنید؟

به نظرم باید یک نگاه استراتژیک نسبت به مشکلات در داخل و خارج از کشور داشته باشیم. از سوی دیگر نباید عملی انجام دهیم که موجب توسعه مشکلات شویم چرا که برخی از برنامه‌ها می‌تواند باعث افزایش بی‌اعتمادی در داخل ایران شود و همین موضوع محیط را برای سناریونویسی دولت‌های منطقه و حتی کشورهای فرامنطقه‌ای فراهم می‌کند. از این منظر تحلیل مشکلات و مدل مواجهه با آن یکی از موضوعاتی است که باید به صورت تخصصی با آن روبه‌رو شویم و هرگونه بی‌اعتنایی می‌تواند در این خصوص بحران‌زا باشد.

نکته دیگری که باید در خصوص اعمال عربستان و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس مطرح شود این است که میزان نفوذ و گستره قدرت آنها برای هدف قرار دادن ایران تا یک حد مشخصی ادامه دارد اما پس از مدتی سناریو عوض می‌شود و کشورهای اروپایی به میدان می‌آیند، به نحوی که سعودی‌ها و اعراب منطقه زمانی که نمی‌توانند بیش از حد به ایران فشار بیاورند به آمریکا و کشورهای اروپایی متوسل می‌شوند.

آیا کشور خاصی مدنظرتان است؟

یکی از این دولت‌ها فرانسه است. مقامات پاریس اخیراً هر چند هفته یک‌بار به ایران فشار می‌آورند و اخیراً شاهد آ‌ن هستیم که رفت‌وآمد کشورهای اروپایی به خصوص فرانسه و بریتانیا به منطقه و به خصوص کشورهای عربی افزایش پیدا کرده است. به صورت طبیعی فرانسه یکی از فروشندگان تسلیحات در حاشیه خلیج‌فارس به حساب می‌آید و برای رضایت کشورهای عربی، در داخل خاک آنها علیه ایران موضع می‌گیرد. از این جهت بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به دنبال اعمال فشار غیرمستقیم از ناحیه اروپا و آمریکا بر ایران هستند.

نقش کشورهایی مانند عمان و کویت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

عمان در طی سال‌های گذشته با ایران رابطه بسیار نزدیکی داشته و کویت هم با چند پله اختلاف از عمان سعی کرده تا روابط سیاسی‌اش را با ایران تنظیم کند. مسأله‌ای که در اینجا باید به عنوان آینده‌پژوهی و تحلیل وقایع پیش‌رو در دستور کار قرار دهیم این است که سن رهبران هر دو کشور عمان و کویت در حال افزایش است و در سال‌های نزدیک شاهد خواهیم بود که رهبران جدید بر سر کار می‌آیند. از این منظر عربستان در وضعیت کنونی تمامی سعی خود را بر این خواهد گذاشت تا هر رهبر جدیدی که در حاشیه خلیج‌فارس قرار است به روی کار بیاید با چراغ سبز او یا حداقل تحت سلطه ریاض به روی کار بیاید تا بتواند اجماع منطقه‌ای را در دست داشته باشد. به عبارتی دیگر ریاض به دنبال نفوذ در ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است تا بتواند گزینه خود را در پشت میز ریاست و هدایت آن کشور قرار دهد.

اخیراً شاهد نفوذ عربستان در عراق هستیم. آیا این افزایش حضور در راستای سناریوهای مذکور علیه ایران قرار می‌گیرد؟

سناریوی دیگری که از ماه‌های اخیر در دستور کار سعودی‌ها قرار گرفته بحث دور کردن عراق از ایران و همچنین شیعیان این کشور از تهران است. برای ایران باید بسیار مهم باشد که رابطه استراتژیک با بغداد تضعیف نشود. در همین راستا و در پشت مرزهای شرقی ایران، نفوذ اقتصادی عربستان در پاکستان افزایش پیدا کرده و در حالت فعلی که رابطه تهران و اسلام‌آباد نسبتاً گرم شده است، سعودی‌ها دست به هر کاری می‌زنند تا میان ایران و پاکستان فاصله ایجاد کنند.

به نظر شما ایران برای مقابله با این تهدیدات چه پروژه‌هایی را می‌تواند پیگیری کند؟

یکی از جناح‌هایی که ایران باید روی آن برنامه‌ریزی کند و قطعاً می‌توان در آنجا با ریاض مقابله کرد، «جمهوری آذربایجان» خواهد بود. باید توجه داشت که سعودی‌ها یکی از رقبای آذربایجان در بحث نفت به حساب می‌آیند و ما از این ناحیه می‌توانیم ریاض را تحت فشار قرار دهیم، چرا که بی‌ثباتی سیاسی در آذربایجان و همچنین ظهور احتمالی پوپولیست‌ها در این کشور و افزایش آن می‌تواند تغییراتی در منطقه صورت دهد که موارد مذکور هم به آن اضافه خواهد شد. لذا نگاه و تحلیل‌ها در مورد کنش و واکنش‌ها باید تخصصی و به دور از هرگونه حاشیه باشد تا بتوان برای مقابله با موانع بهترین راهبرد را در دستور کار قرار داد.

گفت‌وگو از فرشاد گلزاری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز