ارزیابی ریشههای ناآرامیهای دی ماه ۹۶ از نگاه صاحبنظران؛
پرفسور حمزهای:مردم همچنان به دولت فعلی امید دارند/ ناامیدی عمیق بخشی از جامعه منجر به اعتراضات اخیر شد
استاد اقتصاد دانشگاه ایالتی میسوری غربی آمریکا معتقد است: هیچ قدرت نظامی یا اقتصادی در دنیا قویتر از سرمایه امید و اعتماد نبوده است. میتوان دیگر انواع سرمایه را خرید ولی امید و اعتماد را تنها با حس خدمت و انسانیت میتوان به دست آورد. ایرانیان بیشتر به شادی، عشق و حس تعلق اجتماعی احتیاج دارند تا منفیبافی.
پروفسور رضا حمزهای، استاد ایرانی دانشگاه ایالتی میسوری غربی آمریکا در سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه ایالتی میسوری غربی بوده و طی سالهای حضورش در این دانشگاه ۸ جایزه بهترین تدریس و تحقیق و نیز دو جایزه همراه با ترفیع به رتبه فوق پروفسور (در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۸) را کسب کرده است. حمزهای که به عنوان استاد مهمان در بیش از ۴۰ مؤسسه بینالمللی ازجمله دانشگاه بوردو فرانسه، دانشگاه آپسالا سوئد، سازمان مدیریت صنعتی ایران و همچنین بانکهای ایرانی و بانک مرکزی فعالیت داشته، دارای بیش از ۱۱۲ مقاله علمی تحقیقی و دو کتاب در زمینه سیاستهای مالی و پولی: چشماندازی بینالمللی (در مورد ٧ کشور صنعتی جهان) است.
این اقتصاددان ایرانی در گفتوگو با ایلنا، تأکید دارد که به هیچ جریان و جناحی در کشور دلبستگی ندارد و آنچه وی را همچنان علاقهمند به تعقیب و بررسی تحولات اقتصادی و سیاسی در ایران میکند، مهرش به زادگاه خود است. با او درباره ناآرامیهای دی ماه سال جاری، ریشههای اقتصادی این رویداد و راهکارهای برونرفت از معضلات اقتصادی ایران به گفتوگو نشستیم.
کارشناسان و دولتمردان ایران اذعان دارند که اقتصاد ایران در حال حاضر و با شدت بیشتری در سالهای آتی با چند ابرچالشهای اقتصادی ازجمله بیکاری، خشکسالی، وضعیت وخیم صندوقهای بازنشستگی و... رودررو خواهد بود. ردپای برخی از این چالشها در ناآرامیهای دیماه سال جاری نیز به چشم خورد. این ناآرامیها از مشهد آغاز شد که در آن تعدادی از سپردهگذاران مؤسسات مالی، به دلیل ورشکستگی این مؤسسات، مالباخته شدهاند. در ادامه برخی شهرها نیز دستخوش ناآرامیها شدند که عمدتاً شهرهای کوچکی بودند که بیکاری و مشکلات اقتصادی در آنها نمود بیشتری داشت. به نظر شما موضوعی به نام مشکلات اقتصادی در این ناآرامیها چقدر دخیل بود و هر یک از شاخصهای اقتصادی مثل بیکاری، خشکسالی و فقر چقدر در این موضوع دخیل بودند و چه وزنی داشتند؟
اقتصاد منبع حیات هر مملکت است و با تکیه بر اصل تنازع بقای داروین، ملتها در درون و برون مرزهایشان جهت معیشت خود به هر تقلا و مبارزهای دست زده و خواهند زد. علم اقتصاد عمدتاً مبتنی بر سه اصل غیرقابل تردید بنا شده است: محدودیت عوامل تولید، نامحدودیت و سیراییناپذیری خواستهها و نهایتأ نیاز مبرم به گزینشی بهینه در اخذ و ابتیاع منابع، کالاها و خدمات، در اعمال سازش و مصالحهای مناسب بین دو عامل اول است. اساس موجودیت انسان و حیوان در حل بهینه دو تضاد مذکور خلاصه میشود. چالش در آن انتخاب بهینه ابتدا در درون فردیت انسان (و حیوان) مبارزه میآفریند و بعد در میان انسانها (و حیوانات) و نهایتاً در میان ملل گوناگون. در این مبارزه است که طبقات گوناگون پا به عرصه وجود و رقابتهای مداوم میگذارند که گهگاه صلحآمیز و گاه فتنهانگیز و خانمانسوزند. سیاست و قوه قهریه و نظام در امتداد تسلط و مدیریت بر منابع تولیدی و اقتصادی ظهور میکنند.
تفاوت سطح تمدن جوامع عمدتاً در تمهیدات گوناگون آنها برای ایجاد محیطهای مناسب و مولد ارزش و جهتسازی آن مبارزات در حیطههای قانونی است. در یک مملکت، حکومت قانون ضامن برقراری تعادل و صلح و آرامش میشود. در حالیکه همگان به تساوی مشمول مقررات بوده، به تکافو جهت بهبود معیشت خود و کسب بیشتر درآمد و ثروت میپردازند و در مملکتی دیگر با جنگ، ستیز، قلدری، ارتشا و فساد به سقوط انسانی همت میکنند. جنگها بر همان مبارزات قهرآمیز اقتصادی پایهگذاری شدهاند و بر اصل تنازع بقای یک طبقه در مصاف با طبقات دیگر، وجدان انسانی، معتقدات اخلاقی و مذهبی و آنچه انسان را از حیوانات درنده متمایز میکند، همه و همه یا لگدمال شده یا ابزار رنگ و ریا و استتار «انسانهای» درندهخو میشود.
در کلیه تجربیات تاریخی کشورها یک واقعیت مشترک است: بزرگترین انتظار بهحق شهروندان از مجموعه دولتها و سیستمهای متفاوت حاکمه، صلاحیت مدیریت اقتصاد در یک حد متعارف مورد اتکاست. مردم عموماً نجیب و صبور هستند، صبر دارند و به نمایندگان منتخب یا منتصب فرصت مناسب میدهند ولی زمانی هم صبر آنها به جبر اعتراض و اعتصاب لاجرم تبدیل میشود. دولتمردان و زنان حاکم که تاریخ را نه افسانه، بلکه چراغ راه بهینه آینده میدانند، کلیه دانش و مهارتهای خود را وقف بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و تکامل قابل دوام مردم خود میکنند. در سیستم حاکمیت ایران (با توجه به توفیق ریاست جمهوری فعلی در اخذ اعتماد رهبری) یک وظیفه ملی به عهده رئیس جمهور است که در جهت اختصاص اکثریت بودجه ملی به اهداف دولت در سرمایهگذاریهای زیربنایی که اشتغالساز، رشدافزا و نیز آیندهساز خواهند بود، در اخذ رأی اعتماد و حمایت از ایشان متداوماً کوشا بوده و با توضیحات کافی به آن هدف سازنده استراتژیک نائل شوند.
یک مشکل دولت آن است که بخش اعظمی از منابع در کنترل ارگانهایی است که چالشهای آن قابل مقایسه با هیچ دولت یا سازمان خصوصی دیگری نیست. در حالی که این ارگانها به طور غیرمستقیم در رشد اقتصادی سهیم هستند، سرمایهگذاری و تلاش اصلی آنها به دست آوردن قدرت اقتصادی و در پی آن قدرت سیاسی بیشتر است. تلاشهای سیاستگذاران باید بیشتر شامل خصوصیسازی از طریق برنامههای محاسبه شده در جهت موفقیت سیاستهای مالیاتی متناسب با کسب و کارهای خصوصی و یارانههای دولتی اختصاص داده شده به تولید کالا و خدمات ضروری باشد. بیشتر پروژههای اشتغالزا که در کاهش کمبودهای کنونی نیز سهیم هستند، باید در اولویت کمکرسانی دولت به تولیدکنندگان قرار بگیرند.
تلاشهای سیاستگذاران باید بیشتر شامل خصوصیسازی از طریق برنامههای محاسبه شده در جهت موفقیت سیاستهای مالیاتی متناسب با کسب و کارهای خصوصی و یارانههای دولتی اختصاص داده شده به تولید کالا و خدمات ضروری باشد. بیشتر پروژههای اشتغالزا که در کاهش کمبودهای کنونی نیز سهیم هستند، باید در اولویت کمکرسانی دولت به تولیدکنندگان قرار بگیرند.
آیا رشد اقتصادی ۱۵درصدی نباید مشکلات بیکاری جوانان و مسأله به دام فقر درغلتیدن بازنشستگان را به تدریج آسانتر و قابل حل کند؟ پاسخ مشهود مردم بعد از سالها انتظار، در ناامیدی عمیق منجر به اعتراضات سرتاسری اخیر متجلی شد و این تماماً بهرغم وحشت آنها از خشونت به ظهور رسید. دولتمردان به رضایت و حمایت مردم همواره نیازمندند. «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است». اول مردم خود را سیر کنیم بعد به دیگر اهداف بپردازیم. امیدی را که مردم (ازجمله این حقیر) به انتخاب ریاست جمهوری فعلی و نتایج نسبتاً رفاهی ملی مورد انتظار در خود پروراندهاند نباید با قوه قهریه نابود شود. مسؤولان به این خلایق صبور و منتظر و حمایت صادقانه آنها نیاز مبرم داشته و خواهند داشت. دولت باید با دسیسههای ضدمردمی رقبای خود برخورد جدی کند، مسأله ملت نجیب ایران را با کمک و اتکا به خود آنها حل کند و راه را بر دخالت بیگانگان در کمین نشسته و نفوذشان در مرز و بوم ایران مسدود کند.
اگر ردپای موضوعات اقتصادی را در این ناآرامیها بسیار مشهود میبینید، چرا این ناآرامیها و شعارهای مطرح در آنها به سرعت رنگ و بوی مسائل سیاسی به خود گرفت؟
خروش مردم را نباید تماماً به فتنهگران رقیب (که خود نیز به وحشت آمدهاند) ارتباط داد. خاتمیها و روحانیها را مردم پس از گذر عمری پر چالش بر سایر گروههای انحصارطلب ترجیح خواهند داد لکن صبر آنها همچون رودخانههای خشکیده بیباران به زودی خشک خواهد شد. مردم به باران رحمت آقایان چشم دوختهاند. به ممالک دور و بر خود بنگریم و درس عبرت بگیریم که پرونده مردودی را به هیچ وجه نمیتوان به پذیرش مبدل کرد. راهحل مسائل مالی اقتصاد ایران ساده است. رشد اقتصادی بسیار چشمگیر، درآمد چشمگیرتری ایجاد کرده که باید با رجحان بالا به تغذیه اقتصاد درون مرزی مختص شود. چنانچه اگر اصرار به اعطای کمکهای خارجی داریم، بهتر است که اول مردم خود را نجات دهیم و بعد که ایران جان گرفت به اعطای سخاوت منطقهای بپردازیم.
آمارهای ایران در رابطه با کنترل نرخ بیکاری طی سه سال اخیر امیدوارکننده نیست. یکی از دلایل عمده، عدم سرمایهگذاری کافی در صنایع سنگین و برعکس تعهد بیشتر به رشد نظامی و حمایت خارجی از کشورهای منطقه بوده است. حفظ مردم از دشواریهای اقتصادیای که با آن مواجه هستند، یک وظیفه ضروری است.
نسل جوان تحت فشار شدید اقتصادی قرار دارد. همانطور که از نمودار مشخص است، متوسط نرخ بیکاری در سه ماهههای سوم و چهارم ۲۰۱۶ و سه ماهه اول ۲۰۱۷ حتی بالاتر است و به حدود ۳۰درصد میرسد. دولت از طریق سیاستهای مشوق مالیاتی ارائه شده به بنگاههای اقتصادی که عملاً موجب ایجاد فرصتهای شغلی میشود، میتواند به تدریج این نمودار منفی را تغییر دهد. شواهد تجربی بارها این واقعیت تلخ را به اثبات رسانده که چنین شرایط نامساعدی در بازار کار هر کشوری منجر به افزایش میزان ارتکاب جرم و جنایت و خشونت میشود.
مهمتر از همه، مملکت ما نه تنها از منابع طبیعی سرشار برخوردار است، بلکه از مغزهای متفکر و متخصص فراوان درون مرزی که سالهای طولانی عمر خود را در تحصیل علم و صنعت گذرانیدهاند، برخوردار است. مهندسین، حسابداران، حقوقدانان، پزشکان بیبدیل، اقتصاددانان و محققین و اساتید ممتاز اقلیمی ایران بهترین ثروت ایران عزیز هستند. به این گنجینههای ارزشمند و ارزشآفرین پشت کردن عواقب بسیار ناگواری را در فراسوی میهن هشدار خواهد داد. بگذاریم علم و دانش و نه رفتار سوداگرانه دلالان قدرت راه سازندگی این میهن خسته و تشنه آبادی و آزادی را هموار کرده و به آرای وسیع خود در انتخاب مجدد متولیان فعلی حکومت ایران احساس افتخار کنند. در مطالعه اوضاع میهن برای همه روشن است که بسیاری از مردم تنها یک دنیای کوچک قابل زندگی کردن آبرومندانه را با سختکوشی و تکافوی ممتد خود انتظار دارند. دوری از مردم ایران و عدم حمایت اقتصادی از آنها، آیندهای تاریک را برای دولت حاکم تضمین خواهد کرد. مردم ترجیح میدهند که بدون مرگ و میرهای جدید، دولت فعلی حق ملی آنها را از معادن مس، چاههای نفت و گاز بیشمار، زمینهای حاصلخیز کشاورزی، مناطق رویایی صنعت گردشگری، فولاد، زغال سنگ، اورانیوم و گنجینه انسانهای سختکوش و... بستاند. مردم هنوز به قدرت آقای روحانی امیدوارند. سازندگان تاریخ با روح و هستی خود به همگان آموختهاند که راهی را باید پیمود که درست است نه آنکه سادهتر است.
دولت ایران وظیفه انسانی دارد که به یک برنامهریزی مؤثر فوری برای نجات بازنشستگان از فقر ناسزاوارانهای که در آن گیر افتادهاند، قویاً و اضطراراً مبادرت کند. از نظر داخلی، دولت ایران با چالش تشدید اوضاع نابهسامان اقتصادی مواجه است و بهرغم رشد اقتصادی نسبی و کاهش نرخ تورم، بسیاری از خانوادهها با مشکلات اقتصادی مواجهاند. این مایه سرافکندگی است که تقریباً تمامی بازنشستگان که سرمایههای اصلی سالهای فعال عمر خود را صرف آموزش خود و دیگران کردهاند و توان کار کردن و در نهایت تجربهشان را وقف کردهاند، براساس آمارهای دولتی زیر خط فقر قرار دارند. این یک حقیقت بیرحمانه است و نشاندهنده فراموش شدن شرمآور سالخوردگان توسط دولت است. فراهم کردن تحصیلات عمومی، بهداشت ملی و برنامههای بازنشستگی قابل اتکا در جهان مترقی انسانی، به عنوان سه پایه و اساس زندگی شناخته شده و بیشترین سرمایهگذاریها را به آنها اختصاص دادهاند. اکثریت مطلق سالمندان قادر به بازگشت مجدد به بازار نیروی فعال کار جهت ترمیم مالی خود نیستند.
هرچند نرخ تورم فعلی در رقم ۹.۹درصد (گزارش شده در جولای ۲۰۱۷) همچنان بسیار بالاست، کاهش نرخ تورم ماهیانه از آوریل ۲۰۱۷ به این طرف امیدوارکننده بوده است. میزان تشکیل سرمایه و سرمایهگذاریهای زیرساختی حتی باید بالاتر از آن رقمی باشد که اخیراً بوده است.
با توجه به نرخ بالای مداوم تورم در ایران سیاستهای پولی مناسب ضدتورمی که موجب رکود و بیکاری بیشتر نشوند شامل اقدامات محرک عرضهای زیرین خواهند بود که اصطلاحاً به سیاستهای صنعتی مشهور هستند.
١. ارائه وامهای بدون بهره توسط بانک مرکزی به کارخانههای صنعتی اساسی و کارآفرین خصوصی با اخذ تعهد در ایجاد تعداد معینی شغل در سطوح متفاوت. از هر گونه کجروی در این گونه تصمیمات توسط هر شخص یا گروهی باید با توسل به قانون جلوگیری جدی به عمل آید.
٢. ارائه وامهای کمبهره توسط بانک مرکزی به طرحهای کوچکتر با همان شرایط مذکور در بالا
٣. خرید اوراق بهادار از بخش خصوصی توسط بانک مرکزی که موجب انتقال حسابشده نقدینگی به واحدهای تولیدی خواهد شد.
٤. شراکت موقتی دولت در سرمایهگذاریهای تخصصی خصوصی با ذکر مدت مشخص و تعهد مسؤولانه به آغاز و خاتمه آنها زیر نظارت و کنترل دقیق بانک مرکزی
٥. تشویق و کمکهای اعتباری بانک مرکزی به بانکهای خصوصی در ازدیاد عرضه وامهای صنعتی کارآفرین
یکی از معضلات جامعه ایران که هم به صورت عینی و هم در آینه آمار و نمودارها مشخص است، موضوع تبعیض و شکافهای طبقاتی و اجتماعی است. میزان بهرهمندی تهران با سایر شهرها و همین طور مراکز استانها با شهرهای کوچک قابل مقایسه نیست و نیز در خود شهری چون تهران نیز فاصلههای طبقاتی به شدت به چشم میخورد. چقدر تبعیض در مسائل اقتصادی و اجتماعی، قابلیت ایجاد نارضایتی گسترده به شکل آشوبهای اجتماعی دارد و راهحل چیست؟
راهحل این معضل، ایجاد بازدهی مالی محسوس و پایدار است که طی یک دوره زمانی بلندمدت خلأ آن در ایران احساس شده است که ناشی از رقابتهای ناسازنده برخی از سازمانهای درونمملکتی با دولت و تصاحب ذخایر مالی مورد نیاز مبرم دولتی توسط آنها برای ایجاد توسعه اقتصادی است. به غیر از کسری لاجرم بودجه دولت و کسری هزینههای آن چارهای دیگر نیست، زیرا مسؤولیت تعریف شده آن سازمانها تنها به اندازه بخش کوچکی از مسؤولیتهای عدیده دولت است، اما به صورت فعالی در کسب هر چه بیشتر بودجه و ثروت ملی با دولت رقابت میکنند. اصلاح موجودیت مفرهای مالیاتیای که مدتها در نظام مالیاتی ایران وجود داشته و اتخاذ سیاستهای مالیاتی پایدار و بدون نوسان (و تبعیضآمیزتر) که قادر باشند مالیات بیشتری از مالیاتدهندگان متمول دریافت کند، میتواند موجب افزایش قابل توجه منابع درآمدی دولت شده و نیز در تعدیل توزیع درآمدها و نجات طبقات کمدرآمد مؤثر واقع شود.
مجله نیوزویک در ۴ اکتبر سال ۱۹۸۲ - که جهان شاهد پایان دومین رکود تکاندهنده تاریخ تا آن زمان بود – مقالهای از لسترترو (LESTER C. THUROW) یکی از اقتصاددانان برجسته و برنده جایزه نوبل اقتصاد در دانشگاهM I T منتشر کرد تحت عنوان «هزینه بیکاری». او با بررسی علمی کلیه رکودها و نوسانات اقتصادی دهههای گذشته و تحلیلهای اقتصادسنجی و کاربردی آماری به گزارشی از نتایج مفید تحقیق خود جهت هوشیاری و بیداری سیاستگذاران اقتصادی جهان پرداخت. خلاصه آن است که تأثیرات اقتصادی - اجتماعی خطیر بیکاری بر اقتصاد و مردم شامل درآمدهای از دست رفته، تنزل اطمینان و خوشبینی به سیستم اقتصادی، پناهندگی بسیاری از مردم به الکل و مخدرات، افزایش خشونت، جنایات، اعتصابات، رشد طلاق و از هم پاشیدگی خانوارها، ازدیاد پذیرش بیماران روانی در آسایشگاههای مربوطه و رشد خودکشی بوده است. در بین مردم آمریکا معروف است که تفاوت میان ابلهان، تیزهوشان و عاقلان آنست که ابلهان هرگز تجربیات گذشته را در تصمیمگیریهای جدید به کار نمیگیرند، تیزهوشان همواره از تجربیات خود به دقت استفاده مفید میبرند و عاقلان با درایت عقلانی خود از تجربیات دیگران استفاده کامل میکنند. تاریخ خود و دیگران باید چراغ راه پیچیده خدمات مفید و مسؤولانه به مردمان کوشا باشد.
کسری بودجههای پی در پی دولت ایران در سالهای اخیر (نمودار بالا را بنگرید) مطمئناً موجب رشد فزاینده بدهی دولت خواهد شد. بدهیهای دولت طی دو سال گذشته به ترتیب ۴۲.۴ و ۳۵درصد تولید ناخالص داخلی کشور بوده است. در عین حال، بزرگترین سازمانهای رقیب در ایران همچنان از بودجهها و درآمدهای بالایی برخوردارند، در حالی که مسؤولیت حداقلیای در ترقی اقتصاد ملی و افزایش سطح رفاه ملت برعهده دارند. اگر مسؤولیتها و اختیارات به شکلی متوازی رشد کنند، این روند نامطلوب قابل تغییر خواهد بود.
همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده، هزینههای نظامی ایران که براساس دلار برآورد شده، اخیراً بسیار بالا و رو به رشد بوده است.
در مشکلات اقتصادی که ایران با آنها دست و پنجه نرم میکند، چقدر نقش مسائل بینالمللی از قبیل تحریمها که با وجود برجام همچنان مشکلاتی را در سر راه اتصال اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی ایجاد میکند، دخیل بوده و چقدر سیاستهای دولت روحانی و دولت قبلی ایران...
بهرغم دخالت مورد انتظار و مخرب دونالد ترامپ در توافق غرب با ایران، جامعه جهانی ازجمله بسیاری از مردم آمریکا از تبعیت دولت ایران از توافق هستهای ایران که به دقت از سوی جامعه بینالمللی مورد نظارت، بازرسی و تأیید قرار گرفته حمایت میکنند. ایران باید در چارچوب محدودیتهای پذیرفته شده برای دنیا و اکثریت مردم و دولت آمریکا و به ویژه دموکراتها مصمم و متعهد باقی بماند و به شکلی هوشمندانه اردوگاه ترامپ را به سمت انزوای بیشتر که هم اکنون نیز از آن رنج میبرد، هدایت کند. ایران باید همچنان به جلب حمایت جهانی از اجرای دقیق آنچه دنیا در حال حاضر انتظارش را دارد، ادامه دهد. به طور مشخص، در آینده ایران زمان کافی برای برنامهریزی استراتژیک جهت وادار کردن دیگران به رفتار منصفانه، محترمانه و جامع، مشابه رفتاری که با دیگر دولتهای منطقه در ارتباط با انرژی یا تسلیحات هستهای احساس میشود، خواهد داشت. یک ثبات منطقهای باید به طور مساوی از نقشآفرینی تمام دولتهای منطقه و نه تنها یک یا دو دولت تشکیل شده باشد.
جدا از مسائل جدی اقتصادی – سیاسی فعلی که تحلیل میشوند، دولت آقای حسن روحانی به سختی و با توفیق چشمگیری تلاش کرده تا نگرش جامعه بینالمللی به کشور را خوشبینانهتر سازد و این کار عمدتاً از طریق حفظ محدودیتهای هستهای در راستای انتظارات بیان شده صورت پذیرفته است. محدودیتهای سختگیرانهتر و متوقفکننده دونالد ترامپ به دلایلی واضح، برای بقیه کشورهای جهان، اکثریت قابل توجهی از آمریکاییهایی که در فرآیند سیاسی و تصمیمگیری این کشور نقش دارند و طبیعتاً مردم ایران، قابل قبول نبوده است. شبیه آنچه ترامپ در رفتار ناپخته خود با ایران ادعا میکند، در سایر سیاستهای نابخردانه وی که تأثیرات منفیای بر اکثریت مردم آمریکا دارد، نیز نمودار بوده است. وی در نهایت در هر دو زمینه با ناکامی مواجه خواهد شد، مگر اینکه خیلی زود متوجه شوند که مشارکت واقعی و منصفانه برای ملت آمریکا و بقیه دنیا چه معنایی میتواند داشته باشد. رفتارهای خودستایانه و نامشروع وی و رویکردهای گذشتهاش در سطح جهانی هم از نظر داخلی و هم از نظر وجهه آمریکا در عرصه بینالمللی مخرب قلمداد میشود. اعتبار و پرستیژ بینالمللی رو به افزایش آمریکا در دوران رهبری اوباما، همانطور که شاخصهای در دسترس و قابل اعتماد نشان میدهند، بیش از این نمیتوانست کاهش یابد. دولت ایران باید در همان مسیری که موجب فراهم کردن یک رشد پایدار برای اقتصاد این کشور شده و همچنین در مدت کوتاه بعد از کاهش یا لغو تحریمها، موفقیتی نسبی را نصیب این کشور کرده به راه خود ادامه دهد.
براساس مقاله «شکاف و دو تکهگی روی تهران» که در ۲۷ ژانویه در مجله اکونومیست لندن صفحه ۴۷ به انتشار رسید، به رغم سر و صداهای موجود ناپخته ترامپ، اروپا به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان (با کلیه چالشهای سیاسی درونی که مقابل دولت آلمان قرار دارد)، با تردید و شروط و ادعاهای جدید وی مخالفت دارند. لیکن وزیر امور خارجه آمریکا، رکس تیلرسن، در رسیدن به یک توافق عملی با کمی تغییرات در قرارداد ۲۰۱۵ اظهار خوشبینی کرده است. در همان مقاله آمده است که برخی معتقدند که اروپا باید در صورت لازم از همراهی با ترامپ خودداری کرده و در صورت اقدامات تلافیجویانه وی، گزینش دوم که عمل مقابل به مثل خواهد بود را از طریق تحریم سرمایهگذاریهای آمریکا در اروپا مشترکاً به مرحله اجرا بگذارند.
دولت ایران از طریق یک برنامهریزی واقعاً قابل اتکا و پایدار در زمینه سیاستهای دموکراتیک داخلی و همچنین برخی پیرویهای جامع از جامعه بینالمللی، البته بدون صرفنظر از حقوق مشروع و بهکارگیری آنها در درازمدت، از نظر استراتژیک موفقتر و محبوبتر خواهد شد. به منظور کسب رسمیتشناسی بلندمدت و یافتن گوشهایی شنوا برای شنیدن ادعاهای منصفانه و مشروع ایران در زمینه رفتار بهتر با آن در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه نظیر رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و غیره، همواره برخی مصالحههای تاکتیکی مفید فایده خواهند بود.
دوست دارم آخرین سؤال من، سخن خود شما باشد.
به نظر من، اگر کسی رویای تغییرات نداشته باشد و امید از بین برود، هیچ تغییر مؤثری اتفاق نمیافتد. مردم خوب ایران به این دولت امید دارند. آنها عادلانه به سیاستمداران فرصت دوبارهای دادند تا ببینند آیا به صحبتهای پیش از انتخابات عمل میکنند یا خیر. این سرمایه طلایی امید و اعتماد را قبول کنید و قلبی در آن بسازید تا باقی مانده و دوام داشته باشد و سپس ببینید که چه مرزهایی از اعتماد را فتح خواهید کرد. هیچ قدرت نظامی یا اقتصادی در دنیا قویتر از سرمایه امید و اعتماد نبوده است. میتوان دیگر انواع سرمایه را خرید ولی امید و اعتماد را تنها با حس خدمت و انسانیت میتوان به دست آورد. ایرانیان بیشتر به شادی، عشق و حس تعلق اجتماعی احتیاج دارند تا منفیبافی.