خبرگزاری کار ایران

عبدی:

زندان رفتن ارتباطی به اندیشه درست افراد ندارد/ یک عده می‌خواهند مردم را تربیت کنند

زندان رفتن ارتباطی به اندیشه درست افراد ندارد/ یک عده می‌خواهند مردم را تربیت کنند
کد خبر : ۵۸۹۷۰۲

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید کرد: وقتی یک جامعه وضعیت انسدادی دارد آگاهی کاذب جایگزین آگاهی واقعی می‌شود. این به هیچ وجه تقصیر مردم نیست تقصیر ساختار است.

به گزارش گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، عباس عبدی در سلسله نشست‌های «انقلابی به نام محرومین» که امروز (شنبه) در وزارت کار برگزار شد با بیان اینکه اگر چهل سال پیش از من یا خیلی از انقلابیون می‌پرسیدند و یا جام جهان‌نمایی بود که می‌گفت اگر انقلاب کنید چهل سال بعد چنین می‌شود احتمال نمی‌دهم یک در هزار هم کسی در انقلاب شرکت می‌کرد، گفت: انقلاب یک انتخاب آگاهانه است، خود انقلاب محصول فضای بسته است. وقتی شما فضای بسته را محکوم می‌کنید برای این است که اجازه نمی‌دهد انسان‌ها با هم ارتباط داشته باشند

عبدی گفت: یکی از فعالان سیاسی وابسته به گروه‌های چپ چند سال پیش ایران آمده بود روبه روی دانشگاه تهران قدم زده بود گفت اگر کتاب فروشی‌های آن موقع هم اینطور بود شاید انقلابی نمی‌شد.

این فعال سیاسی با بیان اینکه بعضی کتاب‌ها بود که در آن زمان دیده هم نمی‌شد. مثل کتاب دموکراسی در آمریکا از الکس توکویل گفت: وقتی انقلاب رخ می‌دهد ناشی از فضای انسدادی است. وقتی علیه چنین فضایی اقدام می‌کنیم به ناآگاهی خود اقرار می‌کنیم. اگر قرار باشد مردم در فضای بسته به آگاهی عمیق برسند، پس آن نظام مطلوب است. واقعیت این است که وقتی یک جامعه وضعیت انسدادی دارد آگاهی کاذب جایگزین آگاهی واقعی می‌شود. این به هیچ وجه تقصیر مردم نیست تقصیر ساختار است. جامعه ما دچار بحران عمیق بین خواست یک نظام رسمی و وجود رسانه‌های خارج از کنترل است این عمیق‌ترین شکاف موجود است در حالیکه در جامعه آزاد شکاف نیست.

وی تاکید کرد : اینجا می‌بینیم شکافی است در یک رسانه رسمی وجود دارد که آدم‌هایی می‌روند و حرف ‌هایی می‌زنند و از این سو رسانه‌های کاملا آزاد داریم که کل سیستم فکری و خبری جامعه را دستخوش می‌کنند.

عبدی با اشاره به خاطره‌ای از سال ۵۵  گفت: در آن سال‌ها مرحوم مطهری و بازرگان به شریعتی انتقادی کردند. انتقادی که ساده بود. نظرشان را در مورد شریعتی گفتند اما شما دیدید که در فضای مبارزه زده‌ای که ارزش مبارزه است این دو نفر به شدت محکوم می‌شوند. در فضای انسدادی اندیشه و آگاهی ندارید بلکه مبارزه دارید.

عبدی افزود : من یادم است می‌گفتند اگر آدم زندان نرود اعتباری ندارد در حالی که زندان رفتن ربطی به اندیشه درست افراد ندارد. اندیشه را با پیوست زندان ارزیابی می‌کردند. کتاب خواندن هم همین طور بود کتاب‌های شریعتی خورده می‌شد نه خوانده.

وی با بیان اینکه ما دانشجو بودیم اما کتاب‌های شریعتی در جامعه نبود و کاربن‌ برمی‌داشتم و با دست می‌نوشتیم، گفت: در دانشگاه جزوه‌هایی را می‌ریختند و کنار سالن می‌گذاشتند و ما می‌خواندیم و هزینه می‌دادیم. جزوه‌های الان را که نگاه می‌کنیم می‌بینم همه آنها مزخرف و بی‌ربط بود. همه اینها محصول نظام استبدادی است. شما الان این‌ها را بریزید بیرون هیچ کس به آن نگاه هم نمی‌کند چون در تقابل اندیشه و آرا، اینها بازاری ندارند چون بازار این‌ها در مبارزه‌جویی است.

عبدی گفت: تاریخ انقلاب فرانسه را بخوانید. وقتی تاریخ این انقلاب را بخوانید الان که نگاه می‌کنید از افتخارات مردم فرانسه است، سالگرد انقلاب جشن ملی فرانسه است. ۲۰ یا ۳۰ سال اول این انقلاب جز گیوتین و کشت و کشتار خبری نیست. چطور می‌توانید اتفاقی را که مردمی که در آن زمان جز قتل و غارت ندیدند را مهم بدانید؟ چون در بلندمدت با دید کشتار مقطعی نگاه نمی‌کنند امروز که مصر می‌رویم، اهرام ثلاثه نماد تمدن تاریخی است. اما همان‌طور که شریعتی می‌گوید چقدر آدم له شده تا این اهرام ساخته شده است.

وی انقلاب فرانسه را محصول یک دگردیسی در مقطع تاریخی خواند و گفت: این انقلاب کل جهان را به دو تاریخ تقسیم کرده است؛ تاریخ ویل دورانت تا این انقلاب یک جور نوشته شده از آن به بعد مسائل تغییر کرده است. در حالی که نزدیک‌ترین دوستان و رهبران این انقلاب را هم کشتند. من از این زاویه به انقلاب معتقد هستم. انقلاب ما تاریخی بود، این انقلاب را شکافی که در جامعه بود و حکومت شاه نمی‌توانست آن را ببیند، ایجاد کرد.

عبدی سیستم مدرنیزاسیون شاه و پدرش را عامل تخریب جامعه خواند و گفت: وقتی در روزنامه سلام کار می‌کردم سفرهای خارجی را نمی‌رفتم ولی همیشه دوست داشتم وضع عمان را بدانم، تا اینکه از ما دعوت شد. ما یکی از اعتقاداتمان به شاه این بود که در عمان چه می‌کنید. در سال ۱۳۵۵ مسقط امروز دروازه داشت و شب‌ها دروازه را می‌بستند. این چنین جامعه‌ای بود و من دوست داشتم وضع امروز آن را بدانم. در آنجا دیدم تعداد زنان تحصیل کرده بیشتر از مردان است. برایم عجیب بود چطور چنین جامعه بدوی با این تحول روبه‌رو بوده است. با یکی از مبارزان عمانی دیدار کردم که زندان افتاده بود و بعد از مدتی سلطان قابوس آنها را دعوت کرده و گفته دو راه دارید یکی اینکه زندان برگردید و یکی اینکه بمانید و در دولت کار کنید.

این فعال سیاسی تاکید کرد: من یادداشتی نوشتم مبنی بر اینکه که تنها کشوری که از انقلاب ایران درس نگرفت خود ما هستیم. در دانشگاه از وزیر پرسیدم چطور دختران چنین جامعه بسته‌ای را در طی مدت کوتاهی اینطور پیشرفت دادید. شما دو شیوه را ببینید یکی شیوه رضاخان است که چادر را از سر برمی‌دارد. نتیجه این سیستم این شد که در سال ۵۴ دختر چادری به دانشگاه آمد. علم در خاطراتش می‌گفت دانشگاه شیراز رفته و تعجب کرده که دخترها حجاب داشتند.

عبدی خاطرنشان کرد: در همان جا گفتند سلطان قابوس شیوخ قبایل را دعوت کرده و توجیه کرده که شما بدون اینکه زنان شما تحصیل کرده شوند نمی‌توانید وضع‌تان را بهبود ببخشید. در توسعه، آموزش زنان مهم‌تر از آموزش مردان است. او تمام شیوخ را قانع کرده که دخترانشان را با حجاب دانشگاه بفرستند. کاری که حکومت عمان در دو دهه انجام داد ما بعد از دو دهه انجام دادیم. این تفاوت دو کشوری است که مدرن شدن را با دو تجربه متفاوت تجربه کرده است انقلاب ایران به مدرنیزاسیون مبتذل از بالا واکنش نشان داد، این گریزناپذیر بود.

وی گفت: ما با بخشی از انقلاب که می‌خواهد مردم را تربیت کند، مشکل داریم. از طرفی می‌گوییم این انقلاب را مردم انجام دادند بعد یک عده می‌خواهند این مردم را تربیت کنند. فلسفه پیامبری تربیت است. کسی که در اثر انقلاب آمده نباید کسی را تربیت کند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید کرد: این همه نخبه وجود دارد کسانی وارد قدرت می‌شوند که قدرت را دوست دارند. همین وزارت‌خانه آقای ربیعی در چه مقامی است که کسی را تربیت کند. مشکل انقلاب ما این است که انقلاب را فراموش کردیم. بنیاد انقلاب یعنی مشارکت مردم. این انقلاب از آسمان نیامده است. از این به بعد اینکه مردم چه می‌خواهند به خودشان مربوط است که می‌گوید کسانی که در سال ۵۷ آمدند همان چیزی را می‌خواهند که فرزندانشان می‌خواهد.

وی افزود: اگر بنیاد انقلاب خواست توده مردم بود و توجه می‌کردیم این طور نمی‌شد. تربیت مردم چیز دیگری است. روشنفکران و روحانیون و مطبوعات باید به فکر می‌بودند نه سیستم دولتی. وظیفه سیستم دولتی اجرای امور است. اینکه برای حکومت وظیفه پیامبری تعریف کنیم همین وضعیتی می‌شود که می‌بینید. مردم بخش زیادی از مدیران را با این زاویه نمی‌بینند. کسی دولت را مربی خودش نمی‌داند. کسی پیامبر خودش را انتخاب نمی‌کند. ریشه خطای بعد از انقلاب این است که به بنیاد انقلاب که اصل حاکمیت خواست مردم است، توجه نشد.

عبدی دو مثال از مجلس اول زد و گفت : در مجلس اول موسوی خوئینی‌ها تعریف می‌کرد دو غذا برای ما آوردند و خیلی هم خوشمزه بود همه اعتراض کردند که این چه غذای طاغوتی است. آشپز فردا غذایی آورد که نمی‌شد به آن غذا لب زد. به آشپز گفتم این چیست؟ گفت همان غذای دیروز است فقط بد پختم.

وی افزود: در انتخابات دوم تعداد زیادی از نماینده‌ها رای نیاوردند. یکی از نماینده‌هایی که رای نیاورده بود گفته مساله من رای نیاوردن نیست، مساله من این است که اگر ماشین ضدگلوله نداشته باشم هویت من از دست می‌رود. امروز که واویلاست.

عبدی گفت: از نظر من جامعه ایران مطلقا راه حل فنی و تکنیکال ندارد.  فقر و آلودگی را چه کنیم. این شدنی نیست؛ چراکه بنیان‌هایی نادیده گرفته شده است. اما مشکل ما این است که میان دانش نسبت به گذشته و آنچه در آینده می‌خواهیم داشته باشیم دچار عدم توازن شدیم.

وی گفت: حدیثی بود که می‌گفت دو برادر آنچنان به هم اعتماد دارند که اگر یکی دست در جیب دیگری کند، می‌داند که بعدا پس می‌دهد. این به معنی درک انتزاعی از آینده است. امروز هم با آن درگیر هستیم. کمتر درباره آینده بحث می‌کنیم و همواره درباره حال صحبت می‌کنیم. درباره آینده هیچ راه حل فنی نداریم. انسجام اجتماعی دچار بحران شده است. پیشنهادهایی که داده می‌شود محصول مشارکت عمومی است.

عبدی در مورد آگاهی واقعی گفت: این یک شرط دارد و آن نقد بی حد و حصر است. سیستم‌های بسته اجازه چنین آگاهی را نمی‌دهند. ممکن است در یک وزارت‌خانه هم چنین چیزی باشد. آگاهی غیرواقعی در این شرایط شکل می‌گیرد. شما ممکن است درک اشتباهی از وزیر داشته باشید. آگاهی که هدفش مبارزه و کشف حقیقت نباشد مشکل دارد. در انقلاب اگر دو کتاب درست در دسترس بود می‌فهمیدید که جامعه چنین اتفاقی را شاهد نخواهد بود.

وی با بیان اینکه ریشه فساد در این ممکلت اخلاق‌گرایی است، گفت من اول انقلاب نصف حقوق می‌گرفتم. از صبح تا شب کار می‌کردیم. اما امکان نداشت در آن دوره کسی یک متر زمین درخواست کرده باشد چه برسد به اینکه خودمان برداشته باشیم. این مبتنی بر اخلاق‌گرایی ما بود. یک نفر آمد و برای خودش برداشت دیگر حوض زلالی وجود نداشت چون بنیان حکومت را بر دست‌های سالم گذاشتیم نه ساختار سالم. اگر ساختار سالم بود مهم نبود فلان وزیر پاک است یا نه. در سیستمی که مبارزه اصل است هیچ آگاهی شکل نمی‌گیرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز